یهودی سازی قدس نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

یهودی سازی قدس - نسخه متنی

مصاحبه شونده: محمد سماک؛ مترجم: قبس زعفرانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید



يهودي سازي قدس

همان طور كه مي دانيد «قدس» از جمله شهرهاي بسيار مهم و حساس جهان مي باشد به گونه‌اي كه در حال حاضر تبديل به اساس منازاعه شده است، نظر شما در اين باره چيست؟

اهميت اين شهر از آن جهت است كه مركز مشترك سه دين آسماني؛ اسلام، مسيحيت و يهوديت مي باشد. نقطه مشتركي كه بيانگر و مجسم كنندة مقوله اسلامي است با آيين هاي ديگر متفاوت است. به همين دليل اين شهر كه خداوند آ، را مبارك گرداند و به ويژه مسجدالاقصي بدين معناست كه خداوند اين شهر را برگزيد تا نقطه تماس و ارتباط سه دين آسماني باشد. به همين دليل سياست احتكار و از آن خود ساختن قدس و عمليات يهوديزه شدني كه اكنون در حال وقوع است و از بين بردن نشانه هاي اسلامي آن با هويت و ماهيت و مفهوم مقدس اين شهر در تضاد قرار مي گيرد. مفهوم كلي و فراگيري كه در ايمان به خداوند يكتا نمود پيدا مي كنده به همين دليل در حال حاضر بايد تلاش ها و مساعي مشتركي از سوي مسلمانان و مسيحيان براي جلوگيري از يهودي سازي قدس صورت گيرد و مانع الحاق آن به اسرائيل شود.

اين يهودي سازي تا به حال چقدر محقق گرديده است و اين شهر مقدس تا چه اندازه به شهري يهودي تبديل شده است؟

موضوع از بعد تغيير جمعيتي آن دنبال مي شود. در قدس مسلمانان و مسيحيان نيمي از جمعيت را تشكيل مي دهند و مابقي يهوديان هستند. در قدس شرقي جمعيت يهوديان بيش از مسيحيان و مسلمانان عرب با هم است.

يعني حدود 160 هزار نفري كه شما تعداد آنها را ذكر كرده بوديد؟

بله، اين درپي خود تملك اراضي را نيز دربر دارد، به عنوان مثال خود شارون در منطقه مسلمانان ملكي را تملك كرده است و در حال حاضر وزارت مسكن اسرائيل طرحي را براي ساخت منازل در دست دارد كه سي يگان يا سي شهرك كوچك مسكوني بسازد، هريك از اين شهرك هاي كوچك سيصد واحد مسكوني را در خود جاي مي دهند. بي شك ساخت اين منازل درپي خود ورود و هزاران و چه بسا ده‌ها هزار مهاجر يهودي را از سراسر جهان به دنبال دارد و بازتاب آن بيرون بودن هزاران و حتي ده‌ها هزار عرب مسلمان و مسيحي از قدس و تخريب خانه هاي ايشان به بهانه حفاظت از امنيت اين واحدهاي مسكوني يا ايحاد راه هاي ارتباط براي آنهاست. اين شيوه يهودي سازي در كنار از بين بردن نشانه هاي مذهبي اسلامي و مسيحي موجود در اين شهر به‌ويژه از طريق دست گذاشتن اسرائيل بر املاك غايبان يا كساني كه در قدس اقامت و حضور ندارند، همه و همه باعث مي شود نه تنها اين املاك به دست صهيونيست ها بيفتد بلكه مانع بازگشت اين افراد به قدس و از بين بردن نشانه هاي فرهنگي، هنري، باستاني، تاريخي و مذهبي مسيحي و اسلامي شود. تمام اين‌ها در واقع عمليات مستمر استيلا و حاكميت بر سرزمين هاي فلسطيني و به ويژه قدس و سرانجام يهودي سازي آن است.«سازمان يونسكو» كه بزرگ‌ترين سازمان فرهنگي جهان به شمار مي آيد، بيانيه ها و درخواست هاي بسياري براي جهانيان صادر كرده است تا بر اسرائيل فشار آورند و مانع يهودي سازي قدس توسط اسرائيل از طريق از بين بردن نشانه هاي اسلامي و مسيحي آن شوند.

