در کشور امام خمینی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

در کشور امام خمینی - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

در كشور امام خمينى

استاد ميشين - رئيس مؤسسه فرهنگى پالياى روسيه

اشاره:

آنچه بعنوان قسمتى از سفرنامه آقاى ميشين (رئيس موسسه فرهنگى پاليا كه بيش از 5 هزار نويسنده عضو آن هستند) مى‏خوانيد نتيجه تلقى‏ها و استنباطها و در مواردى اطلاعات نه‏چندان دقيق اوست - اگر چه در موارداندكى غيرواقعى مى‏نمايد - اما بايد در نظر داشت كه اكثر افرادى كه بعنوان علاقمندان انقلاب اسلامى يا پژوهشگران وانديشمندان در ساير ممالك پيرامون انقلاب اسلامى و امام خمينى مطالبى را مى‏نويسند نه تنها تاريخ و روند دقيق انقلاب و علل وانگيزه فلسفه وجودى انقلاب اسلامى اطلاعات كافى و عميق ندارند بلكه اكثرا در فضايى زندگى مى‏كنند كه در نقطه مقابل مخالف جمهورى اسلامى است. براى هر غيرايرانى ره‏آورد ارزشمند ديدار از ايران و كسب اطلاعات دقيق از امام خمينى و نتايج انقلاب اسلامى است كه وقتى با اطلاعات غيرواقعى و تحريفى سابق خود تطبيق مى‏دهد دچار شگفتى و اعجابى مى‏شود كه بى‏ترديد تا مدتها آنها را در حيرتى خاص فرو مى‏برد.

خردمندان عصر قديم مى‏گفتند: براى يك سياح كافى است‏سر راه دخترى را ببيند تا درباره وضع اخلاق كشور قضاوت كند. در دولتى كه اخلاق حكمفرماست، زن را مى‏پوشانند; در كشور فاسد لباس را از تن زن درمى‏آورند. در ايران اسلامى حتى در تابستان سوزان زنان از طبقات پايين و بالا همگى لباس مخصوصى به نام حجاب به تن دارند. الكساندر پوشكين در مجموعه معروف اشعار خود تحت عنوان تقليد از قرآن نوشته بود:




  • براى شما حتى سايه فساد،
    در پناه شيرين سكوت ترسناك است.



  • در پناه شيرين سكوت ترسناك است.
    در پناه شيرين سكوت ترسناك است.



من هم شاهد هستم كه نصف تهران را پياده گشتم ولى هيچ جا زانوى برهنه دختران را نديده‏ام!

ايران، كشور سنتهاى اسلامى است. در حالى كه در روسيه دوران دگرگون‏سازى حتى رئيس‏جمهور مى‏تواند مشروب‏خوار باشد، در ايران، شراب تفريح جمعيت‏بسيار محدود و قليل يهودى است. به همين دليل سفارتخانه‏هاى غربى در تهران، به منظور به‏نمايش نگذاشتن علاقه گناهكارانه خود به شراب، از دستگاههاى مدرن براى اضمحلال شيشه‏ها و برچسبهاى رنگارنگ برخوردار شده‏اند. معمولا سفارتخانه‏ها به‏مناسبت اعياد ملى خود دو ضيافت ترتيب مى‏دهند. ابتدا از دولتمردان، سياستمداران و شخصيتهاى فرهنگى به سفارت ما براى برگزارى جشن استقلال روسيه دعوت كردند و كمى بعد براى ديپلماتهاى شراب‏خوار از كشورهاى ديگر، ضيافت الكلى برپا كردند.

سفارت روسيه در نزديكى مقر سفير انگلستان واقع شده است. مى‏گويند كه در جريان ملاقات تاريخى استالين، روزولت و چرچيل در تهران بين دو سفارتخانه پلهاى هوايى چوبى ساخته شده بودند. اكنون هم طوطى‏هاى آزادى‏پرست ترجيح مى‏دهند در سرزمين بريتانياى كبير دانه بخورند ولى براى خواستگارى و عشق‏بازى و خيانت‏به زوج‏هاى خود به سرزمين روسيه مى‏آيند.

از طرف موسسه تنظيم و نشر آثار امام خمينى از من دعوت شد كه با اين كشور باستانى آشنا شوم. اشتباه نخواهم كرد اگر بگويم كه در تهران و اصفهان همه گفت‏وگوها با تحسين از نقش پيغمبرگونه امام خمينى در اين دنياى فانى پايان مى‏يابند. هميشه تاكيد مى‏كنند كه انقلاب اسلامى تحت رهبرى امام خمينى انقلابى بيشتر اخلاقى و روحى بود تا سياسى. من هم مى‏خواستم فرياد برآورم كه خدايا! پروردگار توانا! چرا باوجدان‏ترين انسان را به آسمانها برده‏اى؟ مگر روى كره زمين كارى براى انسان درستكار باقى نمانده است؟

من در ايران شاهد صحنه‏اى شدم كه بيش از هر چيز ديگر در عمرم، مرا تكان داد. من به افتخار مشاهده فيلم مستند تشييع جنازه و آخرين وداع مسلمانان با امام كبير نايل آمدم. ژوئن گرم سال 1989 ميلادى بود. هرجا كه نگاه مى‏انداختى، ميليونها مسلمان ماتم‏زده و عزادار را مى‏ديدى. امام خمينى خردمندانه فرموده بودند: اى دولتها! تسخير كشورها مهم نيست، تسخير قلوب مهم است! به همين دليل ميليونها مسلمان از كشورهاى مختلف جهان كريدور زنده‏اى تشكيل داده بودند كه از آن تابوت حاوى پيكر پاك امام را ببرند. ميليونها مسلمان سعى مى‏كردند اين تابوت را به آغوش بگيرند و روى آن آب مى‏ريختند گويا امام هنوز زنده بود و آب زلال چشمه مى‏توانست عطش او را ارضا كند.

