علامه بحرانی آیینه ابرار نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

علامه بحرانی آیینه ابرار - نسخه متنی

سید مصطفی مهری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

شكوفايى حديث در بحرين

بحرين سومين پايگاه تشيع پس از عراق و ايران محسوب مى گردد و از صدر اسلام تا عصر حاضر بسيارى از عالمان و دانشمندان، همچون شيخ على بن سليمان و ابن ميثم بحرانى و راويانى مانند نصربن نصير بحرانى و محمد بن سهل بحرانى و... را به جهان اسلام هديه نموده است. با اين حال، علم حديث تا زمان سيد بحرانى در اين سرزمينْ جايگاه خاص خويش را پيدا نكرده بود.

اولين كسى كه علم الحديث را در بلاد بحرين نشر داد، شيخ على بن سليمان بحرانى قِدَمى، ملقب به زين الدين بوده است و قبل از ايشان وجود و اثرى از علم حديث نبود. او حديث را ترويج كرد و تهذيب نمود و بر دو كتاب تهذيب و استبصار(18) حاشيه نوشت و در پى اشتغال و انس پيوسته با حديث، در ديار عجمْ مشهور و معروف به مادر حديث شد.(19)

اين بزرگوار در سال 1064 وفات يافت (20) و فقيه فرهيخته، علامه بحرانى با اين دانشمند هم عصر بوده و در هنگام فوت ايشان نزديك به چهل سال از عمر شريف علامه گذشته بوده است. بعد از فوت اين عالم تا رحلت علامه (1107ه1.ق.) در بحرين، عالم متبحر در علم حديث، همچون فقيه گرانمايه، سيد هاشم بحرانى نيامده است. او يكى از احياگران حديث در قرن يازدهم است كه با نوشتن كتابهاى ارزشمند حديثى در موضوعات مختلف و تربيت شاگردان كم نظير، حديث را نه تنها در بحرين، بلكه در سراسر مناطق اسلامى شكوفايى خاصى بخشيد كه همه علما اتفاق نظر دارند كه در شيعه كسى جز علاّمه مجلسى(رض) مانند او ديده نشده است.(21)

دو همسنگر

علامه بحرانى و علامه مجلسى دو نابغه عصر و غواص علوم اهل بيت در يك زمان، در يك سنگر و با يك هدف بودند كه همه علوم متداول زمان خود را ترك گفته، به پاسدارى از علوم و معارف اهل بيت همت گماشتند.

علامه محمد باقر مجلسى در اين باره مى فرمايد:

پس از مطالعه و دقت دريافتم كه تمام علوم در قرآن كريم و اخبار اهل بيت رسالت، يعنى گنجينه وران علوم الهى است. پس همه آنچه كه مدتى از عمر خود را در تحصيل آن ضايع گردانيده بودم رها كردم و با وجود آن كه آن علوم در زمان ما بسيار رايج بود، به علومى توجه كردم كه به سود آخرتم باشد، در حالى كه بازار آن در اين عصر و زمان كساد است. پس بحث و تحقيق در اخبار پيشوايان پاك (ع) را وجهه خاطر خود ساختم.(22)

علامه مجلسى با استفاده از امكانات حكومتى و شاگردان پركار، به جمع آورى نسخه هاى متعدد و اى بسا منحصر به فرد پرداخت و دائرةالمعارف بزرگ روايى بحارالانوار را - كه خود كتابخانه اى غنى است- به جامعه اسلامى عرضه كرد.

علامه بحرانى نيز با تلاش فوق العاده و سفرهايى طولانى، در پرتو تأييد پروردگار به تنهايى آثار گرانبهايى، مانند: تفسير برهان، غايةالمرام، حليةالابرار و معالم الزلفى و دهها كتاب كم نظير ديگر - كه با صد تأسف هم اينك برخى از آنها از بين رفته است و اثرى از آنها باقى نيست - به فرهنگ اسلامى هديه نمود.

