پشیمانی از گناه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

پشیمانی از گناه - نسخه متنی

عباس محفوظی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

پشيمانى از گناه

آيت الله عباس محفوظى

امام خميني :

اگر انسان براي شهوات نفسانيه قيام بكند، و براي خدا نباشد، اين، به جايي نمي‏رسد كارش؛ اين، بالاخره فَشَل مي‏شود كارش. چيزي كه براي خدا نيست، دوام نمي‏تواند داشته باشد. (كلمات قصار)

«لو كنا نسمع او نعقل ما كنا من اصحاب السعير».

در طريق الى الله اسبابى لازم است كه هر يك از آن‏ها مى‏تواندما را در رسيدن به مقام قرب الهى سرعت‏بخشد.

يكى از آن اسباب، داشتن قلب سليم است، قلبى كه آلوده گناه‏نشده و جايگاه فضائل اخلاقى و انوار معنوى باشد.

قلب پاك‏انسانى در اثر ارتكاب گناه، سياه شده و اين سياهى روز به روزافزايش يافته آن قلب را به تباهى مى‏كشاند، اگر ما مراقب‏قلبمان نباشيم، ممكن است در اثر زيادى گناهان، روح ما مسخ ودگرگون شده از آن حالت فطرت پاك الهى به قلبى منحرف مبدل شود.

در روايات آمده است كه:اگر ما يك گناه انجام دهيم لكه سياهى بر قلب مى‏نشيند كه اگرتوبه كنيم و از آن گناه پشيمان شويم آن لكه پاك مى‏شود، ولى‏اگر اصرار بر گناه داشته باشيم، آن لكه زياد و زيادتر شده تاتمام قلب را فرا مى‏گيرد، آن گاه انسان ديگر روى سعادت رانخواهد ديد.

قلبى كه تمام فضاى آن را گناه پركرده باشد، خدابر آن مهر مى‏زند. ختم الله على قلوبهم انسان وقتى زنده است كه‏داراى قلب سليم باشد وگرنه مرده‏اى است كه در ميان زندگان حركت‏مى‏كند.

انسان در روز قيامت افسوس مى‏خورد كه چرا به كلام الهى‏بى‏اعتنا بوده به آن عمل نكرده است و با حالت پشيمانى شديدمى‏گويد اگر به دستورات خدا گوش داده بودم و راهنمايى عقل رامى‏پذيرفتم به چنين عذاب دردناكى گرفتار نمى‏شدم.

آرى، آن هايى كه واقعا زنده‏اند در ميان خاك‏اند. مضمون روايت‏از امير المؤمنين است كه فرمود: بعضى در اين عالم زنده‏اند ولواين كه بدنشان در اين عالم نباشد، برخى هم در اين عالم‏مرده‏اند هرچند كه در ميان مردم مى‏روند، مى‏خورند و مى‏آشامند.

قلب انسان به ذكر الهى زنده است اگر انسان به ياد خدا باشداين ذكر راه سعادت را به ما نشان مى‏دهد.خدا در قرآن مى‏فرمايد: « ان الذين اتقوا اذا مسهم طائف من‏الشيطان تذكروا فاذا هم مبصرون‏»(اعراف (7) آيه 201) آن‏هايى كه‏اهل تقوايند پرهيزكارند، حلال خدا را حلال و حرام خدا را حرام‏مى‏دانند، شيطان به دنبالشان مى‏آيد و آنان را طواف مى‏كند.

كناردل انسان مى‏نشيند، دور مى‏زند تا او را از صراط مستقيم منحرف‏كند. «مسهم‏»; يعنى تماس مى‏گيرد. «طائف من الشيطان‏»; يعنى‏طواف‏كنندگان شيطانى. اما كسانى كه بيدارند و با خدا ارتباطدارند، يك دفعه به ياد خدا مى‏افتند:آه شيطان آمد، شيطان حسد، كبر، خودبينى، زراندوزى، فريب،خدعه، فحشا و منكرات.

اين شيطان، دور دل انسان پشت‏سر هم گردش‏مى‏كند، اما مردان خدا به دهان اين شياطين مشت مى‏زنند، دهان‏شيطان‏ها را خرد مى‏كنند.

خدا در قرآن مى‏فرمايد: «و الذين اذافعلوا فاحشة او ظلموا انفسهم ذكروا الله فاستغفروا لذنوبهم ومن يغفر الذنوب الا الله‏».

(آل عمران (3) آيه 135) وقتى شماكنار قبر پيغمبر رسيدى در زيارت‏نامه پيغمبر مى‏خوانى، در دوجاى زيارت‏نامه، هم در روضه پيغمبر، هم در كنار قبر پيغمبر، درآن زيارت‏نامه اين آيه شريفه گنجانده شده است.

در آن محل،ستونى است‏به نام توبه، آن جا كه مى‏رسى مستحب است دو ركعت‏نماز بخوانى و اين زيارت را هم قبل از نماز بخوانى.