من طى سه روز در تلويزيون تهران اين صحنه‏هاى تاريخى را تماشا كردم و هر موقع تعجب مى‏كردم كه بر چهره‏هاى غمگين مسلمانان حتى يك قطره اشك نبود. نمى‏توانستم به چشم خود باور كنم. نخير، چنين چيزى غير ممكن است! ! آنگاه فهميدم كه اشكهاى جارى عزاداران هنوز از صورت مردم پايين نيامده بود، در اثر گرماى تابستان فورا خشك مى‏شد.

... و اينك تابوت را با مواظبت‏به داخل چرخبال بردند. چرخبال خواست‏به پرواز درآيد ولى نتوانست. مومنان سوگوار آن را رها نمى‏كردند. مردم مانند خوشه انگور به چرخبال آويزان شده بودند. من به مترجم خود گفتم كه اين غيرممكن است، در زندگى واقعى اينطور نمى‏شود. اگر در روسيه براى كسى از اين صحنه تعريف كنم، باور نخواهند كرد. ولى حسين، مترجم من، با وقار گفت: نخير، اينجا اينطور نيست! مردم نمى‏خواهند پاسدار كبير اسلام را از دست‏خود رها كنند!

در آن لحظه من به ياد خانم يلنا بونر افتادم كه در روسيه كشيش پيغمبرى شده و به پند واندرز دادن به مسيحيان پرداخت. اين زن دمكرات مراسم كليسايى روز فصح (عيد پاك) در كليساهاى قديمى ارتدوكس را بدترين برنامه‏هاى تلويزيون خواند. بونر كه لقب جاسوسى روباه دارد، فرياد زد: به نمايش گذاشتن تعلق خود به دين ارتدوكس، با حكم تواضع و فروتنى مغايرت دارد. من هم فكر كردم: اين روباه به دين و ايمان من چكار دارد؟ چرا به مسيحيان درس مى‏دهد؟ چرا به ما مى‏گويد، ما چه برنامه‏هايى بايد ببينيم؟ چرا با آيين خود به صومعه ديگران وارد مى‏شود؟ اگر بونر سعى مى‏كرد به مسلمانان ايرانى چنين چيزى را بگويد، به او خيلى مودبانه راه به نزديك‏ترين فرودگاه را نشان مى‏دادند.

و اينك، اولين نتيجه‏گيرى من از سفر به ايران اين بود كه كليساى ارتدوكس ما هنوز بايد در آخرين نبرد، نبرد براى قلوب ما، برنده شود. امام خمينى مى‏فرمودند: دانشمندان ما نبايد از غرب بترسند. استادان ما نبايد از غرب واهمه داشته باشند. جوانان بى‏باك ما بايد بر عليه غرب برخيزند.

من در ايران اغلب شنيده‏ام كه بهترين اصل قانون اساسى، قدرت روحانيت است. به همين دليل اعتبار امام خمينى در جهان اسلام مطلق است. امام به موقع ملت‏خود را از استبداد روحى دشمنان و معاندين و سيطره آمريكا رها كرد. ولى ببينيد، اسقف اعظم ما چه نفوذ سياسى دارد؟ از جدول سياستمداران كه در نزاويسيمايا گازتا درج مى‏شود، برمى‏آيد كه دختر رئيس جمهور وزن سياسى به مراتب بيشترى دارد تا سرپرست روحى ما. فكرش را بكنيد: تاتيانا بوريسونا از اسقف اعظم سراسر روسيه مقام بالاترى دارد. عجب روزگارى است!

استدلال هميشگى سرويس‏هاى ويژه آمريكا در مبارزه با اصولگرايى اسلامى، مساله حجاب است. بله، همان حجاب كه يك روپوش سبك زنانه است. آمريكايى‏ها حجاب بى‏آزار را به عنوان مظهر بردگى زنان شرقى تلقى كردند. ولى اگر شما به اين زنان پيشنهاد كنيد كه بدون حجاب به خيابان بروند، شما را ديوانه محسوب خواهند كرد. يك خبرنگار زن تلويزيون تهران كه با او در ايران آشنا شدم، زير مباحثه درباره حجاب خط پررنگى كشيد و گفت: در روزى كه آمريكا از ما ستايش كند، بايد عزادارى سراسرى اعلام كنيم.

در روسيه كمتر كسى مى‏داند كه در سال 1989 امام خمينى از تهران براى گورباچف پيامى فرستاده بود. اما خدمتگذاران كرملينى گورباچف تفكرات پيغمبرگونه امام خمينى را درباره بلايى كه به روسيه نزديك مى‏شد، از مردم كشور پنهان كردند. دمكراتهايى كه در ماه اوت 1991 سعى كردند به بادبان سياسى كرملين باد صهيونيسم را بدمند، نيز اين پيام را پنهان نگه مى‏داشتند. تنها الكساندر پروخانوف در روزنامه اپوزيسيون معنوى دن پيام معروف امام را درج كرد. كلمات اين پيام تا به حال مبرم و حياتى است:

اشتباهات رهبران سابق كرملين در عرصه اقتصاد شما را به ارزش‏هاى كاذب هدايت‏خواهد كرد. غرب مثل باغ شكوفا، در برابر شما جلوه خواهد كرد. غرب شما را شيفته خود خواهد نمود. ولى خود را به آغوش غرب نيندازيد و در آنجا دنبال حقيقت نگرديد. پند مرا بشنويد: سعى نكنيد گره مسايل اقتصادى سوسياليسم را با استفاده از تجربه غرب باز كنيد. در اين صورت جامعه شما براى مدت زيادى غرق در ناخوشى‏ها و بيمارى‏ها خواهد شد.

امام خمينى با فراست‏خاص خود خاطرنشان ساخت كه مسايل روسيه ناشى نه از مسايل مالكيت، اقتصاد و آزادى بلكه از فقدان ايمان است. زندگى بدون ايمان باعث‏بروز ابتذال مى‏شود. از موقع آفرينش جهان تا امروز دو حزب وجود دارند: حزب الله و حزب شيطان. كارهايشان با هم تفاوت زيادى دارند.

