جهاني شدن ,عوامل وپيامدها بارويكردي به انديشه امام خميني-1
محمدمهدي بهداروندمقدمه
جريان جهاني شدن يك پروسه هدايت شده وازپيش برنامه ريزي شده ازسوي غرب است كه بدليل برتري اقتصادي و تكنولوژي درصددنفوذدردرون مرزهاي ملي تمام نظام هاي جهان است .درمواجهه بااين جريان ,عده اي ساده انگارانه براين باورندكه حقيقت جهاني شدن ,به عنوان يك فرآيندتاريخي وطبيعي است و هرگزارتباطي بافراگيرشدن نظام سرمايه داري غرب درسطح دنيا ندارد.دراين مقاله كه درسه قسمت ارائه خواهدشد,نگارنده ابتدا جوهره وماهيت وپيشينه اين جريان راموردتعريف وتبيين قرارداده وسپس بااستعانت ازمواضع وديدگاه هاي حضرت امام خميني (ره ) اهداف وابرازوناكارآمدي آن رااثبات كرده است .حاصل استفاده ازرهنمودهاوهشدارهاي امام خميني (ره )توجه دولتمردان ومسئولين سياسي فرهنگي اقتصادي كشورهاي اسلامي از جمله جمهوري اسلامي است كه بايستي براي حفظ موجوديت خودو حراست ازارزش هاي ديني كه هم يك تكليف الهي است وهم مبناي وفاق اجتماعي ,تدابيرلازم رابينديشندوازاشاعه وورودافكار ليبرال دموكراسي غربي درجامعه داخلي جلوگيري كنند.آينده جهان راپنداري ازتوهمات ناشي ازجهاني شدن دربرگرفته است .جهاني شدن بحثي كه سالهاي اخيرعليرغم ناهمخواني هاي فراوان آن درزمينه هاي فرهنگي ,سياسي واقتصادي باساختارحاكم برجوامع آرميده دربستركوه زمين بسيارگسترده شده وبه خاطر ابهاماتي كه دراصل اين پيايندوجوددارد,هنوزاين مفهوم درتعريف بيرون نيامده ,واكنش هاي متعددي رادرپي داشته است .اين مقوله همانندپشت مدرينته ,برخوردتمدنها,انحلال و اضمحلال خرده فرهنگ هاي محلي ياملي درقالب يك فرهنگ جهاني و...مفاهيم وموضوعاتي هستندكه بسياري ازروشنفكران و سياستمداران جوامع مختلف وبه ويژه جوامع فرودست (جنوب )رابه خودمشغول كرده اند.اين مقولات تنهامشغوليتي نظري براي اين متفكران ايجادنكرده اندبلكه استمرارحيات فرهنگي واجتماعي اين جوامع راتحت تاثيرخودقرارداده اند.به يك معناGlobalizmباGlobalizationاصطلاح بكارمي رودوپروژه اي است كه بعضي هاودرراس آنهاآمريكاتمايل دارند,دردنيابه اجرادرآيدودرنتيجه ساختارنظام بين المللي رابه شكل يك قطبي درآورد.نظم نوين عنوان شده ازطرف جورج بوش (پدر)رئيس جمهور اسبق آمريكادرواقع الگوي مصداقي اين تعريف است .واژه جهاني شدن ازاواخردهه 1960ميلادي درعرصه هاي گوناگون اقتصادي ,سياسي ,وفرهنگي رخ داده است .بااين حال ,نقش آن درفرهنگ واقتصادبيشترمشهوداست .دراين راستا,تركيب جهاني توافق هاي تجارت آزاد,شبكه جهاني ويكپارچگي بازارهاي مالي ,مرزهاوفاصله هاراازيادبرده است .فرآينداجتماعي نيزقيدوبندهاي حاكم برروابط فرهنگي رااز هم گسسته وبه تضعيف ارزش هاي مذهبي وملي انجاميده است .درروندكنوني ,جهان باتحولاتي همچون ظهورمنابع جهاني ارتباطات ,رشدشركتهاي چندمليتي ,تاثيرگذاري بازارهاي مالي جهان وتلاش براي تصرف فرهنگهاي محلي باارايه ي شيوه هاي نوين روبه روست .