ما در ایران مهمان امام خمینی بودیم نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ما در ایران مهمان امام خمینی بودیم - نسخه متنی

ایگیزیانف ایسماگیل خاکیمیانوویچ

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ما در ايران مهمان امام خمينى بوديم

ايگيزيانف ايسماگيل خاكيميانوويچ

اشاره

آنچه در پى مى‏آيد بخشهاى عمده‏اى از كتاب ما، در ايران ميهمان امام خمينى بوديم نوشته ايگيزيانف ايسماگيل خاكيميانوويچ است كه با ويراستارى جزيى به نظر خوانندگان گرامى مى‏رسد . نويسنده از رهبران مذهبى روسيه است كه در اين كتاب گزارشى از سفر خود را به ايران - با همراهى عده‏اى ديگر از رهبران مذهبى جمهوريهاى شوروى سابق - عرضه مى‏دارد . شايد بعضى از بخشهاى گزارش براى خوانندگان ايران چندان جالب‏توجه نباشد ولى به هرحال براى آگاهى از ديدگاه ديگران و نكات موردتوجه آنان خالى از لطف نيست، بويژه كه كارهايى مانند شرح‏حال‏نويسى، سفرنامه‏نويسى يا گزارش‏نويسى در روسيه و جمهوريهاى سابق داراى ادبيات و زمينه نيرومندى است .

مقدمه: با ابتكار و نظر به توجهات شيخ نافيگومه حضرت عاشيرف كه در سال 1998 در سمت رياست كميته اجرايى مركز عالى هماهنگى ادارات دينى مسلمانان روسيه فدراتيو به كار اشتغال داشت و اكنون در پست رياست مفتى اعظم ادارات دينى مسلمانان بخش آسيايى روسيه فدراتيو مشغول به كار مى‏باشد و همچنين با مساعدت و التفات سفير جمهورى اسلامى ايران در روسيه فدراتيو آقاى مهدى صفرى در اوايل سال 1998 يكسرى دوره‏هاى آموزشى در ارتباط با دين اسلام براى روحانيون و كاركنان امور دينى انجمن‏هاى مسلمانان روسيه فدراتيو با هدف ارتقا سطح مهارت حرفه‏اى دينى آنان در جمهورى اسلامى ايران سازماندهى شد .

در همين ارتباط بود كه ما (پيشوايان انجمن‏هاى اسلامى و جوامع مسلمانان تعدادى از شهرها، استانها و جمهورى‏هاى روسيه فدراتيو و شخصيت‏هاى مذهبى ديگر) در مسكو گرد آمديم تا به اتفاق به جمهورى اسلامى ايران پرواز كنيم .

در فرودگاه بين‏المللى مسكو شيريميتيوا - 2 پس از راهنمايى‏هاى پندآميز و ابراز آرزوهاى نيك از طرف شيخ نافيگومه حضرت عاشيرف و رئيس مركز فرهنگ اسلامى روسيه فدراتيو و يكى از نمايندگان دوماى دولتى عبدولواخيت نيازف كه همراه با تعدادى از كاركنان سفارت جمهورى اسلامى ايران در مسكو به منظور بدرقه ما به فرودگاه آمده بودند، سوار بر هواپيمايى شديم كه قرار بود ما را به جمهورى اسلامى ايران برساند . بدين‏ترتيب، هواپيماى توپولف - 154 ما اوج گرفت و مسير خود را به سمت پايتخت ايران تهران ادامه داد .

اعضاى گروه ما

گروه ما شامل بيست و چهار نفر بود كه در داخل هواپيما در ميان مسافرينى كه قرار بود به جمهورى اسلامى ايران بروند، نشسته بودند . در زير در ارتباط با هر يك از آنها اطلاعات مختصرى را ذكر مى‏نمايم:

1) آخماد اولين موناوير آخماتشاريفوويچ . او پيشواى مسلمانان جمعيت اسلامى روستاى كارالاچوك واقع در ناحيه دورتولينسكى جمهورى باشقيرستان مى‏باشد .

2) باژيگيتف سانسيزباى بايگينژينوويچ . معاون رئيس جمعيت مسلمانان كورگان .

3) بيكمولين گاليمژيان ميسباخويچ . امام مسجد جامع تومين . او نسبت‏به ساخت مسجدى در تومين دلسوزى و بذل توجه بسيار زيادى را از خود ابراز داشت . بطوريكه مراسم باشكوهى به مناسبت افتتاح اين مسجد مجلل و بسيار خوب در ماه اكتبر سال 1997 برگزار شد . هيئت دستگاه ادارى شهر تومين يك دستگاه اتومبيل نو ولگا به اين مسجد اهدا كرد . آقاى بيكمولين گاليمژيان ميسباخويچ رئيس هيئت اعزامى ما به جمهورى اسلامى ايران بود .

4) واسيلكارامف راميل ناايلويچ . وى بعنوان رئيس امور مربوط به اداره دينى مسلمانان جمهورى باشقيرستان مى‏باشد . او يكى از شخصيت‏هاى محترم مذهبى اين اداره دينى است . نامبرده براى دومين مرتبه است كه به ايران مى‏آمد . او مراسم حج در مكه معظمه را نيز بجاى آورده است .

5) واخيتف آخميت گالياسكارويچ . امام مسجد جامع يانااول جمهورى باشقيرستان .

6) گاريفولين فاتيخ . رئيس حوزه علميه تومين . او سردبير (مديركل) روزنامه مسلمانان سيبرى مى‏باشد . وى همواره كوشش و انرژى زيادى را در امور مربوط به احيا دين اسلام در منطقه سيبرى روسيه فدراتيو بكار مى‏بندد . نامبرده بعنوان يكى از رجال فعال در تبليغات و گسترش ارزش‏هاى اسلامى، ويژگيهاى مربوط به فرهنگ ملى، آداب و رسوم خلق‏هاى سيبرى محسوب مى‏شود .

7) ايگيزيانف ايسماگيل خاكيميانويچ . پيشواى دينى جمعيت مسلمان ناحيه كاتاف - ايوانفسك در استان چيليابين .

8) ايسانبيردين راميل رافاايلوويچ . پيشواى دينى جمعيت مسلمان شهر دورتول جمهورى باشقيرستان . نامبرده دلسوزى و بذل توجه بسيار زيادى را نسبت‏به احداث مسجد بسيار زيبايى در شهر خودش ابراز داشته است . او بصورتى فعالانه در آموزش موازين و احكام دين اسلام اهالى اين منطقه شركت مى‏جويد . وى مراسم حج در مكه را بجاى آورده است .

9) ايساكايف گابدولله . رئيس جمعيت مسلمان شهر كورگان .

10) كاريمف آخميت موخاميتوويچ . پيشواى دينى جمعيت مسلمان شهر بايماك در جمهورى باشقيرستان .

11) كاريمف صالاوات (صلوات) ساريموويچ . معاون رئيس جمعيت مسلمان شهر كورگان .

12) موستافين خليل نوتفولوويچ . امام مسجد روستاى چورنايا ريچكا (رودخانه كوچك) در استان تمسكايا .

13) نيازف وليد (والريان) باكيرويچ . امام مسجد امسك .

14 . عمراف آزكين . رئيس شوراى اعضا سنى (بزرگان قبيله) مسجد امسك .

15) ساگيتف زاكير راخماتولينوويچ . امام مسجد موسوم به مسجد امام واقع در شهر نايابرسك منطقه (حوزه) خودمختار يامالو - نينيتسكى .

16) ساتييف رازومباى . امام مسجد جامع شهر چيتا .

17) ستيپچينكو ابوطالب (آناتولى) آندرييويچ . رئيس مركز اسلامى داغوات در امسك . نامبرده روس مى‏باشد . همچنين مادر او روس است، وليكن پدرش آلمانى است . همسر ابوطالب نيز روس است .

ابوطالب (او قبل از اينكه مسلمان شود، نامش آناتولى بود) در سال 1990 به دين اسلام روى آورد . او ضمن دوره‏هاى آموزشى دين اسلام در بيشكيك، عربستان سعودى و جمهورى اسلامى ايران با دين اسلام آشنا شد . پسر او سراج‏الدين (سركى) در انستيتوى اسلامى بيشكيك تحصيل نموده است و در حال حاضر نيز در يك دانشكده اسلامى بين‏المللى در عربستان سعودى مشغول تحصيل مى‏باشد . وى داراى دخترى بنام فاطمه مى‏باشد (قبل از اينكه به دين مبين اسلام روى آورد، نام دخترش كسينيا بود) . دختر ابوطالب خودش بطور مستقل به فراگيرى موازين و احكام دين اسلام مشغول مى‏باشد و كليه فرايض دينى را انجام مى‏دهد .

18) سوخف حسن خوسااينوويچ . پيشواى دينى جمعيت مسلمان ساراشسك .

19) فاردييف راسوف راسولوويچ . امام مسجد ناحيه نيفتيكامسك در جمهورى باشقيرستان .

20) خاراسف على . پيشواى دينى جمعيت مسلمان تالين و استونى .

21) خاريسف مارات خاليموويچ . معاون رئيس امور مربوط به اداره دينى جمهورى باشقيرستان . او براى دومين مرتبه است كه به جمهورى اسلامى ايران مى‏آمد .

22) شامشوعالينف خاباديل . رئيس مسجد امام در امسك .

23) شايپف تكسانباى كايكينوويچ . امام مسجد جامع خااير - احسان در امسك .

24) شاياخميتف آخميت موخاميتوويچ . پيشواى دينى جمعيت مسلمان روستاى عسكاروا در ناحيه آبزيليلفسكى واقع در جمهورى باشقيرستان .

اطلاعات مختصرى در مورد راهنمايان و سازماندهندگان مسافرت پيشوايان دينى روسيه فدراتيو به جمهورى اسلامى ايران

1) آقاى مهدى صفرى . سفير جمهورى اسلامى ايران در شهر مسكو . آقاى صفرى براى توسعه و تكامل همكارى دوجانبه ميان ايران و روسيه فدراتيو اهميت‏بسيار زيادى قائل مى‏باشد . همكارى سياسى و اقتصادى ميان دو كشور مذكور در حال حاضر در شرايطى قرار دارد كه روزبه روز توسعه و تكامل عميق‏ترى را بدست مى‏آورد .

با مساعدت آقاى مهدى صفرى بود كه ما توانستيم در ماههاى فوريه - مارس سال 1998 به جمهورى اسلامى ايران سفر نماييم و دوره‏هاى دينى كوتاه‏مدتى را كه در جمهورى اسلامى ايران براى ما سازماندهى شده بود، پشت‏سر بگذاريم . در ايران ما را به عنوان ميهمانان عاليرتبه امام خمينى پذيرا شدند . در ايران ما با سيستم اداره كشور كه با بهره‏گيرى از موازين الهى (دينى) توسط حكومت پايه‏گذارى شده است و همچنين با زندگى ملت ايران آشنا شديم و بدين‏ترتيب، دانش و معلومات خودمان را در ارتباط با اسلام تكميل‏تر نموديم . اين مسافرت براى همه ما ثمربخش و سودمند واقع شد .

ما به جهت‏بذل توجه و مساعدتى كه آقاى مهدى صفرى در سازماندهى اين مسافرت جالب و مفيد ائمه روسيه فدراتيو به ايران، يعنى به وطن امام خمينى از خود نشان داد، سپاسگزارى و امتنان عميق خودمان را از وى ابراز مى‏داريم .

همچنين ما از رئيس دفتر نمايندگى فرهنگى ايران در مسكو آقاى مهدى سنايى كه در سازماندهى سفر ما به جمهورى اسلامى ايران شركت فعالانه و كارسازى را داشت، سپاسگزارى مى‏نماييم .

بعلاوه، ما از رئيس محترم گروهمان حضرت ماليك بسيار تشكر مى‏نماييم . او نخستين كسى بود كه ما را در سرزمين ايران ملاقات كرد، و پس از آنهم در طول تمام روزهايى كه ما در جمهورى اسلامى ايران اقامت داشتيم همراه ما بود . او در طول اين سفر ما را همراهى مى‏نمود و رياست كليه امور مربوط به سفر ما را به عهده داشت . اصل و نسب او از ايران مى‏باشد، اما او در مسكو تحصيل نموده است و به زبان روسى بخوبى مسلط مى‏باشد .

ما دعا نموده و از خداوند متعال خواستاريم كه يكبار ديگر اين امكان را براى ما فراهم نمايد كه به آرزوى خودمان برسيم، يعنى التماس دعا داريم كه يكبار ديگر سرزمين جمهورى اسلامى ايران را با حضرت ماليك ديدار نماييم .

ما از صميم قلب سلامت و كاميابى، شكوفايى و رونق و همچنين رفاه را براى جمهورى اسلامى ايران و ملت اين كشور آرزو مى‏نماييم . همچنين ما آرزومند موفقيت روزافزون در تشكيل يك حكومت اسلامى مقتدر و بسيار عالى (نمونه و الگو براى تمام دنيا) هستيم .

شيخ نافيگولله حضرت عاشيرف (مفتى اعظم اداره دينى مسلمانان بخش آسيايى روسيه فدراتيو) نيز در سازماندهى سفر ما به جمهورى اسلامى ايران توجه و تلاش زيادى را از خود ابراز نمود . شيخ نافيگولله تلاش و انرژى زيادى را از خود در راستاى احيا دين مبين اسلام در روسيه فدراتيو بكار مى‏بندند . طبق ابتكار عمل ايشان است كه تاكنون گردهم‏آيى‏ها، كنفرانس‏ها و سمينارهاى بسيار بزرگ اسلامى در سطح روسيه فدراتيو و در سطوح بين‏المللى برگزار شده است و برگزار مى‏گردد . بطوريكه، خود او نيز در اين نشست‏ها شركت فعالانه‏اى دارد . او همواره در بسيارى ديدارها با رجال سرشناس دينى و سياسى شركت مى‏جويد . از بركت اقدامات و كوششهاى فعالانه او بود كه با شروع سال 1992 تغييبرات بنيادين و بسيار بزرگ در اداره و هدايت جمعيت‏هاى مسلمان روسيه فدراتيو به وقوع پيوست . به طوريكه، ادارات دينى جديدى براى مسلمانان ايجاد گرديد . زيرا ادارات قديمى مسلمانان اين كشور در حقيقت‏به عنوان ترمزى در مسير توسعه اسلام در روسيه فدراتيو بود .

گذشت زمان ثابت كرد كه اقدامات شرافتمندانه و جوانمردانه نافيگولله حضرت عاشيرف در ارتباط با دفاع و صيانت از اسلام كه در روسيه فدراتيو تاسيس ادارات دينى مقتدر و توانايى را براى مسلمانان پى‏ريزى كرد، اقداماتى صحيح و به موقع و به جا بود . در اثر همين اقدامات او بود كه ادارات دينى منطقه‏اى به جمعيت‏هاى مسلمان و در نتيجه به خود مسلمانان نزديك شدند . همين موضوع، شرايط مساعدى را براى حل عملى مسائل و مشكلات انجمن‏هاى مسلمانان بوجود آورد .

سيستم اداره و هدايت جمعيت‏هاى مسلمان كشور عظيم ما از طريق ادارات دينى منطقه‏اى در مرحله كنونى به عنوان قابل‏قبول‏ترين و حتى بهترين سيستم محسوب مى‏شود . اكنون مفتى‏هاى جوان، تحصيل‏كرده، مبتكر، با انرژى و داراى پشتكار بسيار زيادى رياست ادارات جديد دينى مسلمانان را در روسيه فدراتيو به عهده دارند .

پس از شروع سال 1992 در ناحيه اوفا توسط يك گروه مبتكر تغييراتى در ساختار اداره و هدايت جمعيت‏هاى مسلمان روسيه فدراتيو در راستاى دفاع، حفظ و توسعه اسلام صورت گرفت كه مسلمانان جمهورى‏هاى باشقيرستان و تاتارستان در كنگره‏هاى خود شديدا از اقدامات اين گروه مبتكر حمايت و پشتيبانى نمودند .

در همين ارتباط، بيش از 20 اداره دينى منطقه‏اى تحت رياست‏يك اداره واحد متمركز و دموكراسى مسلمانان تاسيس شد . اداره مذكور بعنوان شوراى مفتى‏هاى روسيه فدراتيو نام گرفت و راويل گاينوتدين رياست اين شورا را عهده‏دار شد .

با ابتكار عمل همين گروه مبتكر بود كه اسلام در روسيه فدراتيو از يوغ ادارات دينى قديمى مسلمانان اوفا رهايى جست . به طوريكه، به عقيده ما اصلاحات و تحولى انقلابى در ساختار اداره جمعيت‏هاى مسلمان روسيه فدراتيو به وقوع پيوست كه آن را مى‏توان مشابه انقلاب اسلامى در ايران دانست .

در اينجا جا دارد كه به يكى از كلمات قصار امام خمينى اشاره نمايم: دفاع و صيانت از اسلام در لحظات سخت‏يك تكليف الهى و ملى است كه براى كليه اقشار و گروههاى ملت واجب است . پاسدارى از اسلام به عنوان بالاترين عبادت محسوب مى‏شود و من شما را دعوت مى‏نمايم كه نسبت‏به اسلام وفادار باشيد .

مفتى‏هاى ادارات دينى منطقه‏اى ما در روسيه فدراتيو نيز درست‏به همان صورتى كه امام خمينى امر نموده است، در راه اسلام حركت مى‏كنند . در انتهاى اين بخش از عبدلوحيد نيازف نام مى‏برم . او به عنوان يكى از رجال فعال در احيا و گسترش اسلام در روسيه فدراتيو مى‏باشد . وى سالهاى زيادى است كه رياست و هدايت مركز فرهنگ اسلامى روسيه را عهده‏دار است . نامبرده رهبر يكى از جنبش‏هاى سياسى سرتاسر روسيه فدراتيو به نام رفاه مى‏باشد، در ضمن به عنوان نماينده پارلمان روسيه فدراتيو دوما مى‏باشد كه همواره در جهت صيانت از ارزش‏هاى دينى، اخلاقى، روحى و فرهنگى مسلمانان و خلق‏هاى اصيل روسيه فدراتيو حركت مى‏نمايد .