جاى تاسف است كه گورباچف به پند واندرز خردمندانه امام خمينى گوش نكرد. روسيه مى‏توانست در راه تمدن، راه خدا و نه راه شيطان، قرار بگيرد و پيش برود!

مكتب گورباچف مبناى عقيدتى آنارشيسم دوران پرسترويكا شد. نقش تعادل حقوق و وظايف، وظيفه بى‏شايبه و آزادى موجب ويرانى در وطنمان شد. روشنفكران مصيبت‏زده مسكو كه به آزادى بدون وظيفه و حقوق بدون دين دست‏يافتند (من آنها را بتهوفنى مى‏نامم زيرا كه اغلب به تالار به نام بتهوفن در بولشوى تئاتر مى‏روند تا در آنجا با رئيس جمهور ملاقات كنند و بر عليه نويسندگان روس داد و فرياد كنند) نقش مشعل‏دار را ايفا كردند. استادان فرهنگ به‏دنبال رهبر خود شتافتند. ولى كمتر كسى از آنها همراه با گورباچف به صومعه او - بنياد گورباچف - رسيدند.

اگر قبلا بخش ايدئولوژيكى كميته مركزى حزب كمونيست اتحاد شوروى مطبوعات، تلويزيون و ادبيات را كنترل مى‏كرد، در حال حاضر بانكهاى گوسينسكى‏ها و برزوفسكى‏ها اين نقش را به خود اختصاص داده‏اند. تقريبا در هر روزنامه و برنامه تلويزيونى فرستاده دمكراسى غربى خدمت مى‏كند. و اما موسيقى توام با مواد مخدر و همجنس طلبى، پرچم عصر حاضر شده است...

من در روز دوم اقامت‏خود در تهران در دفترچه خود نوشتم: ايران، يك دولت مستقل اسلامى است. رئيس جمهور به ديدگاه روحانيون توجه مى‏كند. قضاوت‏هاى سياسى رئيس جمهور و روحانيون مستقل است. آنها به هيچ عنوان در خدمت منافع استراتژيكى كشورهاى ديگر نيستند.

در اينجا بايد توضيح دهم، منظورم از استقلال چيست. يكى از نشانه‏هاى اصلى دولت نيرومند و مستقل، حفاظت محكم از مرز است. اما بر كسى پوشيده نيست كه مرز مى‏تواند بسته باشد ولى خود كشور در حالت اشغال پنهانى و نامريى به سر برد. اين وضع در نتيجه تصرف فضاى اطلاعاتى و مهمترين ميادين آن نظير تلويزيون، مطبوعات و سينما صورت مى‏گيرد. روسيه، نمونه بارز و آشكار اشغال مسكوت است. اين اشغال از زمان گورباچف شروع شد. او ساكت‏بود وقتى كه قبيله روس ستيزان، اين قتال مزدور با تنفر شديد به ريختن رنگ سياه بر چهره‏هاى داستايفسكى، بوندارچوك، لئو گوميلف، ك. واسيليف، و. بيلوف و مطران ايئوآن پرداختند. گورباچف خيال كرد كه او مى‏تواند سكوت اختيار كند و بالاتر از نبرد باشد در حالى كه رزمآوران روس در درگيرى با ستون پنجم شهيد مى‏شدند. گورباچف كه اين خيانت را كرد، از فوروس به عنوان دلقك ناقابل بازگشت، حتى به درد كارگردان مارك زاخاورف براى نقش پادشاه لير نخورد.

ايرانيان شانس آوردند كه در قلوب آنها قوانين الهى فرمانروايى مى‏كند و نه سخنان توخالى سياستمداران حراف. امام خمينى تاكيد مى‏كرد كه دمكراسى اسلام از دمكراسى غربى كامل‏تر است. قرآن، بزرگترين ارزش در جهان اسلام است. مى‏توان هر چيزى اعم از خانه، خانواده، زن مورد علاقه و غيره را از دست داد ولى اگر قرآن پيش تو باشد، تو غنى‏ترين انسان دنيا هستى.

در ايران با پرنوگرافى كه روح انسان را فاسد مى‏كند، و با تبليغ زورگويى در صفحه تلويزيون شديدا مبارزه مى‏كنند. البته، كلمه مبارزه بسيار نرم و ملايم است. اين فساد را ريشه‏كن مى‏كنند. يك نمونه عبرت‏انگيز براى روس‏ها. از مدتى پيش ايرانيان متمول ويلاهاى خود را با آنتنهاى بشقابى مزين كرده بودند تا فيلمها و برنامه‏هاى بيش از حد آزادمنشانه را تماشا كنند. در سراسر ايران تعداد اين آنتن‏هاى ماهواره‏اى قريب به 200 هزار بود. به صاحبان آنها سه روز مهلت دادند كه بشقابها را جمع كنند. چرخبالها از بالا نظارت مى‏كردند. نتيجه اين كار چشمگير بود! اكنون در كلانترى‏ها كوههايى از اين بشقابها گذاشته شده‏اند.

ولى ببينيد، در روسيه چه مى‏گذرد. در همه كانالها تبليغات بى‏وقفه پرنوگرافى كانال NVT قطع نمى‏شود: در NVT توت‏فرنگى (يعنى نمايش‏هاى سكسى) هميشه تازه است! من گاهى اوقات احساس مى‏كنم كه رئيس هنرى اين كانال كه همزمان معاون رئيس كنگره بين‏المللى يهودى است، خود را سوسلوف (دبير ايدئولوژيكى كميته مركزى در زمان برژنف - م.) عصر حاضر پنداشته و هدف فاسد كردن مردم روس را دنبال مى‏كند.

آقاى گوسينسكى، چرا شما برنامه‏هاى پرنوگرافيك خود را براى تل‏آويو پخش نمى‏كنيد؟ اگر شما و آقاى سوانيدزه، رئيس تلويزيون روسيه، دوست داريد بازى‏هاى لسبى‏هاى برلين را تماشا كنيد، در دفاتر خود از اين فيلمها لذت ببريد. چرا اين علاقه بيمارگونه خود را بر سر مردم روسيه مى‏ريزيد؟ همه مسلمانان روسيه بر عليه فساد شما قيام كرده‏اند.