نظريه جهاني شدن مدعي است كه مابتدريج به يك فرهنگ جهاني ,كه ازآن به دهكده ي جهاني يادمي كند,نزديك مي شويم .اماسوگمندانه بايدگفت عصرارتباطات ,عصررايانه هاو عصرفن آوري هاي نوين علمي وصنعتي باوجوددستاوردهاي مثبت آن براي بشريت ,حسن ناامني مشتركي رانيزدربين همه مردم جهان ايجادكرده است .(1)ثانگاره هاي جهاني شدن
پيش ازبيان تعاريف متنوع جهاني شدن ,به نظرمي رسدبايستي به نوعي درك اجمالي ازاين واژه رابيان نمائيم .امروزه درباره اين مفهوم اتفاق نظرچنداني وجودنداردوتعبيرهاوبرداشت هاي متفاوتي ازآن ارائه مي شود.ازاين روبرخي صاحبنظران مدعي اندكه اصطلاح جهاني شدن يكي ازاصطلاحات مبهم دهه هاي آخرقرن بيستم ميلادي است ,اصطلاحي كه بسيارمورداستفاده قرارمي گيرد ولي همچنان تعريف مشخصي ندارد.آنتوني گيدنزجامعه شناس بريتانيايي يادآورميشودكه فهم اين اصطلاح به ندرت صورت گرفته است .برخي نويسندگان ديگر معتقدندكه اين اصطلاح هيچ معنايي ندارديااين كه صرفانامي جديد براي پديده هايي است كه پيش ازماوجودداشته است (2)براين اساس واژه جهاني شدن ازجهاتي يك مفهوم كاملاجديدو ازلحاظي يك مقوله قديمي به شمارمي رود.بسياري ازانگاره هاي جهاني شدن به شكل آرمان خواهانه آن مانندهمبستگي ملتها, انسانها,حقوق بشر,برادري ,عدالت جهان وجزاين هاازقرن هاپيش توسط علماي اخلاق ,حقوق دان ها,رهبران ,سياستمداران مطرح گرديده اند.ايجاددولت ,ملت درقرن هفدهم ضمن آن كه خوددرمراحل بعدبه واسطه تصلب مرزهاي حقوقي وتقويت ناسيوناليسم مشكلاتي رابراي جهاني شدن بوجودآوردولي درعين حال زمينه هايي رابراي رشدآن ازنظريكنواختي رفتارحكومتي وتوسعه وبسط روابط بين المللي وحاكم نمودن حقوق بين المللي فراهم ساخت .اززاويه ديگر جهاني شدن كاملايك مفهوم جديداست .زيرامختصات وويژگي هاي آن باآن چه كه قبلامطرح گرديدبه كلي متفاوت است .ظهوراين پديده باعث بروزتحرك شگفت انگيزاجتماعي ,اقتصادي .سياسي و ارزشي شده وضمن كاهش فاصله زمان ومكان ,تفاسيرجديدي از سياست ,اقتصاد,فرهنگ ,دولت ,اقتدار,امنيت وجزاين هابدست ميدهد.بهرحال پديده ,چالش هاوتعارضاتي رابهمراه داردو مي تواندباعث تحول مفاهيم وتغييرمصاديق درروابط بين المللي شود.(3)بنابراين جهاني شدن فرايندي است كه درآن پديده هاي انساني رفته رفته ابعادوهويت جهاني پيدامي كنند.جهان كم كم به عنوان واحدموردمطالعه درعلوم اجتماعي مطرح مي شودوديگرعلوم اجتماعي درقالب جوامع باقي نمي ماند.مي دانيم كه علوم اجتماعي كلاسيك كارشان بررسي اجتماع است واجتماع جامعه اي است كه از مابقي جهان مجزاشده درحالي علوم اجتماعي جديدعلومي هستندكه جهان رابه عنوان موردمطالعه درنظرمي گيرندونه يك جامعه رابه طورمشخص وجهاني شدن فرايندي است كه هم به پديده هاي انساني وابعادوهويت جهاني ميدهدوهم نوع نگرش انسان رابه پديده اي اجتماعي متحول مي كند.