بهداشت روانی (4) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

بهداشت روانی (4) - نسخه متنی

زهرا آکوچکیان

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

بهداشت روانى

اضطراب (2)

(قسمت چهارم)

دكتر زهرا آكوچكيان

يا سكينه قلوب العارفين

((اى آرامش دهنده دلهاى آنان كه تو را شناختند))

در بحثهاى گذشته اشاره به يكى از شايعترين آشفتگيهاى روحى يعنى ((اضطراب)) نموديم; كه در بسيارى از اختلالات روانشناختى, نشانه بارز و مشترك آنها مى باشد. اولين اختلال روانشناختى با علامت شاخص اضطراب كه مورد بحث قرار مى دهيم اختلال هراس ياPanic Disordey است.

علامت اساسى اختلال هراس دوره هاى خود به خودى و شديد اضطراب است كه معمولا بيست دقيقه تا يك ساعت طول مى كشد. اين حملات هراس, معمولا هفته اى يكى دو بار در افراد مبتلا ظاهر مى شود ولى مى تواند وقوع آنها كمتر يا بيشتر هم باشد. ابتلإ اين بيمارى در زنان نسبت به مردان سه تا دو بر يك مى باشد. اين اختلال معمولا اوايل بزرگسالى و حدود بيست و پنج سالگى رخ مى دهد اما ممكن است در هر سنى مشاهده گردد.

علت بيمارى

علل متعددى مثل تغييرات بيولوژيك زيست شناختى, يا شيميايى يا حساس بودن فرد نسبت به گازكربنيك موجود در هوا, حساسيت عصبى زياد فاميلى نسبت به محركهاى محيطى, مى توانند در بروز اين اختلال موثر باشند ولى گاه به ندرت عوامل جسمى و بيماريهاى طبى مثل پرولاپس ميترال يا بى نظميهاى ريتم قلبى مى توانند علائمى شبيه چنين اختلالى ايجاد كنند. كه البته وضعيتى مثل پرولاپس ميترال با اكوكارديوگرام, قابل تشخيص بوده و درمان خاصى را ايجاب نمى كند, و تنها گاه براى كنترل طپش قلب ناشى از آن, مقدار كم دارو تجويز مى شود. بعضى از صاحب نظران, عوامل اجتماعى روانى را در ايجاد اختلال هراس, موثر دانسته اند زيرا عوامل روانشناختى مى توانند در انسان تغييرات عصبى - زيستى ايجاد كنند.

عوامل عمده روانشناختى عبارتند از:

ضربه هاى روحى شديد در كودكى

جدا شدن از مادر يا مرگ والدين قبل از هفده سالگى

يا رفتارى آموخته شده از الگوهايى مثل پدر و مادر, كه همه قادرند فرد را مستعد به اين اختلال در بزرگسالى نمايند.

در افراد مبتلا ديده شده است كه ميزان بروز حوادث ناراحت كننده, به خصوص هرگونه فقدان, مثل از دست دادن عزيزان يا از دست دادن موقعيت و شرايط مطلوب در ماههاى پيش از شروع اختلال هراس بيشتر بوده است.

علائم و نشانه هاى اختلال هراس

اولين حمله معمولا غير منتظره و خود به خودى است, هر چند به دنبال هيجان, خستگى جسمى, فعاليت جنسى و ضربه روحى نه چندان شديد نيز ظاهر مى گردد. در برخورد با فردى كه با اين علائم به پزشك مراجعه مى نمايد بايستى عادات و موقعيتهايى را كه چنين حملاتى ايجاد مى شود مشخص نمود.

موقعيتهايى همچون; مصرف كافئين (چاى, قهوه, كاكائو و ...) الكل, نيكوتين (سيگار, توتون) يا بعضى مواد مورد سوء استفاده مثل حشيش و يا برخى داروها, وضعيت غير طبيعى خواب و خوراك, زمينه هاى محيطى خاص, مثل نور شديد در محيط, همه بايستى مد نظر باشند. شروع حمله غالبا با يك دوره ده دقيقه اى و با علائم فزاينده است. علائم ايجاد شده, هم جسمى است هم روانى. عوامل روانى عبارتند از: ترس بسيار شديد و احساس مرگ قريب الوقوع يا ترس از ديوانه شدن يا از دست دادن كنترل, احساس غير عادى و غير واقعى شدن خود يا محيط اطراف. و اين در حالى است كه بيمار قادر نيست منبع ترس خود را نام ببرد. بيمار ممكن است دچار گيجى و پريشانى ذهن شده و توانايى تمركز كافى نداشته باشد.

علائم جسمى كه بيمار طى اين حملات تجربه مى كند عبارتند از: تند شدن ضربان قلب يا طپش قلب, احساس تنگى نفس يا خفگى, احساس سرگيجه, بى ثباتى يا ضعف, لرزش يا رعشه, تعريق, احساس فشار و بسته شدن گلو, حالت تهوع, احساس گزگز شدن و كرختى, گل انداختن پوست (احساس گرما), احساس درد يا ناراحتى در قفسه سينه.