من ضمن سفر در سرزمين خجسته ايران اغلب به اين فكر مى‏افتادم كه كارمندان دولت ما چگونه از آمريكا دفاع مى‏كنند. كسى حق ندارد در برابر آمريكا دست‏بلند كند و بر عليه آن حرفى بزند. اگر جرات اين كار را بكند، يك دسته روزنامه‏نگاران درنده‏خو به جان او خواهند افتاد. در كشورم بدون اينكه ميزان درستى رعايت‏شود، شيوه زندگى آمريكايى را تبليغ مى‏كنند. در بهترين وقت تلويزيونى، پوزنر از صفحه تلويزيون ما را متقاعد مى‏كند كه با آمريكا دوست‏شويم. دختران آمريكازده ايدئولوگهاى شوروى سابق نيز به روس‏ستيزى خود مى‏بالند. يكى از آنها گفت: پدرم پيرو لنين بود. او از جوانان دعوت مى‏كرد كه به ساختمان راه‏آهن بايكال - آمور كه بزرگترين ساختمان سوسياليسم بود، بروند. ولى من توصيه مى‏كنم كه در آمريكا خوشبخت‏شويد. من شانس آوردم كه بعد از چهار ازدواج ناكام در روسيه، در كاليفورنيا به فضاهاى جنسى بى‏سابقه‏اى دست‏يافتم! زنده‏باد آمريكا! من جهتگيرى جنسى خود را تغيير داده‏ام. من شوهر مهربانى دارم كه يك دختر سياه‏پوست است!

چه پيشرفتى: در گذشته نه چندان دور پدر اين دختر يا به عبارت دقيقتر، زن سياه‏پوست، همراه با برژنف مزين به هيات رئيسه كنگره‏ها و تريبون بالاى مقبره لنين بود.

چهره واقعى دمكراسى آمريكايى را تحت لايه كلفت روژ لب و پودر سياسى پنهان مى‏كنند. خانم نودورسكايا زودتر بچه‏دار خواهد شد تا تلويزيون درباره جنايات نظاميان آمريكايى حقيقت را بگويند.

اما در ايران به مساله آمريكا توجه كافى مى‏كنند. در سفارت سابق ايالات متحده در تهران اولين موزه جاسوسى در شرق تاسيس شده است. همه اشياى نمايشى، آمريكايى هستند. بازديدكنندگان مى‏توانند با چشم خود گزارشهاى رمزى و مكاتبات ديگر لانه جاسوسى را كه اين لقب روى سفارت آمريكا در تهران مانده است، ببينند. جالب توجه است كه كارمندان سفارت آمريكا با ماشينهاى ويژه كاغذ خردكن تمام مكاتبات خود را نابود كرده بودند ولى به بركت كار بزرگ خطشناسان، زبان‏شناسان و دستياران داوطلب، اين مكاتبات سرى احيا شده و كشف رمز گرديد.

دانشجويان تهران طى 400 روز سفارت آمريكا را در محاصره داشتند. سازمان سيا و پنتاگون مجبور شدند يك عمليات نظامى براى رهايى جاسوسان خود طراحى كنند. قرار بود هواپيماى حامل نيروى هوابرد در حومه تهران به زمين بنشيند. ولى اين عمليات از همان ابتدا با شكست مواجه شد. هواپيما به موقع فرود با چرخبال تصادف كرد. خرابكاران آمريكايى مجبور شدند برگردند. در جايى كه در آوريل سال 1980 هواپيما و چرخبال با هم تصادف كردند، اكنون شعبه موزه جاسوسى قرار دارد. من زمانى را به‏خاطر دارم كه در پارك فرهنگ به نام گوركى در مسكو هواپيماى جاسوسى او - 2 را كه از روى آن از تاسيسات محرمانه در خاك روسيه عكس‏بردارى مى‏كردند، به نمايش گذاشته بودند. اما بزودى هواپيماى جاسوسى را از پارك برداشتند. ولى حيف! بايستى آن را براى هميشه آنجا بگذارند و كنار آن پاسبان نظامى هم بگذارند تا نسلهاى آينده درس عبرت بگيرند. دولتمردان ايرانى همين كار را كردند.

امام خمينى در خطابه‏هاى خود تاكيد مى‏كرد: اسلام فرمانروايى نمى‏كند بلكه خدمت مى‏كند. اگر انسان اصلاح شود، همه چيز دگرگون خواهد شد.

با رشد بهروزى مردم، جمعيت ايران نيز رشد كرد. در كتابهاى راهنماى دوران برژنف كه قبل از پيروزى انقلاب اسلامى چاپ شده بودند، جمعيت اين كشور برابر 32 ميليون نفر اعلام شده بود. اكنون اين رقم به 60 ميليون نفر رسيده است. هيچ كشور ديگرى با رشد آنچنان سريع جمعيت روبرو نشده است. قيمتهاى مغازه‏ها حاكى از سطح زندگى نسبتا بالاى ايرانيان است. براى مثال، قيمت‏شلوار و كفش خوب 10- 5 دلار است. با 20 دلار مى‏توان كت و شلوار خوبى خريد. پرواز از تهران به اصفهان 5 دلار هزينه دارد. تازه نهار يا شام هم به شما خواهند داد. ولى مسير از تهران و اصفهان تقريبا برابر مسافت‏بين مسكو وپطرزبورگ است.

چيزى كه در ايران مرا تحت تاثير خود قرار داد، بانك بود. مساله اين است كه قرآن رباخوارى را منع كرده است. بانكها پول را به صورت مشاركت در سود، واگذار مى‏كنند. اين بانكها بيشتر ريسك مى‏كنند تا بانكهاى كلاسيك نزول خوار. ايرانيان از نزول سرسامآور بانكهاى اروپايى خبر دارند و دوست دارند بر امتيازات و محاسن اسلام در عرصه باريك بانكدارى و امور مالى تاكيد كنند.

