بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدیدسيماي رضاخان در كلام امامجهانگير قاسمياشاره:تاريخنويسي دربارة دهها سال زندگي بزرگمردي كه انقلابي به عظمت و عمق تأثيرگذاري و ثمردهي انقلاب اسلامي ايران را رهبري كرد و در پي آن، نظام بيبديل جمهوري اسلامي را در اين سرزمين كه قرنها گرفتار استبداد بيحساب شاهان و ساية سياه استثمارگران بود، استوار ساخت كاري است بسيار دشوار. مرور بر نقاط عطف و سرفصلهاي زندگي آن بزرگوار نيز كاري نيست كه در يك مقاله بگنجد. در اين مقال به بررسي مختصري از «انتقادهاي حضرت امام نسبت به سياستهاي رضاخاني» ميپردازيم.* * *امام خميني چهار سال پيش از مشروطه چشم به جهان گشودند (اول مهر 1281/ 20 جماديالثاني 1320) در هنگام كودتاي سوم اسفند 1299 هجده سال از عمر مباركشان گذشته بود و در عنفوان جواني به سر ميبردند. امام، اين دوران آشفتگي، ناامني را از نزديك شاهد و ناظر و در همين ايام با اسلحه و تفنگ و سنگر آشنا شد، چنانكه خود ميفرمايند: در برابر خانهايي كه منطقه را ناامن كرده بودند ايستادگي كرده است. 1سال 1339 قمري سال مهاجرت امام به اراك (سلطان آباد) جهت ادامه تحصيل همزمان، با فشارهاي رضاخان بر حوزه بوده است كه باعث شد حضرت امام در آن سالها تجربيات مهمي كسب كند. در نيمه دوم حكومت رضاخان كه همزمان با كشف حجاب و برداشتن لباس روحانيت بود امام در دوران جواني به سر ميبرد و تجربه بسيار تلخي را گذراند. با توجه به سخنرانيهاي حضرت امام ميتوان اين دوران را دوران تكوين انديشههاي سياسي ايشان عنوان كرد. در فضاي سياسي حاكم بر جامعه، تجربيات بسياري اندوختند كه در شكلگيري مؤلفههاي اساسي تفكر تاريخي سياسي و سپس مواضع ايشان در مقابل رژيم پهلوي تأثير عميق گذاشته است.نخستين واكنش امام به دولت رضاخان، سه سال پس از سقوط اين دولت يعني در 15 ارديبهشت 1323 بوده است كه در اين زمينه اطلاعيهاي انقلابي صادر نمودند و مردم و روحانيون را دعوت به قيام براي خدا و مبارزه با بدعتها و ظلمهاي رضاخاني كردند. از جمله مبارزه با فحشا و فساد و اعتراض به از بين بردن مدارس ديني و موقوفات، ترويج كتابهاي ضدشيعي كسروي و... 2نگاه امام نسبت به شخص رضاخان اينگونه بوده است كه ايشان از ابتدا رضاخان را مزدور انگليسيها ميدانست و معتقد بود كه با رياكاري مردم را فريفته است و پس از استحكام قدرت به مبارزه با دين و مذهب و حتي مظاهر آن خواهد پرداخت.«ابتدا با ظاهري مقدس و علاقه به اسلام، علاقه به روضهخواني حضرت سيدالشهدا، اينطور علاقه را به او نشان دادند و او هم خوب عمل كرد... ابتدا با اين سلاح وارد شد در كشور ما، يعني آوردندش در كشور با قلدري، آنها را كه مراكز قدرت بودند كنار گذاشت و عشاير را و كساني كه قدرتي در ايران داشتند. آنها را با قلدري و نقشه شكست داد... نقشه دوم اين بود كه اسلام را هرچه ميتواند از آن قيچي كند... روحانيون را منزوي كردند و از هر جا هم كه يك صدايي از آنها بلند ميشد و يك قيامي ميكردند آن را خفه ميكردند.» 