در زيارت‏بعد از آن كه به پيامبر و آل پيامبر(ص) سلام مى‏دهى و از آن‏هاتجليل مى‏نمايى، مى‏گويى: اى رسول خدا(ص) شما چه كرده‏ايد و من‏از راه دور به زيارت آمده‏ام، به اميد آمده‏ام، اين آيه در آن‏جا آمده: آن‏هايى كه «فعلوا فاحشة‏» كار زشتى در اين دنياانجام داده‏اند، عمل نادرستى كرده‏اند معصيت‏كارند، اين آقاى‏معصيت‏كار يك مرتبه توجه مى‏كند «فاستغفروا لذنوبهم‏» خدايا!توبه مى‏كنم «ذكروا الله‏» به ياد خدا مى‏افتد، خدا هم گناهش‏را مى‏آمرزد، از سر تقصيرش مى‏گذرد.

اين آيه دو شان نزول دارد:

1- خرمافروشى درب مغازه‏اش نشسته بود. خانمى آمد خرما بخرد،آقاى خرمافروش زير چشم نگاهى به او كرد و فريفته‏اش شد، خانم‏گفت: خرما مى‏خواهم. خرمافروش گفت: اين خرماها گرد و غبارگرفته، در انبار خرماى بهترى دارم. آقا جلو افتاد و خانم به‏دنبالش وارد انبار شد. داخل انبار كه شدند، آن مرد در را بست‏و به طرف اين خانم دست‏درازى كرد. خانم يك توجهى كرد و گفت:اى برادر، خيال مى‏كنى در اين انبار خلوت و خالى كسى نيست مارا ببيند، نمى‏دانى اين عمل زشت تو فرداى قيامت‏حساب و كتاب‏دارد؟ آن زن با اين سخنان مرد را به لرزه انداخت.

زن از انبارخارج شد. اين مرد سر به بيابان گذاشت، و مدت چهل شبانه روزاشك مى‏ريخت، نعره مى‏زد، خدايا! لغزيدم، پشيمانم. خدا از سرتقصيرم بگذر. به پيامبر (ص) خطاب شد اى رسول ما! اين بنده ما واقعا توبه‏خالصانه و نصوح كرده است. توبه‏اش را قبول كرديم، كسى را به‏دنبال او بفرست تا به اجتماع مسلمانان برگردد. سلمان و مقدادسراغ او رفتند و به او بشارت قبولى توبه دادند و گفتند: حضرت‏ما را به دنبالت فرستاده است.

گفت: من اين طورى نمى‏آيم، بايدكتف‏هاى مرا ببنديد، من شرمنده‏ام، بايد دست‏بسته و سرافكنده‏بروم. دست‏هاى او را بستند و خدمت پيامبر (ص) آوردند. حضرت‏فرمود:دست‏هاى او را باز كنيد. اى جوان! خدا توبه‏ات را قبول كرده واين آيه در شان شما نازل شده است: «و من يغفر الذنوب الاالله‏». خدا كسى را كه از گناه خود توبه كند و پشيمان شود، دوست دارد.اگر با زبان حال و تضرع بگويى: «اللهم اغفر لي الذنوب التي‏تنزل البلاء» خدا قبول مى‏كند و مى‏آمرزد. گاهى گناه بنده و شماسبب مى‏شود بلا نازل شود. صاعقه، زمين‏لرزه، قحطى، به جان هم‏افتادن بلا است. گاهى هم ما دعا مى‏كنيم، ولى دعاها در اثرگناهان ما حبس مى‏شود، بالا نمى‏رود هر چه بگوييم يا رب، به سرما مى‏زنند.

بارها از گويندگان مذهبى شنيده‏ايد كه نمازى كه‏خوانده مى‏شود، اگر با شرايط كامل باشد صعود كرده و بالا مى‏رود،اين نماز نور دارد.

ولى اگر نماز كامل نباشد، بالا نمى‏رود و آن‏را برگردانده به سر انسان مى‏زنند. اين نماز مى‏گويد: «ضيعتنى;مرا ضايع كردى‏».نماز كامل در روز قيامت‏سبب سرافرازى انسان مى‏شود و مانندتاجى بالاى سر او قرار مى‏گيرد. يكى از اسماى قيامت «يوم التناد» است. «و انذرهم يوم‏التناد». در روايات آمده است كه: فرداى قيامت، سيصد گروه‏دسته دسته مى‏آيند و يك گروه، يك سر و گردن از ديگران بالاتر ونورانى‏ترند، آن‏ها كيانند؟ آن‏ها دوستداران اهل بيت (ع) و امام‏حسين (ع) هستند.

2- توبه «ابو لبابه‏» بود كه توبه واقعى كرد. خودش را به ستون‏توبه در مدينه بست و گفت: من از اين ستون باز نمى‏شوم مگر اين‏كه رسول خدا (ص) بيايد، همين آيه نازل شد و توبه او پذيرفته شد.

رسول خدا (ص) آمد و طناب‏هاى او را باز كرد. انسان مؤمن، هر آن بايد در حال توبه باشد و از افعال گذشته‏خويش نادم بوده و تصميم بگيرد در آينده هم گناهى از او سرنزند.

