دین و سیاست از دیدگاه امام خمینی (ره) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

دین و سیاست از دیدگاه امام خمینی (ره) - نسخه متنی

کاظم قاضی زاده

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید


بـعـضـى از انـديـشـمـنـدان بنام اهل سنت عاقبت به اين ديدگاه گرويدند و جانب سياست را به طور كلى رها كردند. شيخ محمد عبده شاگرد و ملازم سيد جمال الدين اسدآبادى پس از سرخوردگى از سياست اينگونه مى گويد: ((بـه خدا پناه مى برم از سياست و از كلمه سياست و معناى سياست و هر حرفى كـه در سـيـاست تلفظ مى شود و از هر انديشه اى درباره سياست كه از ذهن من مـى گـذرد واز هـر زمـينى كه در آن ياد سياست مى شود و از هر انسانى كه به سـيـاسـت سـخـن مى گويد, يا تعليم مى دهد, يا درباره سياست مى انديشد و از مشتقات سياست .)) (510) در ايـن ديـدگـاه - آنگونه امام خمينى (ره ) حكايت مى كنند - اگر كسى دم از حـكومت اسلامى برآورد و از سياست سخن بگويد, گويى بزرگ ترين معصيت را مـرتـكـب شـده اسـت و ((آخـونـد سـياسى )) در نظر اينان هم معناى ((آخوند بى دين ))است . (511) بـه طـور خـلاصـه ايـنـان ديـن را بـا هـرگـونه سياستى ناسازگار مى دانند و سياست ورزى راملازم امورى مى شمارند كه با روح و حقيقت دين منافرت دارد, و يا حداقل آنكه دين را حاوى هيچگونه هدف , برنامه و رهبرى سياسى نمى دانند. گـروه ديگر درست در مقابل اين افراد قرار گرفته و پيشبرد اهداف سياسى را اصل اساسى زندگى و عمل خويش قرار داده و در راه پيشبرد سياست حاضر به فداى همه دين و معنويت نيز مى باشند. گـرچـه از جـهـت فـكرى دفاع جانانه اى از اين انديشه نشده است , اما از جهت عـمـلى ,افرادى كه هر نوع سياستى را با دين سازگار مى بينند و يا به تعبير بهتر ديـن خـويـش رابـا هـر سـيـاستى منطبق كرده و نان را به نرخ روز مى خورند بـسـيـارنـد. در دوران طـاغـوت معدود روحانيونى كه بعضا در حوزه هاى مردم مرسوم دينى نيز تحصيل كرده بودند, اينگونه ديدگاه را از خود بروز مى دادند و اين سياست آنان را به شركت درمجالس آنچنانى شاهنشاهى نيز مى كشاند. شـيـوه ((سـيـاسـت ورزى )) اينان اصولا با بى دينان تفاوتى ندارد و در حقيقت ((ديـن ))آنـهـاست كه با ((دين )) ديگر مسلمانان تفاوت دارد. در نتيجه گاهى اوقـات سـياست ورزى نه تنها آنها را از عمل به وظايف و احكام دينى , كه حتى از اعـتـقـادذهـنـى و بـى روح نيز بازمى دارد و عملا آنها را به استهزاى دستورات دينى مى كشاند. در ميان اين افراط و تفريط گروه سوم قرار گرفته است . اين گروه نه دين را از سـيـاسـت جـدا مـى دانـد و نـه هر سياستى را سازگار با دين و يا مطلوب دين مى پندارد. سياست را به دوگونه حق و باطل , رحمانى و شيطانى تقسيم نموده و قـسمتى را منافر باحقيقت دينى و قسمت ديگر را ملازم با آن معرفى مى كند. در نـظـر اين گروه ورود درمقوله هاى سياسى و عمل سياسى به طور مطلق نه نـشـانه ايمان است و نه نشانه كفر,بلكه شيوه , هدف و ابزار و شخص سياست ورز است كه زمينه مهر تاييد و يا ابطال بر عمل وى را تعيين مى نمايد. اين ديدگاهها خود زمينه ارائه تعريفهاى گوناگونى از دين و سياست را فراهم آورده اسـت و بـه تعبير ديگر تلقيهاى متفاوت پيشينى درباره مفهوم ((دين )) و سياست زمينه اينگونه احكام متفاوت بر موضوع ((دين )) و ((سياست )) را فراهم آورده اسـت . ضـمـن نگاهى كوتاه به تعريفهاى مختلفى كه درباره سياست شده است , به تعريف وديدگاه امام راحل خواهيم پرداخت .

/ 15