پيام حضرت آيتاللّه فاضل لنكرانى (مدظلهالعالى)
12/6/82
بعدالحمدوالصلوة چه واژهاى است واژه انتظار كه بوى يار از آن استشمام مىشود. همانند لفظ «گل» كه بوى گل مىدهد و كلمه «خوب» كه از مصاديق خوب است. بارى با اطلاق كلمه «فرج» كه مضاف اليه انتظار است و با توجه به ابعاد گسترده آن در تمامى شؤون اجتماعى، مخصوصا در اين زمان كه دستهاى كهنه كار و پنهان استكبار از اهانت به حرم اميرالمؤمنين و مولى الموحدين عليه افضل صلوات المصلين، دريغ نورزيده و جمعيتى را كه از نماز جمعه مراجعت مىنمودند و قاعدتا گروهى از آنها به لحاظ اول ماه رجب روزه دار بودند، به همراه امام جمعه به خاك و خون كشيدند و جنايتى بىسابقه آفريدند. آرى در چنين زمان، انتظار فرج كلى معناى ملموسى پيدا مىكند و نياز به گسترش عدالت در سطح جهان بيشتر مىشود. اى آخرين تير تركش الهى و اى خاتم اوصياء نبوى و اى پناه بىپناهان شيعه، تا كى زمزمه كنيم «اين المرتجى لازالةالجور والعدوان»؛ ما به جز تو دادرسى نداريم و جز قدرت تو كه نشأت گرفته از قدرت الهى است در برابر ستمكاران و دشمنان اسلام سلاح ديگرى نداريم. گرچه ما نتوانستيم شرايط لياقت درك حضور و صلاحيت مشاهده آن قدرت الهى را در خود ايجاد نماييم و به همين علّت است كه ظهور تو به تأخير افتاده و الاّ فيض ازلى عام و عنايت ربوبى غيرقابل تخصيص است، ليكن گستردگى ظلم و بيدادگرى بهويژه از سوى قدرتهاى بزرگ از يكسو و انحصار طريق عدالت گسترى در ظهور تو از سوى ديگر، شايد ايجاب مىكند كه هر چه زودتر بيايى و قدرت الهى خويش را نمايش دهى و ستمكاران را در جاى خود بنشانى. باشد كه خورشيد تابان از پس ابرهاى متراكم نمايان شده و عالميان را به نور خود اضائه فرمايد. آرى «انتظار الفرج عبادة»، به اين معنى است كه انتظار فرج، انتظار عدالت است، انتظار حيات مجدد اسلام است، انتظار تمامى ارزشهاى اسلامى است، انتظار رؤيت انسان جمال اللهى است و بالاخره انتظار نمايان شدن اسلام پس از خفاء آن است. اللهم كن لوليك الحجةبن الحسن صلواتك عليه و على آبائه وليا و حافظا و قائدا و ناصرا و دليلاً و عينا حتى تسكنه ارضك طوعا و تمتعه فيها كثيرا. ت ت: 17/6/82 --
چ 1: 17/6/82
پيام حضرت آيتاللّه العظمى صافى گلپايگانى(مدظلهالعالى)
بسم الله الرحمن الرحيم يا بَنِىَّ اذْهَبُوا فَتَحَسَّسُوا مِنْ يُوسُفَ وَأَخيهِ وَلاتَيْأَسُوا مِنْ رُوحِ اللّهِ اِنَّهُ لا يَيْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللّهِ اِلاَّ القَومُ الكافِرونَ(1) يأس و نوميدى يكى از عوامل مهم باز دارنده افراد از كار و تلاش و پىگيرى و تعقيب مقاصد و مطالب است. بسيار و بلكه بيشتر اشخاصى كه در زندگى و نيل به خواستههاى خود شكست خوردهاند، در اثر نااميدى و قبول شكست بوده است. تأمّل در تاريخ رجال موفّق، نشان مىدهد كه رمز مهم پيشرفت آنان، نااميد نشدن و اميدوارى به موفّقيت بوده است. نويدها و وعدههاى حضرت رسول اكرم(ص) ـ كه اين دين به جلو مىرود وصيت و صوت آن آن جهانگير مىشود و به هر نقطهاى كه شب يا روز به آن جا رسيده باشد، مىرسد. از آن روزى كه اسلام تنها با شخص آن حضرت و اميرالمؤمنين و خديجه: بود تا فتح مكّه و سپس فتوحات ديگر كه نصيب مسلمانان در شرق و غرب جهان شد، همواره در غزوات و جنگها و در شدّتها و سختىها ـ نگهدار قلوب مسلمانان بود، چنانكه نويد به اين كه دين حقّ اسلام بر كل اديان، ظاهر و غالب مىشود و در تأكيد بر وقوع اين غلبه جهانگير كه به دست حضرت ولى عصر صاحب الأمر ارواح العالمين له الفداء صورت مىگيرد، فرمود: اگر از دنيا باقى نماند مگر يك