او با تلاشهاى توانفرسا و مسافرتها و اهتمام به جمع آورى نسخه هاى متعدد كتابهاى نفيس و خطى گذشتگان، توانست به اهمّ مصادر دست يابد و حتى در اين دستيابى به مصادر، بر هم عصران خود پيشى گيرد و از مصادرى نقل حديث كند كه علامه مجلسى(ره) هم به آنها دست نيافته است، و اگر خواسته باشيم كتب سيّد را در يك مجموعه اى جمع كنيم، كمتر از آنچه علاّمه مجلسى در بحار جمع كرده نخواهد بود.(23)

سرشك دل

يكى از داغهايى كه براى هميشه شيعه و بلكه سراسر عالم اسلامى بر دل دارد و هيچ گاه فراموش نخواهد كرد و اگر هيچ غمى نداشت مگر همين يك، او را كفايت مى كرد كه براى هميشه از ديدگانش سرشك بارد، غم از دست رفتن آثار و كتابهاى پر ارج و بى نظير عالمان و كتابخانه هاى نفيس ايشان است كه حاصل زحمات سالها و نتيجه كوشش و مسافرتهاى طاقت فرساى آنان بوده است. آنان هرگوهرى را از جايى به دست آورده، همچون صدف محافظت مى كردند، اما در پى حوادث تلخى كه بر شيعه خصوصاً و بر عالم اسلامى عموماً گذشت، بسيارى از آن آثار و كتابخانه ها از بين رفت و هيچ اثرى از آنها باقى نماند. فقيه نامور بحرين، سيد هاشم بحرانى - كه خود از دلسوختگان اين وادى غم است و بسيارى از آثار ارزنده اش دچار همين سرنوشت شده - بعد از اظهار ناراحتى براى از بين رفتن كتابها و كتابخانه ها و كهنگى و فراموشى علوم، از اعماق جانش چنين فرياد بر مى آورد:

فأين هذه الكتب و عالموها و أين آثارها و رسومها(24)؟؛ كجايند اين كتابها و نويسندگان آنها، و كجاست آثار عالمان و دانشمندان و نوشته هايشان؟

و در مقدمه كتاب نفيس معالم الزلفى بعد از اظهار تأسف براى نابودى و فرسودگى كتابها مى نويسد:

...مؤلف كتاب عمده فرموده: وقتى سيد مرتضى(رض) به رحمت ايزدى پيوست، در بعضى از كتب تاريخى آمده است كه كتابخانه او داراى هشتاد هزار جلد كتاب بود.

و نقل شده از صاحب اسماعيل بن عباد(25) كه كتابخانه اش هفتاد بار شتر بوده است و همچنين از شيخ رافعى (26) نقل شده كه كتابهاى او 114000 جلد مى باشد....

فأين هذه الكتب و أين علومها و عالموها؛

پس كجاست اين كتابها و كجاست علوم و نويسندگان اين كتابها؟

و چه خوب گفته است شاعر:

ذهب الرجال المقتدى بفعالهموالمنكرون لكلّ امر منكر وبقيتُ فى خَلفٍ يزكى بعضهمبعضاً ليدفع معورا عن معور رفتند مردانى كه با افعال نيكشان پيشواى مردم بودند و از هر امر زشتى جلوگيرى مى كردند.

و باقى ماندم من در بين بازماندگانى كه هر يك از ديگرى دفع عيب مى كند تا عيب خود پوشيده شود.(27)

آرى اين مشتى است از خروارها كتاب و گنجينه هاى نفيس مسلمين كه يا به دست اجانب نابود و غارت شده و امروزه نسخه هاى منحصر به فرد و نفيس ترين نسخه هاى قرآنى ما در كتابخانه ها و موزه هاى آنها يافت مى شود و يا به دست دشمنان داخلى نابود گرديده اند، كه علاّمه بحرانى و امثال ايشان همواره به ياد آن گوهرهاى تابناك، قلبى محزون و ديده اى اشكبار دارند.

