گلو باليزم و متفكرين عرب (قسمت دوّم) - گلو بالیزم و متفکرین عرب (قسمت دوم) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

گلو بالیزم و متفکرین عرب (قسمت دوم) - نسخه متنی

محمد حسین شیرزادی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

گلو باليزم و متفكرين عرب (قسمت دوّم)

نويسنده: محمد حسين شيرزادى(2)

مقدمه

در اينكه منافع اقتصادى در غايت هدف طرحهاى كلان فرهنگى، سياسى، اجتماعى غربى جايگاه رفيعى دارد نبايستى ترديد نمود و در اينكه نظامهاى منفعت طلب غربى براى هموار ساختن راه خود در هر زمان بنحوى از علوم و اطلاعات و صاحبان علوم براى منطقى نمودن طرحهاى خود كه در واقع براى حل مسائل و مشكلات موجود جهان غرب مورد بهره بردارى مى نمايند نيز نبايستى شك كرد.

در اين زمان كه دنيا خصوصاً غرب باكمبود منابع و محدوديت بازار عرضه روبرو است رويه سابق بهيچ وجه جوابگوى نيازهاى ملل قدرتمند نيست لذا بايستى تمام فكرها بكار افتاده تا چاره اى براى حل اين مشكل براى ورود به هزاره سوّم ميلادى پيدا نمود تا در سايه آن بتوان با بهره مندى از راه هاى نو هدفى پوياتر را براى بشريت ترسيم نمود و همانگونه كه دركتب مربوط به تمدنهاى بشرى آمده است تمدنهاى ملل قوى با غلبه قوم صاحب آن تمدن بر اقوام ديگر توانسته اند خود را جايگزين تمدنهاى قبلى نموده و تمدن مغلوب را از صحنه روزگار محو نمايند. اگر چه در اين خصوص بسيارى بر اين اعتقادند كه تعامل تمدنها هر چند به صورت تمدن غالب و مغلوب منجر به پويائى تمدنها مى گردد ولى حقيقت آن است اگر پويائى نيز وجود داشته باشد در مسير بارورى تمدن غالب بوده و اين تمدن غالب است كه مسير پويائى را تعيين مى نمايد. ولى چنانچه تمدن مغلوب چنين فرصتى را پيدا مى نمود تا بتواند از تمدنهاى ديگر براى پويائى خود بهره جويد، مسير بسيارى از ملل در غير از مسيرى بود كه اكنون در آنند. در چنين حالتى بسيارى از عوامل تشكيل دهنده تمدن مغلوب به بوته فراموشى سپرده شده از صحنه فكرى بشر محو مى گردد لذا نسل هاى آينده بدليل بى اطلاعى از آن، هيچ قدرت انتخابى نخواهند داشت تا در صورت وجود حق اختيار از آن بهره مند گردند.

از مصاديق مرگ يك تمدن مرگ زبان آن تمدن است كه به صور مختلف بوقوع مى پيوندد هنگامى كه كلمه ايى كه فرهنگ خاصى را با خود بهمراه دارد با گذشت زمان از سر زبانها محو مى شود فرهنگ آن نيز بدنبال آن به ورطه نيستى خواهد رفت و آيندگان را از وجودش بى بهره خواهد ساخت.

در بحث ما نحن فيه نگارنده به هيچ عنوان قصد ندارد پويائى و منطقى بودن تمدن غربى البته به معناى اعم آن را انكار نمايد و از دستاوردهاى عظيم آن خود را به نحله تغافل سپارد بلكه سعى دارد بر خطرهايى كه متفكرين عرب براى تمدن اسلامى و عربى خود كه نقاط مشترك بسيار زيادى با تمدن اسلامى ايرانى دارد تصريح و تأكيد نمايد.

در مقابله با تمدنهاى ديگر بشرى، هميشه به داشته هاى خود بايستى تعمق و تفكر نموده و دانست كه در صورت سوق و تمايل به تفكرات ديگران با طبيعت و خواستگاهايى تفاوت چه عواقبى در انتظار آن ملت خواهد بود انسان هميشه خواهان پويائى و پيشرفت بوده است ولى هزينه اى كه در مقابل آن بايستى پرداخت نمايد نبايستى از مدنظر دور بماند. اخلاقيات، معنويات قلل رفيعى هستند كه تمدن اسلامى و ايرانى و عربى بر آن تأكيدهاى فراوانى دارند لذا چنانچه در اين گيردار نسل ما براى برخوردارى از تكنولوژى و علوم پيشرفته روز بخواهد اين مرزها را زير پا بگذارد در حقيقت نسل هاى آينده را از آنچه به آن احتياج دارند محروم ساخته است لذا اينجاست كه متفكرين مى توانند نه تنها براى ملت خود بلكه براى ملل ديگر نيز راه كارهايى ابداع نمايند تا با حفظ ارزشهاى تمدنى خود، قدم در يك گذر تاريخى نو بگذارند.

