آيت الله عباس محفوظى امام خميني :اگر انسان براي شهوات نفسانيه قيام بكند، و براي خدا نباشد، اين، به جايي نميرسد كارش؛ اين، بالاخره فَشَل ميشود كارش. چيزي كه براي خدا نيست، دوام نميتواند داشته باشد. (كلمات قصار)«لو كنا نسمع او نعقل ما كنا من اصحاب السعير». در طريق الى الله اسبابى لازم است كه هر يك از آنها مىتواندما را در رسيدن به مقام قرب الهى سرعتبخشد.يكى از آن اسباب، داشتن قلب سليم است، قلبى كه آلوده گناهنشده و جايگاه فضائل اخلاقى و انوار معنوى باشد.قلب پاكانسانى در اثر ارتكاب گناه، سياه شده و اين سياهى روز به روزافزايش يافته آن قلب را به تباهى مىكشاند، اگر ما مراقبقلبمان نباشيم، ممكن است در اثر زيادى گناهان، روح ما مسخ ودگرگون شده از آن حالت فطرت پاك الهى به قلبى منحرف مبدل شود.در روايات آمده است كه:اگر ما يك گناه انجام دهيم لكه سياهى بر قلب مىنشيند كه اگرتوبه كنيم و از آن گناه پشيمان شويم آن لكه پاك مىشود، ولىاگر اصرار بر گناه داشته باشيم، آن لكه زياد و زيادتر شده تاتمام قلب را فرا مىگيرد، آن گاه انسان ديگر روى سعادت رانخواهد ديد.قلبى كه تمام فضاى آن را گناه پركرده باشد، خدابر آن مهر مىزند. ختم الله على قلوبهم انسان وقتى زنده است كهداراى قلب سليم باشد وگرنه مردهاى است كه در ميان زندگان حركتمىكند.انسان در روز قيامت افسوس مىخورد كه چرا به كلام الهىبىاعتنا بوده به آن عمل نكرده است و با حالت پشيمانى شديدمىگويد اگر به دستورات خدا گوش داده بودم و راهنمايى عقل رامىپذيرفتم به چنين عذاب دردناكى گرفتار نمىشدم.آرى، آن هايى كه واقعا زندهاند در ميان خاكاند. مضمون روايتاز امير المؤمنين است كه فرمود: بعضى در اين عالم زندهاند ولواين كه بدنشان در اين عالم نباشد، برخى هم در اين عالممردهاند هرچند كه در ميان مردم مىروند، مىخورند و مىآشامند.قلب انسان به ذكر الهى زنده است اگر انسان به ياد خدا باشداين ذكر راه سعادت را به ما نشان مىدهد.خدا در قرآن مىفرمايد: « ان الذين اتقوا اذا مسهم طائف منالشيطان تذكروا فاذا هم مبصرون»(اعراف (7) آيه 201) آنهايى كهاهل تقوايند پرهيزكارند، حلال خدا را حلال و حرام خدا را حراممىدانند، شيطان به دنبالشان مىآيد و آنان را طواف مىكند.كناردل انسان مىنشيند، دور مىزند تا او را از صراط مستقيم منحرفكند. «مسهم»; يعنى تماس مىگيرد. «طائف من الشيطان»; يعنىطوافكنندگان شيطانى. اما كسانى كه بيدارند و با خدا ارتباطدارند، يك دفعه به ياد خدا مىافتند:آه شيطان آمد، شيطان حسد، كبر، خودبينى، زراندوزى، فريب،خدعه، فحشا و منكرات.اين شيطان، دور دل انسان پشتسر هم گردشمىكند، اما مردان خدا به دهان اين شياطين مشت مىزنند، دهانشيطانها را خرد مىكنند.خدا در قرآن مىفرمايد: «و الذين اذافعلوا فاحشة او ظلموا انفسهم ذكروا الله فاستغفروا لذنوبهم ومن يغفر الذنوب الا الله».(آل عمران (3) آيه 135) وقتى شماكنار قبر پيغمبر رسيدى در زيارتنامه پيغمبر مىخوانى، در دوجاى زيارتنامه، هم در روضه پيغمبر، هم در كنار قبر پيغمبر، درآن زيارتنامه اين آيه شريفه گنجانده شده است.در آن محل،ستونى استبه نام توبه، آن جا كه مىرسى مستحب است دو ركعتنماز بخوانى و اين زيارت را هم قبل از نماز بخوانى.