آيا اين بيانيه ها و درخواست ها توانسته جهان اسلام و يا جهان عرب و اصلاً كسي را در جهان تكاني بدهد؟

محل تأسيساتي كه حتي خود سفارت‌خانه جديد آمريكا در قدس غربي ايجاد كرده است، بخشي از اراضي مورد استفاده آن متعلق به موقوفات اسلامي بوده است و بخشي ديگر از آن خانواده ها و خاندان هاي اسلامي مانند «خاندان طالب» بوده است. اما آنها از هيچ يك در مورد دست اندازي هاي خودش سئوال نمي‌كنند.

البته بايد توجه داشت كه كل شهر غصب شده و تحت اشغال است.

بله، درست است كه تمام شهر اشغال شده اما اين اشغال با انواع ديگر اشغال مانند: اشغال لبنان تفاوت دارد، چون اينجا شاهد اشغال سمبليك هستيم. اين شهر سمبل تمام اديان است، بنابراين هيچ يك از اين اديان به طور جداگانه نمي توانند اين شهر را براي خود احراز نمايند.

قدس در مقابل دو موضوع اساسي قرار دارد، موضوع مذهبي و موضوع حقوقي. در مورد مسئله حقوقي اين شهر، شهري اشغال شده است و قطعنامه هاي سازمان ملل متحد همه خواهان عقب نشيني و خروج نيروهاي اسرائيلي از اراضي اشغالي از جمله قدس هستند. اين بعد حقوقي، اما در بعد مذهبي، قدس شهري سمبليك براي مسلمانان و در عين حال مسيحيان است. بنابراين اين براي من به آن معني است كه روزي اسرائيل بيايد و بگويد من امنيت شما را براي دستيابي به مثلا مساجد اسلامي تامين مي كنم يا امنيت مسيحيان را براي رسيدن به بناها و امكان مقدس مسيحيان تامين مي كنم. اين يك مشكل است چون مشكل قدس مسئله دستيابي به اماكن مقدس نيست، مسئله اشغال اين شهر است.

صهيونيست ها از كجا اين استدلال را به دست آورند كه بايد بر قدس استيلا يابند؟

مي توان پاسخ را در اين سخن خلاصه كرد كه«بن گورين» مي گويد كه:

اسرائيل بدون قدس و قدس بدون هيكل (معبد سليمان) وجود ندارد و اين سه بدون يكديگر بي معنا هستند.

بنابراين ملاحظه مي كنيم وقتي تأسيس اسرائيل در كشورهاي ديگر مانند: اوگاندا، سيبري، اطريش براي يهوديان جهان مطرح مي شود آن را رد مي كنند چون سازمان جهاني صهيونيسم ملاحظه كرد تنها راه گرد آوردن يهود در يك كشور عامل مذهبي است. به همين دليل بر فلسطين اصرار ورزيدند، نه از آن جهت كه سرزمين فلسطين را دوست دارند، خير فقط از اين جهت كه بر قدس استيلا يابند، چون قدس انگيزه و محركي مذهبي براي يهوديان است. با اينكه رهبران جنبش صهيونيسم و خودجنبش، جنبشي لائيك و لامذهب بوده است، اما آنها دريافتند تنها راه جمع آوري و گردآوري يهود، قدس است، به همين دليل مقرر ساختند، دولت يهود در اين كشور ايجاد شود اين در حالي است كه منافع استراتژيك از جمله منافع استراتژيك بريتانيا نيز در كنار اين گرايش مذهبي قرار گرفت، بنابراين توام شدن منافع مذهبي و استراتژيك باعث شد تا فلسطين قرباني طرح صهيونيسم شود.