نكته اى كه نبايستى از آن غفلت ورزيد بذل توجه به تلاش غرب در منطقى ساختن تمدن خود است ونه متمدن ساختن منطق، به اين معنا كه غربيها سعى دارند چنين وانمود كنند كه از راههاى صحيح منطقى و عقلى است كه غرب توانسته به نتايج امروزى دست يابد در حالى كه واقع مطلب اين است كه غربيها با نوعى ريز بينى و دقت نظر توانسته اند به اين توفيق دست يابند كه تمدن خود را به نحو منطقى توجيح نمايند.

موضوعى كه ما در اين مقاله به آن مى پردازيم بحث گلوباليزم است كه در بادى امر بعنوان يك نظريه مطرح و در روند اجرا به آن گلوباليزاسيون نام نهاده اند كه كلمات متعددى از جمله جهانى شدن، جهان شمولى بجاى آن استفاده شده است، كه هنوز يك اتفاق نظر همه جانبه بر روى آن بوجود نيامده ولى در زبان عربى كله عولمة توانسته جايگاه خود را كاملاً باز نمايد. همانطور كه در ادامه خواهد آمد گلوباليزاسيون روندى است كه قبل از اينكه ايده آن از طرف ملل پذيرفته شود مدتها است كه عملاً در حال وقوع است و در اين خصوص مطلعين كشورهاى عرب مقالات متعددى در ردّ يا قبول يا تفصيل آن قلم فرسائى كرده اند ولى مع الاسف چنين مهمى در كشور اسلامى ايران كه يكى از سردمداران حركتهاى فكرى در جهان براى مقابله با هجمه هاى فرهنگى است حداقل در جرايد غير تخصصى كمتر صورت گرفته است.

تاريخچه

همانطور كه در قسمت قبل گفته شد گلوباليزم بدليل در برگيرى كليه شؤنات سياسى اقتصادى اجتماعى فرهنگى و داراى قلمروهاى متفاوتى در صحنه ارتباطات بشرى است. اگر چه قضاياى اقتصادى بدواً سبب پيدايش نياز به اين نظريه گرديده است ولى دستاوردهاى بشرى در زمينه هاى ارتبااعم از مخابراتى، اطلاعاتى و يا نقل و انتفالات باعث گرديده هم گرائى جهانى بعنوان يك پديده جهان شمول هم در بُعد اقليمى و هم در بُعد ارتباطى تسرى يابد. و انرا بصورت يك موج فراگير در كليات و جزئيات زندگى بشرى در آستانه ورود به قرن بيست و يكم قرار دهد.

اگرچه نوعى تمايل در ايجاد پيشينه تاريخى براى گلوباليزم وجود دارد ولى بنظر بعضى محققين گلوباليزم به معناى جديد، با يك سرمنشاء اقتصادى از اواخر قرن نوزدهم در دهه هفتاد (1870) به روى زبانها افتاد. در آن زمان كه بلحاظ تقسيمات دوره ايى اين پديده تا سال 1914 آنرا امتداد مى دهند اعتقاد به نوعى اينتر ناسيوناليزم نام اوّل اين نوزاد بود. كه در جهان اقتصاد و به دنبال آن در سياست معتقدينى را به دور خود جمع كرد كه بيشتر بر اساس اعتقاد فرامليتى استوار گرديد و حتى جنبه هاى افراطى آن بانفى مليت نيز روبرو بود. در سالهاى 1950 تا 1960 بدليل اشكالات اين نظريه اعتقاد به مولتى ناسيوناليزم در ذهن نظريه پردازان داراى رجحان بيشترى گرديد. كه براساس آن شركتهاى چند مليتى نيز نوعى راه حل براى بهره ورى بيشتر از سرمايه هاى موجود بود. از اواخر دهه شصت به بعد اين ايده نيز با مشكلاتى روبرو گرديدكه در جاى خود در مسائل اقتصادى آمده است لذااين كودك در ادامه رشد خود به مرحله جديدى نياز داشت كه به )Mobility of capital( "انتقال آزاد سرمايه" در سايه جهان وطنى و دهكده جهانى معروف گرديد. از اين هنگام بود كه گلوباليزم در معنايى كه امروزه از آن ياد مى شود استفاده گرديد.(3) لذا از آن هنگام تا بكنون قدمهاى زيادى بسوى آن از سوى غرب متحدانش برداشته شده و تمهيدات و ضمانت اجراهاى مختلفى نيز براى نيل به اين هدف بزرگ ديده شده است. كنفوانسيونهاى مختلف و متعدد و بين المللى كه ناظر به بسيارى از شؤنات سياسى، اجتماعى، اقتصادى، فرهنگى جامعه جهانى است و هرروزه كشورهاى مختلف با پيوستن به آن ضمانت اجرائى آنرا بيشتر مى نمايند، بر استحكام آن روز به روز مى افزايند در اين خصوص سازمانهاى بين المللى بعنوان ابزارهاى كليدى در خدمت اين نظريه قرار گرفته اند و مصوبه هاى خود را با سمت وسوئى كه كه غربيها به آن مى دهند از رأى اعضاء مى گذرانند.