قوانين بازنشستگى در كشور امام خمينى نيز شايان توجه است. حقوق بازنشستگى 100 درصد دستمزد را تشكيل مى‏دهد! در روسيه شهروندان! مدافعين وطن از اين نعمات بزرگ برخوردار نيستند. ولى علتش فقط اين است كه قانونگذاران ما عادت بدى دارند كه از قوانين بازنشستگى كشورهاى غربى اقتباس كنند. آنها نمى‏دانند در ايران، در كشورى كه اسلام به سياستمداران حكم مى‏دهد كه در دنياى افكار خردمندانه و كارهاى به نفع مردم باشند و از آن خارج نشوند، چقدر از انسان مواظبت مى‏كنند. روسها چيزى دارند كه از ايران ياد بگيرند. براى مثال، در زمان تعطيلات مدرسه‏اى دختر يا پسر، پدرشان مرخصى مكملى دريافت مى‏كند. در ايران مادران تنهاى بى‏سرپرست وجود ندارند. خوابگاههاى زنانه نيز يك چيز غيرموجود است. كارخانجات عهده‏دار پرداخت ماليات از دستمزد كارگران خود مى‏شوند و خزانه دولت را مرتبا تكميل مى‏كنند. تنها در يك كشور ديگر، در كره شمالى، شهروندان از پرداختهاى غارتگرانه آزاد هستند. روساى كارخانجات نهار رايگان هم ترتيب مى‏دهند. براى نهار سبزيجات تازه، كبات گوشت گوسفند يا گاو، مرغ برشته يا با قارچ و دوغ داده مى‏شود. تكرار مى‏كنم: همه اين غذاها رايگان است. در كارخانجات سراسر ايران اسلامى!

در جاده‏هاى مدرن و در خيابانهاى شهر مى‏توان صندوق صدقات كميته امداد امام خمينى را ديد. دستياران داوطلب كميته هميشه در جريان مشكلات اقتصادى شما هستند. شما در كنفرانس آموزشى در دانشگاه هستيد و حتى نمى‏توانيد تصور كنيد كه خدمت گذاران كميته در همان كلاس نشسته‏اند.

اين نحوه جمع‏آورى پول خيريه مانع از پيدايش گدايى و تحقير انسان مى‏شود. بر كسى پوشيده نيست كه گدايى در مترو و ايستگاههاى راه‏آهن مسكو تحت‏سيطره مافيا است. برعكس، پول از صندوقهاى ايرانى با آرم كميته امداد امام خمينى قاعدتا به گيرندگان مشخص توزيع مى‏شود.

آمار حاكى از آن است كه درصد بسيارى از دانشجويان ايرانى كامپيوتر دارند. من در تهران از مدرسه قالى بافى نيز ديدن كردم. ابتدا فكر كردم كه در مركز پژوهشهاى فضايى هستم. كامپيوترهاى فراوان، تميزى كامل، دستگاههاى مدرن... در نزديكى اين كارگاه موزه قالى‏بافى قرار دارد. اين ديدار فراموش نشدنى بود. رئيس اين مدرسه گفت كه پدرش يك بار به وزارت دادگسترى رفت و خواهش كرد كه زندانيان را به اين مدرسه براى يادگيرى حرفه ديرينه اعزام كنند. قالى‏ها معجزه آفريده و روح آنها را زيبا كردند. زندانيان سابق تا به حال به اين موزه مى‏آيند و ياد اولين استاد خود، بنده عاقل و مهربان خدا را گرامى مى‏دارند.

من كه به انتشار يك سرى كتابها تحت عنوان رهبران ملتها، قرن بيستم پرداختم، به شاهان، دبيران كل، روساى جمهورى و سرپرستان روحانى علاقه‏مند شدم، معيشت‏بهتر از هر چيز ديگر اخلاق اين شخصيتها را نشان مى‏دهد. من دوبار به افتخار زيارت از خانه امام خمينى نايل آمدم. تخت‏خواب و رف‏هاى پر از كتاب، تمام تزيينات اين اطاق را تشكيل مى‏داد. امام هر ماه 10 دلار به عنوان حق اجاره به صاحبخانه پرداخت مى‏كرد. با توجه به اظهاريه درآمدهاى چندين ميلياردى كارمندان دولت روسيه كه به زور اين سند مالياتى را پر مى‏كنند، مشكل بتوان به اين سادگى باور كرد. برخى از آنها هواپيمايى‏هاى خود را در خارج از كشور، خانه‏هايى براى اجاره، ويلاهاى شيك، حرم و حتى سرويس بازجويى دارند.

ولى امام خمينى زندگى متواضعانه‏اى داشت. او به ملت‏خود نيز وصيت كرد: بهتر است كه مرا خدمتگذار بنامند، نه رهبر. خدمتگذارى مهم است، نه رهبرى. اسلام ما را به خدمت موظف مى‏كند. من به حمايت مالى نيازى ندارم. من به وسيله قلم و چند صفحه كاغذ با شاه مبارزه كردم.

خانه امام خمينى در قسمت‏شمالى تهران در خيابان شهيد حسنى‏كيا واقع شده است. اين خيابان فقط 3 متر عرض دارد. شواردنادزه با ماشين شيك زيل خود وارد همين خيابان شده بود تا پيام گورباچف را تسليم امام كند. مردم تهران تا به حال تعريف مى‏كنند كه امام خمينى كه هميشه مهمان‏نواز بود، به فرستاده دبير كل شوروى حتى پيشنهاد نكرد كه بنشيند. به امام چنين كلماتى نسبت داده مى‏شود: بگذار روى زمينى بنشيند كه بدان خيانت كرده است. اين آقا تنها به عنوان وزير امور خارجه شناخته نشده است. عده‏اى مى‏گويند كه منظور امام، تعلق فرستاده كرملين به قبيله لجام گسيخته بى‏دينان بود. امام خمينى نسبت‏به اديان مختلف تسامح از خود نشان مى‏داد ولى بى‏دينان را قبول نمى‏كرد و با چشم تحقير به آنها مى‏نگريست. ولى طبق فرضيه ديگرى كه بيشتر مقرون به حقيقت است، امام خمينى اطلاعات درستى درباره دورويى گورباچف و گذشتهاى مشكوك وى به آمريكايى‏ها داشت.