3كلاً موضعگيري حضرت امام در مورد حكومت رضاخان ذيل سه محور قابل بررسي است:1ـ وابستگي رضاخان به بيگانگاناز جمله در اين خصوص ميفرمايند:«از آن روزي كه رضاشاه به امر انگلستان حمله كرد به ايران و كودتا كرد، اولش اشخاص به اطلاع ميفهميدند و بعد هم شروع كرد به اراذلي و اوباشي...» 4و يا در جاي ديگري ميفرمايند:«در اين عصر كه من درك كردم و گمان دارم هيچ يك از آقايان درك نكردهايد، ابتلاي رضاخان است كه انگليسيها آن وقت رضا خان را آوردند و كودتا درست كردند و مسلّط كردند £ رضاخان پس از كودتا، خود را بسيار مذهبي نشان ميداد و در جلسات روضهخواني شركت ميكرد اما پس از رسيدن به قدرت به مبارزه با مذهب پرداخترضاخان را بر ملّت. مأمور اجراي مقاصد اجانب بود... و خدا ميداند چه مصيبتها در زمان آن پدر كشيديم...» 52ـ عدم مشروعيت پهلوي به دليل برقراري نظام كودتايي و سرنيزهامام كودتاي رضاخان را كه به دليل برخورد با مردم بر اساس قلدري و تكيه بر سرنيزه بنا شده بود نميپذيرفت و به همين دليل با حكومت پهلوي به مبارزه پرداخت.در اين باره ميفرمايند:يك مجلسي را درست كرد يك مجلس غيرقانوني، غيرملي، برخلاف قانون اساسي بود. آن مجلس برخلاف قانون اساسي آمد و رضاشاه را نصب كرد به سلطنت و [قاجاريه را] خلع كرد. يعني مجلس مؤسسان درست كردند آن هم با سرنيزه، سلسله پهلوي را به سلطنت نصب كرد و خلع كرد سلطنت سابق را، اين طرز آمدن سلسله پهلوي روي كار و اصل اساس سلطنت پهلوي.» 6و در جاي ديگر ميفرمايند:«ما شاهد قضيه بوديم كه اين موادي كه [قانون اساسي] درست شد و اينها را به اين سلطنت منحوسه رساند با سرنيزه بود، با سر نيزه رضاخان بود. نه اينكه مردم مجلسي درست كردند... مردم اختياري نداشتند، [با] سرنيزه اين كارها را درست كردند.» 73ـ انتقاد سخت از دينستيزي رضاخانرضاخان براي استحكام حكومت خود پس از كودتا براي فريب مردم خود را بسيار مذهبي و متدين نشان ميداد. با شركت در جلسات روضهخواني آن هم به صورت پابرهنه، تلاش ميكرد تا حمايت تودههاي مردم را به دست آورد اما پس از رسيدن به قدرت به مبارزه با فرهنگ و مذهب پرداخت كه حضرت امام اين حركات رياكارانه رضاخان را نوعي نفاق سياسي عنوان كردند و در اين باره ميفرمايند:«در محرم روضه داشت، در يك جا بود كه روضهخواني داشت، و خودش هم حاضر ميشد. دستجات از ارتشيها راه ميانداخت كه من او را خودم ديدم و دستجات مختلفي از ارتشيها راه ميانداخت و آن وقت معروف بود كه خود او در ماه محرم تكيههايي كه در تهران بود، ميگفتند كه مي رود . بعضيها ميگفتند كه پياده ميرود. همه تكيهها را در اين شبهاي محرم... تا آن وقتي كه قدرتش محكم شد، مأموريتش را شروع كرد و مهم مأموريتش يكي اين بود كه روحانيون را بكوبد.» 8حضرت امام با مقايسه دوران قاجاريه با رضاخان معتقد بودند كه دوره پهلوي به مراتب از دوره قاجاريه بدتر بوده است. در اين دوره فحشا و منكر آزاد بود اما مردم آزادي واقعي نداشتند.ميفرمايند:«... دوره سابق هم دوره قجر بود و آنها هم فاسد بودند اما نه به فساد اينها، اينقدر اينها، اين پدر و پسر، ركورد فساد را شكستند.» 