عوامل مُعِّده

عواملى كه گلوباليزم را قادر مى سازد به رشد خود ادامه دهد تا به تكامل دست يابد ابتداءً تكنولوژى پيشرفته جديد است كه در تمام زمينه ها باعث ايجاد حلقه هاى ربط اين پديده مى گردد. وسائل ارتباطى جديدى مانند موبايل، اينترنت و ماهواره هر كدام اين توانايى را براى بشر بوجود آورده است كه آزادانه در تمام نقاط جهان براحتى تغيير مكان داده و در هر نقطه اين كره خاكى اطلاعاتى را كه براى انجام فعاليتهاى خود نياز دارد در اختيار داشته باشد. همانگونه كه معروف است اطلاعات قدرت است و كسى كه صاحب اطلاعات يا دارنده آن باشد مى تواند با بهره جوئى از آن به خواسته هاى خود دست يابد.

اگرچه هر كدام از اين پديده هاى نوين تكنولوژيك به تنهائى در ارتقاء سطح اطلاعات بشرى چه بصورت جمعى و چه بصورت فردى نقش عمده ايى ايفا مى نمايد لكن آخرين و جديدترين آنها يعنى اينترنت با انقلابى از اطلاعات باعث گرديده ساختار مبادلات بشرى اعم از تجارى، سياسى و فرهنگى را برهم زده و با ايجاد نوعى سهولت در برقرارى اين ارتباطات باب جديدى را براى گسترده تر ساختن آن بر روى مردم جهان بگشايد.

با وجود اين وسائل، شيوه هاى قديمىِ حضور فرهنگى، جاى خود را به روشهاى جديد و كارآتر خواهد داد.ديگر براى تحول عقايد نيازى به نزديكى فيزيكى ملل وجود ندارد اگرچه اين مهم نيز در سايه وجود وسائل نقليه مدرن نيز مهيا مى باشد لكن با بهرمندى از چنين تكنولوژى جديدى، تمدنها و فرهنگها كه در حال حاضر قوى ترين آنها نوع غربى آن است در خلوتگاههاى تمام آحاد بشرى حاضر و مهيا است. هيچ اتفاقى در دنيا نيست كه ما در خانه خود نتوانيم از آن اطلاع حاصل نمائيم و يا حتى از همان مكان نتوانيم بر آن تأثيرگذار باشيم. باوجود امكانات موجود در اينترنت هر لحظه از روز كه بخواهيم مى توانيم آراء نظرات موافق يا مخالف خود را تأييد يا محكوم نمودن واقعه يا حركتى، مستقيماً براى ايجاد فشار يا تسريع در انجام آن به فرد يا مؤسسه يا سازمان يا حتى دولت مزبور اعلام نمائيم بدون آنكه خطرى را متوجه خود نمائيم.

معاملات، مكاتبات، تحقيقات، مطالعات، و خلاصه كليه امور خود را از طريق سامان دهيم.

دومين عامل معِّده براى نفوذ گلوباليزم در سراسر جهان ليبراليزم است. پذيرش هر عقيده فرامرزى يا فرانفسى ابتداءً نياز به نوعى ليبراليزم فكرى و بدنبال آن در قلمرو ملى نياز به ليبراليزم قانونى دارد. از لحاظ اقتصادى تغيير بعضى قوانين و شكستن بعضى محدوديتها و در نهايت پيوست به مجامع و كنوانسيونهاى بين المللى از ضروريات چنين تحولى بحساب مى آيد و از لحاظ فرهنگى نيز با متأثر شدن از ايده ليبراليستى به تمدنهاى ديگر به خصوص تمدن غربى اجازه داده مى شود تا با اباحه شكستن مرزهاى فرهنگى، ملل هدف را در مسير وزش بادهاى گرم و سوزان غربى قرار دهند و با ايجاد آزادى، مانعى براى جلوگيرى از وزيدن آن ايجاد ننمايند.

سومين عامل مُعِّده براى رشد و تكامل گلوباليزم بحث توسعه جوامع شايسته است(4) كه فى الواقع سرزمينهاى مورد نظر اين پديده خواهند بود. در اين خصوص تقسيم جوامع به شايسته و غيرشايسته از سوى غربيها و طراحان گلوباليزم خود داراى حكمتى است كه به بهره مندى آن جوامع از منابع طبيعى همچنين آمادگى آن مردم باز مى گردد. در اين نظر جوامع و ملل با ارزيابى كه از آنها از لحاظ سطح فرهنگى به غرب داراى نزديكى بيشتر هستند براى رسيدن به توسعه و بهره مندى از كمكهاى غرب در جهت نيل به اين هدف از الويت بيشترى برخوردار خواهند بود.