گلستان علامه بحرانى

از زندگى و آثار فقيه بلند آوازه بحرين چنين بر مى آيد كه وى همچون علاّمه هميشه زنده ياد، محمد باقر مجلسى، به جمع آورى كتب حديث عشق و اهتمام افزون داشته و سالهايى ازعمر شريفش را در پى اين آثار به جستجو پرداخته است. گواه اين حقيقت، سفرهاى ايشان و وجود كتابخانه بى نظير اوست. وى در مقدمه كتاب مدينة المعاجز الائمه... در سطورى چنين پرده از اين امر بر مى دارد:

كتاب شافى در موضوع امامت ردّ بر كتاب مغنى عبدالجبار و نوشته سيد والامقام در علم و دين، ابوالقاسم على بن الحسين... (سيد مرتضى علم الهدى)، كتابى حاوى بحثهاى مفيد است كه من آن را در شيراز ديده ام.(28)

در كتابخانه نفيس و بزرگ او مهمترين مصادر در موضوعات مختلف گردآورى شده و بيشتر كتب حديثى شيعه و سنى موجود بوده است، و به دليل اهتمام زياد سيّد به نقل احاديث به صورت صحيح، وى از هر كتاب چند نسخه فراهم كرده است.(29)

وى گاهى يك حديث را از دهها كتاب با ذكر صفحه و متن آن تنها از اهل سنت يا شيعه نقل مى كند(30) و به علاوه در هر موضوع غالباً به صورت فهرست، كتابهاى موجود در آن موضوع را معرفى مى نمايد،(31) و اين از كارهاى بسيار مهمى است كه سيد بلند آوازه بحرين، سيصد سال پيش به اهميت آن پى برده و امروز به مثابه عنصرى مهم در مجامع علمى مورد بحث و نظر است.

گرچه كسانى كه زندگى سيّد را نوشته اند نامى از كتابخانه او نبرده اند، ايشان خود در تفسير برهان مى گويد:

از برادرانى كه اين كتاب را مورد مطالعه و نظر قرار مى دهند مى خواهم كه اگر به نسخه هايى صحيحتر از نسخه هايى كه من اين كتاب (برهان) را از آنها اخذ كرده ام دست يافتند، كاستيهاى آن را كه در نزدشان روشن است برطرف سازند، براى اين كه بعضى از كتابهايى كه من اين كتاب را از آنها گرفته ام، مانند: تفسير على بن ابراهيم، در پيش من نسخه هاى متعددى از آن موجود است و تفسير عياشى دو نسخه از آن در پيش من هست، از اول قرآن تا آخر سوره كهف، و من به قدر امكان اين كتابها را اصلاح و تصحيح نمودم.(32)

امّا بر اين كتابخانه چه گذشته و به دست چه كسى رسيده، معلوم نيست. آنچه مسلّم است بعضى از آن كتابها چنان كه ميرزا عبداللَّه افندى نقل مى كند و در نزد فرزندانش در اصفهان بوده كه در پى حوادث بحرين به اين شهر مهاجرت كرده بودند، ولى با توجه به حوادث تلخى كه بر بحرين گذشته و موجبات مهاجرت جمع زيادى از علما را فراهم آورده است و با توجه به كمى امكانات آن روز، به طور طبيعى براى آنها ممكن نبوده است كه همه كتابها را منتقل كنند.

حال خدا مى داند كه اين گنجينه نفيس كه حاصل زحمات و سفرهاى طولانى سيّد بوده چه شده و به كجا و به دست چه كسى رسيده است.(33)

1.


چهاركتاب مهم حديثى شيعه كه مأخذ و مرجع احكام و معارف شيعه است، عبارتند از:

1. كافى: تأليف ثقةالاسلام محمد بن يعقوب كلينى (متوفى 329 ق.) داراى 16199 حديث.

2. من لايحضره الفقيه: تأليف رئيس محدثان شيعه، محمد بن على بن بابويه، معروف به شيخ صدوق (متوفى 381 ق.) و داراى 9044 حديث.

3. تهذيب الأحكام: تأليف سرآمد فقهاى شيعه، محمد بن حسن طوسى، معروف به شيخ الطائفه (متوفى 460 ق.) داراى 13590 حديث.

4. استبصار: اين كتاب نيز تأليف شيخ طوسى و حاوى 5511 حديث است. «برگرفته از سيداحمد ميرخانى، سير حديث، ص 331 و 332.»