در زيارتبعد از آن كه به پيامبر و آل پيامبر(ص) سلام مىدهى و از آنهاتجليل مىنمايى، مىگويى: اى رسول خدا(ص) شما چه كردهايد و مناز راه دور به زيارت آمدهام، به اميد آمدهام، اين آيه در آنجا آمده: آنهايى كه «فعلوا فاحشة» كار زشتى در اين دنياانجام دادهاند، عمل نادرستى كردهاند معصيتكارند، اين آقاىمعصيتكار يك مرتبه توجه مىكند «فاستغفروا لذنوبهم» خدايا!توبه مىكنم «ذكروا الله» به ياد خدا مىافتد، خدا هم گناهشرا مىآمرزد، از سر تقصيرش مىگذرد.اين آيه دو شان نزول دارد:1- خرمافروشى درب مغازهاش نشسته بود. خانمى آمد خرما بخرد،آقاى خرمافروش زير چشم نگاهى به او كرد و فريفتهاش شد، خانمگفت: خرما مىخواهم. خرمافروش گفت: اين خرماها گرد و غبارگرفته، در انبار خرماى بهترى دارم. آقا جلو افتاد و خانم بهدنبالش وارد انبار شد. داخل انبار كه شدند، آن مرد در را بستو به طرف اين خانم دستدرازى كرد. خانم يك توجهى كرد و گفت:اى برادر، خيال مىكنى در اين انبار خلوت و خالى كسى نيست مارا ببيند، نمىدانى اين عمل زشت تو فرداى قيامتحساب و كتابدارد؟ آن زن با اين سخنان مرد را به لرزه انداخت.زن از انبارخارج شد. اين مرد سر به بيابان گذاشت، و مدت چهل شبانه روزاشك مىريخت، نعره مىزد، خدايا! لغزيدم، پشيمانم. خدا از سرتقصيرم بگذر. به پيامبر (ص) خطاب شد اى رسول ما! اين بنده ما واقعا توبهخالصانه و نصوح كرده است. توبهاش را قبول كرديم، كسى را بهدنبال او بفرست تا به اجتماع مسلمانان برگردد. سلمان و مقدادسراغ او رفتند و به او بشارت قبولى توبه دادند و گفتند: حضرتما را به دنبالت فرستاده است.گفت: من اين طورى نمىآيم، بايدكتفهاى مرا ببنديد، من شرمندهام، بايد دستبسته و سرافكندهبروم. دستهاى او را بستند و خدمت پيامبر (ص) آوردند. حضرتفرمود:دستهاى او را باز كنيد. اى جوان! خدا توبهات را قبول كرده واين آيه در شان شما نازل شده است: «و من يغفر الذنوب الاالله». خدا كسى را كه از گناه خود توبه كند و پشيمان شود، دوست دارد.اگر با زبان حال و تضرع بگويى: «اللهم اغفر لي الذنوب التيتنزل البلاء» خدا قبول مىكند و مىآمرزد. گاهى گناه بنده و شماسبب مىشود بلا نازل شود. صاعقه، زمينلرزه، قحطى، به جان همافتادن بلا است. گاهى هم ما دعا مىكنيم، ولى دعاها در اثرگناهان ما حبس مىشود، بالا نمىرود هر چه بگوييم يا رب، به سرما مىزنند.بارها از گويندگان مذهبى شنيدهايد كه نمازى كهخوانده مىشود، اگر با شرايط كامل باشد صعود كرده و بالا مىرود،اين نماز نور دارد.ولى اگر نماز كامل نباشد، بالا نمىرود و آنرا برگردانده به سر انسان مىزنند. اين نماز مىگويد: «ضيعتنى;مرا ضايع كردى».نماز كامل در روز قيامتسبب سرافرازى انسان مىشود و مانندتاجى بالاى سر او قرار مىگيرد. يكى از اسماى قيامت «يوم التناد» است. «و انذرهم يومالتناد». در روايات آمده است كه: فرداى قيامت، سيصد گروهدسته دسته مىآيند و يك گروه، يك سر و گردن از ديگران بالاتر ونورانىترند، آنها كيانند؟ آنها دوستداران اهل بيت (ع) و امامحسين (ع) هستند.2- توبه «ابو لبابه» بود كه توبه واقعى كرد. خودش را به ستونتوبه در مدينه بست و گفت: من از اين ستون باز نمىشوم مگر اينكه رسول خدا (ص) بيايد، همين آيه نازل شد و توبه او پذيرفته شد.رسول خدا (ص) آمد و طنابهاى او را باز كرد. انسان مؤمن، هر آن بايد در حال توبه باشد و از افعال گذشتهخويش نادم بوده و تصميم بگيرد در آينده هم گناهى از او سرنزند.