بنظر آقاى فرد دال ماير، گلوباليزم مترادف غرب گرائى و دنيا را براستاندارد غرب درآوردن است. گلوباليزم در واقع راهى است كه غرب بتواند به تغيير دنيا براساس استانداردهاى خود دست يابد بدون آنكه برخورد تمدنها بوجود آيد.(5)

آراء متفكرين عرب

آقاى دكتر محمد عابد الجابرى در بحث پيرامون عرب و عولمه (گوباليزم) در بيروت در سال 1997 در اين خصوص مى گويد: زمانى كه فرهنگ بعنوان يك محصول اجتماعى داخل ميدان عمليات اقتصادى بين المللى مى گردد مانند يك كالا كه وارد بازارى بدون محدوديتهاى گمركى مى شود و قابليت چرخش در چهارچوب بزرگترى را مى يابد همچون يك كالاى مادى تمام قوانين و جريانات تجارى برآن حاكم مى گردد. در اين باب بايستى اقرار كرد رقابت در تجارت اين كالا (فرهنگ) بسيار محدود خواهد بود چراكه كسى جزء اقويا كه صاحبان تكنولوژى هستند قادر به معادله اين كالا نخواهد بود. در مبادلات فرهنگى در حالت گلوباليزاسيون وقتى بازار آزاد به جهان حاكم مى شود شرايطى مساوى بين ملل و فرهنگهاى مختلف وجود ندارد تا فرهنگها در اين عرصه بتوانند با يكديگر رقابت نمايند بنابراين تمدنهاى مسلط به تكنولوژى روز بر ديگران فائق خواهند آمد.

او در ادامه مى گويد از آثار اين تهاجم فرهنگى برانگيخته شدن روحيه مبارزه در كسانى است كه هويت فرهنگى خود را در خطر وتهديد مى بيننند. مانند آنچه كه حتى اكنون در داخل اروپا شاهد آن هستيم.

آقاى عزيز الحاج نويسنده عراقى مقيم فرانسه مى گويد قدرتمندان اين جهان كه بر وسائل تسهيل كننده گلوباليزم سيطره دارند خطر اعمال نفوذ در اين وسائل را زياد كرده اند و مطمئناً آنان سعى خواهند نمود تا با بهره مندى از طرق ابتكارى خود به القاء تفكرات خود كه آنرا برتر مى دانند بپردازند و بجاى جنگ ستارگان، فرهنگ ستارگان را در جهان براه بياندازند.(6)

او در خصوص اثرات اين پديده نظر خود را چنين بيان مى كند: از آنجا كه غالب موسسات سينمائى و تلويزيونى و راديوئى، مؤسسات تجارى هستند كه براى كسب منفعت تلاش مى نمايند لذا به اين جهت است كه براى هرچه جذاب تر كردن آن به طرق مختلف متوصل مى شوند تا بلحاظ تجارى و داراى مشترى بيشترى گردند تا در سايه آن به منافع مالى بهترى دست پيدا نمايند. در اين راستا ارائه برنامه هاى جنسى، جنگى و خشونت آميز و ترس آور كه باعث آلوده ساختن جوانان و جوامع مختلف مى گردد هيچ ابائى نخواهند داشت. اين جنبه از گلوباليزم فرهنگى مى تواند داراى آثارى سريع باشد كه براى جوامع بسيار ملموس تر است.(7)

همانطور كه اين نويسنده عرب اشاره كرده گلوباليزم فرهنگى مى تواند از خطرناكترين آثاراش همين ايجاد نوعى فرهنگ غيرقابل هضم حتى در داخل خود جوامع غربى گردد كه بطريق اولى در تضاد شديد با آداب و رسوم جوامع شرقى است.

آقاى عزيز الحاج با ابراز تمام اين احساس خطرها در انتهاى يكى از مقالات خود بنام العولمه و التحديات الثقافية با نقل قول از مهاتما گاندى مخالفت خود را با گلوباليزم فرهنگى به نوعى تعديل مى نمايد " مهاتما گاندى مى گويد: نمى خواهم ديوارى از هر طرف به دورخانه ام بكشم و نوافذ آنرا به تمامه بگيرم. من مى خواهم فرهنگها بر منزلم بوزند به هر قدر كه ممكن باشد ولى پرهيز مى نمايم از آن بادى كه مرا از ريشه بكند."

آقاى دكتر جلال امين از مصر براين اعتقاد است كه با اطلاعاتى كه ضررشان از نفعشان بيشتر است بايستى احتياط برخورد كرد. اطلاعاتى كه در خدمت تمدن غرب است هم در جهت خير بشر بكار مى رود و هم در جهت شر بشر.او در ادامه اضافه مى نمايد: اثر انقلاب اطلاعات كه بدنبال مخابرات بوجود آمده است ضمن اينكه منافعى براى جوامع بشرى دارد ولى در جهت قهرآميزى نسبت به تمدنهاى غير عرب قرار دارد. بنابراين فرهنگ صاحب اطلاعات فرستاده شده از آن سوى دنيا در شكل گيرى اطلاعات كسب شد توسط مخاطبان نقش عمده ايى داشته باعث مسموم ساختن آنها مى شود. و اطلاعاتى كه مخلوط و مسموم باشد مانع از اتخاذ تصميم صحيحى از سوى مخاطب مى گردد.

او ادامه مى دهد: اطلاعاتى كه از آن سو واصل مى شود اگرچه از لحاظى غنى تر از حيث فن آورى مقدم تر است لكن اين بدان معنا نيست كه از لحاظ اخلاقى و معنوى نيز بالاتر باشد.