2.


سير حديث، ص 331 و 332.

3.


لؤلؤةالبحرين، ص 137؛ قصص العلماء، ص 335.

خطيب، محدث، اديب و شاعر توانا، سيد ماجد، فرزند سيد هاشم حسينى بحرانى جد حفصى (جد حفص يكى از قراى بحرين است). او اولين كسى است كه حديث را در شيراز نشر داد. صاحب كتابهاى سلاسل الحديث، رساله يوسفيه و رساله در مقدمه واجب است و وفات او در سال 1022ق. و قبر ايشان در حرم احمد بن موسى(ع) (شاه چراغ) است. «لؤلؤةالبحرين، ص 137 و 138.»

4.


محمد تقى دزفولى، كفايةالخصام، (مقدمه).

5.


بحرانى، مدينة المعاجز (مقدمه)، ج 1، ص 28.

6.


براى آگاهى بيشتر، به فصل آثار سيد مراجعه شود.

7.


تفسير برهان، ج 1، ص 3.

8.


براى آشنايى بيشتر، به فصل آثار سيّد مراجعه كنيد.

9.


ر. ك: علامه بحرينى، ص 113 - 115.

10.


العلامة السيّد هاشم البحرانى، ص 57.

11.


غايةالمرام، ص 109 و 126 باب 20 و 21.

12.


همان، ص 191 - 200، باب 24 و 25.

13.


البرهان، ج 4، ص 551.

14.


لؤلؤةالبحرين، ص 65.

15.


علامه بحرانى، معالم الزلفى ، ص 364؛ برهان، ج 4، ص 551.

16.


العلامة السيّد هاشم البحرانى، ص 98.

17.


همان، ص 59 و 60.

18.


تهذيب و استبصار، دو كتاب از كتب اربعه شيعه و تأليف شيخ طوسى(متوفى 460ق.) است.

19.


لؤلؤة البحرين، ص 14.

20.


همان جا.

21.


همان، ص 63؛ شيخ عباس قمى، الكنى و الالقاب، ج 3، ص 93؛ قصص العلماء، ص 63؛ سيدمحسن امين، اعيان الشيعه، ج 51، ص 8؛ انوارالبدرين، ص 136.

22.


علامه محمد باقر مجلسى، ص 37.

23.


رياض العلماء، ج 5، ص 299؛ اعيان الشيعه، ج 10، ص 249.

24.


بحرانى، مدينةالمعاجز، ص 28.

25.


ابوالقاسم، اسماعيل بن عباد طالقانى، وزير فخرالدوله(326 - 385 ق.) عالمى فاضل، شاعر و محقق بوده است. مشروح زندگى او را در مجموعه ديدار با ابرار مطالعه كنيد.

در بزرگوارى او همين بس كه شيخ صدوق، كتاب نفيس عيون اخبار الرضا و ثعالبى كتاب يتيمةالدهر را براى او تأليف كرده اند. «موسى زنجانى، الجامع فى الرجال، ج 1، ص 254.»

26.


ابوالقاسم عبدالكريم بن محمد القزوينى الشافعى، دارنده كتاب التدوين، از بزرگان قرن ششم است. «مدينةالمعاجز (حواشى)، (به نقل از: الكنى و الألقاب) ج 1، ص 28 .».

27.


معالم الزلفى، ص 12.

28.


ص 35.

29.


العلامة السيّد هاشم البحرانى، ص 185.

30.


همان، ص 57.

31.


مدينةالمعاجز، ج 1، ص 31 - 41، محدث بحرانى، حليةالابرار فى احوال محمد و آله الاطهار:، ج 2، ص 448 - 450.

32.


ج 4، ص 551.

33.


براى آشنايى بيشتر با كتابخانه و منابعى كه سيد از آنها نقل حديث كرده، به كتاب ارزشمند العلامة السيّد هاشم البحرانى، تأليف فاضل ارجمند، جناب آقاى فارس تبريزيان مراجعه كنيد؛ اميد است ان شاءاللَّه اين كتاب به فارسى ترجمه و در دسترس دانش پژوهان قرار گيرد.

/ 16