9ايشان ضمن مقايسه رضاخان با شاهان قجري معتقد بودند كه شاهان قجر در اين مملكت جنايت كردهاند وليكن رضاخان به اين مملكت خيانتهاي زيادي كرد. ايشان ميفرمايند:«... ايران در اين مدتي كه خودمان يادمان هست... اين است كه از آن اولي كه رضاخان آمد در ايران كودتا كرد تا حالايي كه بحمدالله غلبه حاصل شده در طول اين پنجاه سال كه شايد سختترين ايام بود بر ملت ايران، اينها اگر جنايتكارتر از همة سلاطين سابق نبودند، خيانتكارتر بودند. ممكن است كسي بگويد آغامحمد قاجار هم مثل آنها جنايتكار بوده، اما آغامحمد قجر مثل اينها خيانتكار نبود، در تاريخ نيست كه محمدخان قجر براي مملكت منابع مملكت خودش را داده باشد. جنايتكار بود اما خيانتكار نبود...» 10اقدامات رضاخان در مبارزه با روحانيت و دين اسلاماز جمله اقدامات رضاخان در مبارزه با روحانيت، اعزام آنان به خدمت سربازي بود و برداشتن عمامهها. كلاً علت مقابله رضاخان با روحانيت به قرار ذيل ميباشد:1. مقاومت روحانيت در برابر مطامع رضاخان و افكار تجددخواهانه رضاخان.2. توصيه و فشار خارجيها و قدرتهاي بزرگ آن زمان در برخورد با روحانيت.حضرت امام در اين خصوص ميفرمايند:«... اجانب، قدرتهاي بزرگ كه مطالعات زيادي در اين كشور دارند ملاحظه كردند كه يكي از گروههايي كه ميتواند مردم را بسيج كند در مقابل قدرتهاي خارجي، روحانيت است. ابتدا شروع كردند با اينها دست و پنجه نرم كردن، يعني اينها را كوبيدن. اگر شما مطبوعات آن وقت را و رسانههاي گروهي آن وقت را و نويسندگان و گويندگان آن وقت را در نظر بگيريد يا آن مقداري كه از آنها باقي مانده است مطالعه كنيد ميبينيد كه تمام رسانههاي گروهي و تمام مطبوعات كشور و راديو و سينما و تئاتر و تمام اينهايي كه در يك كشوري ميتواند كار صحيحي بكند، همه آنها در خدمت اجانب در خدمت اين رژيم فاسد، به ضديت با روحانيت برخاستند...» 11رضاخان با ترفندهاي مختلف به قلع و قمع روحانيت پرداخت و در نتيجه روحانيت در موضع بسيار ضعيفي قرار گرفت. در جنگ جهاني و حضور نيروهاي خارجي در كشور روحانيت به قدري ضعيف شده بود كه حتي يك فتوا هم بر ضد حضور نيروهاي خارجي در كشور صادر نشد.3. امام يكي ديگر از دلايل برخورد رضاخان با روحانيت را مقابله روحانيت با استقرار تجدد ميدانست. پايگاه انديشههاي روحانيت ريشه معنوي و سنتي داشته كه جهت حفظ و نگهداري آن مانع غلبه متحدان غربگرا ميشد. روحانيت در مقابل افراط و تفريطهايي كه در آن زمان صورت ميگرفت به مقابله برميخاستند از جمله مقابل كشف حجاب.حضرت امام در اينخصوص ميفرمايند:«... اول هدفي كه رضاخان در نظر گرفت كوبيدن روحانيت بود به اسم اينكه ميخواهم اصلاح بكنم تمام كارهايشان از اول تا آخر به اسم اصلاح و به اسم ترقي دادن كشور بود...» 12چنانكه ميدانيم انديش «تجدد» رضاخان با فشار خارجيها بود، حركتي كه سالها قبل در عثماني آغاز شده بود. لذا امام اعتقاد داشتند از رضاخان كه سواد آنچناني نداشت بعيد بود چنين تفكري داشته باشد. امام معتقد بودند كه اين ايده از سوي اجانب به رضاخان تحميل شد.