عبدلوحيد نيازف نيز بطور مشترك با نافيگولله حضرت عاشيرف دوره‏هاى آموزشى را براى ائمه روسيه فدراتيو در جمهورى اسلامى ايران سازماندهى نمود .

در وطن امام خمينى

شب ديرهنگام بود كه ما به تهران پايتخت ايران رسيديم . هنگامى‏كه در داخل هواپيما بر فراز تهران پرواز مى‏كرديم، از بالا اين شهر زيبا را كه غرق در چراغ‏هاى برق شده بود و سوسو زدن لامپ‏هاى برق چشمان هر بيننده‏اى را به خود خيره مى‏كرد، مشاهده كرديم . شهر تهران منطقه بسيار وسيعى از دامنه سلسله جبال البرز را دربرگرفته است .

طبق برنامه‏اى كه براى ما در نظر گرفته شده بود، روز پس از ورودمان به آرامگاه امام خمينى رفتيم . مرقد مطهر ايشان در مجموعه‏اى با ساير عمارات ديگر قرار گرفته است كه محدوده نسبتا بزرگى را دربرمى‏گيرد . خود مزار امام به اندازه 10×8 متر و ارتفاع آن بيشتر از سه متر نيست كه در داخل مسجد بزرگى با ظرفيت دهها هزار نفر قرار دارد . در داخل مرقد امام خمينى دو مقبره قرار دارد كه در آنجا امام خمينى و پسر 46 ساله او دفن شده‏اند . در بالاى هر يك از مزارها يك روپوش سبز رنگ كشيده شده است و بر بالاى آن كتاب مقدس مسلمانان قرآن قرار داده شده است . اين دو مزار از طريق جداره‏هاى شيشه‏اى مقبره به وضوح قابل مشاهده هستند .

هر يك از زائرين در هنگام ورود به داخل اين مسجد بايد كفش‏هاى خود را دربياورد و آن را به كفشدارى مسجد تحويل دهد . در آنجا هميشه ازدحام زيادى از عاشقان امام خمينى وجود دارد . در آنجا معلمين مدارس مقطع ابتدايى در كنار ديواره‏هاى مقبره امام درس‏هايى را به شاگردان خودشان مى‏دهند . بچه‏ها در گوشه و كنار مقبره مى‏نشينند و تحت رهبرى معلمين خودشان با صداى بلند سرودهايى را در ارتباط با امام خمينى تمرين و حفظ مى‏نمايد . در گوشه‏اى ديگر از اين مسجد بزرگ معلمين مطالبى را براى شاگردان خود تعريف مى‏كنند . پس از سپرى شدن يك مدت زمان، دانش‏آموزان مذكور مسجد را ترك نموده و شاگردان ديگرى جاى آنان را مى‏گيرند .

كليه كسانى‏كه در اين مرقد مطهر حضور مى‏يابند، خواندن نماز را به عنوان اولين وظيفه خود در آنجا مى‏دانند . همانطورى‏كه براى همگان مشهود است، در سال 1979 تحت هدايت و رهبرى امام خمينى در ايران انقلاب اسلامى به پيروزى رسيد كه در آن زمان نه فقط به عنوان ممتازترين رويداد در ايران محسوب مى‏شد، بلكه تاثير بسيار زيادى را بر تمام دنيا گذاشت . به همين دليل است كه ملت ايران نسبت‏به بنيانگذار نخستين حكومت اسلامى در ايران احترام و ارزش بسيار زيادى قائل است . به طورى كه تصاوير امام را در همه‏جا، حتى در داخل اطاق‏هاى كارشان نصب نموده‏اند . غالبا مى‏توان سخنان، كلمات قصار و ارشادهاى او را بر روى ديواره‏هاى ساختمانهاى شهر مشاهده نمود .

در همان روز بود كه قاضى كل و دادستان ايران ما را به نزد خود دعوت نمودند . پس از انجام گردش كوتاهى او و همكارانش ما را به صرف يك فنجان چاى دعوت نمودند و در آنجا ما را با سيستم اداره حكومت آشنا كردند . ارگان‏هاى قانونگذارى، اجرايى و قضايى ايران فقط مطابق با قوانين اسلام و احكام (مقررات) شريعت پايه‏گذارى و به مورد اجرا گذاشته مى‏شود .

پس از سرنگونى رژيم شاه بود كه جهان‏بينى واقعى اسلامى در اين كشور به پيروزى رسيد . اهالى ايران اميدوار هستند كه در كشورشان يك جامعه اسلامى بسيار عالى و الگو براى تمام جهان بر پايه احكام الهى ايجاد خواهد شد .

ما را در ايران در يك شهرك حكومتى كه معمولا امام خمينى ميهمانان خارجى خود را در آنجا مى‏پذيرفت، جاى دادند . به گروه پيشوايان دينى روسيه فدراتيو در آنجا اظهار داشتند كه: شما اكنون در سرزمين ايران باستان، يعنى در جايى كه رژيم پادشاهى 2500 ساله ايران به رهبرى رهبر كبير انقلاب اسلامى امام خمينى سرنگون شد و جمهورى اسلامى به جاى آن بر سرير قدرت قرار گرفت، حضور داريد . شما در اينجا قبل از هر چيز ديگرى به عنوان ميهمانان امام خمينى هستيد . مسلم است كه يك چنين ميهمان‏نوازى باعث‏خوشحالى ما شد .

ما را در روزهاى كارى هر روز به دانشگاه دولتى اسلامى مى‏بردند . در آنجا اساتيدى كه داراى تخصص بسيار بالا و مهارت عالى بودند سطح دانش و معلومات ما را در ارتباط با قوانين الهى اسلام و احكام شريعت عميق‏تر و كاملتر مى‏كردند . در آنجا روند آموزش تا حدودى با نحوه آموزش در كشور ما متفاوت است . به طوريكه هر درس يكساعت و نيم (90 دقيقه) ادامه دارد، سپس بين هر درس نيم ساعت استراحت در نظر گرفته مى‏شود . در هنگام ظهر نيز پس از يك استراحت دو ساعته كه به نماز و نهار اختصاص داده شده است، دروس ادامه پيدا مى‏كنند . اساتيد در اين دانشگاه با گچ بر روى تخته‏هاى مخصوص آموزش مطالب خودشان را نمى‏نويسند، يعنى به همان نحوى كه در كشور ما هست، عمل نمى‏كنند . در آنجا اساتيد با ماژيك‏هاى مخصوص مطالب خودشان را بر روى تخته‏هاى سفيد رنگى مى‏نويسند . سپس يادداشت‏هاى آنان توسط تخته پاك‏كن‏هاى مخصوصى به راحتى پاك مى‏شود . اساتيد در حال نشستن در پشت تريبون دروس خود را ارائه مى‏دهند . در آنجا مردها و زنها به طور جداگانه و در ساختمانهاى مختلف تحصيل مى‏كنند . در ضمن، ساختمانهايى كه زنها در داخل آنها تحصيل مى‏كنند توسط حصارهاى بلند فلزى از ساير ساختمانهاى آموزشى جدا شده است . يك چنين سيستم آموزشى درست مطابق با سيستمى است كه اسلام مشخص نموده است . در هر يك از ساختمانهاى آموزشى سالن‏هايى وجود دارد كه براى نماز خواندن اختصاص داده شده است .

مسجد دانشگاه تهران و اطراف آن به عنوان يكى از عظيم‏ترين مساجد مى‏باشد . به طوريكه در آنجا بالغ بر يك ميليون نفر مى‏توانند به طور همزمان نماز خود را بخوانند . وليكن به خاطر محدود بودن ميادين و فضاهاى موجود كليه كسانى كه تمايل دارند در نماز جماعت در اين مسجد شركت جويند، موفق نمى‏شوند در اين مسجد حاضر شوند . پس از اتمام نماز جمعه اينگونه به نظرمان آمد كه سيل جمعيت نمازگزاران به پايان نخواهد رسيد . زنها بصورت جمعيت‏بسيار انبوهى از مسجد خارج شدند و سرتاسر خيابانهاى اطراف را پر نمودند . همه آنها از سر تا پا خودشان را با پوشش‏هاى سياه رنگى پوشانيده بودند (حجاب اسلامى) .

بدين‏ترتيب بود كه ما شاهد يك رويداد بسيار جالبى بوديم . هنگامى‏كه ازدحام بى‏شمار زنانى كه از مسجد خارج مى‏شدند، تمام شد و راه براى ما باز شد تا خودمان را به خيابان ديگرى برسانيم، در آنجا تظاهراتى را مشاهده كرديم . هزاران نفر ضمن اينكه مشت‏هاى خود را گره كرده بودند و تكان مى‏دادند، با صداى بلندى فرياد مى‏زدند . دو دستگاه تريلر كه با پارچه سياه رنگى پوشيده شده بودند در ميان انبوه جمعيت در حركت‏بودند . بر روى اين تريلرها جعبه‏هايى قرار داشت كه شباهت زيادى به تابوت داشتند . ما از مترجم پرسيديم كه اين راهپيمايى بخاطر چيست و مردم به خاطر چه چيزى اينچنين فرياد مى‏كشند . او به ما اين گونه پاسخ داد: اين تظاهرات بر عليه سياست آمريكا و اسرائيل مى‏باشد . مردم در فريادهاى خودشان مرگ بر آمريكا! مرگ بر اسرائيل! مى‏گويند . بايد يادآور شوم كه راديو و تلويزيون تهران كه جهت فيلمبردارى از اين مراسم در آنجا حضور پيدا كرده بود، از توجه به ما ائمه روسيه فدراتيو نيز غافل نبود . به طوريكه در هنگام شب همان روز بود كه ما خودمان را بر روى صفحه تلويزيون ديديم . در حين نماز خواندن در داخل مسجد دانشگاه از ما نيز فيلمبردارى شده بود . به طور كلى، ما از برخورد و استقبالى كه در اين مراسم باشكوه نماز جمعه از ما به عمل آمد، خشنود بوديم . هنگامى‏كه امام جمعه از طريق ميكروفون دانشگاه اعلام كرد كه تعدادى از پيشوايان دينى مسلمانان روسيه فدراتيو در جمع نمازگزاران اين هفته حضور دارند، پس از اتمام مراسم نماز تعداد زيادى از ايرانيان به سمت ما سرازير شدند تا اينكه ما را ببينند و حضور ما را در آنجا خوش‏آمد بگويند . آنها با تشكيل يك صف طويل در آنجا با احترام زيادى براى ما دست تكان مى‏دادند و با ما احوالپرسى مى‏كردند . در ضمن، اغلب آنها سعى داشتند كه كارت‏پستال‏هايى با مناظر تهران، سوغاتى‏هايى، مجلات و شماره‏هاى جديد روزنامه‏ها را به عنوان يادگارى به ما بدهند . يك‏چنين نيك‏خواهى و استقبال باشكوه در ما تاثير زيادى گذاشت، به طوريكه سرتاسر وجود ما را خوشحالى فراگرفته بود .

هر روز پس از بازگشت از دانشگاه به هتل، يعنى پس از به پايان رسيدن دروس روزانه همه ما را براى گردش و بازديد به جايى مى‏بردند . بدين ترتيب بود كه ما از چندين موزه، پارك، باغ‏وحش و ... ديدن نموديم و ضمن استراحت‏با فرهنگ ديرينه ملت ايران آشنا شديم . همچنين در طول ديدارهايمان در گالرى‏هاى بزرگ عكس، املاك و عمارتهاى شيك و مجلل شاه سابق ايران محمدرضا پهلوى و خانه بسيار كوچك و متواضعانه‏اى كه امام خمينى در سالهاى آخر حيات خود در داخل آن زندگى مى‏كرد، حضور يافتيم .

در شهر قم

شهر قم در فاصله 120 كيلومترى جنوب تهران قرار دارد . ايرانيان شهر قم را به عنوان يكى از شهرهاى مقدس كشورشان مى‏دانند . در اين شهر تعداد زيادى آموزشگاه عالى علمى و دينى موسوم به حوزه علميه وجود دارد . شهر مذكور به عنوان يكى از مراكز علمى - دينى مسلمانان با گرايش به مكتب شيعه محسوب مى‏شود .

هنگامى كه ما در اين شهر به يكى از آموزشگاه‏هاى عالى علمى - دينى كه در آنجا جوانانى از كشورهاى بسيار زيادى (منجمله از روسيه فدراتيو) تحصيل مى‏كنند، نزديك شديم پرفسورها (اساتيد) و دانشجويان اين آموزشگاه عالى به استقبال ما آمدند و از ما به گرمى پذيرايى نمودند . در آنجا پس از آشنايى با زندگى دانشجويان بود كه ما در مسجد اين آموزشگاه عالى گرد آمديم . اساتيد اين حوزه علميه حضور ما را در سرزمين مقدسشان، يعنى در شهرى كه اكنون 12 قرن است‏به عنوان مركز علوم اسلامى است و نسل‏هاى زيادى از رجال دينى در آنجا تحصيل نموده‏اند، تبريك گفتند . امام خمينى نيز يك زمانى در همين‏جا تحصيل مى‏كرد . او در سالهاى اخير به عنوان يكى از اساتيد مطرح اصول و مبانى اسلام در اين آموزشگاه عالى به حساب مى‏آمد .

درست در همين شهر بود كه رهبر كبير ملت ايران امام خمينى همراه با دانشجويان مركز علمى الهيات (علوم دينى) جنبش انقلاب اسلامى را پايه‏گذارى نمود . سپس ادامه همين جنبش بود كه در سال 1979 به پيروزى رسيد . امروزه شهر قم نه فقط براى ايران بلكه براى تعداد زيادى از كشورهاى جهان بعنوان مهمترين مركز اسلامى محسوب مى‏شود . در اين شهر دهها هزار دانشجو از كشورهاى اسلامى و غيراسلامى تحصيل مى‏كنند . آنها در آنجا علوم مختلف اسلامى، فقه، احاديث، قرآن، تاريخ و فلسفه و همچنين علوم عرفى، يعنى رياضيات، فيزيك، شيمى، نجوم و ... را فرامى‏گيرند . در شهر قم تعداد زيادى مسجد وجود دارد كه مطابق با معمارى شرقى ساخته شده‏اند و اين مساجد آنقدر زيبا هستند كه تماشاى آنها تاثير زيادى را بر روى انسانها مى‏گذارد .

در كتابخانه شهر قم

پس از انجام نماز جماعت‏با اساتيد و دانشجويان در مسجد آموزشگاه عالى علمى - دينى، از ما دعوت كردند تا در يكى از بزرگترين كتابخانه‏هاى شهر قم حضور يابيم و از آن ديدن كنيم . در همين ارتباط، ما داخل يك ساختمان بسيار زيباى چند طبقه‏اى شديم . اين ساختمان به سبك معمارى شرقى ساخته شده بود . كتابخانه مذكور در زمينى به مساحت 16000 متر مربع بنا شده است و تعداد 28300 جلد كتابهاى مختلف دينى دست‏نويس كه تعداد زيادى از آنها را دانشمندان اسلامى نوشته‏اند، در آنجا وجود دارد . در اين كتابخانه علاوه بر كتابهاى دينى تعداد زيادى كتاب در ارتباط با جغرافيا، فيزيك، رياضيات، فلسفه، نجوم و ... هست . كليه كتابهاى موجود در اين كتابخانه بطور كل به زبانهاى فارسى، عربى، آلمانى، فرانسوى، تركى استانبولى، اردو و انگليسى هستند . تعداد زيادى از دست‏نويس‏ها توسط چاپخانه اختصاصى كتابخانه تجديدچاپ مى‏شوند . در اين كتابخانه نسخه‏هاى دست‏نويس و كتابهاى بسيار قديمى كه بالغ بر 500 سال عمر دارند، نگاهدارى مى‏شوند .

در آنجا ما همچنين كتابى را در ارتباط با نجوم ديديم كه پنج قرن قبل منتشر شده بود . كتابخانه مذكور داراى كتب قرآنى است كه در قرنهاى پنجم و ششم چاپ شده‏اند . همچنين در آنجا يك كتاب قرآن وجود دارد كه با موى اسب بر روى نوار باريكى با عرض 10 سانتيمتر نوشته شده است و 300 سال از عمر آن مى‏گذرد .

به دليل برنامه نسبتا فشرده‏اى كه در شهر قم براى ما سازماندهى شده بود، ما فقط توانستيم از دو طبقه اين كتابخانه ديدن نماييم . در سالن اصلى كتابخانه مذكور كتابها بر روى طبقاتى تا سقف نگاهدارى مى‏شوند . اين طبقات به وسيله سرپوش‏هاى شيشه‏اى پوشانيده شده‏اند . به غير از پرسنلى كه در اين سالن مشغول به كار هستند معمولا هيچكس ديگرى را راه نمى‏دهند . اما در مورد ما استثنا قائل شدند . درجه حرارت و رطوبت هوا در اين مكان بوسيله دستگاه‏هايى بطور اتوماتيك كنترل مى‏شود تا ميكروب‏ها نتوانند به كتابها آسيب برسانند . همواره در زمان مقرر شده يك مخلوط هوا مركب از تركيب‏هاى شيميايى را وارد مى‏كنند . در صورت افزايش درجه حرارت هوا و يا بروز دود يا بوهاى متفرقه دستگاه‏هاى مذكور به طور خودكار به كار مى‏افتند و در عرض پنج ثانيه تمام هواى موجود در اين انبار كتاب را خارج مى‏نمايند .

كليه كتابهايى كه وارد اين كتابخانه مى‏شوند و همچنين تمام دست‏نويس‏هايى كه جهت نگاهدارى به اين كتابخانه سپرده مى‏شوند، قبل از اينكه بر روى طبقات محل نگاهدارى جاى گيرند، مرحله آماده‏سازى ترموشيميايى (مطالعه در مورد كيفيت تغييرات گرمايى واكنش‏هاى شيميايى) را پشت‏سر مى‏گذارند . به همين منظور، آنها را در داخل يك محفظه نفوذناپذير قرار مى‏دهند و سپس يك تركيب مخصوص شيميايى را وارد محفظه مى‏نمايند . اين كتابهاى تازه به مدت 72 ساعت در شرايط درجه حرارت معينى در داخل اين محفظه نگاه داشته مى‏شوند .