آيا نشانه هاي ديگري غير از بيرون راندن مسلمان و مسيحيان براي يهودي سازي قدس وجود دارد؟

يهودي سازي قدس با قدرت تمام در همه زمينه ها در حال انجام است. در مصادره اراضي، خريد اجباري اراضي و غيره، وقتي بدانيم در ايالات متحده تبليغات بسياري براي قدس و خريد اراضي آن مي شود و اين بدين معناست كه سالانه ميليون‌ها دلار جمع آوري مي شود كه تمام آن فقط به خريد اراضي در قدس اختصاص دارد و همچنين ساخت شهرك ها درقدس و پيرامون آن در اين راه از انجام هيچ اقدامي جهت يهودي سازي قدس ابا و واهمه ندارند. بنابراين ايجاد شهرك ها و خريد اراضي و اسكان يهوديان در قدس لازمه اش بيرون راندن مسلمانان و مسيحيان از آن است، اين موضوع حتي شامل ورود به اماكن مقدس نيز مي شود. مثلاً صبح روز جمعه براي جلوگيري از ورود نمازگزاران به مسجدالاقصي راه‌ها بسته مي شود، اين چه معنايي مي تواند داشته باشد. مثلاً من به عنوان يك فلسطيني موظف هستم كه از سراسر فلسطين براي يك بار هم كه شده نماز جماعت را در مسجدالاقصي بخوانم، اين باعث مي شود تا شاهد گرد آمدن مسلمانان در مسجدالاقصي باشيم، در اين ميان عمليات دادن كارت شناسايي يا گرفتن آن نيز براي جلوگيري از حضور در مسجدالاقصي و سلب هويت اسلامي آن است. اين موضوع حتي شامل مسيحيان نيز مي شود، بنابراين مي توان گفت عمليات يهودي سازي قدس با قوت هرچه تمامتر در تمام زمينه ها در حال انجام است.

سرنوشت بسياري از مساجد و مدارس اسلامي چيست، چون همان طور كه مي دانيم، در دوره اسلامي بناهاي بسياري مانند مساجد و مدارس ساخته شده اند، سرنوشت آنها چه شده است؟

اكثر اين بناها در سال 1967 وقتي اسرائيلي‌ها كوي مغربي‌ها را در قدس اشغال كردند به همراه آن بسياري از اين بناها را نيز تخريب و ويران نمودند و يهودي ساختند، خريد املك يا مصادره املاك غايبان همه به يهودي سازي بناها و آثار اسلامي انجاميد. مسئله بسيار مهم در قدس اين است كه خود اهالي قدس بايد مسئله دفاع از قدس را برعهده بگيرند؛ دفاع از هويت قدس و هر آنچه از آن باقي مانده اين افرادي داراي گروهي به نام «جمعيت دفاع از مسجدالاقصي» هستند، كه جواناني مي باشند كه در طول 24 ساعت شبانه روز وظيفه دفاع و پاسداري و نگهباني از مسجدالاقصي را برعهده گرفته اند. زيرا كه به اسرائيلي ها اعتماد ندارند، اينكه چه وقت به اين مسجد حمله مي كنند، آن را ناپاك مي نمايند و يا تخريب مي كنند.

البته پس از تخريب مسجدالاقصي قصد ساختن هيكل (معبد سليمان) را بر روي آن دارند؟

بله كاملاً درست است، قرار است بر روي خرابه هاي مسجدالاقصي هيكل را بسازند. اما نكته مهم در دفاع اين افراد از مسجدالاقصي اين است كه آنها به صورت خودجوش و مردمي و با حمايت مالي خانواده هاي خود دست به اين كار مي زنند و هيچ مؤسسه يا سازماني وجود ندارد كه آنها را از بعد مالي مورد حمايت قرار دهد. با اينكه اين مسجد سمبل جهان اسلام است و جهان اسلام به آن افتخار مي كند، اما هيچ اقدامي جهت حمايت از آن انجام نداده است. ما از جهان اسلام مي خواهيم به اين افراد كه جان خويش را وقف دفاع از مسجدالاقصي نموده اند نگاهي بيندازند. بنابراين همه ما مقابل درگاه خداوند به خاطر دفاع از مسجدالاقصي مديون هستيم.