آقاى دكتر جلال امين نيز مانند عزيز الحاج در نهايت بطور ضمنى با بيان اينكه " از صفات بارز تمدن و فرهنگ عربى احترام به فرهنگهاى ديگر و تسامح مى باشد."(8) در واقع نسبت به آن، حالتى متعادل تر به خود مى گيرد.

خانم فهيمه شرف الدين از لبنان در مقاله ايى بنام الثقافة العربيه فى مواجهة العولمه خود را چون پركاهى در جريان گلوباليزاسيون مى بيند و مى گويد: گلوباليزاسيون قضيه اى است كه راه فرارى از آن نيست و ملل مختلف چاره ايى درمقابل آن ندارند مگر تسليم.(9)

دكتر شاذلى قليبى دبيركل سابق اتحاديه كشورهاى عرب نيز در يك سخنرانى در سوريه مى گويد گلوباليزم مترادف نظام جديد جهانى نيست. اين وضعيت فرصت بسيار ذى قيمتى براى مردم عرب است تا بتوانند از آن در جهت پويائى خود استفاده نمايند. ولى مع الوصف در اين راستا دو خطر ملت عرب را تهديد مى نمايد اوّل ذوب شدن شخصيت عربى است و ديگر از بين رفتن هويت امت عربى.

او استفاده از تمدنهاى ديگر را از خصائص تمدن اسلامى مى داند و خطر را به نوع برخورد با ديگر تمدنها مى داند و نه خود تمدنها.(10)

آقاى قليبى درخصوص چگونگى و كيفيت نوع برخورد تمدنها توضيح بيشترى نداده و يا اينكه در منبع مورد استفاده بدان اشاره ايى نشده است. كه احياناً مى تواند خود موضوع تحقيقى مستقل قرار مى گيرد.

آقاى عبدالرحيم حسن نويسنده فهيم عرت در مجله العالم رأى خود را چنين ابراز مى دارد: گلوباليزم يك مسئله نظرى است مادامى كه بتوان آنرا نقد كرد ولى در حال حاضر از آنجا كه اين قضيه صورت واقعى به خود گرفته است و بصورت سريعى بجلو پيش مى رود يك قضيه عملى بحساب مى آيد. و با يك حركت پيش رونده يك استعمار جديدى رابوجود مى آورد كه در آن دولت خاصى استعمارگر نيست بلكه شركتهاى چند مليتى، صندوق بين المللى پول و آن اقتصاددانان غربى كه طراحان اقتصاد جهانى هستند مى توانند صاحبان مستعمره ها بحساب آيند. در اين استعمار مانند قديم استعمارگر كشور مشخصى نيست بلكه وضع بگونه ايى است كه مشخص نمى شود استعمار كيست تا بتوان او را براى مبارزه هدف قرار داد و اين شعر را در ادامه مقاله خود مى آورد:

فلو آنها نبل اذا لاتقيتها

ولكننى ارمى بغير سهام(11)

از مقاله آقاى سعدالدين ابراهيم نويسنده مصرى در مقاله ايى تحت نام العولمة والهوية كه در قسمت قبلى اين مقاله نيز به آن اشاره شده بود برمى آيد كه ايشان نيز مانند بيشتر متفكرين عربى از در خطر افتادن تمدن عربى و ميراث فرهنگى در هراس است و در اين زمينه نيز با استفاده از شاهد مثالهايى از دسائس غربيها سخن به ميان مى آورد ولى در ضمن قسمتى از مقاله خود كه عدم شناخت بعضى متفكرين عرب از گلوباليزم را دليل خوف ايشان از اين پديده يا نظريه قلمداد مى نمايد در لفافه به اين معنا اشاره دارد كه در اين باب پيرو مسلك خوف تمكين است.(12)

تكلمه

با شكستن مرزهاى جهانى بواسطه تكنولوژيهاى پيشرفته اطلاعاتى آنچنانكه ادعا مى شده آزادى فرهنگى واقعى در دنيا بوجود نخواهد آمد بلكه بدليل برخوردارى فرهنگهاى مسلح به تكنولوژيهاى برتر و هژمونى سياسى، نوعى محدوديت را براى فرهنگها و تمدنهاى فاقد اين امكانات بوجود خواهد آورد كه فى الواقع بدين معنا خواهد بود كه آزادى مزبور، نقيض خود را كه محدوديت فرهنگهاى ديگر مى باشد بوجود خواهد آورد. يعنى آزادى كه با وجودش تحديدى از نوع توتاليتر فكرى، اخلاقى و رفتارى را ايجاد خواهد نمود.

