نزدیک ترین حالت بندگان به خدا نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

نزدیک ترین حالت بندگان به خدا - نسخه متنی

مؤسسه فرهنگی و اطلاع رسانی تبیان

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید



نزديك‏ترين حالت بندگان به خدا

دربارة «غيبت» امام زمان(ع) سخن‏هاي بسياري گفته و نوشته شده است كه وجه مشترك بيشتر آنها در يادكرد از غيبت به عنوان دوران سياهي، افسردگي، دوري، هجران، غم، اندوه و... است. با اين وجود شايد براي شما بسيار مشكل باشد كه بپذيريد در فرهنگ معصومان(ع) از دوران غيبت به عنوان «نزديك‏ترين حالت بندگان به خدا» ياد شده است. اما واقعيت همين است.

در روايتي كه از امام صادق(ع) نقل شده است، مي‏خوانيم:

أقرب ما يكون العباد من الله ـ جلّ ذكره ـ و أرضي ما يكون عنهم اذا افتقدوا حجّة الله جلّ و عزّـ و لم‌يظهر لهم و لم‌يعلموا مكانه و هم في ذلك يعلمون أنّه لم تبطل حجّة الله ـ جلّ ذكره ـ ولا ميثاقه، فعندها فتوقّعوا الفرج صباحاً و مساءً، فإنّ أشدّ ما يكون غضب الله علي أعدائه إذا افتقدوا حجّته و لم‌يظهر لهم، قد علم أنّ أوليائه لايرتابون، ولو علم أنّهم يرتابون ما غ يبّت حجّته عنهم طرفة عينٍ... .1

هنگامي كه حجت خدا، در ميان مردم نباشد، مردم به خدا نزديك‏ترند، و خدا از مردم خشنودتر است؛ زيرا با اينكه حجت خدا ظاهر نيست، و جاي او را نمي‏دانند، باز باور دارند كه حجت خدا هست و پيمان خدايي استوار است. در چنين روزگاري (روزگار غيبت) هر صبح و هر شام منتظر فرج باشيد. چون به هنگامي كه حجت غايب باشد. خشم خدا بر دشمنان خود بيشتر است. و خدا مي‏دانست كه اوليا و مؤمنين، درباره حجت او [اگر چه غايب باشد و غيبت او طولاني گردد] شك نمي‏كنند؛ اگر مي‏دانست كه شك مي‏كنند، يك چشم به هم زدن، حجت خود را غايب نمي‏داشت... .2

آري، غيبت در عين حالي كه مي‏تواند نماد دوري از محبوب و هجران باشد، مي‏تواند فرصتي براي تقرب بيشتر بندگان و كسب رضايت بيشتر خداوند باشد، اما مشروط به آنكه ما در اعتقادمان ثابت قدم باشيم و در طريق كسب معرفت حجت خدا بيشتر قدم نهيم.

1. محمد بن يعقوب كليني، الكافي، ج 1، ص 333، ح 1.

2. ترجمه از: محمدرضا حكيمي، خورشيد مغرب، ص 109.

/ 1