نظر شما در مورد تبليغات و اطلاع رساني چيست، و چرا دستگاه هاي ارتباط جمعي و اطلاع رساني حوادث روزانه قدس را تحت پوشش قرار نمي دهند؟

بخشي از عمليات يهودي سازي قدس در اين خلاصه مي شود كه اطلاعات به مردم نرسد و آنان را تحريك نكند. مثلاً بسياري از مراكز اطلاعاتي و خبري غربي و خود اسرائيلي دست به گمراه سازي كشورها و دولت ها و مردم مي زنند، در حالي كه بلدوزرهاي اسرائيلي در حال تخريب و نابودي قدس هستند. من شخصاً كليساهايي را در آمريكا مي شناسم كه سرمايه گذاري هاي خود را در قدس پس گرفته اند، به دليل تخريب نشانه هاي اسلامي و مسيحي قدس و يا ساخت ديوار حايل، در همان زمان كشورها و نه كشور، بله كشورهاي عربي را مي شناسم كه دفترهاي تجاري و بازرگاني اسرائيلي را در كشور خويش داير مي نمايند. خوب شما بفرماييد من به عنوان يك مسلمان و يك عرب اين دو برخورد را چگونه تفسير كنم، از موضع يك كليسا و از موضع يك كشور عربي اين موضع را چگونه مي توان تفيسر كرد كه كليساي مسيحي آمريكايي آن گونه به دفاع از قدس برمي‌خيزد، در حالي كه كشورهاي عربي اسلامي سكوت كرده اند.

پس از گذشت سي و پنج سال از اشغال قدس آينده اين شهر را چگونه مي بينيد؟

صحبت بي فايده است، آنها اگر خواهان قدس هستند، بايد به‌پاخيزند.

در كتاب اخير خويش به نقش مسيحيان در آزادسازي قدس اشاره كرده ايد، در اين باره چه نظري داريد؟

واقعيت امر اين است، مسلمانان مسئله قدس را اسلامي كرده اند و هنگامي كه آتش سوزي مسجدالاقصي در سال 1969 به وقوع پيوست، مسلمانان گردهم آمدند و اولين اجلاس و گردهمايي كشورهاي مسلمان را در مراكش منعقد ساختند و پس از آن در اجلاس طائف استراتژيي اسلامي براي آزادي قدس وضع شد، و رياست اجلاس موظف گرديد اين استراتژي را به پادشاه مراكش - ملك حسن - ابلاغ كند. اما اكنون ما در سال 2005 هستيم، استراتژي آزادي قدس كجاست، هيئت اجرايي آن در كجاست، از زمان تشكيل اجلاس سران كشورهاي اسلامي تاكنون چه بر سر قدس آمده است، هيچ چيز نمي‌بينيم. اگر مي توانستيم ما به موجب عهدنامه هاي بين المللي موجبات آزادي قدس را فراهم سازيم، خوب بود اما چون در اين راه ملاحظه مي كنيم با شكست مواجه شده ايم، بنابراين بايد يك استراتژي اسلامي - مسيحي براي آزادسازي قدس وضع كنيم تا بدان وسيله با جذب قطب هاي مسيحي به مبارزه با يهودي سازي مذبور و هر آنچه در آن به وقوع مي پيوندد، برويم.

آيا مي توان انتظار داشت كه مسيحيان نقش مهمي را در آزادسازي قدس ايفا نمايند؟

بي شك، مثلاً ما موضع «واتيكان» يا مجمع كليساهاي جهان را مطالعه مي كنيم كه از قدس حمايت بي شائبه دارند. اين مبالغه نيست اگر بگوييم موضعي كه مجمع يا مجلس كليساهاي جهان در ژنو در حمايت از قدس اتخاذ مي كنند، بسيار بهتر و شايسته تر از مواضعي است كه كشورهاي اسلامي اتخاذ مي كنند. اين موارد موضوعاتي است كه اين سئوال را مطرح مي سازد، چرا نبايد با جهان مسيحيت همكاري داشته باشيم، در اين مجلس، كليساهاي خاورميانه مي توانند بهترين راه و پل ارتباطي ميان ما و جهان غرب يا مسيحيت باشد. چرا اين امكانات را از دست مي دهيم، چرا عرصه و ميدان عمل را مقابل مسيحيان نمي گشاييم، چرا باب همكاري را با آنها باز نمي كنيم، چرا نمي گذاريم آنها نيز به سان اعراب و مسلمانان در قدس ايفاي نقش كنند، چه بسا آنها نيز به اندازه مسلمانان و اعراب در قدس سهيم باشند.