حمله معمولا 20 تا 30 دقيقه و ندرتا بيش از يك ساعت طول مى كشد. فرد مبتلا در فاصله حملات, مضطرب و نگران تكرار شدن حمله اى مجدد بوده و با اين علائم اشتغال ذهنى داشته و به اين دليل تمركزش روى مسائل اطراف يا در يادگيرى كاهش پيدا مى كند و نهايتا منجر به اشكال در حافظه فرد مى گردد. در حين حمله تنفس سريع بيمار مى تواند موجب تشديد علائم شود كه با روش قديمى گرفتن كيسه نايلونى جلوى دهان و بينى بيمار و اطمينان بخشى به او برطرف مى گردد.

به دنبال ظهور علائم جسمى, كانون توجه بيمار در ضمن حمله هراس, نگرانى در مورد مرگ ناگهانى از علل قلبى يا تنفسى است. ممكن است بيمار معتقد باشد كه طپش قلب و درد قفسه سينه او نشانه اين است كه به زودى در اثر يك حمله قلبى خواهد مرد. به همين دليل غالب افراد مبتلا به اختلال هراس, به متخصصين داخلى و قلب مراجعه مى نمايند ولى در معاينات فيزيكى يا الكتروكارديوگرافى يا تستهاى خونى, نكته غير طبيعى به دست نمىآيد. در سير بيمارى, پيامدهاى اجتماعى آن براى فرد مشكل زا خواهد بود. مثل اختلال در فعاليتهاى شغلى, اجتماعى, روابط خانوادگى و روابط بين فردى او. و به دليل اين عوارض ناراحت كننده و زحمتى كه براى فرد ايجاد مى نمايد بايستى بيمار تحت درمان جدى قرار گيرد. زيرا موارد اندكى وجود دارد كه بيمارى خود به خود بهبود يابد و بسيارى از بيماران با دريافت درمان مناسب, بطور چشمگيرى به سرعت بهبود حاصل مى كنند.

بيمارانى كه مبتلا به حملات اضطراب هراسى هستند در عين حال ممكن است به بيمارى ((ترس از بازارچهAgoraphobia)) (()) مبتلا گردند. يعنى ترس از تنها بودن درمكانهاى عمومى به خصوص در موقعيتهايى كه خروج سريع از آن ممكن است دشوار باشد. اين ترس مرضى, در خانمها و حدود بيست سالگى شايعتر از مردها بوده و در بسيارى از موارد شروع آن به دنبال يك اتفاق ناراحت كننده و صدمه زننده, رخ مى دهد. در ((ترس از بازارچه)) نيز عواملى مثل از دست دادن والدين در كودكى يا اضطراب جدايى (اضطراب مفرط هنگام جدا شدن از افراد مهم زندگى, مراقبين اوليه مادر يا .. .) جزء عوامل سببى مهم شناخته مى شوند. بيمار مبتلا به ((ترس از بازارچه)) يا اصطلاحا گذر هراسى, بطور جدى از موقعيتهايى كه امكان جلب كمك در آن دشوار است اجتناب مى كند. اين بيماران ترجيح مى دهند كه در محلهايى نظير خيابانهاى شلوغ, فروشگاههاى پرازدحام, مكانهاى بسته (مثل تونلها, زيرگذرها, آسانسورها) و وسائل نقليه بسته (مثل قطار زيرزمينى, اتوبوس و هواپيما) دوست يا آشنايى آنها را همراهى كند. و به تدريج حتى هنگام خروج از منزل براى مسافتى كم هم, مصرانه بخواهند كسى آنها را همراهى كند. چنين رفتارى ممكن است منجر به ناهماهنگى زناشويى, شغلى و مالى شود. در مواردى كه بيمارى شدت پيدا كند شخص از ترك منزل هم خوددارى مى كند و به اين دليل, اين نوع ترس (گذر هراسى يا بازارچه هراسى) ناتوان كننده ترين نوع ترسهاى مرضى است. چون اغلب موارد ((بازارچه هراسى)) ناشى از اختلال هراسPanic)) )) است, اگر اختلال هراس درمان شود, بازارچه هراسى معمولا خود به خود بهبود پيدا مى كند.

درمان گذر هراسى و اختلال هراس

روشهاى درمانى اين اختلالات چند سويه است; يعنى هم به صورت روشهاى دارويى, كه براى بيمار دارو تجويز مى گردد و حدود 8 الى 12 هفته, بايستى درمان ادامه يافته تا نتيجه مطلوب از درمان بدست آيد و بعد از بهبود علائم, براى جلوگيرى از عود مجدد بيمارى بايستى درمان 8 الى 12 ماه ادامه يابد. روشهاى ديگر مثل روشهاى رفتارى و شناختى; يعنى آموزش روشهايى به بيمار تا قادر باشد بر حساسيت مفرط خود نسبت به محركها فائق آمده و با روشهاى انبساط عضلانى,تنش عضلانى موجود در اختلال اضطرابى, هراس را كنترل نمايد و با آموزش روشهاى شناختى ((شناخت درمانى)) عقايد غلط در مورد بيمارى, مشكلات و مسائل زندگى مورد شناسايى قرارگرفته و با عقايد منطقى و درست جايگزين مى گردد.