روز، خدا آن روز را آن قدر طولانى مىنمايد تا آن شخصيتى كه هم نام پيغمبر و از فرزندان پيغمبر؛ يعنى على(ع) و زهرا(س) است، ظهور فرمايد و به او دنيا را پر از عدل و داد نمايد، چنانكه از ظلم و جور پر شده باشد. مسلمانان را به انتظار آينده و روز خلاص و روز نجات گذارده كه با ايمان به اين حقيقت در هر عصر و زمان، تحت هيچ شرايطى، دست از اسلام نكشند و به عقب بر نگردند و به چپ و راست متمايل نشوند، و انتظار آن روز را از افضل اعمال، بلكه افضل از جهاد بدانند؛ چرا كه انتظار هم جهاد است و هم استقامت است و هم صبر و مقاومت، هم عمل و حركت است و هم عبادت كه مظاهر آن در اعتقادات، معرفت به خدا و معرفت نبوّت و نبوت ختميه، معرفت به امامت و مخصوصا امامت امام زمان، معرفت و ايمان به معاد و ساير عقايد بر حق است. اين معارف و اين عقايد، همه اميد بخش و نشاط آفرين است، قلب را نورانى مىنمايد و عقب گرد و واپس گرايى و نااميدى را از ميان مىبرد. اين نگاه به آينده و اميد به وعدههاى قرآنى و سنّت غير قابل تغيير الهى، مثل نصوص: لِيُحِقَّ الحَقَّ وَيُبطِلَ الباطِلَ وَلَوْ كَرِهَ المُجرِمُونَ(2) وَيُريدُ اللّهُ أَنْ يُحِقَّ الحَقَّ بِكَلِماتِهِ وَيَقْطَعَ دابِرَ الكافِرينَ(3) يُريدُونَ أَنْ يُطفِئُوا نُورَ اللّهِ بِأَفواهِهِمْ وَيَأبَى اللّهُ اِلاّ أَنْ يُتِمَّ نُورَهُ وَلَوْ كَرِهَ الكافِرُونَ(4) يُريدُونَ لِيُطفِئُوا نُورَاللّهِ بِأَفواهِهِمْ واللّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ كَرِهَ الكافِرونَ(5) و آيات متعدّد ديگر همه نگهدارنده شيعيان در مواضع ولايى و ايمانى و استقامت و مقاومت در دوران حكومتهاى بنىاميه و بنىعباس و ستمگران بىباك تاريخ بوده است. در همين يك صد سال اخير، در دوران ديكتاتور خونخوار و بىسوادى مثل رضاخان و آن همه شدّت و اعمال زور و ارعاب و حبس و شكنجه و كشتار براى نفى هويّت اسلامى جامعه و سياستهاى مزوّرانهاى كه به اسم روشنفكرى و اصلاحطلبى و ترقّى و آزادىخواهى و تقليد از غرب اجرا شد كه حتى جشنها و چراغانىهاى نيمه شعبان را تعطيل كردند. آن چه بحمداللّه هويّت اسلامى و مذهبى اين جامعه را نگه داشت، همان ايمان به ظهور حضرت مهدى(عج) بود. همه از بركات همين عقيده به مهدويّت و اينكه آينده براى قرآن و براى اسلام و براى ظهور و حكومت و ولايت اهل بيت است، بوده و خواهد بود. در حال حاضر نيز با همين ايمان و عقيده به مهدويت در برابر دشمنانى كه محو اسلام را وجهه نظر قرار دادهاند، به فضل خدا در حفظ همه مواضع به شرط التزام به احكام اسلام و بيرون نرفتن از خط هدايت اهل بيت(ع)، پيروز خواهيم بود. انشاء اللّه تعالى والعاقبة للمتقين. اَللّهُمَّ عَجِّل فَرَجَهُ وَسَهِّل مَخرَجَهُ وَقَرِّب زمانَهُ وَاجعَلنا مِنْ أعوانِه وَاَنصارِهِ آمين ربَّ العالَمين لطف اللّه صافى ت ت: 17/6/82 --
چ 1: 17/6/2 8
پيام حضرت آيتالله نورى همدانى (مدظله العالى)
به مناسبت نيمه شعبان 1424 برابر با 20 مهر 1382
بسم اللّه الرّحمن الرّحيم بعدالحمدوالصّلوة پيغمبر مكرّم اسلام، حضرت محمد مصطفا صلىاللهعليهوآله از روز طلوع اسلام اين سه مطلب را بهطور مكرّر و مؤكّد، در هر فرصتى براى مردم بيان مىكردند: 1ـ مسأله خلافت و ولايت علىّ بن ابى طالب، اميرمؤمنان عليهالسلام :
