بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید يـك نـفـر از اشـخـاصـى كـه مـيل ندارم اسمش را ببرم آمد اينجا و گفت : آقا سـيـاست عبارت است از ((پدرسوختگى )), ((خدعه )), ((فريب )), ((نيرنگ )) و خـلاصه پدرسوختگى است و آن را شما براى بگذاريد... گفتم از اول ما وارد اين سياست كه شما مى گوييد نبوده ايم . (515) كـسـانـى كـه بـا رنـگ تدين و تقدس دامن از سياست برحذر داشته و ميدارند آگـاهانه و ياناخودآگاه چنين تعريفى از سياست را پذيرفته اند, لذا در ديدگاه اينان عالم سياس وروحانى كاردان و زيرك لامحاله كاسه اى زير نيم كاسه دارد و ناآگاهى سياسى فضيلت يك روحانى قلمداد مى شود. (516)
تلقى امام خمينى از ((سياست ))
حـضـرت امام تساوى سياست و تبهكارى و فريب و نيرنگ را هرگز نمى پذيرند, ازايـن روى در كـلام فـوق نيز اشاره مى كنند كه ما وارد در اين سياست كه شما مى گوييدنبوده ايم . اما جداى از اين تلقى باطل , حضرت امام درباره سياست دو ديدگاه گوناگون ارائه مى نمايند. در يكى از اين موارد تعريف ايشان از سياست , با بعضى ازتعريفهاى نقل شده هم معنى و سازگار است . ايشان ضمن نفى انديشه جـدايـى دين ازسياست مى فرمايند: ((مگر سياست چيست ؟ روابط بين حاكم و مـلت , روابط بين حاكم و ساير حكومتها, جلوگيرى از مفاسدى كه هست , همه اينها سياست است .)) (517) سـه مـصـداقـى كه در بيان فوق براى سياست ذكر شده است , قوام سياست و يا لااقـل مـصاديق مهم آن را مى نماياند. ((جلوگيرى از مفاسد)) به عنوان يكى از مصاديق بارزسياست , اجازه همراهى سياست ورزى با فساد را نمى دهد. از اين رو ايـن تـعـريـف ازسياست هرگونه عمل براى حفظ قدرت و به اطاعت واداشتن مردم را برنمى تابد.اين تعريف با آنچه از ابن عقيل نقل شده كه : ((سياست عملى است كه با آن مردم به صلاح نزديكتر و از فساد دورتر مى شوند)) (518) موافق و همسان است . دسـتـورات اسـلام از آن جـهـت كـه در جـهـت صلاح جامعه و رفع فساد از آن است دستوراتى سياسى است , حضرت امام مى فرمايند: ((اسـلام عـبـارت از احـكـام عـبـادى و خـلاقى صرف نيست , كما اينكه بعضى بلكه كثيرى از جوانان و كهنسالان مسلمين گمان برده اند... اسلام براى تاسيس حـكـومـت عـادلـه بـپـا گـرديـده است كه در آن قوانين مربوط به امور مالى , بـيت المال ... جزائيات ,قضاء, حقوق , جهاد, دفاع و پيمانهاى بين دولت اسلامى و دولتهاى ديگر وجوددارد.)) (519) تـعـريـف فـوق و تـلقى اول را مى توان سياست عرفى و يا علمى از ديدگاه امام دانست ,اما تلقى ديگر ايشان تبيين مفهوم ((سياست دينى )) است .