نويسنده اين سطور در هنگام مطالعه تحقيقات غربيها به تحقيقى برخورد كه توسط آقاى الك گوردون از محققين بنام آمريكائى نگاشته شده بود اين نويسنده به صراحه اعلام نموده كه بزرگترين مانع در سرراه تحقق گلوباليزم مسلمانان هستند و تقيّد ايشان به آداب و رسوم و باورهاى دينى شان باعث مى گردد تا در رسيدن به هدف نهايى اين نظريه و روند گسترش جهانى آن موانعى بس قابل توجه آيد. او به همين منظور به همراه عده ايى محقق ديگر در ژوئن 1997 با تشكيل هيئتى، تمركز بحث خود را بر روى حركتهاى اسلامى قرار داده و براى تحقيقات ميدانى و برخورد نزديك با صاحب نظران اسلامى كشور اندونزى را انتخاب نموده و از اوائل سال 1998 در آن كشور نسبت به نوع برخورد مسلمانان با اين پديده جديد در حال تحقيق مى باشند.(13)

ايجاد حريم امنيتى در مقابل مخاطرات تهاجم فرهنگى غرب از وظايف متفكرين و صاحبان آراء در مسائل مختلف اعم از فرهنگى سياسى اقتصادى، اجتماعى است.

در اين خصوص آقاى دكتر احمد برقوى از فلسطين مفهوم امنيت فرهنگى را به رشد فرهنگى قومى مى داند كه باعث خلق اعتماد بنفس مى گردد كه در انسان توانائى در دست گرفتن سرنوشت فرهنگى خود را مى دهد. او در سخنرانى خود در دمشق تحت عنوان الامن الثقافى العربى فى ظل تحديات العولمة مى گويد: آيا چنين امنيت فرهنگى در جهان عرب وجود دارد در پاسخ خود اظهار مى دارد كه جواب سلبى يا ايجابى به اين موضوع بسيار مشكل است

اطلاع رسانى اسلامى در عصر جهانگرايى

تحقيق: مصطفى نجاريان زاده(14)
هم اكنون ما شاهد انقلاب و انفجار اطلاعاتى در سرتاسر جهان هستيم كه در نوع خود بى سابقه مى باشد، تحول آغاز شده آنقدر حجم اطلاعات را گسترده نموده كه به ناچار انسان را مجبور ساخته تا در ديدگاههايش نسبت به معانى و مفاهيمى كه قبلاً متصور بوده است تجديد نظر نمايد. بنابراين مفاهيم و معانى مكان و زمان و حدومرزهاى جغرافيايى و فيزيكى در مسير امواج خروشان اين طوفان سهمگين اطلاعاتى دستخوش تغيير و تحول شده و عامل توانمندى و اقتدار اطلاع رسانى معيار ارزيابى و ملاك داشته هاى اطلاعاتى به شمار مى رود. چه بسا شايد اين ادعا صادق باشد كه شبكه گسترده عنكبوتى شكل و به هم پيوسته اينترنت همان عرصه اى باشد كه بستر همين تحولات و دگرگونيها را فراهم ساخته است.

و امّا سئوالى كه به ذهن متبادر مى شود اين است كه؛ سرنوشت فرهنگ در دوران اينترنت و عصر انفجار اطلاعات چه خواهد شد بديهى است كه شبكه اينترنت حاوى پايگاهها و سايتهاى اطلاع رسانى گوناگون و متنوعى است كه كه محمل پرواز و سير را براى كاربر مهيا مى سازد تا توسط موشواره اى كوچك به داخل مراكز اطلاع رسانى و كتابخانه هاى كوچك و بزرگ موجود در سرتاسر جهان راه يافته و به تبادل اطلاعات و استفاده از مطالب مورد نظرش بپردازد.

بدينترتيب اينترنت راه ها را كوتاه ساخته و ارتباطات افراد را با يكديگر نزديكتر نموده است، به طورى كه اين امكان را براى كاربر به وجود مى آورد تا از دورافتاده ترين نقطه جهان به نظاره فرهنگها و مطالعه احوال مرمان ملتها و قبايل بنشيند.

همگام با پيشرفت تكنولوژى، فرق گوناگون اسلامى و مسلمانان هم به عرصه گسترده اينترنت وارد شده اند و به ارائه مطالب و برقرارى ارتباط با مخاطبان خود پرداخته اند.

شايان ذكر است كه در حال حاضر بيش از 70 هزار سايت اطلاع رسانى بر روى شبكه جهانى اينترنت وجود دارد كه به بحث پيرامون اسلام مى پردازند و از همين طريق فكر و انديشه بيش از يك ميليون مشترك را در نقاط مختلف جهان به خود معطوف مى دارند. اغلب اين مشتركان و كاربران سايتهاى اطلاع رسانى اسلامى شامل پژوهشگران ،محققان، انديشمندان و... مى باشند كه در شمار نخبگان جهان به شمار مى روند. اين طور پيش بينى مى شود كه با روند فزاينده فن آورى كامپيوتر و برنامه هاى كامپيوترى، تعداد سايتهاى اطلاع رسانى اسلامى و كاربران آنان روز به روز بيشتر خواهند شد.

اين پايگاههاى اطلاعاتى اسلامى را مى توان به سه دسته تقسيم نمود: نوع اوّل اين سايتهاى اطلاع رسانى به ارائه خدمات اسلامى مى پردازند گروه دوّم پايگاههايى هستند كه اطلاعات نادرست و غير صحيحى از اسلام را به كاربران مى دهند و دسته سوّم نيز مسائل مربوط به اسلام و مسلمانان را اصالتاًبه صورت مخدوش عرضه مى كنند، به عنوان مثال، مسئله قدس و فلسطين در جهان اسلام از اهميت ويژه اى بر خوردار است، ولى يكى از اين پايگاههاى اطلاع رسانى اينگونه مطرح مى كند كه بزودى مسجدالاقصى ويران خواهد شد.