امير المؤمنين عليه السلام نشسته بود، فردى خدمت آن حضرت‏رسيد و گفت: «استغفر الله ربي و اتوب اليه‏» حضرت فرمود:«ثكلتك امك; مادر به عزايت‏بنشيند».

«ا تدرى ما معنى‏الاستغفار; اين استغفارى كه كردى معنايش را فهميدى؟ ». اين معنا خطاب به همه ما است. كم‏فروش، كم‏فروشى نكن،چپاول‏گر، چپاول‏گرى نكن، دزد، دزدى نكن، خائن، خيانت نكن،بى‏عفت، بى‏عفتى نكن، گران‏فروش، گران‏فروشى نكن، متقلب، تقلب‏نكن.

گفتن «استغفر الله‏» با انجام اين كارها جور درنمى‏آيد. آيا اين كارها در روز قيامت‏حساب ندارد؟ «و انذرهم يوم‏الحسرة‏» اى رسول ما! اين مردم را بترسان از آن روزى كه حسرت‏مى‏خورند.

آن‏هايى كه گناه مى‏كنند با كسانى كه به كارهاى خيرمى‏پردازند، اشك مى‏ريزند، اقامه عزاى حسينى (ع) مى‏كنند، اين دوبا هم فرق دارند.

مى‏گويند آقا ما در بازار بوديم، كنار هم بوديم. آقا در ناز ونعمت‏بهشت است، حور العين در كنارش، نعمتى است كه خدا داده،آن‏جا ديگر چشم و هم‏چشمى نيست. خانم هم همين طور، در كمال‏زيبايى و رعنايى، فرداى قيامت اين زن و مرد هر دو تا بهشتى‏هستند و وارد بهشت مى‏شوند به خانم مى‏گويند : ميل دارى با اين‏شوهرت در بهشت زندگى كنى؟ به آقا مى‏گويند ميل دارى با اين‏خانمت در بهشت زندگى كنى؟ خدا به اين خانم و آقا يك زيبايى‏فوق العاده مى‏دهد كه هيچ كس ندارد، اما يك دسته ديگر آن جاحسرت مى‏خورند، اين حسرت خوردن‏ها مال آن‏جا است، ما بايد در اين‏دنيا زمينه را درست كنيم كه آن‏جا حسرت نخوريم، چطور زمينه‏درست مى‏شود؟ با ياد خدا.

«تذكروا» وقتى گناه سراغ انسان مومن مى‏آيد، او متذكر مى‏شود،از خواب غفلت‏برمى‏خيزد، مواظب است كه گناه او را آلوده نكند.

در روايت داريم اگر يك زن و مرد نامحرم خلوت كنند، سومى آن‏هاشيطان است و آن‏ها را به فساد و تباهى مى‏كشاند، لذا بايد مراقب‏نفس اماره و شيطان باشيم.

خدا در قرآن مى‏فرمايد: «لا تجزي نفس عن نفس شيئا» آن روز پول،پارتى و رشوه به درد نمى‏خورد. «لا يقبل منها شفاعة و لا يؤخذمنها عدل و لا هم ينصرون‏» كسى نيست‏به داد انسان برسد، آن روزرا به ياد بياوريد.

هر كس در هر جايى هست كلام خدا را بشنود. «و الذين اتقوا اذا مسهم طائف من الشيطان تذكروا» خدا را به‏ياد مى‏آورند مى‏گويند آقا اشتباه كرديم، توبه كرديم.

وقتى اين‏آيه نازل شد، شيطان تمام بچه شيطان‏ها را جمع كرد. وقتى جمع‏شدند گفتند: آقابزرگ چه فرمايشى داريد؟ گفت: كمرم شكست، صورتم‏سياه شد، بى‏چاره شدم، يك آيه نازل شده كه هر چه ما تلاش كنيم،زحمت‏بكشيم كه بنده‏اى را از خدا جدا كنيم و او را به راه فسادبكشانيم، او بعد از گناه توبه مى‏كند، وقتى توبه كرد خدا توبه‏او را قبول مى‏كند، توبه‏اش كه قبول شد زحمت ما به هدر مى‏رود.

راهى را پيشنهاد كنيد كه بتوانيم جلوى اين آيه بايستيم. هركدام از اين بچه شيطان‏ها يك پيشنهادى دادند. يكى گفت: مااين‏ها را به طرف شهوت مى‏بريم. گفت: اين راه فايده ندارد. دومى‏گفت‏به طرف مال ، منال، مقام و رياست مى‏بريم. گفت: اين هم‏فايده ندارد. هر كدام چيزى گفتند. آخر الامر الخناس بلند شد و گفت: «انالها» من جلوى اين آيه را مى‏گيرم. هرگاه اين بنده خواست توبه‏كند، مى‏گويم حالا زود است و نمى‏گذاريم موفق به توبه بشود. اى‏بشر بيدار باش، تمام شياطين در كمين هستند تو را از مسير اسلام،قرآن و رهبرى جدا كنند مواظب باش كلاه سرت نرود.

/ 1