كاركنان علمى اين كتابخانه براى ما توضيح دادند كه هر كتابى درست همانند انسان ممكن است‏به بيمارى‏هاى خاصى مبتلا شود و چنانچه اقدامات به موقع جهت رفع آن انجام نپذيرد، اين بيمارى ممكن است منجر به نابودى كتاب شود . در اثر همين روش علمى است كه در آنجا شرايط لازم براى يك حيات طولانى براى كتابها بوجود مى‏آيد .

در اين كتابخانه شعبه‏اى در ارتباط با تعمير و بازسازى كتابها وجود دارد . هنگاميكه ما از اين كتابخانه ديدن مى‏نموديم، كليه دستگاهها و پروسه پيچيده تعمير و بازسازى كتابها را به ما نشان دادند . به دليل وجود يك چنين بخشى در اين كتابخانه اين است كه برخى اوقات كتابها و دست‏نويس‏هايى را با كيفيت‏هاى مختلف به اين كتابخانه تقديم مى‏نمايند كه برخى از آنها به وسيله سازمانها و اشخاص مختلف و برخى ديگر توسط مراكز علمى به آنجا هديه مى‏شوند . اين كتب و دست‏نويس‏هاى منحصر به فرد غالبا با قصور و از روى مسامحه‏كارى نگاهدارى شده‏اند و يا اينكه با بى‏مبالاتى به كار گرفته شده‏اند . به همين دليل است كه آنها با عيوب مختلفى كه دارند، جهت نگاهدارى شدن وارد اين كتابخانه مى‏شوند، گاهى اوقات لبه آنها تاخورده است، گاهى نيز صفحات آنها پاره پاره شده است و برخى اوقات نيز صفحات اين كتابها پوسيده مى‏شود . بنابراين، در همين شعبه است كه اين كتابها و دست‏نويس‏ها ترميم و بازسازى مى‏شوند .

كتابخانه شهر قم از طريق يك مركز بين‏المللى كامپيوتر با 400 كتابخانه جهان، من‏جمله با كتابخانه‏هايى در كانادا، ايالات متحده آمريكا، فرانسه، انگلستان و كليه كشورهاى عربى در ارتباط مى‏باشد . مركز مذكور براى كتابخانه اين امكان را فراهم مى‏نمايد كه در عرض مدت كوتاهى هرگونه اطلاعاتى را با كتابخانه‏هاى معتبر جهان مبادله كند . در همانجا ميكروفيلم ويدئويى تهيه مى‏كنند كه هر يك از اين ميكروفيلم‏ها تعداد شانزده كتاب را در داخل خود جاى مى‏دهد . اقدام مذكور در هنگام تبادل اطلاعات با ساير كتابخانه‏هاى جهان بسيار اهميت دارد .

در شعبه ديگرى با كمك علم الكترونيك مى‏توانند اندازه كتابها و دست‏نوشته‏ها را افزايش يا كاهش دهند و در صورت تمايل مى‏توانند صفحات آنها را رنگى يا سياه و سفيد نمايند .

بطوركلى، كتابهاى اين كتابخانه به زبانهاى فارسى، عربى، انگليسى، فرانسوى و آلمانى مى‏باشند . در آنجا به زبان روسى كتاب وجود ندارد . هر روز 2000 - 1500 نفر جهت مطالعه و پژوهش به اين كتابخانه مى‏آيند .

پس از ورود به داخل اين كتابخانه هم مى‏توان كتاب مورد نظر را از روى طبقات محل نگاهدارى كتابها برداشت و پس از نشستن در پشت ميز در سالن مطالعه آنرا مطالعه نمود و هم اينكه در صورت تمايل مى‏توان به سالن ويژه‏اى كه در آنجا مى‏توان كتاب موردنظر را بر روى كامپيوتر انتخاب كرد، رفت و سپس تمام آن را بر روى صفحه مانيتور مطالعه نمود و يا اينكه از مباحث‏خاصى اطلاعات مورد نياز را بدست آورد . زيرا كليه كتابهاى كتابخانه مذكور بر روى ميكروفيلم‏هايى ضبط شده است .

در اين كتابخانه به منظور تامين امنيت لازم در نقاط بسيار زيادى از ساختمان آن دوربين‏هاى ويدئويى نصب شده است كه ترددهاى موجود در اين ساختمان را كنترل مى‏نمايند . متاسفانه ما فرصت پيدا نكرديم كه با اين كتابخانه منحصر به فردى كه در سال 1999 نودمين سالگرد آن جشن گرفته شد، به طور كامل آشنا شويم .

آيت‏الله العظمى مرعشى نجفى

آيت‏الله العظمى مرعشى نجفى در سن 16 سالگى با ابتكار شخصى و تلاش خودش ساخت اين كتابخانه منحصر به فرد را شروع كرد . برجسته نبودن احساس ضرورت براى احداث يك چنين كتابخانه‏اى در سالهاى جوانى او و همچنين بارز نبودن اهميت كار او براى اجتماع آن زمان در راستاى جمع‏آورى كتابهاى قديم و دست‏نويس‏ها از جمله عواملى بودند كه باعث‏شروع احداث اين كتابخانه در شهر قم شد، كتابخانه‏اى كه بعدها اهميت جهانى پيدا كرد . آيت‏الله مرعشى نجفى تمام زندگى طولانى خودش را وقف امور مربوط به كتابخانه مذكور نمود . وى به مدت 80 سال به عنوان مدير و اداره‏كننده اين كتابخانه عظيم و بسيار باشكوه بود . او به طور همزمان به فعاليت‏هاى مربوط به ساخت و ساز ساختمان اين كتابخانه مى‏پرداخت و آن را با تجهيزات مدرن و پيچيده الكترونيكى مجهز مى‏نمود .

آيت‏الله مرعشى نجفى كه براى ملت ايران از احترام بسيار بالايى برخوردار است تمام زندگى خود را وقف خدمتگزارى به ملت، اسلام و توسعه علوم دينى نمود . او در سال 1989 در سن 96 سالگى ضمن اينكه تا آخرين روز زندگى خود در همين پست قرار داشت، وفات نمود (دامت‏بركاته!) .

او در وصيت‏نامه خود قبل از مرگ نوشت: من را در داخل اين كتابخانه دفن كنيد تا اينكه مردمى كه به اينجا مى‏آيند از كنار مزار من نيز بگذرند .

به وصيت او عمل شد، به طوريكه او را در داخل ساختمان كتابخانه در راهروى طبقه اول نزديك درب ورودى اصلى دفن كردند . بر روى مزار او آرامگاهى را كه در حدود 5/1×5/2 متر مى‏باشد و ارتفاع آن كمى بيشتر از 2 متر مى‏باشد، ساختند . هر شخصى كه وارد اين كتابخانه مى‏شود به محض ورود به داخل سالن از كنار مزار او مى‏گذرد و پس از توقفى كوتاه در آنجا دعاى اهل قبور را براى او مى‏خواند و بر مزار او بوسه مى‏زند . ما نيز همين كار را كرديم . سپس در آنجا با تصاويرى از روش زندگى او كه بر روى ديواره‏هاى راهرو در نزديكى مزار او نصب شده بود، آشنا شديم (انشاالله قبر او پر نور و روحش شاد شود) . پس از وفات آيت‏الله مرعشى نجفى پسر بزرگش دكتر محمود مرعشى مدير و رياست اين كتابخانه را عهده‏دار شد . كتابخانه هر روز از ساعت 5/7 صبح تا 5/9 شب كار مى‏كند .

همچنين ما در شهر قم از يك كتابفروشى بسيار بزرگ كه در آنجا كتابهايى به زبانهاى مختلف جهان وجود دارد، ديدن كرديم . ما در آنجا با ميل و رغبت زيادى تعدادى كتاب دينى به زبان روسى به يادبود ديدارمان از قم خريدارى كرديم . من شخصا يك جلد كتاب قرآن كه توسط والرييا پاراخاوايا به زبان روسى ترجمه شده بود، خريدم . ديدار ما از اين كتابفروشى و شهر قم در مورخه 25 فوريه سال 1998 صورت گرفت .

در شهر اصفهان

اصفهان به عنوان يكى از بزرگترين شهرهاى كشور ايران است . اين شهر بر روى جلگه‏اى پهناور به فاصله 414 كيلومترى جنوب تهران واقع شده است . اين شهر در حدود 000/200/1 نفر جمعيت دارد . اصفهان از لحاظ جمعيت پس از شهرهاى تهران و مشهد مقام سوم را در كشور ايران دارد . شهر زيبا و قديمى اصفهان از زمانهاى قديم دانشمندان، شعرا، نقاشان، معماران، استادكاران صنعت، تجار و سيل پايان‏ناپذير توريست‏ها را مجذوب خود نموده است . و احتمالا به همين دليل است كه امروز اين شهر را نصف جهان مى‏نامند، هركس كه در ايران از شهر اصفهان ديدن ننموده باشد، انگار كه اصلا در ايران نبوده است و يا به قول ايرانيان براى ديدن ايران، در ابتدا بايد در اصفهان حضور يافت .

ما پيشوايان دينى روسيه فدراتيو نيز در طول اقامت‏خودمان در ايران اين سعادت و بخت را پيدا كرديم كه از اين شهر قديمى بسيار مجلل و باشكوه و مركز صنعت ايران ديدن كنيم . در اين شهر با كمك كشور ما يك كارخانه فلزسازى (ذوب آهن) ساخته شده است . اين كارخانه توان صنعتى لازم را براى كارخانه‏هاى سيمان، قند و پالايشگاه‏هاى نفت ايران و همچنين براى اهداف و تاسيسات صنعت دفاعى و كارخانه‏هاى مربوط به توليد دستگاه‏هاى پزشكى، كارخانه‏هاى صنايع سبك از قبيل كارخانه‏هاى مخصوص توليد كفش، نساجى و ... تكميل و تامين مى‏نمايد .

بيش از 90 واحد صنعتى و اقتصادى با كمك متخصصين شوروى در ايران ساخته شده است كه منجمله مى‏توان به كارخانه‏هاى ماشين‏سازى، لوله‏هاى گاز ماورا ايران، كارخانه ماهى، سيلوها و ايستگاه‏هاى راه‏آهن، خطوط راه‏آهن، بنادر دريايى در سواحل درياى خزر و سيستم آبيارى ايران اشاره نمود .

احتمالا به همين دليل است كه ايرانيان برخوردى احترام‏آميز نسبت‏به روسها و كليه كسانيكه از اين سرزمين به ايران مى‏آيند، دارند . در همين ارتباط، در شهر اصفهان ما را به عنوان ميهمانان عاليقدر امام خمينى محسوب نمودند و ما را در يكى از بهترين هتل‏هاى موجود در خاورنزديك، يعنى در هتل شاه‏عباس اسكان دادند .

اين هتل كه مدت زيادى از ساخت آن نمى‏گذرد (در دهه 60 ميلادى) دقيقا در مركز شهر اصفهان در خيابان شهيد آيت‏الله مدنى واقع شده است و براى توريست‏ها داراى جاذبه‏ها و جاهاى ديدنى بسيار زيادى است . اين هتل نه فقط در ميان هتل‏هاى موجود در اصفهان بلكه در مقايسه با كليه هتل‏هاى موجود در كشورهاى عربى و بطوركل در خاور نزديك بى‏نظير مى‏باشد . هتل مذكور با استفاده از معمارى اسلامى بنا شده است و نماى روى آن با تجمل بى‏نظير و فوق‏العاده‏اى روسازى گرديده است . در داخل آن نيز سالن‏ها و رستورانهاى بسيار زيبايى وجود دارد كه رستوران طلايى و رستوران نقره‏اى ناميده مى‏شوند . پله‏هاى مارپيچ اين هتل و همچنين راه‏پله‏ها و اطاقهاى آن بوسيله فرش‏هاى بسيار زيبايى پوشانده شده است، در همه جاى اين هتل گلدان و آثار برنزى قلمكارى شده استادكاران اصفهانى وجود دارد . پنجره‏هاى اين هتل با تصاويرى كه بر روى قالى‏هاى پهن شده روى كف وجود دارد، نقاشى شده‏اند . به طوريكه تصاوير نقش‏بسته شده بر روى پنجره‏ها و فرش‏ها همخوانى دارند . هتل شاه‏عباس داراى محوطه فوق‏العاده زيبايى است كه توريست‏هاى خارجى، تجار ثروتمند و ميهمانان اعيان و نامى را همواره بسوى خود جلب مى‏نمايد .

يك موقعى، در زمانى‏كه احداث كارخانه ذوب‏آهن اصفهان با كمك اتحاد جماهير شوروى انجام مى‏شد، از رئيس شوراى عالى اتحاد جماهير شوروى نيكلاى ويكتورويچ پادگورنى در همين هتل پذيرايى كردند . در اينجا در ماه مارس سال 1973 رئيس شوراى وزيران اتحاد جماهير شوروى آلكسى نيكلايويچ كاسيكين كه به مناسبت‏سال جشن مربوط به توليد و راه‏اندازى اين كارخانه ذوب‏آهن حضور يافته بود، اقامت گزيده بود .

شهر اصفهان از طريق ساختمانها و عمارات بسيار مجلل و باشكوهش كه به سبك معمارى اسلامى ساخته شده‏اند و همچنين از طريق آثار تاريخى بى‏شمارى كه دارد، معروفيت‏خاصى را در بين جهانيان كسب نموده است . يكى از آثار تاريخى و معروف اين شهر كه در حدود 400 سال قبل تاسيس شده است و از معمارى بسيار زيبايى برخوردار مى‏باشد، مسجد شاه‏عباس است كه اين مسجد در حال حاضر نيز فعال مى‏باشد . رشد و شكوفايى اصفهان با دوران حكومت همين شاه در ارتباط مى‏باشد (اواخر قرن شانزدهم - اوايل قرن هفدهم) . اندازه اين مسجد انسان را مات و مبهوت مى‏نمايد . طول آن 560 متر و عرض آن 210 متر مى‏باشد . مسجد مذكور داراى حياطى داخلى به مساحت‏بالغ بر هشت هكتار است . هر روز جمعه در اينجا در هواى آزاد نمازجمعه برگزار مى‏شود، به طوريكه 120 هزار نفر مسلمان به طور همزمان در اين حياط نماز مى‏خوانند .

اين مسجد مجلل و باشكوه داراى معمارى فارسى (ايرانى) است و به دليل آرايش زيباى ديواره‏هاى داخلى آن و گنبدهاى رويايى و افسانه‏اى‏اش شهرت دارد . ميناكارى آبى آسمانى، آبى، نارنجى و سبز رنگ به كار برده شده در مسجد مذكور نه فقط چشمها را به خود خيره مى‏نمايد، بلكه موجب مسرت و شادى دلها مى‏گردد .

دروازه ورودى اصلى اين اثر تاريخى داراى پوششى از جنس طلا و نقره مى‏باشد . در زير تنها سقف اين بناى تاريخى تعداد زيادى صحن نماز با اندازه‏هاى مختلف، تعداد زيادى فروشگاه كه استادكاران بسيارى در داخل آنها مشغول به كار هستند، وجود دارد . يك زمانى شاه‏عباس همراه با زنهاى خود در همين‏جا زندگى مى‏كرد .

در آن زمانهاى قديم، يعنى هنگاميكه مسجد شاه‏عباس را ساختند بلندگو، ميكروفون و علوم مربوط به قدرت و تحرك برق وجود نداشت . اما صداى امام جماعت در نماز مى‏بايستى به طور مناسب و همزمان در همه‏جا طنين‏انداز مى‏شد و در تمام گوشه‏هاى اين سالن بسيار بزرگ كه هزاران مسلمان به طور همزمان به او اقتدا مى‏كردند و پشت‏سر او نماز مى‏خواندند توسط نمازگزاران شنيده مى‏شد . اين‏طور به نظر مى‏رسد كه در 400 سال قبل معماران و مهندسين اين منطقه از جهان آنقدر دقيق، خبره و صاحب‏نظر در كار خودشان بودند كه باهوش بسيار بالاى خود توانسته بودند به صورت جالبى موضوع مربوط به آكوستيك (علم مربوط به انتشار صوت) را در احداث مساجد بسيار بزرگ حل كنند .

امامى كه نماز جماعت را در سالن بزرگ مسجد انجام مى‏دهد، بايستى در نقطه معينى از مسجد قرار گيرد . اين نقطه بر روى كف مسجد توسط يك سنگ مرمرين سفيد رنگ به شكل مربع مشخص شده است . و كلماتى كه توسط امام جماعت ادا مى‏شود، از اين نقطه مربع شكل طنين‏انداز مى‏شود سپس به‏وسيله شكل خاص گنبدهاى مسجد در سقف تقويت مى‏گردد و بلافاصله اين صوت تقويت‏شده به تمام بخش‏هاى سالن بزرگ منتقل مى‏شود و توسط كليه مسلمانان كه نماز را برپا مى‏دارند، شنيده مى‏شود .

ما نيز با مشاهده يك چنين تكنولوژى مربوط به چهار قرن پيش متعجب شده بوديم . به‏طوريكه به‏ترتيب بر روى سنگ نه چندان بزرگ مرمرى كه در وسط اين سالن بزرگ قرار داشت، مى‏ايستاديم و با صدايى آهسته كلمه‏اى را بر زبان مى‏آورديم، بلافاصله اين كلمه تقويت مى‏شد و بطور يكسان در تمام گوشه‏هاى اين سالن بزرگ شنيده مى‏شد . بدين ترتيب بود كه در هنگام قرائت نماز بوسيله امام جماعت، كلماتى را كه او بر زبان جارى مى‏نمود به‏طور يكسان در هر نقطه‏اى از اين سالن بسيار عظيم شنيده مى‏شد . اين تكنولوژى در آن زمان در اثر طراحى خاص گنبدها و سقف‏هاى مسجد كه توسط استادكاران خبره و قديمى طراحى شده بود، مورد استفاده قرار مى‏گرفت .