براين اساس جهاني شدن هم درعرصه واقعيت اتفاق مي افتدوهم درعرصه انديشه .بسياري مظاهرجهاني شدن رامثلادرعرصه اقتصادوگسترش سازمان تجارت جهاني و شركت هاي چندمليتي وخارج ازمهارحاكميت هاي ملي ودرعرصه سياست شكل گيري بازيگران سياسي كه فراترازكنترل ومهار دولت هاهستندمي دانند.واماروايت وقرائت هاي جهاني شدن دريك نگاه كلي به مجموعه تعاريف موجودبه معاني ذيل آمده است .1آلبرومعتقداست :جهاني شدن كليه فرآيندهايي است كه به وسيله آن ,مردمان جهان درون يك جامعه واحدجهاني ادغام مي گردند.جامعه جهاني كه درآن انسانيت ,براي اولين باربه شكل يك بازيگرجمعي درمي آيد.(4)2امانوئل وآلبرشتاين :جهاني شدن يعني پيروزي اقتصاد جهاني ,سرمايه داري كه همراه بايك تقسيم كارجهاني است .اين اقتصادجهاني سرمايه داري توسط منطق انباشت سرمايه هدايت مي گردد.3اولم وسورنسن :جهاني شدن يعني تشديدوتقويت روابط اقتصادي سياسي وفرهنگي دروراي مرزها.4گروهي ازنظريه پردازان ميان جهاني (5)شدن وجهاني سازي (6)تمايزقائلندومعتقدندجهاني شدن نه يك پروژه كه يك فرآيند است كه بصورت طبيعي درحيات نظام بين المللي بوجودآمده به صورت خودكاربه پيش مي رودودرآن كشورهايي كه ازقدرت اطلاعاتي برخوردارهستند,نقش آفريني بيشتري دردنياي جهاني شدن ايفاخواهندكرد.طرفداران اين نظريه نيزيكسان نمي انديشند, عده اي معتقدنددرساحت اقتصادي ,اين روندچيزي جزتحول نظام سرمايه داري نيست كه درآن دوره هاي مشخصي ازصعودونزول را مي توان مشاهده كردوجهاني شدن همان جهاني شدن سرمايه است ودرساحت سياسي عبارت است ازپيروزي نهايي سرمايه داري و سياست هاي كثرت گرايانه ليبرالي كه باپايان جنگ سردوپايان تاريخ آغازشده ونشانه آن است كه ليبرال دموكراسي غرب مشكل نهايي حكومت هاست .ازنظريه پردازان شاخص اين ديدگاه فوكوياماست .(7) اماازنگاه نظريه پردازاني چون كاپلان وهانتيگتون اين وضعيت در پي فروريختن نظام ودستفاليايي دولتهابپايان مدنيت مي انجامد.از اين منظرجهاني شدن فرصت هايي رابراي بازيگران تازه حتي آن دسته ازكساني كه ارزش هاي بنيادين نظام دموكراتيك راپس نمي دارند,فراهم آورده است كه اين وضعيت رابرخي پيدايش دموكراسي غيرليبرال چون دموكراسي عوام سالاربه جان نظام هاي كثرت گرامي خوانند.5آنتوني گيدنزجامعه شناس ومتخصص معروف روابط بين الملل دانشگاه لندن :جهاني شدن يك پديده جديدتاريخي وانساني است كه تغييرات طوفاني درمشت خوددارد.وي معتقدست كه فرايند جهاني شدن رانبايددرمسائل صرفااقتصادي خلاصه نمودزيراكه اين پديده حدومرزاقتصادي رادرمي نورددوبرفضاي سياسي , تكنولوژي ,اجتماعي وازهمه مهمترفضاي فرهنگي ملت ها,قوميت ها وهويت هارانيزتحت تاثيرمستقيم خودقرارميدهد.