تا آن موقع دبير كل شوروى در مذاكرات با شولتس، وزير امور خارجه آمريكا، موشكهاى شوروى اس. اس. - 23 را از دست داده بود. مارشال آخروميف شواردنادزه را مهمترين آمريكايى در تيم شولتس در مذاكرات در كرملين خواند. ولى ببينيم آناتولى دوبينين، ديپلمات معروف و شاهد عينى ديگر، در كتاب خاطرات خود تحت عنوان با اعتماد فراوان چه مى‏نويسد: نظاميان به ويژه از فعاليت‏شواردنادزه ناراحت‏بودند و فكر مى‏كردند كه او بيش از حد با آمريكايى‏ها سازش مى‏كند. كار به درگيرى‏هاى آشكار در جلسات دفتر سياسى بين مارشال سوكولوف و شواردنادزه كشيد. ولى روزنامه آمريكايى نيويورك تايمز از فعاليت‏شواردنادزه تحسين كرد و نوشت: درحالى كه شواردنادزه در مقام وزير امور خارجه اتحاد شوروى كار مى‏كرد، هر مساله مورد اختلاف اينطور حل مى‏شد: گذشتهاى روسها 80% بود و گذشتهاى آمريكايى‏ها 20%.

احتمال مى‏رود كه امام خمينى از ابتكار گورباچف و شواردنادزه مبنى بر كاهش موشكهاى اس. اس. - 20 در آسيا حمايت نكرده باشد. اين موشك‏ها بخشى از سيستم دفاعى ما در برابر پايگاه‏هاى آمريكايى در ژاپن و اقيانوس هند بودند. جان كلام، امام دلايل فراوانى داشت كه با نماينده تفكر نوين سرد برخورد كند. به بركت گورباچف‏ها، شواردنادزه‏ها و يا كوفلف‏ها ما در وطن خود آواره شده‏ايم. عده‏اى از آينده مى‏گريزند و ديگران به گذشته گرايش دارند و همانجا دنبال راههاى نجات مى‏گردند. پرچم دولتى سابق اتحاد شوروى براى عده زيادى عصاى سفر شده است. و اينك دعوتهاى بازگشت‏به مقدسات مسيحى و اسلامى بيش از پيش شنيده مى‏شوند. البته، ما كه كلاه قديمى تزارهاى روسى را از نو مى‏بريم و مى‏دوزيم، ممكن است‏به جاى آن از خياطهاى بى‏غرض اونيفرم نيروهاى ناتو يا كمك نظامى آمريكايى را دريافت كنيم. الكل نيز براى مردم روسيه مصيبت‏بزرگى است.

به پيشخوانهاى مغازه‏هاى ما توجه كنيد. اين كه نمايشگاه بين‏المللى ودكا است. گويا همه كشورها به جان مرد روس افتاده‏اند كه شراب بخورد و پول بپردازد. گرجستان براى مستى مرد روس كار مى‏كند. شواردنادزه براى برقرارى ديكتاتورى خود پول كم آورده است. ولى مرد روس شراب مى‏خورد و نمى‏فهمد كه بدين وسيله به شواردنادزه كمك مى‏كند.

ليتوانى سركش و متكبر به كشورهاى زيادى بدهكار است. و حالا مرد روس ودكاى ساخت اين كشور مستقل را مى‏خورد و به حل مسايل آن كمك مى‏نمايد. لهستان، ايتاليا و اسپانيا نيز در كمين نشسته‏اند. اسرائيل، تركيه، فرانسه و انگلستان طبق معمول روى كمك انترناسيوناليستى مرد روس حساب مى‏كنند. آمريكا هم با ما تعارف نمى‏كند! روسها شراب مى‏خورند و مست مى‏كنند. در خانه خود، سر كار، در دفترهاى شركتها و در روستاها مى‏خورند. روى نيمكت و در بيمارستان كه دم مرگ هستند، مى‏خورند. ما با تشريك مساعى به ائتلاف جهانى ودكايى كمك مى‏كنيم كه بحران خود را حل كند. زنده باشى،اى ايران فرخنده، كه سعى نمى‏كنى اين سم الكلى را به مرد روس بخورانى!

من كه در كشور امام خمينى گشت و گذار مى‏كردم، پيش خود فكر مى‏كردم: آيا واقعا دولتى وجود دارد كه از اتباع خود مواظبت مى‏كند؟ من هر چه قدر به دور و بر خود نگاه مى‏كردم، كسى را نديدم كه مست‏باشد. مفهوم يك آيه از قرآن يادم آمد: واقعا الله تصميمى مى‏گيرد كه خود مى‏خواهد.

علاقه روسها به فساد الكلى چه علتى دارد و چرا مسلمانان خود را از اين زهر مصون كرده‏اند؟ جسارتا ادعا مى‏كنم كه مسلمانان نسبت‏به مسيحيان يك امتياز دارند: زندگى آنها با ايمانشان هماهنگ است. ولاديمير سولويوف، فيلسوف روس، در رساله معروف بحث كبير و سياست مسيحى نوشته بود: مسلمانان هيچ قاعده زندگى غير از آنچه كه دين مى‏دهد، ندارند در حالى كه مسيحيان زندگى واقعى خود را بر اساس قانون ديگرى مبتنى مى‏كنند كه ما از دوران ماقبل مسيحى به ارث برده‏ايم. در قرآن، كتاب مقدسى كه از طريق حضرت محمد (ص)، رسول خدا، به بشريت اعطا شد، تمام فعاليت مسلمانان مقرر شده است. در زمان خود الكساندر پوشكين هم با شور و شوق نوشته بود: در قرآن‏انديشه‏هاى خردمندانه چقدر زيادند! ايوان بونين، نثرنويس برجسته روسى، از قرن بيستم جواب پوشكين را داده و نوشت: لعنت‏بر آنكه احكام قرآن را نمى‏شنود. لعنت‏بر آنكه براى دعا و نبردها خاموش شده است.