بنابراين مهم ترين كاري كه در حال حاضر بايد انجام دهيم انتقال از مرحله و وضعيت شكست و فروپاشي در آزادسازي قدس به مرحله امكان آزادسازي آن با همكاري مسيحيان و سازمان ها و مراكز كليساي جهان است.

آيا اين امكان وجود دارد كه قدس آزاد شود، اما اين آزادي شامل فلسطين نشود؟

خير، وقتي ما از قدس صحبت مي كنيم، در واقع منظورمان همان فلسطين است. قدس سمبل فلسطين است. چون همان‌طور كه گفتيم و در سخنان اسرائيلي ها ديده بوديم، اسرائيل بدون قدس و قدس بدون اسرائيل بي معناست. ما مي توانيم قدس و پس از آن فلسطين را آزاد سازيم، اكنون ما مي توانيم با تجديدنظر در معادلات بين المللي به حركت درآييم و اولين گام در اين راه دادن اهميت به ديگران است كه منظور ما جهان مسيحيت است، اينكه آنها نيز در اين شهر سهيم هستند و به همان اندازه كه ما درگير اين موضوع هستيم آنها نيز درگير هستند. در تاريخ معاصر ملاحظه مي كنيم مواضعي را كه واتيكان تا پيش از سال 1948 اتخاذ نمود و پس از آن، مخالفت با اصل و اساس تأسيس اسرائيل است، كه در اين ميان كليساهاي عربي نقش مهم و حساسي در اتخاذ اين مواضع و شكل گيري آنها داشته اند، در حال حاضر نيز اين كليساها - چه ارتدوكس ها و چه كاتوليك ها - مي‌توانند اين نقش را ادامه دهند و وظيفه ما اين است كه ما آنها را در اين راه هرچه بيشتر توانمند سازيم.

چگونه مي توان تشكيل اتحاد عربي - اسلامي - مسيحي را براي جلوگيري از يهودي سازي قدس تسهيل كرد؟

اسرائيل مي داند، هر شكايت يا اعتراضي كه به تخريب يا الحاق اراضي يا از بين بردن نشان هاي اسلامي درقدس مي شود، مانعي بر سر راه يهودي سازي اين شهر است، حتي اگر به عمليات پاسداري از شهر قدس و مسجدالاقصي نگاه كنيم، مي بينيم اين عمليات بومي و محلي بوده و ساكنان شهر اين مسئوليت را برعهده گرفته اند، اين افراد بي سلاح هستند، از هيچ حمايت خارجي و اسلامي برخوردار نيستند، مگر آنها تا چه وقت مي توانند با اين وضعيت در مقابل نيروهاي اسرائيل ايستادگي كنند، نيروهاي اسرائيلي كه از سوي آمريكايي ها با انواع و اقسام سلاح ها و كمك هاي مالي حمايت مي شوند. اين حمايت‌ها نشان مي دهد كه اسرائيلي ها با تمام توان از تبليغات و نفوذ خويش استفاده مي كنند تا مسيحيان و جهان غرب را در مقابل امر واقع و عمل انجام شده قرار دهند و در اين راه عجله هم نمي كنند، بلكه قدم به قدم گام برمي دارند، در حالي كه ما هيچ كار نمي كنيم. اينجاست كه يك روز ملاحظه مي كنيم، نه تنها قدس، بلكه سراسر فلسطين يهودي شده و ما هيچ كاري نكرده ايم.

شما در كتابتان به نكته اي اشاره كرده ايد و آن همكاري و همگامي آمريكا با اسرائيل است، در حالي كه در همان زمان وقتي كشورهاي عربي از آمريكا و اروپا كمك مي خواهند، و حتي نه براي آزادسازي قدس يا فلسطين، بلكه براي كمك به فلسطيني ها، اروپايي ها و آمريكايي ها به كشورهاي عربي پشت مي كنند، نظرتان در اين باره چيست؟