قال تبارك و تعالى: خافونى و اجترإتم (امام صادق, بحارالانوار, ج70, ص386.)

((از من بترسيد تا جرإت يابيد)).

ترسهاى مرضى يا فوبياها ((Phobia))

ترسهاى مرضى, ترسى غيرمنطقى است كه به اجتناب هشيارانه از شى, فعاليت يا موقعيت منبع ترس منجر مى شود.اغلب افراد ممكن است ترسهاى بى دليل كمى داشته باشند ولى در ((فوبى)) اين ترسها شديد است. ترسهاى مرضى به دو صورت عمده ديده مى شود: ترسهاى اختصاصى و ترسهاى اجتماعى. ترسهاى اختصاصى شايعترين اختلال روانى بين خانمها و دومين بيمارى شايع نزد آقايان است. همانند ترس مرضى.

ترسهاى اختصاصى نسبت به برخى اشيإ و موقعيتهاست مثل حيوانات, طوفان, بلندى, بيمارى, زخمى شدن, خون, تزريق و ... عامل موثر در بروز اين ترسهاى مرضى, وجود والدينى است كه خود مبتلا به يكى از اين ترسها بوده اند. در ((فوبى)) يا ترس اجتماعى, فرد از تحقير و شرمسارى در حضور ديگران مى ترسد و در مواردى مثل ترس از غذا خوردن در رستورانها, دفع ادرار در توالتهاى عمومى, صحبت در حضور جمع يا اجراى برنامه اى مقابل يك جمع, ديده مى شود. مشاهده شده است كه بيماران در ترس اجتماعى بيشتر از افراد معمولى مورد مراقبت يا حمايت بيش از حد والدين يا بالعكس طرد بيشتر از جانب آنها, قرار داشته اند.

علائم

وقتى بيمار در مقابل شرايط يا شى خاصى كه منبع ترس او است قرار مى گيرد يا انتظار روبه رو شدن با آن را دارد دچار اضطراب شديد مى شود. در ((ترس اجتماعى)) گل انداختن صورت شايع است و يكى از علل مهم ترس بيمار, نگرانى از قرمز شدن صورت هنگام حضور در جمع است. بيمار براى جلوگيرى از ايجاد اضطراب تلاش زيادى به كار مى برد تا از موقعيت ترسآور اجتناب كند. بسته به اينكه امكان اجتناب از منبع ترس تا چه حد امكان پذير باشد, فعاليت روزانه بيمار تا حدودى تإثير مى پذيرد. معمولا فرد بيمار خود به غير منطقى و بى دليل بودن ترس خود آگاه است.

اكثر بيماران با علائم اختلال به زندگى نسبتا عادى خود ادامه مى دهند چون اجتناب از چيزى كه منبع ترس است آسان است. مثلا ترس از اسب براى يك شهرنشين مسإله اى نيست. شروع ترسهاى اجتماعى معمولا تدريجى و به دنبال يك استرس روانى - اجتماعى ظاهر مى شود, و ديده شده بعد از ميانسالى رو به كاهش مى گذارد. ترسهاى ساده و اختصاصى, در كودكى شروع مى شوند و معمولا خود به خود از بين مى روند.

درمان موثر براى ((فوبى))ها (يعنى ترسهاى مرضى), ((رفتاردرمانى)) است; يعنى به تدريج بيمار از آن چه مى ترسد حساسيت زدايى مى شود تا قادر شود با منبع ترس خود مواجه شده و اضطراب خود را تحمل و كنترل كند; تا آنجا كه در رويارويى با منبع ترس, ديگر دچار اضطراب يا نگرانى و ترس نشود.

روشهاى دارويى مختصرى نيز هست كه بايستى توسط متخصصين تجويز گردد, ولى همان طور كه گفته شد موثرترين روش درمانى, روشهاى رفتارى است, كه در واقع نترسيدن را به بيمار آموزش مى دهند.

پيامى دلنشين از حاملان وحى(ع)

هنگامى كه در موقعيتى ترسناك قرار گرفتيد اين آيه مباركه را بخوانيد:

((رب ادخلنى مدخل صدق و إخرجنى مخرج صدق و اجعل لى من لدنك سلطانا نصيرا)) و اگر مى خواهى به كسى كه دچار ترس شده كمك كنى, آيه الكرسى مباركه را بر او بخوان. (امام صادق(ع), بحارالانوار, ج76, ص247.)

ماهنامه پيام زن ـ شماره 49 ـ فروردين 75

/ 1