«... نميتوانيم باور كنيم كه اين اساس از مغز خشك خود رضاخان بود زيرا كه اين يك شالوده متفكرانه بود كه بي دستور مدبرانه ديگران انجام نميگرفت و اكنون هم پيروي از آن نقشه كمك به خرابي مملكت است...» 13حضرت امام خود از رهبران انديشه اصلاحات بودند و با جدا كردن روحانيت از بدنة تجدد به شدت مخالفت ميكردند. ايشان معتقد بودند كه جدايي روحانيت از تجدد، ضربه اساسي به جامعه وارد ميكند. رضاخان انديشه «تجددخواهي» را از برخي ميراثخواران مشروطه به عاريت گرفت كه پس از تحولات بوجود آمده در تركيه سعي كرد تا الگويي از فعاليتهاي كمال آتاتورك را انتخاب و در ايران پياده كند چنانكه حضرت امام در اين خصوص ميفرمايند:«... اين مرد بيصلاحيت وقتي كه به تركيه رفت، آنجا ديد كه آتاتورك يك همچو كارها و همچو غلطهايي كرده است، از همانجا از قراري كه آن وقت ميگفتند تلگراف كرده است به عُمال خودش كه مردم را متحدالشكل كنيد... بهانه دوم او به تقليد از آتاتورك قضيه «كشف حجاب» بود با آن فضاحت. خدا ميداند كه به اين ملت چه گذشت.» 14£ امام خميني معتقد بودند كه جدايي روحانيت از تجدد، ضربه اساسي به جامعه وارد ميكند£ امام خميني، كشف حجاب را ظلمي نابخشودني به جامعه دانستهاندامام قبلاً نيز در كتاب كشفالاسرار كه در ايام جواني نگاشتهاند نسبت به سياستهاي رضاخان و استعمارگران مطالبي نوشتند. ايشان ميفرمايند:«مردم را با تبليغات و كاريكاتورهاي روزنامهها و از طرفي با فشار سخت به روحانيين و خفه كردن آنها در تمام كشور و از طرفي با شايع كردن اسباب عشرت و ساز و نواز و سرگرم كردن مردم به كشف حجاب و كلاه لگني و مجالس سينما و تأتر و بال و آن چيزها كه ميدانيد و گول زدن آنها را به اينكه اين گونه بازيها تمدن و تعالي كشور است و دينداران مانع از آن هستند. پس آنها [مانع] ترقيات كشور و اساس زندگي هستند. با اين حيلهها و صدها مانند مانند آن، آن توده را از روحاني دلسرد... كردند و علاقه به دين دنبال آن از بين رفت. كارمندان دولت هم كه عضو مؤثر كشورند، يك دستة كمي از آنها كه تا اندازهاي ملتفت قضايا بودند و به واسطة گرفتن پُستهاي حساس، دست پيمان به اجانب داده، بر عليه مصالح كشور قيام و اقدام كردند و يك دستة زياد گول آنها را خورده و با سادهلوحي ترقيات كشور را به اين بازيچهها پنداشتند و هرچه اسم تجدد روي آن آمد، بدون سنجش پذيرفتند و از كلمة ارتجاع به طوري آنان را ترسانيدند كه هر قدر مفاسد يك موضوعي را ديدند، براي آنكه به آنها نگويند كهنهپرست يا فناتيك، چشم از مصالح كشور پوشيدند و ننگ خيالي و اين كلمة موهوم را به خود نخريدند.» 15امام بارها در سخنرانيها و خاطرات خود برخوردهاي توهينآميز عاملين رضاخان با روحانيت را با شيوههاي مختلف به تفصيل بيان نمودند. 