اما در قرن بيستم كوششهايى براى بدنام كردن قرآن نيز به عمل آمده بودند كه اين امر حاكى از نيت‏سوء عقل تحريف شده است. مى‏گفتند كه اسلام يك دين ثانوى و مخلوط است. در اين مباحثه يهوديت از همه فعال‏تر بود زيرا كه خود نويسنده‏اى كه به قرآن تهمت زد، يهودى بود. در عين حال بايد به نظرگاه نويسندگان مسيحى قرن بيستم، برندگان جايزه نوبل و محققين معتبر در محافل علمى اشاره كرد. آنها اول از همه به مطابقت علامت‏ها و نشانه‏هاى تاريخى و علمى قرآن با اكتشافات علم مدرن اشاره كردند.

براى مثال، در قرآن اغلب كوهها به عنوان تثبيت‏كننده زمين ذكر مى‏شوند: كوهها زمين را نگه مى‏دارند تا تكان نخورد. 13 قرن بعد از آنكه قرآن به بشريت نازل شد، در اواسط قرن بيستم نظريه تخته‏هاى تكتونيك به وجود آمد. مطابق با اين نظريه اين تخته‏هاى تكتونيك جابجا مى‏شوند، روى هم قرار مى‏گيرند و رشته كوههاى بلند را تشكيل مى‏دهند. همينها زمين را تثبيت مى‏نمايند. در غير اين صورت زمان ما هميشه دستخوش سلسله بى‏پايان فجايع وحشتناك مى‏شد. لازم به تذكر است كه براى اولين و آخرين بار قرآن در زمانى كه محمد (ص) هنوز در قيد حيات بود، تدوين شد. كسى كه سعى كند حقيقت قرآن را تحريف كند، هدف خشم و غضب خداوند واقع خواهد شد. گناه تحريف حقيقت‏با هواهاى نفسانى، نابخشودنى است چونكه انسان را به آغوش شيطان مى‏برد. در سوره 15، آيه 39 آمده است: ابليس گفت: مالك من! در ازاى اينكه مرا از راه راست‏به در بردى، من در زمين همه تفريحات گناهكارانه آنها را تزيين كرده و آنها را به شر وادار خواهم كرد.

مهمترين هدف ايدئولوگهاى ستون پنجم، ايجاد تضاد و درگيرى بين اسلام و دين ارتدوكس در روسيه و ويران كردن تمدن منحصر به فرد روسى است. رهبران عاليمقام كشور مانند خرس در لانه‏اش با مشاوران و اصلاح‏طلبان از ستون پنجم محاصره شده است. آنان با چوب روس‏ستيزى در دست‏به‏طور خشن روسيه را به سوى مرزهاى رويارويى قهرى با اسلام سوق مى‏دهند. هر موقعى كه مساله اصولگرايى اسلامى مطرح مى‏شود، رهبران روسيه ترجيح مى‏دهند مواضع غربگرايانه‏اى اتخاذ كرده و از ادعاهاى ژئوپلتيكى واشنگتن حمايت كنند.

علت همدستى ضداسلامى با غرب بايد در فقدان نظريه منسجم نظام فدرال جستجو شود. ولى مسكو دير يا زود مجبور خواهد شد برخورد خود را با اسلام گرايان مشخص كند. در اينجا بايد اين واقعيت را درك كرد كه مسلمان راستين هميشه اصولگرا است. اسلام وسيله ارعاب ملتهاى قرن بيست و يكم نيست‏بلكه دين ميانه‏روى روشنگرانه است. ديالوگ بين مسلمانان و مسيحيان بايد بدون مداخله نيروى ثالث كه از تجربه دسايس و توطئه‏هاى جهانى برخوردار است، صورت بگيرد.

همين سازندگان شايعات به رسانه‏هاى گروهى مسكو اطلاعات كاذبى را تزريق كرده‏اند كه ايران به چچنى‏ها در زمينه يادگيرى فن تروريسم كمك مى‏كند. به‏گونه‏اى تبليغ كرده‏اند كه گويا در حومه تهران شبه نظاميان چچن دوره آموزشى مى‏بينند. ولى اينها تهمتى بيش براى مقامات ايرانى نيست.

فعالان نيروى ثالث از متهم كردن مسلمانان و مسيحيان به روحيه ناسيوناليستى نيز رويگردان نمى‏شوند. آنها تلاش مى‏كنند مظاهر فاشيستى را در نظريات دينى ما تعبيه كنند و به افكار عمومى اين افسانه را تحميل كنند كه مسلمانان و مسيحيان دستخوش يهودى‏ستيزى دينى شده‏اند. به عقيده آنها، در روسيه يهودى‏ستيزى دينى از گروه مطران فقيد ايوآن و در ايران از پيروان امام خمينى بر مى‏آيد.

پاسداران تلموذ يهودى سعى مى‏كنند مسايل تاريخى را ماست مالى كنند. كليساى كاتوليك با كمك آنها در قرن بيستم مسئوليت جمعى در قبال كشتار مسيح را از يهوديان سلب كرد. در همان حال اسرائيل تمام ملت آلمان را مقصر سلطه‏جويى هيتلر اعلام كرد. يك جمله الكساندر مين نيز يادم آمد: در روسيه هر جا بروى و با هر كسى صحبت كنى، مى‏بينى كه اين يكى سلطنت‏طلب است، ديگرى يهودى ستيز و سومى فاشيست است. وقتى كه اين كتابها را مى‏خوانى، تعجب مى‏كنى، چگونه يهوديان در روسيه به اين بهروزى عجيب رسيده‏اند؟ آنها نويسنده، روزنامه‏نگار، عضو كابينه دولت و بانكدار هستند. تنها قانون اساسى ژاپن بنى‏اسرائيل را از احراز مقامات وزيران و فعاليت در نهادهاى قدرت منع مى‏كند.