در حال حاضر ضرورتى براى يك چنين اقدامى وجود ندارد . الساعه در كليه مساجد كوچك و بزرگ ميكروفون‏ها، آمپلى‏فايرها و بلندگوها به خدمت گرفته مى‏شوند . مسجد شاه‏عباس از لحاظ زيبايى بى‏نظير و از لحاظ اندازه بسيار عظيم و با شكوه مى‏باشد، به طوريكه به عنوان يكى از بزرگترين آثار تاريخى و معمارى ايرانيان محسوب مى‏شود . در كليه نقاط اين مسجد و بر روى دروازه‏هاى آن آياتى از قرآن به زبان عربى نوشته شده است . هر يك از صحن‏هاى نماز داراى رنگ مخصوص به خود است كه هر طايفه يا قبيله‏اى در سالن مخصوص خود نماز مى‏خوانده است . بدين‏ترتيب، سالن شاهنشاهى داراى رنگ نارنجى بوده و به غير از شاه و خانواده او هيچكس ديگرى حق نماز خواندن در اين سالن را نداشت . در طبقه اول اين مسجد عظيم و باشكوه تعداد بى‏شمارى مغازه، دكان، كارگاه‏هاى مخصوص صنايع دستى، پستخانه، دفتر تلگراف و تلفن، بوفه، رستوران، كافه و ... وجود دارد .

محل استقرار اين مغازه‏ها و كارگاه‏ها به نحوى مناسب انتخاب شده است كه براى نوجوانان اين امكان را فراهم مى‏نمايد تا با موتور گازى‏ها و دوچرخه‏هاى ظريف و زيباى خودشان به راحتى به آنجا تردد نمايند و بدون اينكه وسيله نقيله خود را در جائى پارك كنند و يا اينكه حتى بدون پياده شدن از آنها خريدهاى خود را انجام دهند . اين موتور گازى و دوچرخه‏ها در همه‏جا در ميان خريداران پياده مشاهده مى‏شوند . قبلا كه ما، در كشور عربستان سعودى بوديم، يك چنين صحنه‏اى را ضمن حضور در مغازه‏هاى آنجا ديده بوديم . در آنجا نيز خريداران با موتور گازى و يا دوچرخه به داخل فروشگاه‏ها مراجعه مى‏نمايند، كالاى موردنظر خودشان را انتخاب مى‏كنند، در داخل فروشگاه از يك غرفه به غرفه‏اى ديگر مراجعه مى‏كنند، بدون اينكه از موتور يا دوچرخه خود پياده شوند حساب خودشان را تسويه مى‏نمايند و سپس به محل اقامت‏خودشان مراجعه مى‏نمايند . شايد خوانندگان اينگونه تصور كنند كه آنها بدين ترتيب در داخل مغازه‏ها با موتور گازى سر و صدا ايجاد مى‏نمايند و يا در اثر كار كردن موتورهاى اين وسايل نقليه در داخل مغازه‏ها دود به‏وجود مى‏آورند و بدين‏ترتيب باعث آزار و اذيت‏خريداران و فروشندگان مى‏گردند . اما واقعيت اين است كه اصلا يك چنين وضعيتى پيش نمى‏آيد . دليلش هم اينست كه رانندگان اين موتورها بسيار مودب و با انضباط هستند و هيچگونه مزاحمت و مشكلاتى را براى هيچكس به وجود نمى‏آورند . آنها هرگز بى‏جهت‏بوق نمى‏زنند، به عابرين پياده اجازه عبور مى‏دهند، در هنگام رانندگى احتياط و دقت زيادى را از خود نشان مى‏دهند، سرعت‏خود را افزايش نمى‏دهند و بالاخره اينكه بين خودشان مسابقه سرعت نمى‏گذارند . از طرف ديگر، يك چنين موتور گازى‏هايى آنقدر بى‏سر و صدا هستند كه حتى تشخيص اين موضوع كه موتور آن كار مى‏كند يا خاموش است‏به سختى معلوم مى‏شود . احتمالا اين قبيل موتورها داراى اگزوزهاى مخصوصى جهت‏خنثى نمودن گازهاى ايجاد شده بوسيله موتور مى‏باشد، زيرا در داخل مغازه‏هايى كه آنها بطور مرتب در حال رفت و آمد هستند بوى سوخته و بوى دود احساس نمى‏شود و فروشندگان مغازه‏ها به راحتى و با خونسردى كامل به كارشان مشغول هستند .

يك‏چنين موتورهاى گازى داراى كيفيت‏بسيار بالا و طراحى كاملى هستند . به‏طوريكه جهت‏به كار انداختن موتور آنها به نيروى خاصى نياز نيست، بايد فقط شير باك بنزين آن را باز نمود و گاز را كمى فشار داد .

مغازه‏هاى موجود در آنجا نه تنها جهت فروش كالا در خدمت‏خريداران هستند، بلكه به تهيه و توليد صنايع دستى نيز مى‏پردازند . تقريبا در نزديكى هر مغازه‏اى يك كارگاه صنايع دستى نيز وجود دارد . در داخل اين كارگاه‏ها ظروف فلزى را قلمزنى مى‏كنند، زيورآلات مختلف مى‏سازند، تصاوير مينياتورى رسم مى‏كنند، صندوقچه‏هاى قديمى را با زيورآلات نصب شده بر روى آنها مى‏سازند، قاليچه مى‏بافند و به توليد كالاهاى مصرفى ديگر مردم مى‏پردازند، سپس اين فرآورده‏ها و توليدات كارگاه‏ها در غرفه‏هاى همين فروشگاه‏ها به فروش رسانده مى‏شود . هنگام عبور نمودن از كنار مغازه‏هاى طبقه اول اين مسجد فوق‏العاده عظيم در همه‏جا فقط صداى توك - توك - توك بگوش مى‏رسد . اين همان صداى ابزار كار استادكاران است كه بر روى ظروف مسى و برنزى قلمزنى مى‏نمايند . به همين دليل است كه شهر اصفهان به عنوان يكى از بزرگترين مراكز صنايع دستى و تجارت محسوب مى‏شود . اين شهر به لحاظ قلمزنى بر روى فلزات، نقاشى مينياتورى، اجراى گراور بر روى فلز شهرت جهانى دارد . به‏طوريكه در اصفهان تعداد زيادى فروشگاه و مغازه در ارتباط با فروش ظروف مسى قلمزنى شده، جواهرآلات و نقاشى‏هاى مينياتورى وجود دارد . توريست‏هايى از تمام كشورهاى دنيا همواره به شهر اصفهان مى‏آيند تا اينكه از تماشاى آثار باستانى و معمارى اسلامى ادوار مختلف تاريخى اين شهر لذت ببرند .

يكى ديگر از جالب‏ترين بناهاى تاريخى اصفهان بناى منار جنبان مى‏باشد . اين مناره‏ها كه در سال 1316 توسط اعضاى خانواده ابوعبدالله احداث شده است، اكنون تقريبا 700 سال از عمر آن مى‏گذرد . با وجود اينكه بناى مذكور بسيار قديمى است، هنوز هم سالم بوده و به‏طور مرتب كار مى‏كند . اين مناره‏ها داراى راهروهاى عبورى بسيار تنگى هستند كه ما به زحمت موفق شديم از آنجا گذشته و خودمان را به بالا برسانيم . در ارتفاع مشخصى از اين مناره‏ها احساس بيم و وحشت‏به انسان دست مى‏دهد . از وسط شهر اصفهان رودخانه‏اى به نام زاينده رود مى‏گذرد كه بر روى اين رودخانه پل‏هاى بسيار ديدنى و غيرمعمولى از لحاظ معمارى ساخته شده است . رودخانه مذكور شهر را به دو قسمت تقسيم نموده است . اين رودخانه پهن، پر آب و تميز را كه از داخل كوهها سرچشمه مى‏گيرد، در سرزمين اصفهان تعداد سى و سه پل قطع مى‏كنند . اين پل‏ها به عنوان آرايش و زينت‏شهر محسوب مى‏شوند . طول هر يك از اين پل‏ها معمولا به 400 - 350 متر و عرض آنها به 15 متر مى‏رسد . تعداد زيادى از اين پلها براى عبور و مرور وسايل نقليه موتورى و برخى از آنها فقط جهت عبور و مرور عابرين پياده مورد استفاده قرار مى‏گيرد . هنگامى‏كه هوا در اين شهر خيلى گرم باشد مردم در كنار اين رودخانه فرش‏هايى را پهن مى‏كنند و در آنجا استراحت مى‏نمايند . در زير پل‏هاى اين رودخانه رستوران و كافه‏هايى وجود دارد كه كلا دو متر از سطح آب فاصله دارند و محل استراحت‏خوبى براى توريست‏ها به حساب مى‏آيد . خود معمارى اين پل‏ها نيز غيرمعمولى است . اين پله‏ها در هنگام شب به دليل اينكه با چراغ‏هاى رنگارنگى تزئين شده‏اند، بسيار زيبا به نظر مى‏آيند . در امتداد اين رودخانه پاركهاى بسيار زيبايى ساخته شده‏اند و در داخل يكى از اين پاركها باغ‏وحش بزرگى وجود دارد كه نمونه‏هايى از پرندگان موجود در جهان در داخل آن نگاهدارى مى‏شوند . مردم اصفهان در روزهاى تعطيلى، يعنى در روزهاى پنجشنبه و جمعه همراه با خانواده‏هايشان به ساحل اين رودخانه مى‏آيند و در آنجا برنامه‏هاى تلويزيون را تماشا مى‏كنند، چاى مى‏نوشند، كتابها و مجلات را مى‏خوانند و يا اينكه بر روى چمن دراز مى‏كشند و استراحت مى‏نمايند . پلهاى مستقر بر روى زاينده‏رود جهت عبور وسايل نقليه موتورى به صورت يك طبقه احداث شده‏اند . اين پلها از لحاظ زيبايى و قاومت‏بى‏نظير هستند و در زمره بهترين پل‏هاى جهان به حساب مى‏آيند .

همچنين ما در اصفهان از قصر چهل ستون ديدن نموديم . اين عمارت در سال 1647 توسط شاه‏عباس احداث گرديده است و جهت پذيرايى از ميهمانان حكومتى اختصاص داده شده است . اين قصر در يك باغ شهرى مستقر شده است و در روبروى آن يك حوض بسيار بزرگ ساخته شده است . قصر مذكور داراى بيست‏ستون مى‏باشد كه سايه اين ستونها بر روى حوض آب روبروى آن مى‏افتد و به همين دليل است كه آنرا قصر چهلستون مى‏نامند .

در مجموع ما، در شهر اصفهان بناهاى بسيار زياد تاريخى را ديديم كه به عقيده ما در دنيا بى‏نظير هستند . مردم اصفهان مذهبى بوده و مطابق با قوانين اسلام زندگى مى‏كنند . در طول اقامت‏خودمان در اصفهان حتى يك نفر مشروب‏خور و يا مست را نديديم . در فروشگاه‏ها مشروبات الكلى به هيچ‏عنوان به فروش نمى‏رسد، زيرا به دليل عدم مصرف مردم ايران در مشروبات الكلى ضرورتى در فروش آن مشاهده نمى‏شود . از طرف ديگر، اسلام استعمال مشروبات الكلى را ممنوع نموده است، زيرا اشخاص واقع‏بين و هوشيار دزدى نمى‏كنند، اقدام به اوباشى و عربده‏جويى نمى‏نمايند، هيچكس را مورد آزار و اذيت قرار نمى‏دهند و دست‏به جنايت و تبهكارى نمى‏زنند . در اين شهر نيز قسمت عمده اهالى پايبند دين اسلام و مذهب شيعه مى‏باشند، در شهر اصفهان بيش از 180 مسجد و 14 كليسا فعاليت مى‏نمايد .

ما مسير تهران به اصفهان را با اتوبوس رفتيم، اما در برگشت‏به تهران برايمان بليط هواپيماى بوئينگ 770 تهيه كرده بودند .

در شهر مشهد

چنانچه شهر مكه در عربستان سعودى براى مسلمانان تمام جهان به عنوان شهرى مقدس به حساب مى‏آيد، در ايران شهر مشهد است كه به عنوان مكانى مقدس محسوب مى‏شود . اين شهر در حدود دو ميليون نفر جمعيت دارد كه در فاصله 930 كيلومترى شرق تهران در دره رودخانه كشف رود واقع شده است . يك‏زمانى شهر مشهد به عنوان بخشى (ناحيه‏اى) از شهر قديمى طوس بود، اما مغول‏ها دو مرتبه در سالهاى 1220 و 1388 شهر طوس را با خاك يكسان كردند . در آن هنگام اهالى شهر مشهد در مكان جديدى، يعنى در داخل روستاى سناباد سكونت گزيدند و از آن زمان بود كه شهر توسعه و تكامل جديد خود را به دست آورد .

اين شهر در سال 817 در ارتباط با شهادت فجيعانه امام رضا عليه‏السلام نام مشهد را به‏خود گرفت . كلمه مشهد را به‏خود گرفت . كلمه مشهد به زبان فارسى به معناى محل شهادت مى‏باشد .

مشهد از طريق مسير راه‏آهن به تهران متصل شده است . در اين شهر نيز يك فرودگاه بين‏المللى وجود دارد، به طوريكه ما پيشوايان دينى روسيه فدراتيو را با هواپيماى توپولف - 154 از تهران به مشهد بردند .

از آنجائيكه شهر مشهد براى مسلمانان شيعه به عنوان شهرى مقدس مى‏باشد، ساليانه ميليونها نفر زائر از كشورهاى مختلف جهان جهت زيارت امام رضا (ع) به اين شهر مى‏آيند . كسانى‏كه جهت زيارت به مشهد مى‏روند، از اين حق برخوردارند كه كلمه مشهدى را به ابتداى نام خانوادگى خودشان بيفزايند . همانطورى‏كه زائرين خانه خدا در مكه اين حق را دارند كه به ابتداى اسم خودشان كلمه حاجى را اضافه كنند . به طور مثال، من شخصا هم به زيارت مكه و هم به زيارت مشهد رفته‏ام . بنابراين مى‏توانم خودم را اسماعيل حاجى ايگيزيانف مشهدى بنامم .

و اما چه چيزهايى در شهر مشهد زائران را مجذوب خود مى‏نمايد؟ در اين شهر در سال 1405 تا سال 1418 يك مركز دينى عظيم و باشكوهى تحت عنوان آستان قدس رضوى به وجود آمده است . اين مجموعه مجلل مسجد گوهرشاد را كه در آنجا آرامگاه امام هشتم شيعيان موسى‏الرضا واقع شده است، به حوزه علميه دودر، كاروان‏سرا، ايوان عليشيد نوايى و چهار حياط بزرگ با فواره و حوض‏هاى بسيار بزرگى براى اجراى وضو (طهارت) قبل از نماز وصل مى‏كند . حرم امام رضا (ع) در مركز مسجد قرار دارد و در آنجا بر روى مزار او مقبره‏اى احداث شده است كه در حقيقت‏ساختمانى بسيار زيبا و برجسته مى‏باشد . در داخل حرم امام رضا (ع) هميشه تعداد بسيار زيادى زوار هست . آنها در آنجا قرآن مى‏خوانند، با دست‏هاى خودشان مقبره مذكور را نوازش مى‏نمايند و بر آن بوسه مى‏زنند، تعدادى از زائرين براى مدت زيادى در كنار مقبره اين امام مى‏ايستند، شبكه‏هاى فلزى آرامگاه او را با دست مى‏گيرند و التماس دعا مى‏نمايند . در آنجا آنقدر زياد زائر هست كه تعداد زيادى از زائرين موفق نمى‏شوند خودشان را به كنار مقبره ايشان برسانند . خود مسجد و تمام ساختمانهاى موجود در اين مجموعه و بويژه بخش‏هاى داخلى اين ساختمانها با معمارى بسيار زيبايى تزئين شده‏اند . به طوريكه هر بيننده‏اى را مات و مبهوت خود مى‏نمايد .

هنگامى‏كه من داخل اين مسجد شدم و زيبايى داخل آن را به چشم خود ديدم، نتوانستم جلوى اشكهاى خود را كه از چشمانم سرازير شده بود، بگيرم . من در آنجا اشكهاى خود را در ميان هزاران نفر زائرى كه در آن لحظه در داخل مسجد بودند، پنهان نكردم . اشكهاى من از خوشحالى سرازير شده بود و خوشحالى من از اين بابت‏بود كه خداوند متعال اين امكان را براى من به وجود آورده بود كه بتوانم با چشمهاى خودم يك چنين صحنه‏هاى زيبايى را ببينم، زيبايى‏هايى كه به‏وسيله استادكاران ايرانى ساخته شده‏اند و احتمالا در دنيا بى‏نظير مى‏باشند . من از مشاهده اين همه زيبايى در اين مسجد آنقدر سراسيمه شده بودم كه قابل‏توصيف نمى‏باشد، حتى فكر نمى‏كردم كه يك روز يك چنين زيبايى را بتوانم ببينم .

من با چشمان پر از اشك خداوند بزرگ را شكر و سپاسگزارى نمودم، زيرا خواست‏خدا بود كه من نيز در شهر مشهد حضور يابم و از اين مسجد زيبا ديدن كنم . به عقيده من، اين استادكاران و هنرمندان ايرانى كه قادرند معمارى بسيار زيباى اسلامى را به نمايش بگذارند در جهان بى‏نظير هستند . به همين دليل است كه در تمام طول سال تعداد بسيار زيادى زائر نه فقط از شهرهاى مختلف ايران بلكه از ساير كشورهاى ديگر نيز به شهر مشهد مى‏آيند .

ديوارها و سقف‏هاى اين مسجد و ساير بناهاى موجود در كنار اين مسجد داراى نقش و نگار بسيار زيبايى است . كف اين بناها با سنگهاى مرمر و موزائيك‏هايى از جنس چينى بدل سنگفرش شده است و تمام لوسترهاى آن آب طلا اندود شده است .

درب ورودى به محوطه اين مسجد داراى يك مركز كنترل عبور و مرور زائرين مى‏باشد كه بخش كنترل زنان و مردان مجزا است . هر زائرى را به طور دقيق در داخل اطاقك مخصوصى تفتيش مى‏نمايند . تمام چيزهايى را كه زائر همراه خود دارد (از قبيل كيف، وسايل، دوربين عكاسى و فيلم‏بردارى) بايد قبل از ورود به داخل مسجد به اطاق امانات تحويل دهد . جهت انجام فرايض دينى مى‏توان در داخل محوطه مسجد در كنار حوض وضو گرفت .