آن حضرت براى روشن كردن اين مسأله، در مواردى شايستگىها و برترىهاى على عليهالسلام از لحاظ خلقت و در مواقعى موقعيّت مهم و محورى آن حضرت در پيشرفت اسلام را گوشزد مىكرد و در مناسبتهايى برترى او را از لحاظ دارا بودن حدّ اعلاى كمالات انسانى تبيين مىنمود، تا اين كه در روز عيد غدير با نزول آيه "وَاِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغتَ رِسالَتَهُ"، در يك مجمع پرشكوه تاريخى، به ولايت و خلافت او از سوى پروردگار تصريح و به همراه بيعت مردم، موضوع را بر همگان روشن كردند. به اين ترتيب، روح در پيكر دين دميده شد و شجره طيّبه نبوّت به بار نشست و «اَليَومُ اَكْمَلْتُ لَكُمْ دينَكُم وَاَتمَمتُ عَلَيكُم نِعْمَتِى وَرَضيتُ لَكُمُ الاِسلامَ دينا» اين حقيقت را اعلان و «اَليَومَ يَبئِسَ الَّذينَ كَفَروُا مِن دينكُمُ» اين ثمره طيّبه را بيمه كرد.2ـ موضوع شهادت حضرت ابى عبدالله سيد الشهدا عليهالسلام :
پيشوايان معصوم، در اين باره نيز به منظور ارايه نمونهاى از عظمت و جايگاه جهاد و شهادت در اسلام و بيان اين مطلب كه ماندگارى و پايدارى بوستان اسلام جز به باغبانى آن به وسيله جهاد و آبيارى آن به وسيله خون شهيدان، شدنى نيست، شهادتِ آن حضرت و فرزندان و يارانش را پيش از آن كه او قدم به عرصه اين جهان بگذارد، در هنگام تولّد او و از آن پس در هر فرصتى بيان مىنمودند، تا همه مسلمانان به جايگاه جهاد در فرهنگ اسلام پى ببرند و در همه دورانها ـ كه عرصه زندگى مسلمانان تجسّم «كل ارض كربلا و كلّ يوم عاشورا» است ـ در راستاى اين فرهنگ حركت كنند و در ميدان ظلم ستيزى و نبرد با استكبار، هميشه از مكتب مقدّس پيروزى خون بر شمشير الهام بگيرند.3ـ موضوع غيبت صاحب العصر و الزّمان حضرت مهدى ارواحنالتراب لمقدمه الفداء است
براى آگاهى و آمادگى مسلمانان درباره سرنوشت خاص امامت، به ويژه امامت امام دوازدهم(عج) و مسأله غيبت صغرا و غيبت كبرا، طولانى بودن مدّت غيبت كبرا، جريانهاى دشوار زمان غيبت، نشانههاى ظهور، چگونگى ظهور و حكومت عدلِ جهانى آن حضرت، مطالب بسيارى از پيشوايان معصوم عليهمالسلام رسيده است كه ما در اين جا چكيدهاى از برخى از آنها را با توفيق خداوند بيان مىكنيم: 1ـ به وجود آمدن تغييرهاى بسيارى در جامعه مسلمانان كه با دين همخوانى ندارد و ضد دين است. مانند: شيوع منكرات، فراوانى گناهان، فراگير شدن ظلم و نفاق، چيده شدن مستكبران و ستمگران و نقشهها و ترفندهايى كه آنان براى استضعاف فكرى، فرهنگى، سياسى و اقتصادى مسلمانان به كار مىبرند؛ صدها خبر كه اوضاع و پيش آمدهاى آخرالزمان را منعكس مىكند، بازگو كننده اين جريانها است. اين خبرها هم چنين اين حقيقت را ثابت مىكند كه پيشوايان معصوم عليهمالسلام اين جريانها را صدها سال پيش از آن كه به وقوع بپيوندد، در پرتو وحى و الهام خداوندى مىدانستند و از آنها خبر دادهاند و همين اخبار دليل روشنى بر اين امر است كه غيبت آن حضرت به امر الاهى است و به امر الاهى نيز ظهور و دنيا را از عدل و سرور پر خواهد كرد. آنها تذكّر مىدادند كه شما در برابر اين جريانها، در راه دين ثابت قدم باشيد و تلاش كنيد به وظيفه خود عمل كنيد و هرگز موضع انفعالى نداشته باشيد و مطمئن باشيد كه «انّ الأرض يرثها عبادى الصالحون».
خستگان عشق را ايّام درمان خواهد آمد
آن قدر از كردگار خويشتن اميدوارم
دردمندان، مستمندان، بىپناهان را بگوييد
كاخهاى ظلم ويران مىشود بر فرق ظالم
مهدى موعود، غمخوار ضعيفان خواهد آمد
غم مخور آخر طبيب دردمندان خواهد آمد
كه شفابخش دل اميدواران خواهد آمد
مصلِح عالم، پناهِ بىپناهان خواهد آمد
مهدى موعود، غمخوار ضعيفان خواهد آمد
مهدى موعود، غمخوار ضعيفان خواهد آمد
1. سوره مباركه يوسف، آيه 87. 2. سوره مباركه انفال، آيه 8. 3. سوره مباركه انفال، آيه 7. 4. سوره مباركه توبه، آيه 32. 5. سوره مباركه صفّ، آيه 8. 6. بحارالانوار، ج 52، ص 124.