توسعه ارتباطات وفرآينداثرگذاري ابزارهاي ارتباطي ومخابراتي به حدي گسترده شده است كه به طورملموس واردزندگي خصوصي وخانواده شده و تعريف جديدي ازراه وروش زندگي ارائه نموده است .6همه مردمان جهان بنابدلايل متعددسياسي ,اجتماعي و تكنيكي ,امروزسرنشينان كشتي واحدي هستند.گذشت ازغرقاب و نيل به ساحل امن ,يابراي همه ممكن خواهدشديابراي هيچ كس .اين سخن اگرامروزكمي مبالغه آميزبه نظرآيد,فرداقطعاروشن ترو آسان ترفهميده خواهدشد.سرنوشت مادرآغازهزاره سوم درطول سالهاي آتي ,سرنوشتي واحدخواهدبود.براي اين كه سرنوشت , سرنوشتي عادلانه وسعادتمندباشدچاره اي جزگفت وگوميان فرهنگ هاوتمدن هاي گوناگون وجودندارد.مابايدبدانيم اگرقرن بيستم برمدارشمشيرگشت ودراين گردش بعضي بازنده وبعضي برنده شدند,مدارقرن آتي ناگزيربايدبرگفت وگوبچرخدوگرنه آن شمشيرتيزدولبه خواهدشدكه به هيچ كس رحم نمي كندوچه بسا جنگ افروزان ,نخستين قربانيان آن باشند.اين سخن يكي ازلوازم و پي آمدهاي جهاني شدن است .(7)7محسن عبدالحميد:جهاني شدن ابزاري براي سلطه كشورهاي شمال برجنوب بويژه كشورهاي اسلامي است .اين كشورهاتمام هست خودراصرف مبارزه بااسلام درتمامي ابعاداعتقادي ,اقتصادي و ارزشي آن كرده اند.(8)8جهاني شدن به معناي يكسان سازي جوامع درچارچوب تمدني واحدواهدافي واحداست .(9)9روژه گارودي :جهاني سازي نظامي است كه قدرتمندان رابا ادعاي روابط آزادوآزادي بازارقادرمي سازدتااصنافي از ديكتاتورهاي ضدانساني رابرمستضعفان تحميل نمايند.(10)10هانس پيترمارتن وهارولدشومان نويسندگان كتاب دام جهاني شدن معتقدندكه جهاني سازي فرآينديكسان سازي درهرگونه تغييرخوراك پوشاك وآداب وسنن مردم جهان است .(11)ابعادجهاني شدن
آن چه درتفكرات موسسين مقوله جهاني شدن بصورت نظامندو نهادينه شدن قرارداردوجوداين مسئله است كه بايستي تمامي ابعاد جامعه وجهان رادرتحت عنوان جهاني شدن ازحيث سياسي , فرهنگي ,اقتصادي ,اجتماعي قرارداد.زيراجهاني شدن به هيچ وجه نمي توانددرقالب اقتصادصرف ياسيطره فرهنگي تنها,حركت خودرا درجهت سلطه برجهان تثبيت نمايد.امام خميني اين مجموعه نگري دنياي استكبارراتذكرداده وتوجه همگان رابدان جلب مي نمايد:...بايدديدكه درعصري همانندامروزكه سران كفروشرك همه موجوديت توحيدرابه خطرانداخته اندوتمامي مظاهرملي وفرهنگي وديني وسياسي ملتهارابازيچه هوسهاوشهوتهانموده اندچه بايد كرد.(12)دراين نوشته ابعادجهاني شدن رادرسه بعدسياست ,فرهنگ و اقتصاددرعرصه بين الملل مورددقت وتفسيرقرارميدهيم :الف جهاني شدن عرصه سياست
مرادازيكسان سازي جهان درعرصه سياست ,الگوپذيري از الگوي واحدسياسي درعرصه اجتماعي است .به عبارت ديگرهمسان سازي مناسبات اجتماعي وساختارمديريتي جوامع گوناگون هدف جهاني شدن دراين عرصه است .امروزه باتبليغات واهرم هاي سياسي فرهنگي درسراسرجهان بسياري ازكشورهامدل دموكراسي رابرسميت شناخته ورهبران و مديران و...جامعه خودرابدين مشكل انتخاب مي نمايندوجايگاهي رابراي اين موضوع براي دين وباورهاي مذهبي قائل نيستند.