نحوه احضار و دعوت مومنين براى نماز خواندن در اين مسجد نيز بسيار جالب مى‏باشد . اين روش بسيار قديمى است، يعنى مربوط به زمانى است كه در آن هنگام ميكروفون و بلندگو ساخته نشده بود، اما در آنجا اكنون نيز همين روش مورد استفاده قرار مى‏گيرد . هشت نفر شيپورزن با شيپورهاى بسيار بلند خودشان در بالاى مناره‏اى به ارتفاع 43 مترى قرار مى‏گيرند . انتهاى شيپورهاى آنها به شكل بشقاب است و در حكم پخش‏كننده صوت مى‏باشد . آنها همانطورى كه ايستاده‏اند، به جهات مختلف چرخيده و به داخل شيپورهاى خود مى‏دمند و بدين ترتيب مومنين را دعوت به نماز مى‏نمايند . صداى دعوت مومنين هت‏خواندن نماز در فاصله زيادى از شهر طنين‏انداز مى‏شود . اين منظره از زمين بسيار زيبا و افسانه‏اى به نظر مى‏رسد . هزاران نفر اين شيپورزنها را كه بر روى مناره‏اى قرار گرفته‏اند و لباسهاى يكسانى را به تن كرده‏اند و با دميدن به شيپورهاى خود مومنان را به نماز دعوت مى‏نمايند و شيپورهاى دراز خود را در جهات مختلف به حركت درمى‏آورند، تماشا مى‏كنند . شيپورهاى آنان شبيه به سازهاى بادى ازبكها مى‏باشد . ازبك‏ها نيز در جشن‏ها و نمايشات خود يك چنين سازهاى بادى را مورد استفاده قرار مى‏دهند .

در زيرزمين يكى از ساختمانهاى اين مجموعه دينى سالن بزرگى بدون پنجره هست . اين زيرزمين قبرستان است . در آنجا هزاران نفر سرباز مشهد كه خلال سالهاى 1988 - 1980 در جنگ ميان ايران - عراق به شهادت رسيده‏اند، دفن شده‏اند . از آنجاييكه مساحت اين سالن كم است و دفن همه شهدا در يك رديف امكان‏پذير نبوده است، قبرها را در آنجا بصورت سه طبقه ساخته‏اند . همه اين قبرها از سنگ مرمرى سفيد رنگى پوشيده شده‏اند و بر روى اين سنگها نام، نام خانوادگى، تاريخ تولد و تاريخ شهادت اين شهدا حك شده است . روبروى مزارهاى شهدا، در زيرسقفى بر روى ديواره‏ها عكسهايى از شهدا نصب شده است . اين قبرستان به لامپ‏هاى بسيار درخشانى تجهيز شده است، به‏طوريكه محوطه اين زيرزمين را همانند روز روشن نموده است . در آنجا تاج گل‏هايى وجود دارد كه در هيچ‏جا نظير آنها يافت نمى‏شود . ما ناظر بوديم كه اقوام و آشنايان اين شهدا به طور مرتب به آنجا مى‏آمدند، خودشان را بر روى سنگ مزار آنها خم مى‏نمودند، چيزهايى را به طور آهسته زمزمه مى‏كردند و گريه مى‏كردند .

در كنار محوطه اين مسجد بازارى وجود دارد كه در داخل آن تعداد بسيار زيادى مغازه وجود دارد . شهر مشهد به عنوان مركز تجارى - صنعتى بخش شمال شرقى ايران محسوب مى‏شود . در اينجا صنايع فلزى، نساجى، صنايع غذايى، توليد مواد ساختمانى و ... پيشرفت زيادى نموده است . در اين شهر كارگاههاى عظيمى در ارتباط با كفش چرمى، محصولات كشبافى و صنعت قالى‏باقى وجود دارد . در مشهد موزه‏اى نيز به نام موزه قرآن هست .

در شهر طوس

شهر طوس در نزديكى مشهد واقع شده است و در مقايسه با شهر مشهد داراى تاريخ به مراتب طويلترى است . همانطوريكه قبلا نيز اشاره نمودم، شهر طوس تاكنون چندين مرتبه بواسطه تاخت و تاز مغولها با خاك يكسان شد، وليكن بعدها مجددا احيا و بازسازى گرديد .

شاعر و حماسه‏سراى بزرگ ايرانى ابوالقاسم فردوسى در سال 940 ميلادى در اين شهر متولد شد . او كتاب شاهان موسوم به شاهنامه را نوشت . وى مدت سى سال از عمر خود را به نوشتن اين اثر اختصاص داد . او در اين كتاب 60 هزار بند شعر را سروده است كه تاريخ كشور ايران را در آنها توصيف نموده است . او در سال 1020 ميلادى وفات يافت و در شهر وطنى خود طوس مدفون گشت . بر روى مزار وى آرامگاه بسيار بزرگى ساخته شده است كه ارتفاعش به اندازه يك ساختمان پنج طبقه مى‏باشد . اين ساختمان به‏وسيله سنگهاى مرمرين سنگفرش شده است . ما پيشوايان دينى روسيه فدراتيو نيز ضمن حضور در اين شهر، از آرامگاه اين شاعر بزرگ ايران ديدن كرديم و با حضور در آرامگاه وى خاطره او را گرامى داشتيم . خاطره مربوط به اين شاعر بزرگ ايرانى براى يك مدت طولانى در قلب‏هاى ما باقى خواهد ماند .

شب ديرهنگام بود كه ما از طوس به شهر مشهد بازگشتيم . سپس مطابق با برنامه‏ريزى كه براى ما شده بود، هنگام صبح مشهد را به مقصد شهر گرگان ترك كرديم .

در شهر گرگان

ما پس از طى يك مسافت 524 كيلومترى از مشهد به شهر گرگان رسيديم . شهر مذكور چندان بزرگ نمى‏باشد . اين شهر در بخش شمالى ايران واقع شده است و در حدود 50000 نفر جمعيت دارد . گرگان در فاصله 30 كيلومترى ساحل جنوبى درياى خزر قرار دارد و از طريق راه‏آهن با تهران ارتباط دارد . در اينجا كارخانه‏هاى پنبه‏پاك‏كنى، شالى كوبى و روغن‏كشى وجود دارد .

در شهر گرگان يك مركز بسيار بزرگ آموزش علوم دينى وجود دارد . در آنجا ما را به حوزه علميه امام خمينى دعوت كردند . رئيس اين آموزشگاه در ديدار با ما اينطور گفت: ما خوشحاليم كه در كشورمان به شما خوش‏آمد مى‏گوئيم . ما اميدواريم و از خداوند متعال خواهانيم كه اين قبيل ديدارها در آينده بيشتر و عميق‏تر گردد . اتحاد و برادرى ميان مسلمانان براى ما بسيار اهميت دارد . رهبر عظيم انقلاب ما امام خمينى نيز همين را مى‏خواست . ما و شما به يك كتاب آسمانى ايمان داريم . آموزشگاه علمى ما كه در آنجا دانشجويانى از جمهوريهاى تاتارستان، باشكيرستان، چچن، اينگوش، داغستان، قرقيزستان، قزاقستان، تركمنستان و از كشورهاى ديگر تحصيل مى‏كنند، به عنوان نمونه بارزى از همين اتحاد و برادرى است . در اينجا در مجموعه 200 پسر جوان و 180 دختر جوان تحصيل مى‏كنند (دختران در ساختمان‏هاى جداگانه‏اى تحصيل و زندگى مى‏كنند) . اسلام، پيامبر مسلمانان حضرت محمد (ص) و قرآن باعث اتحاد ما مسلمانان گرديده است . ما بايد مطابق با خواست و حكم خداوند يكتا حركت كنيم . مركز علوم اسلامى ما نيز همواره پشتيبان و كمك مسلمانان روسيه فدراتيو خواهد بود . براى شما در ايران آرزوى اوقاتى خوش مى‏نمايم و اميدوارم كه در كشور ما چيزهاى زيادى را ببينيد و با آنها آشنا شويد .

در اين مركز آموزش اسلامى، دين اسلام (احكام مربوط به مذهب شيعه و سنى) آموزش داده مى‏شود . مسلمانان شيعه و سنى هر يك جداگانه در ساختمانهاى مختلفى آموزش مى‏بينند، اما در يك نهارخورى غذا مى‏خورند و همچنين در يك مسجد نماز مى‏خوانند . آنها با همديگر به طور دوستانه زندگى مى‏كنند، به طورى كه هيچگونه اختلاف‏نظرى ميان آنان وجود ندارد . بدليل اينكه هم شيعيان و هم سنى‏ها از يك خداى واحد، يك قرآن، يك اسلام و يك پيغمبر حضرت محمد (ص) پيروى مى‏نمايند . اسلام نيروى بسيار عظيمى است كه كليه مسلمانان را صرف‏نظر از وابستگى ملى و قومى و فاصله‏اى كه ميان آنها وجود دارد، متحد مى‏نمايد، اسلام كليه ملل جهان با مذاهب مختلف را به دوستى با يكديگر دعوت مى‏نمايد .

پس از نماز كليه دانشجويان روسيه فدراتيو به‏دور ما جمع شدند و با ما شروع به صحبت كردند . معلوم بود كه آنها دلشان براى وطن روسيه فدراتيو، والدين و اقوام خود تنگ شده است . اما فراگيرى علم براى آنان از اهميت‏بيشترى برخوردار است . در آنجا به افتخار ديدار با ما مراسم عكسبردارى انجام شد . در اين دانشكده دانشجويان چچنى را مى‏توان از طريق نشان‏هاى نصب شده بر روى سينه‏شان متمايز نمود . آنها همگى نشان جوهر دودايف را بر روى سينه‏شان نصب كرده بودند .

من از يك دانشجوى چچنى سوال كردم: شما اهل كجا هستيد، نامتان چيست، چند سال داريد و چند سال است كه در اينجا تحصيل مى‏كنيد؟ وى در پاسخ اظهار داشت كه نامش شاميل مى‏باشد، از جمهورى چچن است، سيزده سال سن دارد و جزو آن گروه از دانشجويان است كه سال اول تحصيل را طى مى‏نمايند . يكى ديگر از دانشجويان كه داراى سن بيشترى بود در پاسخ به سوالات من اظهار داشت كه از شهر آگيديل در جمهورى باشكيرستان (باشقيرستان) همراه با خانواده‏اش به منظور تحصيل به اينجا آمده است، سومين سال است كه در اين آموزشگاه عالى تحصيل مى‏كند و همسرش نيز در حوزه علميه مخصوص خواهران آموزش مى‏بيند . او گفت كه به همراه خانواده‏اش در يك آپارتمان شخصى در نزديكى همين آموزشگاه زندگى مى‏كند و كرايه از بابت اين آپارتمان را مسئولين آموزشگاه مى‏پردازند . اين زن و شوهر هر دو كمك هزينه تحصيلى دريافت مى‏كنند، به طورى كه كمك هزينه مذكور براى نگهدارى و امرار معاش خانواده كافى مى‏باشد . آنها صاحب دخترى مى‏باشند كه در آنجا همراه با آنان زندگى مى‏كند . آنها هر دو به زبان فارسى تسلط كامل دارند، به طوريكه اين دانشجو كه نامش حميد بود به مدت دو روز به عنوان مترجم همراه ما بود .

ما را در طول اقامتمان در شهر گرگان در فاصله چند كيلومترى از اين شهر در جنگلى ميان كوهها در يك استراحتگاه بسيار زيبا ساكن نمودند، به طوريكه آرامش و سكوت، جنگلها، كوهها، هواى كوهستان و رودخانه‏هاى موجود در آنجا همگى احساس خوبى را در ما بوجود آورده بود و استراحت‏بسيار خوبى را براى ما فراهم كرد . طبيعى است كه ما در طول مدت اقامت‏خود در ايران پنج نوبت نماز روزانه را انجام مى‏داديم . هنگام غروب تعدادى ميهمان روحانى از شهر براى ملاقات با ما به اين آسايشگاه آمدند و قبل از صرف شام گفتگوى دوستانه‏اى ميان ما صورت گرفت .

در منطقه درياى خزر

سرزمين جمهورى اسلامى ايران از سمت‏شمال با درياى خزر به طول 2670 كيلومتر همجوار مى‏باشد . اين دريا خط ارتباطى ايران را با كشورهاى روسيه فدراتيو، قزاقستان، آذربايجان و ساير كشورهاى ديگر فراهم مى‏نمايد . درياى خزر، خليج فارس و درياى عمان به عنوان مهمترين منابع ايران در ارتباط با صنعت ماهى محسوب مى‏شوند . صيادان صنايع ماهى‏گيرى ايران به طور مداوم از اين درياها ماهى صيد مى‏نمايند .

از آنجائيكه شهر گرگان در فاصله نزديكى از درياى خزر واقع شده است، ما تصميم گرفتيم كه از آنجا نيز ديدن نماييم، زيرا تعداد زيادى از ما در طول عمر خود هنوز يكبار هم اين دريا را نديده بودند . من نيز فقط از طريق نقشه مى‏دانستم كه اين دريا در كجا قرار گرفته است . نيم ساعت طول كشيد تا ما خودمان را با اتوبوس از گرگان به ساحل جنوبى درياى خزر رسانديم . در نقطه‏اى كه ما حضور يافتيم، يك شهرك نه چندان بزرگ ساحلى به نام بندر تركمن قرار داشت . در آنجا از ما دعوت نمودند تا قايق‏سوارى كنيم و بدين ترتيب بود كه يكباره در جزيره كوچكى به نام عاشورا ده كه از ساحل نيز پيدا بود و حدودا در فاصله 4 - 3 كيلومترى از ساحل قرار داشت، سر درآورديم . پس از اينكه در ساحل درياى خزر به دو گروه تقسيم شديم، در داخل دو قايق بزرگ جاى گرفتيم . اين قايق‏ها همانطورى‏كه در سطح آب همراه با امواج دريا تكان تكان مى‏خوردند، در انتظار ما بسر مى‏بردند . در ميان ما يكى از پيشوايان دينى بود كه از سوار شدن بر قايق امتناع ورزيد . نصايح و اندرزهاى ما در او موثر واقع نشد . ما او را مورد نكوهش قرار نداديم و و وى را به حال خودش گذاشتيم . به نظر ما دليل امتناع وى اين بود كه او در جمهورى قزاقستان متولد شده بود و تمام عمر خود را در دشت‏هاى وسيع قزاقستان، يعنى در جائيكه او نه فقط دريايى را نديده بود، بلكه حتى رودخانه‏اى را مشاهده ننموده بود، گذرانيده بود . آنجا فقط چاه آب و نهر مورد بهره‏بردارى قرار مى‏گرفت و امروز او براى اولين بار بود كه در زندگى خودش يك چنين حجم زيادى از آب، يعنى دريا را مى‏ديد .

ما ساحل دريا را به مقصد جزيره ترك كرديم و او در ساحل باقى ماند . پس از اينكه به جزيره رسيديم، در آنجا رئيس دستگاه ادارى اين جزيره كه از بوميان همانجا بود ما را ملاقات كرد . ايشان در آنجا ما را با نحوه زندگى مردم در اين جزيره آشنا نمود . در اين جزيره يك كارخانه نه چندان بزرگ ماهى وجود دارد و چند گروه ماهيگير مشغول به كار هستند كه از همين طريق امرار معاش مى‏نمايند . يك زمانى در اين جزيره 370 خانواده كه همگى به شغل ماهيگيرى مى‏پرداختند، زندگى مى‏كردند . در حال حاضر تعداد كمى از آنها در آنجا باقى مانده‏اند . تعداد زيادى از آنان اقدام به ترك جزيره كرده‏اند تا بر روى زمين پهناور به حيات خود ادامه دهند . در جزيره مذكور يك مسجد فعال وجود دارد و ماهيگيران نماز خود را در اين مسجد به جاى مى‏آورند . به دليل اينكه زمان حضور ما در اين جزيره با وقت نماز مصادف نبود، ما نتوانستيم در اين مسجد حضور يابيم، ضمن اينكه در آن ساعت از روز مسجد بسته بود و امام جماعت آنجا كه از بوميان اين جزيره به دنبال كارى به جايى رفته بود .

طبيعى است كه در آنجا از ما با ماهى تازه درياى خزر پذيرايى كردند . سپس بر قايق‏ها سوار شديم و مجددا به ساحل، يعنى به جائيكه اتوبوس و يكى از پيشوايان دينى كه در آنجا باقى مانده بود و انتظار ما را مى‏كشيدند، بازگشتيم .

و حالا جاده تهران در برابر ما قرار گرفته است . از اين ساحل دريا تا تهران 411 كيلومتر است هنگام غروب كه گرگان را به مقصد تهران ترك كرديم و در نزديكى‏هاى صبح بود كه وارد تهران شديم .

در قصبه كارابولات

ما مى‏بايستى به تهران بازمى‏گشتيم، اما هر يك از روساى آموزشگاه‏هاى عالى اسلامى پس از اينكه در ارتباط با حضور پيشوايان دينى روسيه فدراتيو مطلع مى‏شد، از خود تمايل زيادى نشان مى‏داد كه ما در نزد آنان نيز حضور يابيم . ما وقت آزاد زيادى نداشتيم، وليكن درخواست و تمايل بيش از حد يكى از شخصيت‏هاى معروف دينى ايران، يعنى رئيس يكى از اين دانشكده‏ها آيت‏الله نظرى كه خود امام خمينى نيز نسبت‏به او ارزش و احترام زيادى قائل بود، ما را بر آن داشت كه دعوت وى را نيز بپذيريم . به همين دليل، به يكى ديگر از آموزشگاه‏هاى عالى دينى كه در فاصله يكصد كيلومترى از شهر گرگان قرار داشت و رياست آن به عهده آيت‏الله نظرى بود، رفتيم . آموزشگاه علمى مذكور در قصبه كارابولات قرار داشت .

