معناشناسی اوصاف الهی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

معناشناسی اوصاف الهی - نسخه متنی

امیرعباس علی زمانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

هستى و چيستى

الهيات توماس در تبيين «نسبت‏بين وجود خدا و ذات او»، متاثر از بوئتيوس است. بوئتيوس بطور آشكار در هر جوهرى بين دو امر تمايز قائل مى‏شود:

1 - آن چيزى كه هست، (id quod est) جوهر پايدار

2 - آن چيزى كه به موجب آن شى‏ء هست آنچه كه هست، (quo est) ذات يا ماهيت

در اشياء مركب از ماده و صورت، جوهر پايدار در بردارنده عناصرى است كه در طبيعت‏يا ماهيت چنين اشيايى گنجانده نشده است‏براى مثال در يك انسان، جوهر شامل يك ماده تشخصى خاص باعوارض متشخصه‏اى است كه باعث مى‏شود كه اين يا آن انسان خاص بشود. در حاليكه هيچ يك از اينها، در ماهيت‏يا ذات انسان كلى مندرج نيست; به تعبير توماس، اين گوشت و استخوانها و كيفيات عرضى كه اين ماده خاص را متعين مى‏كند (تعينات فردى)، مندرج در انسانيت نيستند.

عينيت هستى و چيستى در خدا

اگر خدا يك صورت است، او نبايد به عنوان موجودى كه توسط ماده تشخص يافته است، تصور شود، بلكه به عنوان يك موجود خود متفرد (خود متشخص) تصور شود.

اگر خدا يك صورت محض است. او واجد الوهيتش نيست، او عين الوهيت است. در خدا «آنچه كه هست و آن چيزى كه او هست‏» يكسان‏اند. كتاب مقدس به اين امر تصريح مى‏كند كه خدا عين حيات است: «من طريق و حقيقت و حيات هستم‏» (9) بنابراين خداوند با الوهيتش و حياتش و همه آنچه كه در مورد او مى‏توان گفت، يكى است ولى به گفته ژيلسون: اين صحيح است كه بگوئيم خدا، عين الوهيتش است، اما اين امر هنوز كل حقيقت نيست و على القاعده ما بايد بتوانيم حدس بزنيم كه حقيقت كامل و تام واقعا چيست; زيرا هنگامى كه موسى از خدا نامش را سؤال مى‏كند; جواب اين نبود كه: «من الوهيت‏خودم هستم‏» بلكه جواب اين بود كه: «من كسى هستم كه هست‏» بنابراين حقيقت كامل در اين مورد بايد اين باشد كه: «آنچه كه در خدا هست، هستى اوست‏». (10)

/ 21