اين اجماع جهاني يكي ازمهم ترين ويژگي درجريان مدرنيته است كه محورفرهنگي آن ليبراليزم است كه اين انديشه باصطلاح برتربافرو ريختن ديواربرلين درسال 1368(1989م )به نقطه اوج عظمت و اقتدارخودرسيد.غربي هابايقين به كارآمدي اين نظريه درعرصه بين الملل باتمام توان درحال راه اندازي ساختاردروني آن دردنيامي باشند.شاخص بارزاين ديدگاه درانديشه فرانسيس فوكويامااست كه معتقد ست :پايان تاريخ زماني است كه انسان به شكلي ازجامعه انساني دست يابدودرآن عميق ترين واساسي ترين نيازهاي بشري برآورده شود.بشرامروزبه جايي رسيده است كه نمي توانددنيايي ذاتامتفاوت ازجهان كنوني راتصوركند...درطول چندسال گذشته همگام با پيروزي ليبرال دموكراسي بررقباي ايدئولوژيك خودنظيرسلطنت موروثي ,فاشيسم وجديدترازهمه كمونيست ها,درسراسرجهان اتفاق نظرمهمي درباره مشروعيت ليبرال دموكراسي به عنوان تنها نظام حكومتي موفق بوجودآمده است .اماافزون برآن ليبرال دموكراسي ممكن است نقطه پايان تكامل ايدئولوژيك بشريت و آخرين شكل حكومت بشري باشدودراين مقام پايان تاريخ راتشكيل دهد.(13)البته ريشه اين حرف وديدگاه فوكويامادرحقيقت درانديشه ماكس وبردرباب پوزتيويست گرايانه است .ماكس وبرباتاكيد برجهان شمول بودن عقلانيت ابزاري مدعي است كه جهاني شدن يعني هم سطح كردن واين كاردرزماني محقق خواهدشدكه عقلانيت جداي ازارزش هامعيارارزيابي قرارگيرد.نقدوبررسي
دريك بررسي سطحي ازاين عرصه جهاني شدن بايددانست كه خوداين تعريف حكايت گرنقش محوري ليبراليستي درشكل گيري جهاني شدن وهم افشاتلاش هاي صاحبان قدرت براي سلطه برجهان استبسياري ازخودغربي هااعم ازسياستمداران ,انديشمندان و...با اين عرصه ونگاه مخالفت آشكاركرده وآن راابزاري براي چپاول ملت هاودولتهاي جهان تلقي نموده اند.انديشمندان فرانسوي مثل فوكو,دريداوليوتادكه خودتفكرپست مدرنيته راازدهه 60آغاز كردندبدليل مخالفت هاي بنيادي باسياست هاي جهاني آمريكا,از ديدگاه سياسي ونظم نوين جهاني آمريكاراضي به نظرنمي رسندوبا نظريه جهاني شدن آشكارمخالفت مي ورزند.فرانسويان معتقدندكه جهاني شدن همان نظام تك قطبي است كه آمريكادركانون اين نظم قرارداردزيراآمريكاتنهاقدرت باقي مانده ازنظام دوقطبي است .(14)هوبرودرين وزيرامورخارجه فرانسه دراين زمينه معتقداست :اين پديده (جهاني شدن )پس ازنابودي جهان دوقطبي ,اصولا گرايشي است به سوي همگن سازي جهان براساس الگوهاي غربي . امروزه سلطه ايالت متحده آمريكادرتمام زمينه ها,مشهودومحسوس است .سلطه سياسي ,نظامي ,اقتصادي وفن آوري بدليل وجود ,اينترنت وتبليغات بي سابقه به شيوه وسليقه CNNرسانه ها,دلار, آمريكايي رانمي توان انكاركرد.(15)هدف ازطرح ديدگاه هاي پژوهشگران وانديشمندان دراين قسمت اين است كه خواننده بداندكه اين پديده حتي درعرصه سياست واجتماع صرف ,ربطي به راي شخص وفردمعيني نداردبلكه مسئله آراوانديشه هاي منصفانه جامعه ي علمي دربعدازابعاد جهاني شدن است .