در آنجا در حدود چهارصد نفر پسر بچه همراه با رئيس اين حوزه علميه آيت‏الله نظرى به پيشواز ما آمدند . اين بچه‏ها همگى از 10 تا 12 سال سن داشتند و همه آنها به مدت 12 سال در اينجا تحصيل مى‏نمايند و سپس به صورت پيشوايان دينى با درجه مهارت و تخصص عالى فارغ‏التحصيل مى‏شوند . آموزش آنها مطابق با برنامه مدرسه حنفيه و مكتب سنى صورت مى‏گيرند . اما در اينجا نه تنها علوم دينى به آنان آموزش داده مى‏شود، بلكه آموزش‏هاى لازم در ارتباط با رياضيات، فيزيك، شيمى، تاريخ، جغرافيا، نجوم و ... را نيز فرامى‏گيرند . همه اين بچه‏ها داراى مليت تركمن بودند و آنها در آنجا آموزش و زندگى خودشان را با مساعدت حكومت ايران طى مى‏كنند . در اين آموزشگاه علمى علاوه بر رئيس دانشكده تعداد 12 نفر معلم در تركيب اساتيد اين حوزه به كار اشتغال داشتند .

در طبقه سوم اين حوزه علميه مسجد بزرگى وجود داشت و ما همگى به طور مشترك با دانش‏آموزان و معلمين نماز نيمروز را خوانديم . خود رئيس اين آموزشگاه علمى عهده‏دار مسئوليت پيش‏نمازى آنجا بود . پس از اينكه دانش‏آموزان با از خودگذشتگى غرق در نماز خواندن شدند، سكوت همه‏جا را فراگرفت صرف‏نظر از هواى بسيار گرم در خارج از ساختمان حوزه، كف‏هاى مرمرين طبقات و راه‏پله‏ها در داخل ساختمان بسيار سرد بودند، به طوريكه خود ما نيز پس از اينكه در خارج از اين ساختمان كفش‏هاى خودمان را درآورديم تا از طريق پله‏ها بالا برويم، سرماى اين كف مرمرين را به خوبى احساس كرديم . در آنجا بدليل اينكه ورود با كفش بداخل مسجد ممنوع مى‏باشد، ما نيز مثل بقيه كفشهايمان را درآورديم .

من در آنجا به يكى از پسر بچه‏ها كه نظرم را به خود جلب نموده بود، نزديك شدم و از او پرسيدم كه نامش چيست، چند سال دارد و داراى كدام مليت است؟ او به صورتى مودبانه و با نزاكت تمام پاسخ داد كه نامش نورالدين است، 12 سال سن دارد و تركمن مى‏باشد .

سپس ما از بچه‏ها و معلمين آنها خداحافظى نموده و راهى گرگان شديم و از آنجا هم به سمت تهران حركت كرديم . هنوز هم چهره‏هاى مهربان اين پسر بچه‏هاى تركمن و خيرخواهى در ارتباط با معلمين آنها در خاطرم باقى مانده است .

اسلام در ايران و اهميت آن براى ايرانيان

1 - رژيم شاهنشاهى

ايران در خاورميانه به عنوان يك كشور باستانى است كه داراى تاريخى با قدمت قرنهاى بسيار زيادى است . قبلا نام اين كشور فارس بود و يونانيان ايران را فارس (پارس) مى‏ناميدند . با وجود اينكه دانشمندان شروع تاريخ پارس (ايران) را از 4000 سال قبل از ميلاد مى‏دانند، اما حاكم بزرگ پارس كورش كبير به عنوان بنيانگذار حكومت ايران محسوب مى‏گردد . در قرن ششم قبل از ميلاد (در ميان سالهاى 530 - 600 قبل از ميلاد) كورش كبير پس از پيروزى در جنگى بزرگ با حكومتهاى همسايه بود كه سلطه و حكمفرمايى خود را گسترش داد و امپراطورى كبير پارس را بوجود آورد . از آن زمان حاكمين و سلسله‏هاى شاهنشاهى بسيار زيادى تغيير يافته است و تا امروز، يعنى در طول مدت 2500 سال نوع حكومت ايران شاهنشاهى بود . بالغ بر هفتاد سال قبل بود كه طبق قانون اساسى شاهنشاهى ديكتاتورى خاندان پهلوى در كشور ايران برقرار شد . رضاشاه پهلوى به مدت 16 سال بر كشور ايران حكومت كرد تا اينكه در سال 1941 به نفع پسرش از تخت‏سلطنت كناره‏گيرى كرد . پس از اينكه فرزند رضاشاه محمدرضا پهلوى بر تخت‏سلطنت نشست تا سال 1979 بر اين كشور حكومت كرد، يعنى سلسله پهلوى مجموعا به مدت 54 سال بر كشور ايران حكومت نمود .

سلسله پهلوى در طول حيات خود زندگى به سبك غرب را به ملت ايران تحميل كرد . شاه و اطرافيان او خود را در ظاهر به عنوان هواخواهان اسلام و روحانيت نشان مى‏دادند، اما در حقيقت در داخل كشور يك جو ضددينى و ضداسلامى را به وجود آورده بودند . طرد نمودن اسلام از فرهنگ ايران به عنوان وظيفه و ماموريت‏شاه و دولت او محسوب مى‏شد، به طوريكه آنها به جاى فرهنگ اسلامى فرهنگ شاهنشاهى را كه با فرهنگ غرب و بخصوص آمريكا مطابقت داشت، در اين كشور ترويج دادند . هدف اصلى اقدام آنان قطع نمودن ارتباط ملت ايران با اسلام بود .

تمام اسامى، علايم، كتب درسى، روزنامه‏ها و مجلات از محتواى گسترش فرهنگ شاهنشاهى برخوردار بودند . به زنهايى كه طبق موازين اسلامى لباس مى‏پوشيدند و داراى حجاب اسلامى بودند، اجازه حضور در خيابانها، اماكن عمومى و ... نمى‏دادند . همچنين به دانش‏آموزان و دانشجويانى كه مايل بودند با حجاب اسلامى در دروس مربوط به مدارس و دانشگاه‏ها حاضر شوند، اجازه حضور در مدارس و دانشگاه‏ها و در نتيجه اجازه ادامه تحصيل داده نمى‏شد .

به منظور كشانيدن جوانان به فساد اقدام به ايجاد مراكز خاصى نموده بودند كه كاخ جوانان نام داشتند . رژيم شاه سعى داشت فساد را از طريق پوشيدن لباس باز توسط زنان ترويج دهد و به همين دليل بود كه با حجاب اسلامى مبارزه مى‏كرد .

شاه در سال 1955 تاريخ هجرى را در ايران الغا نمود و تاريخ شاهنشاهى را به جاى آن به مرحله اجرا گذاشت . ملت ايران تغيير يافتن تاريخ اسلامى به تاريخ شاهنشاهى را نقطه اوج مبارزه رژيم شاه با اسلام مى‏دانست . در آن زمان به زنها اجازه شركت در فعاليت‏هاى اجتماعى داده نمى‏شد . موضوعات اسلامى از فيلم‏هاى سينمايى، برنامه‏هاى راديو و تلويزيون و همچنين از نمايشنامه‏ها حذف شده بود و به جاى آن موضوعاتى كه ترويج‏دهنده تحريك و تخدير جوانان بود و آنان را به فسادى عميق غوطه‏ور مى‏ساخت، رواج يافت .

در تعداد زيادى از موسسات و ادارات دولتى شغل‏ها را متخصصين غربى كه زندگى و فرهنگ غرب را جايگزين فرهنگ اسلامى نموده بودند، اشغال كردند . خدمتگزاران و نوكران رژيم شاه در بسيارى از شهرهاى ايران اقدام به كشتار دسته‏جمعى كردند و هيچكس آنان را تحت پيگرد قرار نداد .

همه اين عوامل و ساير اشتباهات سياسى شاه منجر به بوجود آمدن نارضايتى شديد در ميان توده‏هاى ملت ايران شد به طورى كه در حدود 98% از جمعيت ايران كه همگى پيرو دين اسلام بودند اقدام به تظاهرات گسترده خيابانى نمودند، دست‏به اعتصاباتى زدند و رژيم شاهنشاهى را كه باعث فلاكت و بدبختى مسلمانان ايران مى‏دانستند محكوم كردند .

هر سال كه مى‏گذشت، نارضايتى ملت ايران اوج مى‏گرفت و رشد مبارزه با رژيم شاهنشاهى افزايش مى‏يافت . تا اينكه جنبش ملت مسلمان ايران بر عليه حكومت‏شاه شروع شد . اين جنبش در سال 1961ابتدا در ميان روحانيت در مراكز آموزش دينى شهر قم به رهبرى امام خمينى آغاز شد . امام خمينى در اعلاميه‏هاى خود به طور مداوم پرده از روى جنايات رژيم شاه برمى‏داشت و ملت ايران را به مبارزه‏اى همه‏جانبه بر عليه شاه دعوت مى‏كرد .

امام خمينى به مدت 17 سال (از سال 1962 تا 1979) جنبش سرتاسرى ملت ايران در مبارزه براى سرنگونى رژيم شاهنشاهى در ايران را هدايت و رهبرى مى‏كرد . او در طول اين مدت چندين‏بار دستگير شد و از ايران تبعيد شد . رژيم شاه با تبعيد امام خمينى قصد داشت كه به اين جنبش اسلامى لطمه وارد نمايد و آن را در نطفه خفه كند . در همين ارتباط، شاه به صورتى فوق‏العاده بى‏رحمانه عمل مى‏كرد . او دستور دستگيرى كليه نمايندگان فعال روحانيت را صادر كرد و به فرمان او بود كه تعداد زيادى از مردم در شهرهاى تهران، قم، شيراز و مشهد شهيد شدند .

اما اين قبيل اقدامات رژيم شاه موثر واقع نشد و نه تنها شعله مبارزه بر عليه رژيم شاه فروكش نگرديد، بلكه افروخته‏تر شد .

امام خمينى كه از تجربه بسيار بالايى در فعاليت‏هاى دينى و علمى برخوردار بود و در دانش و علوم دينى سرآمد بود، با اتكار به قرآن و سنت پيامبر اكرم حضرت محمد (ص) به نحوى درخشانتر موفق شد كه ملت را با همديگر متحد نمايد . او تمام ملت ايران، يعنى ساكنين شهر و روستاها، تجار و دانشجويان، مردان و زنان، پيرها و جوانان و ... را متحد كرد و آنان را براى يك مبارزه همه‏جانبه و سراسرى اسلامى بر عليه شاه و رژيم شاهنشاهى آماده ساخت، ضمن اينكه خودش شخصا رهبرى اين مبارزه تاريخى را به عهده گرفت . در اين مبارزه هيچ‏گونه انحراف و تخطى از مسير واقعى الهى وجود نداشت، به طورى كه مبارزه مذكور و شركت در آن براى هر يك از شركت‏كنندگان در حكم وظيفه شرعى در برابر خداوند متعال تلقى مى‏شد . اين مبارزه جنبه اسلامى داشت و به همين دليل رژيم شاه نتوانست آن را خاموش و يا در نطفه خفه گرداند . اسلام نيروى بسيار عظيمى است كه الله به پيروان آن پاداشى جزيل اعطا مى‏نمايد .

2 - انقلاب اسلامى و نتايج‏حاصله از آن

مومنين به مبارزه پرداختند . خداوند متعال براى آنان تكليف نمود كه مبارزه‏اى مقدس را آغاز نمايند تا اينكه از دين اسلام صيانت و پاسدارى نموده و عدالت و دادگسترى و همچنين آزادى دين را در سرزمين جمهورى اسلامى ايران ترويج دهند . آزادى دين چهارده قرن پيش توسط اسلام وضع شد، زيرا به مسلمانان اين امكان را مى‏دهد كه مراسم و آيين‏هاى تكليف شده به آنان را انجام دهند . و مسلمانانى كه تفكر واقعى جهاد (مبارزه مقدس) را قبول دارند، بلافاصله پس از صدور حكم جهاد در آن شركت مى‏نمايند و حتى فراموش مى‏نمايند كه خداوند به مبارزين در راه خدا پاداشى عظيم مى‏دهد .

در قرآن (سوره 4 آيه 77) خداوند به مسلمانان مى‏فرمايد: پس بايد در راه خدا جهاد نمود و آنانى كه به جهاد برخاستند و زندگانى اين دنيا را با آخرت عوض كردند و در راه خدا مبارزه كنند، چه شهيد شوند و يا چه پيروز گردند، پاداش عظيمى به آنها خواهيم داد .

مبارزه به حق و عادلانه به عنوان يك اقدام مقدس محسوب مى‏شود . اسلام هرگونه مبارزه‏اى را كه به خاطر حق و عدالت‏خواهى نباشد و با قوانين و حدود الهى مغايرت داشته باشد، مردود مى‏داند .

شاه ايران محمدرضا پهلوى در طول چندين دهه سلطنت‏خود تز مربوط به جدائى دين از حكومت را تبليغ مى‏كرد و هدفش اين بود كه ارتباط ملت ايران را با اسلام قطع نمايد و جوانان را از دين برى گرداند . سياست ضددينى و ضداسلامى شاه منجر به بروز نارضايتى ميان توده‏هاى وسيع مسلمانان گرديد و طبق فرمان خداوند (سوره 9 آيه 125): اى كسانيكه ايمان آورده‏ايد، با كافرانى كه در نزديكى شما هستند به مبارزه بپردازيد و بگذاريد كه آنان پايدارى و استقامت‏شما را ببيند . بدانيد كه خداوند با آن كسانى است كه تكليف خودشان را انجام مى‏دهند (و بدانيد كه خداوند با پرهيزكاران است) و به رهبرى يكى از روحانيون بسيار بزرگ اين كشور روح‏الله الموسوى الخمينى (خداوند روحش را شاد و قبرش را پرنور گرداند!) ملت متدين ايران بر عليه رژيم شاه قد علم كرد . در نتيجه مبارزه چندساله و با كمك خداوند بود كه مسلمانان ايران موفق شدند و بر رژيم شاهنشاهى غلبه كنند .

مطابق با تاريخ ايران در روز 22 بهمن سال 1357 (11 فوريه سال 1979) در ايران انقلاب اسلامى به پيروزى رسيد . مسلمانان ايران حكومت را در دستهاى خود گرفتند و بدين‏ترتيب بود كه در اين كشور يك حكومت اسلامى برقرار شد .

اقداماتى كه در آن زمان مومنين در ايران انجام دادند و در نهايت منجر به پيروزى انقلاب اسلامى اين كشور شد با درخواست‏ها و مقتضيات سنت پيامبر اسلام حضرت محمد (ص) مطابقت دارد . در يكى از احاديث آورده شده است: اگر يكى از شما عملى منكر و قابل سرزنشى را مشاهده نمايد، چنانچه بتواند بايد به دست‏خود جلوى آنرا بگيرد و اگر نتوانست اينكار را بكند بايد به وسيله زبان از آن جلوگيرى نمايد و اگر با زبان هم نتوانست جلوى آن‏را بگيريد موظف است كه قلبا از آن پرهيز نمايد و نسبت‏به آن از خود تنفر نشان دهد .

مسلمانان ايران نيز يك چنين رفتارى را از خود نشان دادند . آنها با مسلح شدن به رهنمودها و دستورات خداوند و احاديث پيامبر، از خود نارضايتى شديدى را نسبت‏به رژيم شاه كه بر ضد دين و احكام اسلام وارد عمل شده بود، نشان دادند . آنها با دستها، زبان و قلب خودشان به مبارزه بر عليه رژيم شاهنشاهى برخاستند و خداوند به آنان مساعدت نمود و در پيروزى انقلاب اسلامى ياريشان كرد .

بدين ترتيب، ملت ايران از رژيم مستبدانه و ستم‏پرور شاهنشاهى رهايى جست و به جهان‏بينى اسلامى روى آورد و تحت‏يك حكومت اسلامى به حيات خود ادامه داد . الان در كشور ايران قوانين اسلامى و مقرراتى كه كليه جهات يك زندگى اجتماعى را زير پوشش خود قرار مى‏دهد، حاكم مى‏باشد . قانون اساسى جمهورى اسلامى ايران كه در تاريخ 15 نوامبر سال 1979 به تصويب رسيد مطابق با احكام اسلامى كه ابعاد فرهنگى، اجتماعى، سياسى و اقتصادى را منعكس مى‏سازد، پى‏ريزى شده است .

سيستم عدالت و دادگسترى در اين كشور بر اساس عدالت و انصاف اسلامى، مطابق با درخواست‏هاى قرآن و اصول سنت پيامبر اسلام حضرت محمد (ص) پايه‏گذارى شده است .

امام خمينى اعلام داشت: ما نمى‏خواهيم كه سيستم قضايى ما همانند سيستم قضايى و دادرسى غرب باشد و قصد نداريم كه قوانين حاكم بر كشورمان با قوانين حاكم در غرب مطابقت داشته باشد، زيرا ما خودمان قوانين اسلامى و الهى داريم .

قوه مجريه جهت جامه عمل پوشاندن و تحقق قوانين اسلامى در خدمت مسلمانان ايران است و مطابق با دستورات خداوند متعال و سنت پيامبر اسلام عمل مى‏نمايد .

هدف نهايى قانون اساسى جديد ايران ساختن يك جامعه نمونه اسلامى در ايران است كه بتواند براى تمام دنيا الگو باشد . اقتصاد كشور ايران طبق برنامه طرحهاى پنج‏ساله در حال توسعه مى‏باشد . اقتصاد اين كشور در جهت‏برآورده ساختن احتياجات و نيازمنديهاى بشرى در زندگى، خوراك، لباس، تامين بهداشت عمومى، تحصيل، كار و ... پايه‏گذارى گرديده است، به طورى كه تمركز يافتن ثروت در دستهاى برخى از اشخاص و يا گروهها بعيد به نظر مى‏رسد .

هر ايرانى مى‏تواند به ميل خود تحصيل، شغل و يا كارى را كه با موازين شرع اسلام مغايرت نداشته باشد، انتخاب كند . با وجود اينكه زبان و الفابى رسمى اين كشور فارسى است، وليكن به اقليت‏هاى ملى و بومى آنجا اين حق داده شده است كه به زبانهاى خودشان آزادانه تحصيل و يا تدريس نمايند . در كشور ايران هر نوع مطبوعاتى كه با موازين شرع اسلام مغايرت نداشته باشد، مى‏تواند آزادانه منتشر شود . در اين كشور هركس مى‏تواند عضو هر حزبى كه در چارچوب موازين اسلامى فعاليت مى‏نمايد، شود . پرچم حكومتى ايران به سه رنگ سبز، سفيد و قرمز است كه شعار الله اكبر (خداوند عظيم است) بر وسط آن نوشته شده است . روز تعطيلى رسمى هفتگى ايران جمعه مى‏باشد و تقويم رسمى اين كشور مطابق با تاريخ هجرت پيغمبر اسلام حضرت محمد (ص) تنظيم مى‏شود .