16 به اعتقاد ايشان تبليغات رضاخان طوري بود كه بر ملت نيز تأثيرگذار بود (البته نه همه مردم) و در تحليلهاي افراد فريبخورده ريشه عقبماندگي ايران از آمدن و نفوذ اسلام به ايران دانسته ميشد و روحانيت به عنوان ابزار نشر اسلام مورد تحقير عدهاي متجددنما از هر نوع قشري قرار ميگرفت. شعراي عصر پهلوي سرودههاي بسياري را در قالب شعر، طنز، داستان و لطيفه... در اين خصوص سروده يا نگاشتهاند كه اگر جمعآوري گردد كتاب پرحجمي خواهد شد.حضرت امام ميفرمايند:«[رضاخان] روحانيون را آنطور كوبيد. تبليغات راه انداختند، شعرا بر ضد روحانيون، دستگاه تجهيز شدند بر ضد روحانيون، به طوري كه قشرهاي ناآگاه هم برگشتند از روحاني.» 17يكي از اساسيترين اقدامات رضاخان در ممنوعيت برگزاري مجالس روضهخواني بوده است كه حضرت امام بارها آن را نكوهش كرده است. ايشان در اين خصوص ميفرمايد:«يك رشته هم جلوگيري از منابر و جلوگيري از روضهخواني و خطابه، به هر عنوان در تمام ايران [بوده] شايد گاهي اتفاق ميافتاد كه عاشورا يك مجلس نداشت. بعضي از اشخاصي كه يك قدري مثلاً جرأت داشتند نصف شب، آخر شب، سحر، مجلس داشتند كه اول اذان مثلاً تمام بشود.» 18در كنار تعطيلي مجالس روضهخواني، تعطيلي مدارس ديني و تبديل شدن آن به كاروانسرا و انبار از ديگر اقدامات رضاخان بوده است.«تبليغات روحاني در آن بيست سال كه ممكن بود انجام بگيرد، مجالس تبليغ آنها، حكم ترياك قاچاق يا بدتر از آن پيدا كرده بود. مدارس علمي را كه سرچشمه اين منظور بود در تمام كشور از آنها گرفته يا بستند و يا مركز فحشاي مشتي جوان تازهرس قرار دادند، مدرسة مروي را كه از آن هزاران عالم روحاني بيرون آمده بود، جايگاه مشتي ارامنه كردند، مدرسة سپهسالار را به مشتي جوانها كه با نام مدرسه، موقوفات آن براي پشت ميز نشستن تربيت ميشد واگذار كردند و امروز يعني پس از رضاخان هم به همان حال باقي است. گويندگاني به نام وعظ و خطابه، از پيش خود انتخاب نمودند كه بعضي از آنها به جاي دعوت به دين، دعوت به مقاصد رضاخان كه مقاصد اجانب بود ميكردند.» 19از ديگر اقدامات اقدامات رضاخان در تخريب چهره ديني و روحانيون، آزادي عمل دادن به كمونيستها بود. دين در مرام كمونيستها افيون تودهها محسوب ميشود و روحانيون از هر جهت عامل تخدير و عنوان «گروه ارتجاع» معرفي ميشوند و روحانيون را مانع انقلاب تودهها معرفي ميكردند. امام در مقابل اين گروه و سياستهاي تبليغي آنها ميفرمايند:£ يكي از اقدامات پهلوي اول (رضاشاه) كشف حجاب و متحدالشكل كردن لباسهاي عموم مردم بود«[كمونيست معتقد بودند] روحانيت با وعدة بهشت و با وعدة اين طور چيزها مردم را آرام ميكنند لالايي ميگويند براي مردم، مردم را بيهوش ميكنند و قدرتمندها مردم را ميچابند، در صورتي كه اگر هر منصفي به تاريخ مراجعه كند، ميبيند كه انبياء بودند كه تودهها را بيدار ميكردند بر ضد دولتها.» 20از ديگر اقدامات رضاخان، بدنام كردن روحانيت بود با برچسب «انگليسي» بودن كه در ميان مردم ننگي محسوب ميشد. رضاخان سعي كرد روحانيت را ساخته و پرداخته انگليسيها معرفي كند لذا ذهنيت مردم (عامي) نسبت به روحانيت كاملاً عوض شد. در اين خصوص امام ميفرمايند:«... اينها ميگفتند: «اينها عمّال انگليسيها هستند» اين را من خودم با گوشم، در يك اتومبيلي كه در تهران يك وقت نشسته بودم، ديدم كه يكي به آن يكي ميگويد. ما سه نفر بوديم كه معمّم بوديم. گفت من مدتهاست اين، اين هيكلها را نديدهام. اينها را انگليسيها درست كردند در نجف و قم براي اينكه ملت ما را چه بكنند.» 