دكترنعيمه شومان يكي ازانديشمندان عرب مي گويد:درپرتوجهاني سازي ,كشورهاي فقيرنه تنهااستقلال سياسي خودراازدست ميدهندبلكه به بردگي كشيده مي شوندآن چنان كه گويي درحكم بدهكاراني هستندكه به هيچ وجه توان پرداخت بدهي هاي خودراندارنددرنتيجه هيچ اختياري براي فسخ پروژه هاي پيشنهادشده به خودراندارند.(16)1رك جهاني شدن وجهاني سازان اسماعيل پرورمركز پژوهش هاي اسلامي صداوسيما2مفهوم گديزان جهاني شدن ترجمه مختارمنبع چهرآبادي , روزنامه كيهان 79/11/303بحران معنادرعصرجهاني شدن دكترسيدعبدالعلي قوام فصلنامه سياست خارجي 14ش 34رك پديده جهاني شدن فرهنگ جهاني ترجمه عبدالحسين ذرنگ موسسه انتشارات آگاه5GlobalizatIonGlobalizm7سخنراني آقاي سيدمحمدخاتمي رياست جمهوري ايران در كنفرانس يونسكوپاريس آبان 78مجله تربيت آذر798جهاني شدن ازمنظري اسلامي محسن عبدالحميدترجمه شاكر لوائي9مقاربتان عربيتان للعولمه ياسرعبدالجوادمجله المستقبل العربي ش 252ص 210العولمه المزعومه روژه گارودي ص 17ترجمه عربي دكتر محمدسبيطلي11فخ العولمه هانس پيترمارتين ص 5888ترجمه عدنان عباس علي مجله عالم المعرفه ش 238سال 1998براي اطلاع بيشتردرتعاريف جهاني شدن به منابع زيررجوع كنيد.العولمه الخطرعلي الكيان والهويه نجيب غزاوي مجله معرفت سال 38ش 432و1999مواجه باجهاني شدن زكي حنوش ص 13جهاني شدن تكامل فرآيندبرون بري ارزش هاونهادهاي غربي حسين دهشياراطلاعات سياسي اقتصادي مهر7912رك پيام منشورجمهوري اسلامي13نظريه برخوردتمدنهاساموئل هانتيگتون مجتبي اميري ص 1614جهاني شدن وجهاني سازان اسماعيل پرورص 3515جهاني شدن فرصت هاوتهديدهاعلي بيگدلي روزنامه كيهان 79/10/2016قضايافي الفكرالعربي المعاصرمحمدعابدالجابري ص 147حاصل استفاده ازرهنمودهاوهشدارهاي امام خميني توجه دولتمردان ومسئولين سياسي , فرهنگي واقتصادي كشورهاي اسلامي ازجمله جمهوري اسلامي است كه بايستي براي حفظ موجوديت خودوحراست ازارزش هاي ديني تدابيرلازم رابينديشندوازاشاعه وورودافكار ليبرال دموكراسي غربي درجامعه داخلي جلوگيري كنندروژه گارودي :جهاني سازي نظامي است كه قدرتمندان راباادعاي روابط آزادوآزادي بازار قادرمي سازدتااصنافي ازديكتاتوري هاي ضد انساني رابرمستضعفان تحميل نمايند.حضرت امام خميني :بايدديدكه درعصري همانندامروزكه سران كفرو شركت همه موجوديت توحيدرابه خطرانداخته و تمامي مظاهرملي وفرهنگي وديني وسياسي ملتها رابازيچه هوسهاوشهوتهانموده اندچه بايدكردفرانسويان معتقدندكه جهاني شدن همان نظام تك قطبي است كه آمريكادركانون اين نظم قرار داردزيراآمريكاتنهاقدرت باقي مانده ازنظام دو قطبي استدكترنعميه شومان يكي ازانديشمندان عرب :در پرتوجهاني سازي ,كشورهاي فقيرنه تنهااستقلال سياسي خودراازدست ميدهندبلكه به بردگي كشيده مي شوند