فروشگاه‏ها و بازارهاى ايران بيش از حد غنى مى‏باشند . قيمت كالاهاى موجود در اين كشور در مقايسه با كشور ما به مراتب ارزانتر مى‏باشد . در داخل اين كشور احداث ساختمانهاى مسكونى و ساير تاسيسات و مجتمع‏هاى ملى - اقتصادى در سطح وسيعى جريان دارد . تكنولوژى ساخت‏ساختمانهاى ادارى و مسكونى در آنجا در مقايسه با كشور ما تفاوت اساسى دارد . ساختمانهاى آنجا به صورت ساختمانى با طبقات بسيار زياد ساخته نمى‏شود . ساخت هر يك از طبقات با نصب اسكلت فلزى شروع مى‏شود و با احداث بام خاتمه مى‏يابد . سپس احداث سقف‏هاى ميان طبقات شروع مى‏شود و پس از آنهم شروع به ساخت ديواره‏هاى خارجى و جداره‏هاى داخلى مى‏نمايند . ايرانيان جهت‏ساخت ديواره‏هاى ساختمان به طور كلى آجر سبك به كار مى‏برند . همچنين در ساختمانهاى چند طبقه بر روى بالكن هر يك از طبقات تابلوهاى نسبتا بزرگى نصب مى‏نمايند كه بيانگر شماره طبقه مى‏باشد . اين تابلو از نقطه دوردست و حتى از پنجره اتوبوس‏هايى كه در سطح خيابانهاى شهر در حال رفت و آمد هستند، قابل‏مشاهده است .

خيابانها و جاده‏هاى ايران همواره مملو از اتومبيل است . بخاطر ترافيك سنگين خيابانها كه توسط اتومبيل‏ها، موتور سيكلت‏ها، دوچرخه‏ها و همچنين موتورهاى گازى ايجاد مى‏شود، اغلب اوقات موتورسيكلت‏ها، دوچرخه‏ها و موتورهاى گازى مجبورند خود را به داخل پياده‏رو برسانند و ضمن مانور كردن در سطح پياده‏رو از ميان عابرين پياده راهى را براى عبور خود باز كنند .

در شهر تهران تعداد زيادى پل هوايى ويژه عبور عابرين پياده‏رو بر روى قسمت‏سواره رو خيابانها نصب شده است، اما همه عابرين پياده از اين پل‏ها جهت قطع كردن خيابان استفاده نمى‏كنند . تعداد زيادى از آنها بدون توجه به تعدد اتومبيل‏هايى كه در حركت هستند از يك‏طرف خيابان به طرف ديگر آن مى‏روند . در يك چنين شرايطى به دليل اينكه اتومبيل‏ها مجبورند به عابرين پياده اجازه عبور دهند، جريان رفت و آمد اتومبيل‏ها كند مى‏گردد و حتى بيشتر اوقات بند مى‏آيد .

پل‏هاى مخصوص عابرين پياده بر روى قسمت‏سواره‏رو خيابان جالب است، به طوريكه موتورسيكلت‏ها نيز مى‏توانند از آنها بالا بروند و در سمت ديگر خيابان پائين آيند . براى آنها سربالايى به شكل مارپيچ يا حلزونى بدون پله در نظر گرفته شده است . تعداد زيادى از موتورسواران، بويژه نوجوانان از همين پلها براى عبور به سمت ديگر خيابان استفاده مى‏نمايند . تعداد زيادى از پلهاى مخصوص عابر پياده كه بر روى قسمت‏سواره‏رو خيابان ساخته شده است‏به صورت روبسته مى‏باشند، يعنى داراى سرپوشى به صورت بام هستند، اما تعدادى از اين پلها هم روباز هستند .

كنترل رفت و آمد اتومبيل‏ها در چهارراهها و ميادين شهر با كمك چراغهاى راهنمايى انجام مى‏شود . وليكن نحوه بهره‏بردارى از اين چراغها با كشور ما تفاوت دارد . در چهارراه‏هاى حساس و چهارراه‏هايى كه ترافيك سنگين مى‏باشد چراغهاى قرمزى را نصب مى‏كنند . تعداد اين چراغها شش عدد است كه در دو رديف سه تايى بر روى قسمت‏سواره‏رو خيابان نصب مى‏شوند . اين چراغها در هنگام روشن بودن سيگنال‏هايى را در وضعيت چشمك‏زن از خود منعكس مى‏نمايند، به طوريكه اين چراغهاى قرمز به طور متناوب روشن و خاموش مى‏شوند . به نظر من، يك چنين نحوه استفاده از چراغهاى راهنمايى قرمز جهت تامين امنيت در رفت و آمد وسايل نقليه موتورى به مراتب موثرتر از بهره‏بردارى از فقط يك چراغ راهنمايى است كه بطور مداوم روشن قرار دارد . در كشور ما فقط مامورين خطوط راه‏آهن در معابر و گذرگاه‏ها از چراغهاى راهنمايى قرمزى كه بطور متناوب روشن و خاموش مى‏شوند، بهره‏بردارى مى‏كنند .

وضعيت جاده‏هاى ايران بدان‏گونه مى‏باشد كه براى رانندگان اين امكان را فراهم مى‏نمايد كه بتوانند هر لحظه سرعت وسيله نقليه خود را افزايش دهند . ايرانيان قادر هستند كه جاده‏هاى اتومبيل رو خوبى را احداث نمايند . عبور و مرور از اتوبانهاى خارج از شهر با پرداخت ماليات صورت مى‏گيرد . در بخش خروجى شهر يك مركز كنترل و اجازه عبور وجود دارد كه در آنجا رانندگان ماليات نه چندان زيادى را براى عبور مى‏پردازند و سپس اجازه عبور از آن را دريافت مى‏نمايند .

در شهرهاى ايران اتوبوسهاى برقى و قطارهاى برقى وجود ندارد . اياب ذهاب مسافران در شهرهاى ايران به‏وسيله اتوبوس و تاكسى صورت مى‏گيرد . تعداد زيادى از اتوبوسها در آنجا دو طبقه هستند . قيمت‏بليط براى عبور و مرور در شهر با وسايل نقليه ناچيز مى‏باشد .

زنها و مردها در داخل كليه اتوبوس‏ها بطور جداگانه مى‏نشينند، به طورى كه مردان در نيمه اول سالن اتوبوس و زنها در نيمه دوم سالن آن مى‏نشينند . به همين ترتيب، درب جلويى اتوبوس براى پياده و سوار شدن مردان و درب عقبى آن جهت پياده و سوار شدن زنها مورد استفاده قرار مى‏گيرد . سالن اتوبوس از داخل جهت نشستن مردان و زنان توسط جداره‏اى تفكيك نشده است، وليكن داراى ميله‏اى است كه مرز ميان بخش مردان و زنها را مشخص مى‏نمايد . حتى اگر در يكى از نيمه‏هاى سالن اتوبوس پر از مسافر مرد باشد و نيمه ديگر آن خالى باشد، هيچكس حق ندارد نيمه خالى خانمها را اشغال كند . اينكار توسط اسلام منع شده است . اسلام بدين ترتيب نظم و آرامش و مقررات را ميان مردم برقرار مى‏كند . همچنين هر ايستگاه اتوبوس توسط جداره‏اى به دو قسمت تقسيم شده است: يك بخش براى آقايان و بخش ديگر جهت‏خانمها . اما هر دو بخش مذكور در زير يك سقف قرار دارد . هنگاميكه اتوبوس به ايستگاه نزديك مى‏شود، مردان در نيمه مخصوص خود و زنها نيز در نيمه مخصوص بخود منتظر سوار شدن مى‏شوند . هنگامى كه مسافرين در ايستگاه منتظر اتوبوس هستند، آنها در آنجا به همان ترتيبى كه در كشور ما مرسوم است، يعنى بصورت ادغام و تنگ همديگر نمى‏ايستند، و هنگام سوار شدن بر اتوبوس مردها فقط از درب جلويى اتوبوس و زنها از درب عقب آن استفاده مى‏نمايند . بليط فقط در ايستگاه‏هاى اتوبوس فروخته مى‏شود، به طوريكه در هر ايستگاه يك باجه فروش بليط مخصوص آقايان و يك باجه فروش بليط مخصوص خانم‏ها وجود دارد . يك چنين نحوه سازماندهى مسافران، يعنى خدمات رسانى به مسافرين مرد و زن بطور جداگانه با موازين شرع اسلام مطابقت دارد و بسيار صحيح و عادلانه مى‏باشد . از نظر من نيز قوانين و مقررات مسلمانان به همين ترتيب بايد باشد . هيچكس حق ندارد كه موازين و قوانين اسلام را مورد بحث و بررسى قرار دهد و يا آن را مورد نكوهش قرار دهد، فقط اين كافران هستند كه از موازين و احكام اسلام خوششان نمى‏آيد .

در ايران برخلاف چيزى كه شايع شده است، مى‏توان تعداد بسيار زيادى از زنها را در پشت فرمان اتومبيل مشاهده كرد . خانمها در خيابانها و مكانهاى عمومى با حجاب، يعنى با پوششهاى مخصوص مشكى كه آنها را از سرتاپا مى‏پوشاند، حاضر مى‏شوند . بطوريكه فقط صورت و پنجه‏هاى دست آنان پيدا مى‏باشد . امام خمينى در اين رابطه مى‏گفت: در اسلام زن بايد داراى پوشش اسلامى (حجاب) باشد، اما هيچ اجبارى نيست كه آنها سرتاپاى خودشان را با پوشش سياه رنگى بپوشانند . هر نوع لباسى كه بتواند به عنوان حجاب مورد استفاده قرار گيرد، قابل قبول مى‏باشد . اين كلمات قصار و سخنان ارشادى امام خمينى بر پايه دستورات خداوند مى‏باشد . خداوند متعال در اين ارتباط مى‏فرمايد: اى پيغمبر، به همسرانت، دخترانت و زنان مومنان بگو كه خودشان را با حجاب بپوشانند تا از تعرض و جسارت هوس‏رانان در امان باشند، كه اين به صلاح آنها و نشانه عفت آنان است، و خدا در حق خلق آمرزنده و مهربان است (قرآن سوره 33، آيه 59) در تهران يك كليساى بسيار بزرگ وجود دارد . بخش كوچكى از جمعيت ايران را مسيحيان تشكيل مى‏دهند . در اين كشور فقط زنهايى كه مسيحى هستند از حجاب اسلامى استفاده نمى‏نمايند .

در ضمن، بايد خاطرنشان ساخت كه زنان ايرانى در كليه عرصه‏هاى حيات سياسى، اقتصادى، دينى و فرهنگى جامعه بسيار فعال هستند و از آزادى كامل برخوردارند . بطوريكه آنان نيز در مبارزه انقلابى بر عليه رژيم شاه شركت‏بسيار فعالانه‏اى را داشتند . امام خمينى براى نقش زنان در جامعه ارزش بسيار زيادى قائل بود و در همين ارتباط مى‏فرمود: من به زنان نيك و نامدار ايرانى افتخار مى‏كنم . زنان ايرانى ثابت كردند كه آنان نيز در مبارزات در پيشاپيش صفوف و دوش به دوش مردان گام برمى‏دارند و حتى گاهى اوقات از مردان پيشى مى‏گيرند .

ما افتخار مى‏كنيم كه زنها نيز به همراه فرزندان و جوانان كشور در عرصه‏هاى فرهنگى، اقتصادى و نظامى دوش به دوش مردان در مسير نيل به سعادت اسلامى شركت دارند .

وقتى من مشاهده مى‏كنم كه زنان محترم بصورت قاطعانه، دليرانه و بدون ترس مشكلات و زحمات زيادى را در مسير نيل به اهدافى كه در پيش داريم، متحمل مى‏شوند و گاهى اوقات در راه نيل به اين اهداف شهيد مى‏شوند، اعتقاد و اطمينان كامل پيدا مى‏كنم كه پيروزى در انتظار ما خواهد بود .

ما موفقيتهاى بيشمار را مديون فعاليت زنان در جامعه هستيم .

3 - انقلاب اسلامى چه چيزى را به ايران و ملت اين كشور اهدا نمود؟

روحانيان ايران بودند كه مبارزه براى سرنگونى رژيم شاه تحت‏شعار سرتاسرى استقلال، آزادى، جمهورى اسلامى را سازماندهى كردند . در آن زمان ملت ايران شعار الله اكبر! خمينى رهبر! را سر مى‏داد و در نتيجه مبارزه‏اى سخت، مصرانه و چند ساله و با متحمل شدن هزاران نفر شهيد بود كه توانست انقلاب اسلامى را به پيروزى برساند . بدين ترتيب، جمهورى اسلامى ايران استقلال خود را بدست آورد و در سال 1980 مناسبات خود را با آمريكا قطع نمود .

ملت ايران پس از پيروزى انقلاب اسلامى آزادى در دين را كسب نمود . در ايران با وجود اينكه زبان رسمى زبان فارسى مى‏باشد، اما اقليت‏هاى ملى موجود در اين كشور آزادانه از زبان و فرهنگ خود استفاده مى‏كنند و نه در مدارس و نه در راديو و تلويزيون هرگز به حقوق آنان لطمه‏اى وارد نمى‏شود . زنهاى مسلمان ايران آزادانه در كليه خيابانها و اماكن عمومى با حجاب اسلامى حاضر مى‏شوند . دخترها نيز بطور آزاد و با حجاب اسلامى در مدارس، دانشگاه‏ها و همچنين در مساجد حضور مى‏يابند . در دوران حكومت‏شاهنشاهى پهلوى زنان ايرانى بخاطر سياست ضد دينى خودشان را از شركت در فعاليتهاى اجتماعى دور نگاه مى‏داشتند . اما پس از پيروزى انقلاب اسلامى بود كه زنان ايران آزادى براى مشاركت در بسيارى از عرصه‏هاى حيات را كسب كردند . بطور مثال، ما در طول مدت اقامتمان در ايران مشاهده نموديم كه زنان ايرانى در فروشگاههاى بزرگ به عنوان فروشنده، در هتل‏ها به‏عنوان پرسنل خدماتى، در راديو و تلويزيون به عنوان گوينده و در ارتباط با ساير فعاليتهاى اجتماعى كار مى‏كردند . اما در هيچ جاى ايران نديديم كه كارهاى سخت فيزيكى همانند باربرى، حفارى در معادن زيرزمينى و ... و يا كارهايى كه در شان زنان نباشد (همانند نظافت‏چى معابر عمومى، رفتگرى در اماكن اجتماعى و غيره) را به زنان واگذار كنند . در صورتيكه در كشور ما زنان را در سطح بالايى در ارتباط با كارهاى كثيف و دور از شان زنان بكار مى‏گيرند، به‏طوريكه در روسيه تعداد زيادى از زنان به‏عنوان باربر، نظافت‏چى خيابانها، حفر زمين، سوراخ كردن بتن و ... بكار اشغال دارند . و اين در حالى است كه كارهاى منزل و نگاهدارى از فرزندان كوچك در خانواده نيز به‏عهده آنان است . اين تقريبا كار فيزيكى سنگينى است كه يك زن روسى در تمام روزهاى كارى با آن روبرو مى‏شود .

در نتيجه پيروزى انقلاب اسلامى در ايران بود كه در اين كشور حكومت اسلامى برقرار شد و اين مهمترين هديه‏اى بود از طرف خداوند متعال به ملت ايران . چنانچه حكومت اسلامى وجود نداشته باشد تفكر انقلاب كردن نيز وجود نخواهد داشت . حكومت اسلامى مبتنى بر ايمان به خداوند يكتا، كتاب مقدس آسمانى قرآن، احكام و موازين شرعى و سنت پيغمبر حضرت محمد (ص) مى‏باشد . قوه قضائيه ايران فقط از منابع و م‏آخذ اسلام پيروى مى‏نمايد . امام خمينى در همين ارتباط مى‏گفت: در كشور اسلامى بايد قوانين الهى نوع حكومت اسلامى حكمفرمايى كند . جامعه بشرى بايد قوانين الهى را ملاك عمل قرار دهد و از آنها پيروى نمايد .

حال اين سئوال مطرح مى‏شود كه چرا حكومت اسلامى ضرورى است و حكومت اسلامى چه چيزى را به انسان، جامعه و كشور اهدا مى‏كند؟

در حكومت اسلامى حاكميت عالى (بالاترين قدرت) به خداوند متعال تعلق دارد . در اين نوع از حكومت كليه قوانينى كه جهت توسعه و تكامل جامعه انسانى مورد نياز مى‏باشد، يعنى قوانين اقتصادى، اجتماعى، حقوقى، فرهنگى ، نظامى، دينى و غيره پيش بينى شده است . چنانچه قوانين مذكور را به صورت قراردادى جزو گروه اول از قوانين بناميم، بايد خاطرنشان شود كه گروه دوم از قوانين، فيزيك، شيمى، نجوم، رياضيات، زيست‏شناسى، زمين‏شناسى و ... نيز توسط خداوند پيش بينى شده است .

كليه قوانينى كه توسط خداوند به وجود آمده است، قوانين اسلامى ناميده مى‏شوند و تمام دنيايى كه در پيرامون بشر قرار دارد مطابق با قوانين اسلام سازماندهى شده است . در اين دنيا همه چيز مطيع خداوند متعال بوده و از قوانين او پيروى مى‏نمايد . خورشيد، ماه و ستارگان نيز تابع قوانين اسلام است و بدون كوچكترين تخطى و انحرافى در مدار تعيين شده توسط خدا مى‏چرخند . تمام جانوران، نباتات و هر انسانى در گيتى فقط مطابق با قوانين اسلام، يعنى طبق قوانين خداوند توانا متولد مى‏شود، زندگى مى‏كند و مى‏ميرد . و هر چيزى كه در كائنات وجود دارد (از يك جسم بسيار بزرگ فضايى گرفته تا كوچكترين ذره‏اى كه بر روى زمين وجود دارد) همگى از مقررات و قوانين الهى تبعيت مى‏نمايند .

