بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
[و بدانيد كه ] در وقتى [كه ] ما خلوت كرديم [خداوند] مطّلع است ، وقتى جلوى مردم هستيممطّلع است ، حرف مى زنيم مطّلع است ، ساكتيم مطّلع است .همين كه شخص مطّلع شد - صاحب اين خانه ، صاحب اين عالم ، از هر فرد فرد، به تمامافعال و تروك ، به تمام نوايا مطّلع شد، آنچه كه نيّت كرده و مى كند، آنها را هم مطّلعاست ؛ بلكه نيّت خير را مى نويسد، نيّت شرّ را نمى نويسد تا شرّ محقّق نشده ، شرّ همكه محقّق شد، يك مقدار صبر مى كند تا ببيند توبه مى كند يا نه ، برمى گردد يا نه ؟- كار تمام است .مقصود، همين كه انسان بداند كه خدا مى داند، كار تمام شد، ديگرمعطّل نباشد، همه چيز را تا به آخر مى فهمد، [كه ] چه بايد بكند و چه بايد نكند، ازچه منتفع مى شود و از چه متضرّر مى شود، [خداوند] ما را مى بيند.[آيا] مى توانيم [با اينكه ] سر سفره او نشسته ايم ، با همديگر نزاع بكنيم ؟ [مثلاً] آنغذا را من جلوتر ديدم ، من بايد بخورم ؛ او مى گويد مناوّل اين را برداشتم ، من بايد اين غذا را بخورم ، سر اين دعوا بكنيم و مقابله بكنيم ؟تمام اين جنگهايى كه حكومتها دارند، از همين قبيل است ؛ سر سفره كريم نشسته اند، او هممى بيند.دستور هم معلوم است كه چيست ، [خداوند] از چه خوشش مى آيد، از چه بدش مى آيد: از آزاربه غير حقّ بدش مى آيد؛ از احسان به حقّ در جايش خوشش مى آيد، همه اينها را مى داند و ماهم مى دانيم كه او اين دستور را داده و اينها را مى داند و مى بيند، آيا اين كار [ها] را مىكنيم ؟آدم جلوى يك نفر آدم عادى هر گونه معصيّت نمى كند، با اينكه شخص عادى است ، شايدقدرت من از قدرت او بيشتر باشد نتواند به من [كارى كند]، اما همينقدر به من بدبين مىشود، با من بد مى شود، يك وقتى اگر فرصت پيدا كرد كار ما را تصفيه مى كند. اما خداكه اين جور نيست ، خدا قادر است و عالم است و دستور هم داده و مى داند « چه كسى مى داند وچه كسى نمى داند » ، همه اينها را مى داند.[آيا] جلوى او مى توانيم مخفى بكنيم ، يا نه آشكار كنيم طورى نمى شود، نمى تواندكارى بكند، آيا اين جور است ؟ [آيا] هيچ فايده براى ما دارد، [آيا] مى توانيم مخفى كنيم ؟انسان يا غيرانسان مكلّف ، به جايى شقاوتش مى رسد كه اصلاً اين مطالب كانّه بهگوشش نخورده كه خدايى داريم بيناست ، شنواست ، داناست ، قادرست ، رحيم و كريم است. قادرست يك سر سوزنى اگر در راه او صرف بشود، مزدش را بدهد، يك همچنين [خدايىاست ].در انجيل برنابا - كه اقرب اناجيل به صحّت است - نوشته شده كه حضرت عيسى عليهالسّلام براى ابليس شفاعت كرد: « خدايا اين مدّتها عبادت تو را مى كرد، تعليمات مىكرد، فلان مى كرد، بيا از گناهانش بگذر » !با اينكه از زمان آدم تا زمان عيسى عليه السّلام چه كارها، چه فسادها كرده بود. اين چهنورى است كه حتّى به اين هم ترحّم كرد [كه گفت ]: خدايا از تقصيراتش بگذر![خداوند] فرمود: « بله ، من حاضرم ببخشم ، بيايد بگويد من گناه كردم ، اشتباه كردم ،ببخش ، همين ؛ بيايد و بگويد: « أَخْطَاْتُ فَارْحَمْنى » بيايد اين دو كلمه را بگويد.حضرت عيسى عليه السّلام خيلى خوشحال شد كه كارى در عالم انجام داد، يك كارى كهديگر مثل ندارد. از زمان آدم تا به حال پر از فساد و اِفساد، حالا واسطه مى شود ووساطتش اثر كرد، قبول شد.از همان راهى كه داشت ، شيطان را صدا زد، گفت : « بيا، من براى تو بشارت آوردم ! » گفت : « از اين حرفها زياد است » [حضرت عيسئghl |hgs ugdi] گفت : « تو خبر ندارى ، اگر بدانى ، سعى مى كنى ،حريص مى شوى كار را بفهمى . » گفت : « من به تو مى گويم اعتنا به اين حرفها نداشته باش ، از اين حرفها زياد است » .گفت : « تو خبر ندارى [خداوند] مى خواهد تمام اين مفاسد با دو كلمه خلاص شود. » گفت : « بگو ببينم چه بوده است . » گفت : « اينكه تو بيايى و در محضر الهى بگويى : « خدايا! أَخْطَاْتُ فَارْحَمْنى ، من اشتباهكردم ، تو ببخش . »