با توجه به اينكه اينترنت يكى از ابزارهاى جهانگرايى به ويژه در سطوح فكرى و فرهنگى به شمار مى رود، بنابراين هر گونه مناقشه و بحث مرتبط با مسائل جهان اسلام و فرهنگ اسلامى و جهانگرايى با آن مطالب و اطلاعاتى اسلامى كه از طريق شبكه اينترنت در رابطه با اسلام ارائه مى شود تفكيك ناپذيراست.

شايان ذكراست كه سايتهاى اطلاعاتى اسلامى كه از طريق شبكه اينترنت با مخاطبين خود ارتباط برقرار كرده و با آنان به گفتگو و مبادله اطلاعات مى پردازند، به تنهايى توانايى آن را ندارند تا به صورت فردى يا حتى گروه خاصى به فعاليت بر روى شبكه اينترنت پرداخته و موفقيت كامل رانصيب خود نمايند. زيرا شبكه اينترنت كه از آن تعبير به شبكه تارعنكبوتى مى شود، نيازمند آن است تا هر حركت و فعاليتى بر روى اين شبكه توسط گروهى متشكل از متخصصان، محققان و انديشمندانى صورت پذيرد كه هماهنگ و مرتبط با كليه مؤسسات و مراكز اسلامى موجود در جهان باشند تا بدينگونه بتوانند فعاليتهايشان را از رديابى صرف به سمت تحليل و تحقيق و مطالعه عميق سوق دهند. به گونه اى كه اين مؤسسات را قادر سازد تا به منظور تحقق وايجاد يك حالت پايدار و مستمر اسلامى بر روى شبكه اينترنت به ايفاء نقش بپردازند و از حالت انفعالى و منفعل بودن مصون بمانند كه اگر اين موفقيت حاصل شود، ديگر فعاليت اين مؤسسات و مراكز اطلاعاتى، صرفاً پركردن و اشغال يك سايت اطلاعاتى نخواهد بود.

انجام اين كار همان متنوع ساختن از نوع ديگرى است كه مربوط به مقوله جهانگرايى مى شود كه جهان اسلام تاكنون يا از آن بى بهره و كم توفيق بوده ويا اينكه مسلمانان روند حركت را بسيار كند دنبال كرده اند.

دكتر سيد شاهد استاد دانشكده زبانها و ترجمه و مشاور وزير اوقاف و مسئول سايت اطلاعاتى مجلس اعلاى امور اسلامى مصر اينگونه مى گويد: با نگاهى گذرا وسيرى سريع به داخل پايگاههاى اطلاع رسانى كه بر روى شبكه جهانى اينترنت از اسلام سخن مى گويند، دريافته ام كه نسبت به برخى از مسائل جوهرى و اساسى مرتبط با امت اسلامى مانند مسئله قدس ومسجدالاقصى مشكلاتى وجود دارد كه از بارزترين آنها، كثرت سايتهاى اطلاع رسانى است كه تحت عنوان اسلام ومسلمين، كاربر با آن روبرو مى شود كه براى استفاده از آنها نيازمند گروه كثيرى از پژوهشگران و متخصصان خواهيم بود، چرا كه كاربر به صورت عادى نمى تواند وارد برخى از سايتهاى اطلاعاتى بشود، مگر اينكه به صاحب امتيازان اين پايگاهها اطلاعاتى را داده و از آنان كسب اجازه ورود بنمايد، وبراى اينكه به كاربران اجازه استفاده داده شود از آنان اطلاعاتى از قبيل: اسم كاربر، شغل، گرايش فكرى و تمايل اطلاعاتى، مخل فعاليت و آدرس پست الكترونيكى )E_Mail(وى را خواستار مى شوند و حتى بسيارى از اين سايتها پس از گرفتن اطلاعات مذكور هم ،اجازه ورود به كاربر را نمى دهند.

دكتر شاهد اظهار مى دارد كه مسئولين اين پايگاهها پس از كسب اطلاعات كاربر و مطلع شدن براينكه وى به يكى از گروههاى خاص وابسته مى باشد اجازه ورود به وى نمى دهند و بر خى از اين پايگاهها هم به تناسب شناختشان از كاربر به او اين امكان را مى دهند تا بدانگونه كه اين سايتها مى خواهند به رفع شبهه از نقاط مبهم بپردازدو در صورت تائيد، اجازه ورود به كاربر مى دهند.همچنين سايتهايى هم وجود دارند كه به هنگام در خواست كاربر براى استفاده از آنجا،بايد مبلغى را به حساب آن سايت واريز نموده و سپس اجازه ورود و استفاده از آن را مى يابد.