21كشف حجاب و عكسالعمل اماميكي از اقدامات پهلوي اول (رضاشاه) كشف حجاب و متحدالشكل كردن لباسهاي عموم مردم بود. نخستين موردي كه حضرت امام روي آن حساسيت نشان دادند تقليد رضاخان از آتاتورك بود كه كوشيد لباسهاي سنتي و محلي را برچيند و با فرض بر اينكه لباسهاي سنتي مانع تجدد است و بايد از بين برود، طرح متحدالشكل كردن لباسها را داد و به زور سعي در انجام اين طرح داشت. كشف حجاب در ذهنيت تاريخي امام بسيار منفي است و آن را به عنوان يك اقدام ضدديني مورد سرزنش قرار داده و ظلمي نابخشودني به جامعه دانستهاند:«در طول اين مدت هم گرفتاريهاي همة جانب ملت ما را چه مردها و چه زنها همه ميدانيد. شايد بسياريش را يادتان نباشد كه من يادم است كه اينها در زمان رضاخان به اسم اتحاد شكل، به اسم كشف حجاب، چه كارها كردهاند، چه پردهها دريدند از اين مملكت، چه زورگوييها كردند و چه بچهها سقط شد در اثر حملههايي كه اينها ميكردند به زنها كه چادر را از سرشان بكشند.» 22ترويج «اصلاحگري ديني» از ديگر سياستهاي رضاخان و پسرش محمدرضا بود كه از سوي تعدادي از غربزدگان و آخوندهاي روشنفكرمأب تبليغ و ترويج ميشد. حضرت امام در كشفالاسرار ميفرمايند:«در اين ميان چند تن آخوند... كه از علم و تقوا دست كم تقوا عاري بودند به نام روحانيت ترويج كردند و با نام اصلاحات، برخلاف دين، آنها را به نوشتن و گفتن وادار كردند و كتابهاي آنها را با اجازه اداره مطبوعات با خرج خود يا كساني كه گول خوردهاند به طبع ميرساندند و اگر كتابي بر ضد آن نوشته ميشد طبع آن را اجازه نميدادند چنانكه كتاب «اسلام و رجعت» كه نوشته شد، يكي از روحانيون قم كتاب «ايمان و رجعت» را نوشت و دروغپردازي و خيانتكاري شريعت سنگلجي،23 را آفتابي كرد و نگذاشتند چاپ بشود.» 24حضرت امام بارها در كتاب كشفالاسرار در مقابل سياستهاي به اصطلاح «اصلاح ديني» حساسيتهاي تندي نشان دادند. از ديگر سياستهاي دوران رضاخان گسترش «مليگرايي و باستانگرايي» بوده است كه يكي از اهداف اين سياست ضربه زدن به دين مبين اسلام بود. حضرت امام در مقابل اين سياست ميفرمايند:«يك مجلسي درست كردند در همان زمان آن شخص، شايد حالا اواخر زمان كه در آن مجلس، نمايش غلبة اسلام بر ايران بود، كه لشكر عرب آمد و غلبه كرد و... ايران را گرفت؛ آن وقت عربستان هم جزو اينجا بود، آنجا دستمالها را درآوردند و به گريه، گريه [براي] اينكه اسلام آمد و ايران را اسلاميش كرد، گريه كردند در يك مجلس عمومي... براي اين بود كه مردم را از اسلام همچو بترسانند كه اسلام آمد و اوضاع كلي را به هم زد.» 25و در جاي ديگر ميفرمايند:«اساس اين بود كه اسلام را از بين ببرد. تاريخ اسلام را به اسم اينكه ما خودمان يك كذايي هستيم، تاريخ اسلام را ميخواست از بين ببرد. موفق نشد. همه چيز را اينها ميخواستند از بين ببرند. اسلام را ضعيفش كنند و مردم را از آنهايي كه كار براي اسلام ميكردند، يا كارشناس اسلام بودند جدا كنند، به اسم اينكه اينها مرتجع هستند.» 