!در تاريخ ايران از ميان فهرست پادشاهانى كه بر عليه ديانت و مظاهر اسلام قدبرافراشتند نام رضاخان قلدر ، فراموش ناشدنى است به ويژه آنكه در اعمال كينهتوزانه خود بر ضد حجاب و روحانيت ، خفقان دهشتناكى را حاكم نموده بود .اين ماجرا در اوج آن شقات آغاز شده است:صندوق منبتى براى قراردادن بر روى مرقد مطهر امامزاده حمزه عليه السلام ساخته و آمادهنصب شده بود در اين حين ، يكى از خادمين تصميم گرفت نامه اى بنويسد و در آنوضعيت و موقعيت زمان خود را تشريح كند او در اين نامه ، ابتدا نام و مشخصاتخود را نوشت و اينكه در چه تاريخى و در زمان حكومت چه كسى آن را نگاشتهاست و سپس ظلم رضاخان و كينه ورزيهاى آن خبيث را بر عليه دين و پرده درىاعتقادات مذهبى مردم شرح داد .او در يك فرصت مناسب ، اين نامه را در آخرين مرحله نصب صندوق ، ميانصندوق و سنگ مرقد قرار داد ، تا شايد پس از گذشت قرنها ، اگر تعمير و يا تعويضىبراى اين صندوق صورت گرفت ، آيندگان با خواندن اين نامه به يك سند تاريخى وشاهد عينى به سندى از ظلم دوران سلطنت رضاخان دست بيابند و از آن مطلعشوند ...اما دست بر قضا ، اين مدت بيش از چهل سال طول نكشيد ، و در سال 1350 يكىاز مؤمنين بانى ساخت صندوق خاتم شد تا به جاى صندوق منبت قبلى براى مرقدمطهر حضرت حمزة بن موسى عليه السلام نصب شود .خبر كه به گوش آن خادم ـ يعنى نويسنده نامه چهل سال قبل ـ رسيد ، وحشت واضطراب تمام وجودش را فرا گرفت ..خدايا چه خواهد شد ، برداشتن صندوقهمان و عيان شدن نامه همان ، آن هم در اوج قدرت محمّد رضا پسر رضاخان قلدر!درصدد چاره برمى آيد ، اما راهى به جز توسل به جناب حمزة عليه السلام نمى يابد .