دكتر شاهد اظهار مى دارد كه در رديابى انجام شده در سايتهاى اسلامى، تعداد 26 سايت اطلاع رسانى كشف شده است كه متعلق به فرقه احمديه و فرقه قاديانيه مى باشند و به رغم اينكه مراكز فقهى و كشورهاى اسلامى تأكيد بر آن دارند كه اين دو فرقه پايگاه اعتقادى صحيحى از اسلام ندارند و در جرگه گروههاى اسلامى به حساب نمى آيند، ولى اين فِرَق ضاله داراى سايتى در شبكه اينترنت هستند و خود را به عنوان نماينده اسلام حقيقى معرفى مى نمايند. وى اضافه مى كند كه تحت نام قدس و مسجدالاقصى 97766 صفحه اطلاعات بر روى شبكه اينترنت شناسايى شده است كه با انتخاب نمونه هايى از آنان بدون اينكه گروه خاصى را مدنظر داشته باشيم، وارد برخى از صفحات موجود در اين سايتها شديم، تنها عناوين و تلخيص هايى را كه در اين نمونه گيرى يافتيم بدينگونه بودند كه يكى از سايتهاى اطلاع رسانى متذكر شده بود كه برخى از باستان شناسان تأكيد كرده اند، مسجدالاقصى به زودى ويران خواهد شد و يا سايت ديگرى ادعا كرده است كه دشمنى با يهوديت در قدس به صورت آشكار روبه فزونى دارد. سايت سوّم هم به چگونگى آداب و احكام زيارت مسجدالاقصى در زمانى كه فلسطين و قدس در اشغال صهيونيستها مى باشد بااستناد به فتوايى منتسب به شيخ يوسف قرضاوى پرداخته است.

شايان ذكر است 280 سايت اطلاع رسانى هم وجود دارد كه در رابطه با سيره پيامبراكرم (ص) مطالب صحيح و موثقى را در اختيار كاربر قرار مى دهد كه به عنوان مثال مطالب مربوط به آن حضرت نوشته و يا برگرفته از مناظرات شخصيتهاى اسلامى است كه از جمله آنان از دكتر محمد حميدا... رئيس بخش تحقيقات اسلامى در دانشگاه سورين فرانسه (وى مسلمانى هندى است كه مقيم كشور فرانسه مى باشد)و همچنين شيخ احمد ديدات كه بحث ها و سخنرانيها و مناظره هاى وى مشهور عام و خاص است ياد مى كند (وى مسلمانى هندى الاصل است كه هم اكنون در كشور آفريقاى جنوبى ساكن مى باشد): همچنين برخى از اين 280 سايت احاديث نبوى برگرفته از كتب معتبر حديث را در معرض ديد كاربر قرار مى دهند و به معرفى تعدادى از كتب پيرامون آن حضرت مى پردازند.

بدينگونه انسان علم و تكنولوژى را باهم در آميخته است و فن آورى و اطلاع رسانى يكى از ابزارهاى شناخت انسان از جهان پيرامونش گرديده، به گونه اى كه نقش فرهنگ در عصر اينترنت تغيير كرده است. بنابراين فرهنگ به نتايج فردى اجتماع بر نمى گردد بلكه فرهنگ يكى از بنيانهاى جامعه و محور عملى براى رشد و شكو فايى همه جانبه است.با توجه به مطالبى كه در همين نوشتار آورده ايم شايد بتوان گفت كه هم اكنون اينترنت عرصه اى براى تضارب افكار و آراء و داد و ستدهاى فرهنگى جوامع و ملتها گرديده است.

حال كه در اين عرصه، قدرتهاى بزرگ اطلاع رسانى درصدد تحميل جريان يكسويه اطلاعات خود به منظور حاكميت مطلق و استيلاى همه جانبه برجوامع و ملتهاى گوناگون مى باشند، مسلمانان و جوامع اسلامى نبايد به عنوان مصرف كننده صرف قلمداد شوند بلكه بايد با اتكاء بر فرهنگ غنى و باورهاى اعتقادى و ارزشهاى دينى، جايگاه والاى فرهنگ اسلامى را حفظ نموده و با استفاده از اين تكنولوژى، حضور مقتدرانه خود را در اين ميدان به اثبات برسانند.

منابع

1- شماره هاى مختلف روزنامه عربى زبان الاهرام چاپ مصر

2- تحقيقات ميدانى

2) مسئول حوزه خاورميانه

3) UniversitY of lausanne,5991,Internet,Yahoo,Globalization

4) Ibid

5) Beyond Orientalism,Fred Dall mayr Essays on cross _ cultural Encounter

6) الخليج العدد7250 الجمعه 9 ذى الحجة 1419 ص 10

7) همان مدرك

8) العالم العدد 26643 جمادى الثانيه 1418 ص 47- ص 46

9) نشريه افكار ثقافيه تهديد شماره 110 يكسال 1993 ص 47- ص 46

10) مجله العالم 643-26 جمادى الثانيه 1418

11) العالم العدد 632 8ربيع الثانى 1419 ص 42

12) الحياة العدد 13083 12 رمضان 1419 ص 17

13) Beyond Orientalism,Essays on erass _ cultural Encounter

14) مسئول حوزه شمال آفريقا

/ 1