26£ رضاخان، پشتوانة مردمي را كلاً از دست داد و در دوران بحران نه تنها كسي از او حمايتي نكرد بلكه مردم از رفتن او شاديها كردندبه دليل سياستهاي ضدديني و ضدروحانيت رضاخان بود كه علما را به مخالفت با خود واداشت. و در قيامهاي مختلف از جمله قيام تبريز، قيام اصفهان، قيام خراسان رهبري را بر عهده داشتند كه حضرت امام نيز همواره در اينخصوص اشاراتي داشتند. امام همچنانكه در قيام مشروطه بر تأثير شيخ فضلالله نوري تأكيد ميكرد، در دورة رضاخان نيز از اهميت و تأثير سيدحسن مدرس سخن ميگفت چنانكه بارها در فرمايشات ايشان جملات فراواني در تكريم مدرس نقل شده است. در جايي ميفرمايند:«رضا شاه از مدرس ميترسيد، آن قدري كه از مدرس ميترسيد از دزدهاي سرگردنه نميترسيد، از تفنگدارها نميترسيد، از مدرس ميترسيد كه مدرس مانع بود از اينكه يك كارهاي زشتي را انجام دهد.» 27علاقه امام به مدرس چنان بود كه در چاپ اولين اسكناس جمهوري اسلامي، طي حكمي در 7 آذرماه 1364 دستور فرمودند:«سزاوار است كه اولين اسكناس كه در ايران به طبع ميرسد عكس اولين مرد مجاهد در رژيم منحوس پهلوي [روي آن] چاپ شود.» 28با اين سياستهاي غلط كه رضاخان در مبارزه با مظاهر ديني و پيش گرفتن روشهاي استبدادي و از بين بردن قدرت ملت داشت، پشتوانة مردمي را كلاً از دست داد و در دوران بحران نه تنها كسي از او حمايتي نكرد بلكه مردم از رفتن او شاديها كردند.پينوشتها:1. صحيفه امام، مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام، ج 10، ص 430 و ج 11، ص 12.2. جهت اطلاع بيشتر رجوع شود به صحيفه امام، ج 1، ص 23 ـ 21 و همان، ص 298 ـ 293.3. همان، ج 5، ص 208.4. همان، ج 3، ص 384.5. همان، ج 3، ص 409، جهت اطلاع بيشتر در اينخصوص رجوع كنيد به صحيفه امام، ج 4، ص 482، ج 3، ص 298، ج 3، ص 332، ج 15، ص 208.6. صحيفه امام، ج 5، ص 63.7. همان، ج 3، ص 418 ـ 417، براي آگاهي بيشتر رجوع شود همان، ج 4، ص 139، ج 5، ص 7.8. همان، ج 11، ص 395.9. همان، ج 10، ص 187.10. همان، ج 7، ص 390.11. همان، ج 16، ص 177.12. همان، جهت اطلاع بيشتر رجوع شود به همان منبع، ج 12، ص 326 ـ 329.13. كشفالاسرار، ص 189.14. صحيفه امام، ج 3، ص 299.15. كشفالاسرار، ص 330 ـ 331.16. جهت اطلاع بيشتر رجوع شود به صحيفه امام، ج 10، ص 120و ج 9، ص 509 و ج 4، ص 22 و ج 5، ص 38 و ج 7، ص 33 و ج 9، ص 395.17. صحيفه امام، ج 11، ص 395.18. صحيفه امام، ج 3، ص 300.19. كشفالاسرار، ص 332.20. صحيفه امام، ج 7، ص 44.21. همان، ج 12، ص 467، براي اطلاع بيشتر رجوع شود به ج7، ص 44.22. صحيفه امام، ج10، ص 490 ـ 489، جهت اطلاع بيشتر رجوع شود همان منبع، ج 3، ص 299.23. از آخوندهاي روشنفكرمأب و البته و مبلغ اصلاحات ديني (1269 ـ 1322).24. كشفالاسرار، ص 333.25. صحيفه امام، ج 9، ص 395.26. همان، ج 12، ص 24.27. همان.28. همان، ج 19، ص 431.