اين يكي از بدترين نوع عجز و ناتواني است كه كسي روي به دشمن خويش آورد، دشمني كه بلاهاي بسياري بر سرش آورده و تمام مصايب از او سر زده است و باز با اين حال روي به او كند و از او كمك بخواهد. محدوده زماني مورد بحث ما، همين دولت آمريكاست، «محافظه كاران» يا مسيحيان صهيونيست، بايد بدانيم روي آوردن به آنها بيهوده است، چون طرح تأسيس و برپايي اسرائيل بخشي از اعتقادات و ايمان مذهبي آنان را تشكيل مي دهد. تبديل به ميدان و صحنه اي كه زمينه ساز دومين ظهور مسيح باشد. مهم‌ترين مسئله موجود در جهان اسلام و عرب در حال حاضر اين است كه نمي دانيم عوامل مذهبي و ايماني مؤثر و تأثيرگذار بر اتخاذ سياست هاي خارجي آمريكا چيست، از جمله قدس و فلسطين، اينجا موضوع صرفأ يك مسئله سياسي صرف يا مربوط به منافع استراتژيك نيست، بلكه اين مسئله مربوط به ايمان مذهبي است و هنگامي كه ايمان مذهبي با منافع استراتژيك درآميزد، ديگر كاري نمي توان كرد، به ويژه اينكه دولت كنوني آمريكا ايمان مذهبي را بر منافع استراتژيك ترجيح مي دهد. درست است كه ايالات متحده داراي منافعي استراتژيك در منطقه است، اما پيش از اين منافع آنچه مهم بوده است، ايمان مذهبي بوده تا به همين دليل لازم است، اين موضوع را درك كنيم تا موضع و ديدگاه آمريكايي ها را به هيچ عنوان در قبال قدس و فلسطين نمي توانيم تغيير دهيم و با اين موضوع به صورتي واقعي برخورد كنيم.

چگونه مي توان موضع و ديدگاه آمريكايي را تغيير داد؟

موضع و ديدگاه آمريكا در حال حاضر نمي توان تغيير داد.


آيا دليل آن اين است كه اعراب و مسلمانان از نيرو و اهرم فشار لازم برخوردار نيستند؟

شايد يكي از آنها همين موضوع باشد، اما بهترين و مهم‌ترين چيز در اين زمان گشودن باب همكاري و گفت و گو با سازمان ها و مراكز ديني و مذهبي است كه مخالف اين ايده و عقيده هستند تا آنها تبديل به اهرم فشار شوند و از اهميت اين عقيده در ميان آمريكايي‌ها بكاهند. ما در حال حاضر هيچ همكاري با سازمان‌ها و مراكز مذهبي آمريكا نداريم، در حالي كه در آمريكا مراكز و سازمان هاي كليسايي بزرگ و بي شماري وجود دارند كه مخالف يهودي سازي و صهيونيسم مسيحي در اين معنا و مفهوم هستند. هنگامي كه در شخصيت افرادي چون«پت رابرتسون» و«جري فالويل» و ساير مسيحيان صهيونيست مطالعه مي كنيم، مشاهده مي كنيم كه آنها مستقيمأ بر ساخت و شكل دهي تصميمات و اتخاذ سياست‌ها تأثير مي گذارند اما در كنار آنها نيروهاي مذهبي ديگري نيز وجود دارند، از جمله «مجلس كليساهاي ملي آمريكا» و «مجلس كليساهاي مسيح» قرار دارند كه سدي مقابل مسيحيان صهيونيست تشكيل مي دهند. اين روند سياست گذاري حسب ديدگاه هاي گروهي و جناحي در آمريكا به وفور به چشم مي خورد و پيروزي از آن گروه يا جناحي است كه فشار بيشتري بياورد و بتواند افكار عمومي را همراه خود سازد. اين جناح ها نه فقط بر تصميم گيري ها كه بر جناح بندي هاي كنگره، دولت و مجالس ايالت‌ها نيز تاثير مي‌گذارند، در حالي كه ما مسلمانان و اعراب به هيچ عنوان آنها را درنظر نمي گيريم. بنابراين نيروي ديگر كه ميدان به رويش باز است، همين نيروهاي مخالف صهيونيست هاي مسيحي هستند كه مي توانند به اهرم فشار قدرتمندي تبديل شوند، ما بايد در استراتژي كاري خويش تجديدنظر كنيم از طريق گشودن باب همكاري با اين جناح ها و محدود نساختن مسئله قدس به اينكه مسئله اي صرفا اسلامي است، بلكه تبديل آن به مسئله اي مسيحي - اسلامي.