امير المؤمنين عليه السلام نشسته بود، فردى خدمت آن حضرترسيد و گفت: «استغفر الله ربي و اتوب اليه» حضرت فرمود:«ثكلتك امك; مادر به عزايتبنشيند».«ا تدرى ما معنىالاستغفار; اين استغفارى كه كردى معنايش را فهميدى؟ ». اين معنا خطاب به همه ما است. كمفروش، كمفروشى نكن،چپاولگر، چپاولگرى نكن، دزد، دزدى نكن، خائن، خيانت نكن،بىعفت، بىعفتى نكن، گرانفروش، گرانفروشى نكن، متقلب، تقلبنكن.گفتن «استغفر الله» با انجام اين كارها جور درنمىآيد. آيا اين كارها در روز قيامتحساب ندارد؟ «و انذرهم يومالحسرة» اى رسول ما! اين مردم را بترسان از آن روزى كه حسرتمىخورند.آنهايى كه گناه مىكنند با كسانى كه به كارهاى خيرمىپردازند، اشك مىريزند، اقامه عزاى حسينى (ع) مىكنند، اين دوبا هم فرق دارند.مىگويند آقا ما در بازار بوديم، كنار هم بوديم. آقا در ناز ونعمتبهشت است، حور العين در كنارش، نعمتى است كه خدا داده،آنجا ديگر چشم و همچشمى نيست. خانم هم همين طور، در كمالزيبايى و رعنايى، فرداى قيامت اين زن و مرد هر دو تا بهشتىهستند و وارد بهشت مىشوند به خانم مىگويند : ميل دارى با اينشوهرت در بهشت زندگى كنى؟ به آقا مىگويند ميل دارى با اينخانمت در بهشت زندگى كنى؟ خدا به اين خانم و آقا يك زيبايىفوق العاده مىدهد كه هيچ كس ندارد، اما يك دسته ديگر آن جاحسرت مىخورند، اين حسرت خوردنها مال آنجا است، ما بايد در ايندنيا زمينه را درست كنيم كه آنجا حسرت نخوريم، چطور زمينهدرست مىشود؟ با ياد خدا.«تذكروا» وقتى گناه سراغ انسان مومن مىآيد، او متذكر مىشود،از خواب غفلتبرمىخيزد، مواظب است كه گناه او را آلوده نكند.در روايت داريم اگر يك زن و مرد نامحرم خلوت كنند، سومى آنهاشيطان است و آنها را به فساد و تباهى مىكشاند، لذا بايد مراقبنفس اماره و شيطان باشيم.خدا در قرآن مىفرمايد: «لا تجزي نفس عن نفس شيئا» آن روز پول،پارتى و رشوه به درد نمىخورد. «لا يقبل منها شفاعة و لا يؤخذمنها عدل و لا هم ينصرون» كسى نيستبه داد انسان برسد، آن روزرا به ياد بياوريد.هر كس در هر جايى هست كلام خدا را بشنود. «و الذين اتقوا اذا مسهم طائف من الشيطان تذكروا» خدا را بهياد مىآورند مىگويند آقا اشتباه كرديم، توبه كرديم.وقتى اينآيه نازل شد، شيطان تمام بچه شيطانها را جمع كرد. وقتى جمعشدند گفتند: آقابزرگ چه فرمايشى داريد؟ گفت: كمرم شكست، صورتمسياه شد، بىچاره شدم، يك آيه نازل شده كه هر چه ما تلاش كنيم،زحمتبكشيم كه بندهاى را از خدا جدا كنيم و او را به راه فسادبكشانيم، او بعد از گناه توبه مىكند، وقتى توبه كرد خدا توبهاو را قبول مىكند، توبهاش كه قبول شد زحمت ما به هدر مىرود.راهى را پيشنهاد كنيد كه بتوانيم جلوى اين آيه بايستيم. هركدام از اين بچه شيطانها يك پيشنهادى دادند. يكى گفت: مااينها را به طرف شهوت مىبريم. گفت: اين راه فايده ندارد. دومىگفتبه طرف مال ، منال، مقام و رياست مىبريم. گفت: اين همفايده ندارد. هر كدام چيزى گفتند. آخر الامر الخناس بلند شد و گفت: «انالها» من جلوى اين آيه را مىگيرم. هرگاه اين بنده خواست توبهكند، مىگويم حالا زود است و نمىگذاريم موفق به توبه بشود. اىبشر بيدار باش، تمام شياطين در كمين هستند تو را از مسير اسلام،قرآن و رهبرى جدا كنند مواظب باش كلاه سرت نرود.