ولى ايرانيان تسامح بيشترى نسبت‏به بنى‏اسرائيل از خود نشان دادند تا ژاپنى‏ها. در پارلمان ايران حتى سهميه‏هايى براى نمايندگان اقليتهاى ملى وجود دارند. از طرف جمعيت‏يهودى كشور يك نفر به مجلس انتخاب مى‏شود. ولى اگر در پارلمان اسرائيلى حداقل يك مسلمان حضور داشت، چه بحران سياسى در اين كشور رخ مى‏داد!

امام خمينى به نمايندگان مجلس، خدمتگذاران ملت، وصيت كرد كه زندگى متواضعانه‏اى داشته باشند: در روزى كه نمايندگان پارلمان ساكن كاخ‏ها شوند و خداى نكرده هويت فقرا را از دست دهند، ما بايد به اين كشور الوداع بگوييم.

من كه در كشور خمينى سفر مى‏كردم، ديدم انقلاب اسلامى به توسعه اين كشور چه تحرك نيرومندى بخشيد و نتايج آن را با اصلاحات گورباچف و يلتسين در روسيه مقايسه كردم. يك متخصص روسى در كارخانه فولادسازى كه همراه با من از تهران به مسكو پرواز مى‏كرد، در اين زمينه به من كمك كرد. وقتى كه ما بر فراز درياى خزر پرواز مى‏كرديم، او بعد از گفت و گوى رفيقانه يك سر بزرگ را براى من فاش ساخت: او حدود نيم كيلو طلا و يك بسته دلار پيش خود دارد. البته، من همسفر خود را از نظارت دقيق گمركى در فرودگاه شرمتيوو مطلع كردم. ولى او جواب داد: اين كه پول جنايى نيست. من بر اساس قرارداد در اصفهان كار كردم. هم طلا و هم پول كار كرده است!

بعد از آن همان همسفر با آب و تاب از سرگذشت‏خود تعريف كرد. دو سال پيش در شهر استارى اوسكول از توابع بلگورود به برخى از كارگران پيشنهاد كردند كه به اصفهان، پايتخت قديمى فارسها، براى كار بروند. تا آن موقع خانواده او موقعيت‏سختى داشت زيرا كه او براى مدتى بيكار مانده بود. او بدون اينكه قرارداد استخدام را بخواند، آن را امضا كرد. برادران خود را هم متقاعد كرد كه به مشرق زمين بروند. آخر اين جوانان بى‏هدف در شهر گشت و گذار مى‏كردند و ودكا مى‏خوردند تا وضعيت مصيبت‏بار خود را فراموش كنند.

چند روز بعد همسايه همسفرم كه مامور سابق ميليشيا است، پيش او آمده و فرياد زده است كه: شنيده‏ام كه اسم خود را براى بردگى نوشته‏اى؟ اگر مريض بشوى، چه كسى تو را معالجه خواهد كرد؟ دو ماه بعد تو را مثل فرعون با تابوت خواهند آورد. فكر كن! اين سفر تو به وراى سه دريا براى خانواده‏ات چه مصيبتى ايجاد خواهد كرد. اين همسايه قبلا دبير حزبى نهاد خود بوده و كسى نمى‏توانست‏با او بحث كند. ولى حرفش را گوش نكرد و به اصفهان پرواز كرد. و اينك در كارخانه ذوب آهن كار مى‏كند. او مى‏گويد:

- بهتر بود فضانورد مى‏شدم! مى‏دانيد براى انسان روس دست كشيدن از مشروب‏خوارى چقدر سخت است؟ درد ايذايى است! دوماى ما مى‏خواست‏يلتسين را از رياست جمهورى بركنار كند. ولى براى چه؟ بهتر است كه قانونى را وضع كنيد كه به موجب آن رئيس جمهور از مشروب‏خوارى شديدا منع شود. او خودش فرار خواهد كرد. ما چقدر احمق بوديم كه اينقدر مى‏خورديم! تمام كشور خود را بر باد داديم و بهترين لقمه‏ها را به دشمنان خود بخشيديم. و حالا دست از پا درازتر نشسته‏ايم!

تنها كشورى كه در آن از زنان بدكار خبرى نيست ايران است. ما چند روز بعد از شروع كار در ايران فهميديم كه اين يك آسايشگاه واقعى است. نهار مجانى است، بهترين طب در دنيا در اختيار شما است. كارگران را از يك قسمت كارگاه به قسمت ديگر با ماشين مى‏برند. آنها 238 نامزد رياست جمهورى داشتند كه كميسيون، 4 نفر را كه از همه عاقل‏ترند، باقى گذاشت. محمد خاتمى، مدير كتابخانه ملى و وزير سابق فرهنگ در دوران امام خمينى، برنده شد.

براى نويسندگانت‏بگو كه در پارلمان ايران فقط يك يهودى هست. آنها خودشان كشور خود را اداره مى‏كنند. هر خانواده‏اى به امام خمينى عشق مى‏ورزد. پسر فيدل كاسترو وقتى كه به خانه امام رفت و ديد امام چه زندگى ساده‏اى داشت، به زانو افتاد و تصميم گرفت‏به دين اسلام بگرود. باز مى‏گردم به استادى اسكول، زنم را برمى‏دارم و دوباره به اصفهان برمى‏گردم. اين دفعه براى مدت طولانى. من در روسيه كى بودم؟ مشروب مى‏خوردم و زجر مى‏كشيدم. آخر چه وقتى در مسكو هم نظم را برقرار خواهند كرد؟ ايرانيان طى دو هفته اين كار را كردند. همه آمريكايى‏ها را از كشور خود بيرون‏انداختند و تمام شبكه جاسوسى پليد آنها را درو كردند...

/ 1