بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
از اقامت كوتاه در كرمانشاه و همدان وارد قم گرديد و در مدّت ده ماه اقامت خويش در آن شهر به تدريس و امامت جماعت اشتغال ورزيد و پس از گذشت قريب يك سال دوباره به نجف برگشت .سرانجام ، پس از آن همه خدمات به جهان دانش و تقوا و پس از عمرى زحمت و كوشش در راه تعليم و تربيت شاگردان مكتب توحيد و قرآن ، شمع وجود آن عالم ربّانى و فقيه نامدار اسلام در 26 جمادى الاولى ه .ق . مطابق با 24 مرداد 1315 ه .ش . به رحمت حق پيوست .
آيت الله العظمى آقا ضياء عراقى رحمه اللّه
ايشان كه از بزرگان علماى متاءخّر بود، در سال 1278 در سلطان آباد عراقِ عجم (اراك ) متولد شد. و مقدمات علوم را در آنجا به اتمام رساند، سپس به نجف اشرف مهاجرت كرد، و در درس مرحوم سيّد محمّد فشاركى ، آخوند خراسانى ، سيّد كاظم يزدى ، شيخ شريعت اصفهانى و ... شركت كرد.وى از همان ابتدا به ذكاوت و نبوغ شناخته شد و تدريس را شروع كرد، و به سبب بيان شيوايى كه در تدريس داشت شاگردان بسيارى در درس او حاضر شدند. بعد از وفات استادش ، آخوند خراسانى نيز از مدرسين بزرگ شمرده مى شد. و بالاخره حدود 30 سال به تدريس پرداخت و خيلى از شاگردانش از مراجع گرديدند. كتاب « مقالات الا صول » در علم اصول در دو جزء نوشته اوست .سرانجام آن بزرگوار در سال 1361 ه .ق . در نجف اشرف به رحمت خدا رفت . (20)
آيت الله العظمى سيدابوالحسن اصفهانى
آن بزرگوار در سال 1277 ه .ق . در روستاى « مديسه » از قراء لنجان اصفهان به دنيا آمد و تحصيلات اوليه را در اصفهان در مدرسه « نيمارود » به انجام رساند و از محضر ميرزا ابوالمعالى كلباسى استفاده ها برد. سپس در سال 1307 ه .ق . به قصد ادامه تحصيلات ، عازم حوزه علميه نجف گرديد و در محضر درس بزرگان و فضلاى حوزه نجف شركت جست و در درس آيت الله آخوند خراسانى به درجه عاليه اجتهاد نايل آمد.بعد از رحلت آخوند خراسانى و آيت الله ميرزا محمد تقى شيرازى ، آيت الله نائينى و آيت الله اصفهانى هر دو به عنوان مرجع تقليد معروف گرديدند. و بعد از فوت ميرزاى نائينى ، آيت الله اصفهانى به عنوان يگانه مرجع اغلب بلاد شيعه محرز و مسجّل گرديد.« وسيلة النجاة » نام رساله عمليّه اوست كه به علت جامعيت مورد تحشيه حضرت امام خمينى قدّس سرّه و برخى از فقهاى معاصر قرار گرفت .سرانجام آن عالم بزرگوار در روز دوشنبه نهم ذى الحجّة 1365ه .ق . مطابق با سيزدهم آبان 1325 ه .ش . در كاظمين دارفانى را وداع گفت .آيت الله شيخ محمد حسين كاشف الغطاء خطاب به جنازه او اين جمله را انشا فرمود:« گوارا باد بر تو نزول بر معبود خويش . زندگى سعادتمندانه و مرگ و رحلت پسنديده اى داشتى ، زندگى تو آنچنان باشكوه و تواءم با تدبير بود كه بزرگان گذشته را به بوته فراموشى سپردى و آيندگان را به تعب افكندى . گويا تو دوبار به جهان آمده بودى . يك بار تجربه و درايت كسب نموده و بار ديگر آن را به كار بسته بودى . » او داراى صفات كريمه و همّت بلند و صاحب روح بزرگ پايدارى و استقامت در راه خدا بود. و در كياست و درايت و مديّريت ، گوى سبقت را از ديگر هم رديفان خود برده بود. او بيان رسا و طبع بلند داشت ، به حدّى كه مجلس درس ايشان از پرجمعيّت ترين درسهاى حوزه نجف بود. او در جريان مبارزات مردم مسلمان عراق دخالت داشت و به همين دليل به همراه عده اى از علما به ايران تبعيد گرديد. و در برابر حوادث مسجد گوهرشاد عكس العمل نشان داد. (21)