بنابراين و مسئله پيچيده مي شود، زيرا صهيونيست ها و مسيحيان صهيونيست در حال حاضر عنوان مي كنند كه به هيچ عنوان از قدس صرف نظر نمي نمايند، نظر شما چيست؟

بله اين كاملاً طبيعي است، چون صرف نظر كردن آنها به معناي عقب نشيني از ايمان و اعتقاداتشان و عدم حمايت از اسرائيل و بالطبع فروپاشي اسرائيل است.

براين اساس آيا شما ميان حمايت از قدس و ادامه حيات طرح صهيونيسم رابطه مستقيمي را ملاحظه مي كنيد؟


بله، درست است، و در واقع اهميت قدس براي اسرائيل در اين امر نهفته است كه موجب ادامه حيات اين رژيم است و قدس براي ما نيز چنين است. جهان اسلام پيرامون قدس و مفهوم مذهبي آن گردهم مي آيند، بنابراين جهان اسلام نيز نمي توانند از اصول و مبادي اعتقادي خويش پيرامون قدس صرف نظر كند و آنها را به اسرائيلي ها بسپارد تا هر آنچه مي خواهند انجام دهند، چون اگر اختيار به دست اسرائيلي ها بيفتد، آنها خود را محدود به قدس يا فلسطين نمي كنند، طرح صهيونيسم فقط محدود به قدس و فلسطين نيست، بلكه شامل تمام منطقه خاورميانه مي شود.

در نشريه «صداي كوه هيكل» در سال 1982 آمده بود كه اكنون وقت آن رسيده تا هيكل را دوباره ساخت، به نظر شما آيا آنها مي توانند چنين كاري انجام دهند؟

بايد گفت، تلاش هاي بسياري براي تخريب مسجدالاقصي صورت گرفته است و اين موضوعي است كه خود اسرائيلي‌ها به آن اشاره داشته اند و موضوع سري و مخفي نيست، يكي از اين تلاش ها بمباران مسجدالاقصي بوده است. قرار بود هواپيماهاي نظامي اسرائيل مسجدالاقصي را با بمب هاي خويش هدف قرار دهند، اين طر از آن جهت به مورد اجرا گذاشته نشد كه ممكن بود خرابي ها و ويراني‌ها و بمب هاي افكنده شده به مناطق يهودي كه پيرامون مسجدالاقصي بنا شده اند، و ضربه وارد كند و همين موضوع باعث شد اين طرح به مورد اجرا گذاشته نشود. طرح ديگر تخريب مسجدالاقصي از زير زمين و حفر كانال‌ها و ايجاد حفاري هايي در زير آن و بمب گذاري آن با ديناميت بود تا بدين وسيله تخريب شود، اما اين طرح نيز از آن جهت به مورد اجرا گذاشته نشد كه ترس از اين وجود داشت از سمت غرب به «ديوار ندبه» ضرر و زياني وارد آيد و خراب شود.

آيا نمي توان گفت از تخريب مسجدالاقصي صرف نظر شده است؟

خير، اين تصميم وجود دارد زيرا حتي در حال حاضر تمام مواد مورد نياز جهت ساخت هيكل فراهم

شده، حتي لباس ويژة كاهناني كه بايد در اين هيكل خدمت كنند نيز تهيه شده است.

يعني آنها به طور كامل مهياي اين كار هستند، اما جهان اسلام فكر مي كند چنين اتفاقي نمي افتد؟

انشاءالله كه چنين چيزي حادث نشود، اما اين كافي نيست كه فقط به دعا اكتفا كنيم و دست به هيچ كاري نزنيم بلكه بايد با نيزه مهيا و آماده (دفاع) باشيم.

با تشكر از استاد محترم محمد سماك. در حالي كه بايد اين نكته را يادآوري كنم كه خداوند متعال خود فرموده است، مسجدالاقسي را دوباره به مسلمانان باز خواهم گرداند، به اميد آن روز.

1.هرچند در حال حاضر در بخش هاي قابل توجهي از سطح زير مسجدالاقصي تونل حفر شده و احتمال تخريب شدت يافته است.

/ 1