خداوند متعال به بشر هوش، عقل، درك، فهم، قدرت تفكر اعطا نمود . همچنين به انسان آزادى انتخاب و آزادى عمل را ارزانى داشت . به طورى‏كه، انسان در طول زندگى خود توانست پرده از قوانين گروه دوم بردارد و ضمن فراگيرى، آنها را مورد بهره‏بردارى قرار دهد . برپايه همين قوانين است كه فرهنگ، معارف، علم و روند تكنولوژى توسعه مى‏يابد . اين بعد مادى جهان است كه همه مردم به دنيا به آن اعتقاد دارند .

از آنجائيكه به بشر آزادى انتخاب اعطا شده است، او به صلاحديد و تشخيص خود تصميم مى‏گيرد، يعنى از خداوند قادر اطاعت و فرمانبردارى مى‏نمايد و زندگى را مطابق با قوانين الهى (طبق گروه اول قوانين) تشكيل مى‏دهد و يا از اطاعت‏خداوند سرباز مى‏زند و جهت تشكيل زندگى خود از قوانين خاصى تبعيت مى‏كند .

چنانچه بشر خداوند را قبول نمايد و به او اعتقاد داشته باشد، بايد در زندگى خود قوانين الهى پيامبر اسلام حضرت محمد (ص) و كليه پيامبران ديگر را بدون توجه به وابستگى و هويت ملى بپذيرد . در اين صورت است كه او مى‏تواند به‏عنوان يك مسلمان مومن و واقعى به‏حساب آيد . مسلمان كسى است كه به صورت آگاهانه، مطابق با اراده شخصى خود و بدون اجبار تسليم خالق خود گردد .

اشخاصى جزو گروه دوم محسوب مى‏شوند كه مسلمان به‏دنيا آمده‏اند، وليكن بعدها كافر شده‏اند . اينها از خالق خودشان تبعيت نمى‏نمايند، يعنى به خداى قادر و توانا ايمان ندارند . اين اشخاص عهدشكن بوده و جزو كافران محسوب مى‏شوند .

خداوند يكتا آفريننده انس و جن مى‏باشد . حال اين سئوال مطرح مى‏شود كه او به چه منظور آنها را بوجود آورده است؟ خداوند متعال براى پاسخ به اين سئوال در قرآن مى‏فرمايد: من جن و انس را آفريدم براى اينكه مرا بپرستند (قرآن سوره 51، آيه 57) .

آيا تمام انسانها و اجنه خداوند را مورد پرستش خود قرار مى‏دهند؟ مسلما اين طور نيست . درست‏به همين دليل است كه خداوند به صورتى بسيار منصفانه تمام انسانها را بر روى زمين فقط به دو گروه تقسيم مى‏نمايد . يك گروه همان مسلمانان هستند كه خداوند يكتا را پرستش مى‏نمايند و كليه تكاليف الهى را انجام مى‏دهند، و گروه ديگر همان عهدشكنان بوده و جزو كافران محسوب مى‏شوند .

بزرگترين خوشبختى و سعادت براى بشر همانا مسلمان بودن است . خداوند قادر به مسلمان بهزيستى، كاميابى و رفاه بر روى زمين اعطا مى‏نمايد و در جهان آخرت باغهاى بهشتى در انتظار او خواهند بود . در كشورى كه حكومت اسلامى برقرار شده باشد، خداوند به ملت اين جامعه رفاه و بهزيستى اعطا مى‏كند و كاميابى مردم را در اين كشور تضمين مى‏نمايد .

در كشورهايى كه حكومتشان اسلامى است، ملت از نظر درستكارى، نظم و ترتيب و پرورش با موازين اخلاقى ممتاز بوده و در سطح عالى قرار دارد . به همين دليل، ملتى كه طبق قوانين اسلامى تربيت‏شده است‏به جنايت و تبهكارى دست نمى‏زنند، اموال و دارائى ديگران را به سرقت نمى‏برد، مشروبات الكلى استعمال نمى‏نمايد، قمار بازى نمى‏كند، نسبت‏به ديگران اقدام به كلاهبردارى نمى‏نمايد، ناسزا نمى‏گويد، ديگران و حتى حيوانات را از خود نمى‏رنجاند و همچنين هيچگونه آزار و اذيتى را كه توسط اسلام منع شده است، انجام نمى‏دهد . جمهورى اسلامى ايران نيز از بركت‏حكومت اسلامى در عرض 20 سال حيات خود پس از برقرارى انقلاب اسلامى در اين كشور، كشورى ثروتمند و پيشرفته از هر لحاظ شد .

در همه جاى كشور ايران قوانين و مقررات اسلامى حكمفرما است . ما پيشوايان دينى مسلمانان روسيه فدراتيو با حضور خود در ايران خيلى چيزها را ديديم و نسبت‏به آنها آگاهى كامل پيدا كرديم . ملت ايران به عنوان ملتى واقع‏بين و هوشيار است كه به استعمال مشروبات الكلى و اشاعه فسق و فساد دست نمى‏زند . در اين كشور در هيچ جاى مشروبات الكلى فروخته نمى‏شود و هيچ كس آن را استعمال نمى‏نمايد . ما با حضور خودمان در ايران متقاعد شديم و اطمينان حاصل كرديم كه اسلام حقيقتا هدايت كننده انسان و جامعه به راهى راست و درست مى‏باشد . اسلام انسانهايى با موازين اخلاقى بسيار عالى را تربيت و پرورش مى‏نمايد . فقط قوانين الهى است كه قادر است‏بشر را اصلاح نموده و جامعه را هدايت كند . هيچ قانون ديگرى كه بدون احتساب موازين اسلامى توسط انسان بوجود آمده باشد موفق به اصلاح بشر و هدايت جامعه به راهى صحيح نخواهد شد . قوانينى كه توسط بشر بوجود مى‏آيد نارسا و ناقص بوده و دائمى نمى‏باشند، يعنى غالبا تغيير مى‏يابند، منسوخ مى‏شوند و يا مورد اصلاح مجدد قرار مى‏گيرند . در صورتى كه قوانين الهى هزاران سال است كه بدون كوچكترين تغييرى عمل مى‏نمايند . به طور مثال، شخص درس نخوانده‏اى كه در صحراى عربستان به دنيا آمد و تمام عمر خود را در آنجا بسر برده است، يعنى پيامبر ما حضرت محمد (ص) 14 قرن پيش قوانين الهى و موازين شرع را به اعراب و ساير ملتها آموخت و در آنجا موازين اخلاقى و رفتارى و همچنين قوانين سياسى، اقتصادى، حقوقى و ... را ترويج داده در صورتى‏كه دانشمندان عصر كنونى ما هنوز نتوانسته‏اند كه با اتكا به دانش و تجربه بسيار زياد زندگى خود حتى يك حكم الهى را كه به تجديد نظر و تغيير احتياج داشته باشد، پيدا كنند . آنها با گذشت چند هزار سال قادر نيستند كه حتى يكى از قوانين الهى را منسوخ نموده و يا قانون ديگرى را جايگزين آن بنمايند .

امام خمينى در اين باره مى‏گويد: اگر شما اهداف الهى را تعقيب نماييد، در اين صورت كاميابى و رفاه مادى نصيب شما خواهد شد . هر كشورى كه پيرو و پايبند قوانين اسلام باشد، بدون شك پيشرفته ترين كشور خواهد شد .

ملت ايران در رفاه، سعادت و كاميابى بسر مى‏برد، زيرا مطابق با قوانين الهى گام برمى‏دارد . حقيقتا اسلام بعنوان بهترين نوع زندگى بشريت است .

رهبر كبير و بنيانگذار جمهورى اسلامى ايران

روح الله الموسوى خمينى در تاريخ 24 سپتامبر سال 1902 در شهر كوچكى بنام خمين كه در فاصله سيصد كيلومترى جنوب تهران واقع شده است، به دنيا آمد . نام خانوادگى اوليه او مصطفوى بود، وليكن او شهرت خود را بعدها به خمينى تغيير داد كه از شهرى كه در آن متولد گرديده است، گرفته شده است . او فرزند ششم خانواده بود . هنگامى كه پنج ماه از تولدش گذشته بود، پدرش دارفانى را وداع نمود و هنگامى كه پانزده سال بيش نداشت مادرش وفات يافت . امام خمينى در يكى از مدارس دينى مسلمانان شهر قم تحصيل نمود، سپس در همين حوزه علميه بعنوان يكى از اساتيد بزرگ و مطرح علوم الهيات شد . بالغ بر 40 سال از زندگى امام خمينى با شهر قم در ارتباط مى‏باشد . او هفت فرزند داشت كه دو تن از آنها در دوران كودكى فوت نمودند، اما دو پسر و سه دختر او تحت نظرش تربيت و بزرگ شدند . پسر بزرگ امام مصطفى در دوران رژيم شاه در سن 46 سالگى شهيد شد . امام خمينى در همين ارتباط گفت: من فرزند تنى خود را از دست دادم، اما افتخار مى‏كنم كه اسلام يك چنين فرزندان فداكار و از خود گذشته‏اى را دارد .

امام خمينى در سن‏35 سالگى به زيارت خانه خدا در مكه رفت . او در سال 1962 فعاليت انقلابى خود را عليه رژيم شاه آغاز كرد . به همين دليل بود كه تحت تعقيب و آزار قرار گرفت و در همين ارتباط وى را چندين مرتبه دستگير نمودند و از ايران تبعيد كردند . بدين ترتيب، او مجبور شد كه مدت سيزده سال در عراق و مدتى را هم در فرانسه بسر برد . وليكن در تمام طول اين مدت حتى يك روز را هم دست از سازماندهى انقلاب اسلامى در ايران و هدايت انقلابيون مسلمان اين كشور برنداشت . او به طور مستمر با مراكز دينى و الهيات ايران در ارتباط بود . تمام ملت ايران به رهبرى روحانيت اين كشور از امام خمينى در مبارزه با رژيم شاه حمايت و پشتيبانى مى‏نمود . تا اينكه سرانجام پيروزى از راه رسيد و اسلام پيروز شد . در تاريخ 11 فوريه سال 1979 انقلاب اسلامى در ايران به پيروزى رسيد . ا مام خمينى به مدت 10 سال رهبر انقلاب اسلامى بود . او در تاريخ 4 ژوئن سال 1989 در سن 87 سالگى وفات يافت . وى را در قبرستان شهداى انقلاب اسلامى ايران طبق مقررات و قوانين اسلام به خاك سپردند .

اعتبار و وجهه امام خمينى آنقدر زياد بود كه وقتى از تبعيد (از فرانسه) به ايران بازگشت، نزديك به شش ميليون نفر در فرودگاه مهرآباد به پيشواز او آمدند . همچنين هنگامى كه وفات يافت در حدود نه ميليون نفر در مراسم بخاك سپارى و خداحافظى با او شركت داشتند .

بر روى مزار او آرامگاهى با گنبد زرين و مسجدى با چهار مناره ساخته شده است . در كنار مزار او هيچگونه پاسدارى وجود ندارد، همچنين ورود بداخل مسجدى كه مزار امام خمينى در داخل آن قرار دارد، آزاد مى‏باشد . امام خمينى وظيفه خود را در قبال ملت ايران با افتخار انجام داد . او با كمك خداوند توانست‏براى ملت كشورش استقلال راستين، آزادى و افتخار در جهان را فراهم نمايد . وى در تمام طول زندگى باافتخار خود حتى يك قدم هم از موازين و احكام اسلام و سنت پيغمبر حضرت محمد (ص) عقب‏نشينى نكرد . او معلمى منحصر به فرد و ناطقى عالى بود . او شاگردانى را تربيت كرد كه همگى حاضر بودند جان خود را فداى اسلام كنند . امام خمينى در تاريخ ايران بعنوان نخستين رهبر حكومتى از بين روحانيت‏بود كه هرگز روش زندگى خود را تغيير نداد .

او پس از اينكه رهبر كشور جمهورى اسلامى ايران شد در خانه‏اى كوچك و محقرانه كه آن را اجاره نموده بود، زندگى مى‏كرد . يكى از نويسندگان روسى ديميترى ژوكف كه عضو فرهنگستان علوم روسيه مى‏باشد در كتاب خود موسوم به امام خمينى در ارتباط با نحوه زندگى امام خمينى اين گونه مى‏نويسد: امام خمينى به عنوان رهبر عظيم دينى و حكومتى ايران بود . ايشان ضمن اينكه رهبر دينى كشورى بزرگ و ثروتمند بود، در بالاترين سطح حكومت (قدرت) ايران قرار داشت . او همواره به سياستى كه كاملا تابع حقوق و قوانين الهى بود، با احترام خاصى مى‏نگريست .

در تاريخ 8 ژانويه سال 1989 نخستين رئيس جمهور روسيه فدراتيو ميخائيل گورباچف هيئت ايرانى را كه حامل پيام رهبر حكومت جمهورى اسلامى ايران امام خمينى بود، به حضور پذيرفت . در اين نامه گفته شده بود: ... بدون شك اولين كارى كه به منزله موفقيت در اقدام شما خواهد بود، همانا بررسى مجدد سياست پيشينيان شما است كه عبارت از انكار و روى‏گردانى از خداوند متعال و دين مى‏باشد . قطعا همين موضوع است كه شديدترين ضربه را به ملت و حكومت‏شوروى وارد نموده است . عدم ايمان واقعى به خداوند يكتا مشكل اصلى شماست . كمونيسم پس از اينكه موفق نشد جامعه‏اى عادل و منصفانه را تشكيل دهد، پوسيد . به طورى كه منبعد بايد در موزه‏هاى تاريخ سياسى كمونيسم را جستجو كرد . من از شما درخواست مى‏نمايم كه به مطالعه و پژوهش در راستاى اسلام توجه خاصى را مبذول داريد . مگر مذهبى كه ايران به صورت دژ تسخيرناپذيرى در برابر ابرقدرتها درآورده است، براى ملت در حكم افيون است؟ مگر مى‏توان مذهبى را كه داراى نيت‏برقرارى عدل و انصاف در جهان مى‏باشد براى ملت افيون ناميد؟ هنگامى كه ادوار شيوارد نادزه (او در آن زمان پست وزير امور خارجه اتحاد جماهير شوروى را اشغال نموده بود) به عنوان فرستاده ميخائيل گورباچف همراه به نامه جوابيه ايشان در جمهورى اسلامى ايران حضور يافت، توسط امام خمينى در سالن مجلل يك قصر باشكوه كه به رهبر حكومت اختصاص داده شده باشد، به حضور پذيرفته نشد . امام او را در دفتر كار خود كه اندازه آن 12متر مربع بود و در خانه كوچكى كه از خشت و كاهگل ساخته شده بود، ملاقات نمود . اين خانه كوچك و محقر در شمال حومه تهران قرار داشت و امام خمينى به همراه خانواده خود در آن كار و زندگى مى‏كرد . در داخل دفتر كار ايشان يك ميز پايه كوتاه همراه با قرآن و تسبيحى بر روى آن، صندلى، روزنامه، راديو و سجاده عبادت قرار داشت . امام خمينى تنها صندلى موجود در داخل اين اطاق را به ادوارد شيوارد نادزه تعارف نمود همراهان ادوارد شيواردنادزه كه جزو صاحب منصبان عالى حكومتى بودند نيز مجبور شدند بر روى كف اطاق بنشينند . در آنجا براى هريك از آنان يك فنجان چاى و دو حبه قند آوردند و بدين ترتيب از آنان پذيرايى بعمل آورده شد .

ما پيشوايان دينى مسلمانان روسيه فدراتيو نيز در اين اطاق ساخته شده از خشت و كاه‏گل حضور پيدا كرديم و از آن ديدن نموديم . وضعيت داخل اين اطاق دقيقا به همان ترتيبى است كه ديميترى ژوكف آن را در كتاب خود توصيف نموده است . در گوشه اطاق او يك تخت كوچك و چنانچه دقيق‏تر بگويم يك نيمكت راحتى (كاناپه) قرار داشت كه امام خمينى بر روى آن استراحت مى‏كرد . همچنين در اين اطاق يك ميز كوچك، و يك صندلى بود كه در واقع مبلمان دفتر كار كوچك و محقر او را تشكيل مى‏داد . دفتر كار او توسط پل فلزى كوچكى به حسينيه‏اى متصل بود كه امام هميشه از طريق همين پل براى نماز خواندن به حسينيه مذكور مى‏رفت .

امام خمينى مى‏فرمايد: شادمانى و خرسندى ارتباط با خداى يكتا، انجام دعا و نمازهاى يوميه در چندين نوبت، اجراى وصاياى پيامبر حضرت محمد (ص) باعث اصلاح هر شخصى مى‏شود، و اصلاح همين اشخاص است كه منجر به اصلاح كل جامعه مى‏شود .

دين اسلام توسط خداوند به منظور اصلاح و پرورش بشر نازل شد . فقط اسلام است كه مى‏تواند سعادت و رفاه در جامعه را تامين نمايد و تمام مشكلات جامعه را برطرف كند . امام خمينى مى‏گفت كه مسلمانان بايد طبق موازين اسلام و قرآن عمل كنند . اسلام پاسخگوى تمام مسائل و موضوعات مربوط به تكامل و پرورش بشر است . قرآن كتاب تربيت انسانها مى‏باشد . در دنيا هيچ مدرسه‏اى بالاتر از قرآن نيست .

امام خمينى در وصيت‏نامه خود از مسلمانان دعوت نمود از خود در برابر دشمنان اسلام دفاع كنيد . ضمن تشكيل و سازماندهى جمهوريهاى آزاد و مستقل براى كشورهاى خودتان، به سمت‏حكومت اسلامى برويد . چنانچه شما بخاطر تشكيل حكومت اسلامى در خدمت‏خداوند متعال باشيد، او نيز يار و پشتيبان شما خواهد بود . من با قلبى آسوده و با خيالى راحت از شما خواهران و برادران دينى خود وداع مى‏نمايم و با اميدوارى نسبت‏به رحمت‏خداوند يكتا به سوى جهان ابدى مى‏شتابم . من به دعاهاى خير شما بسيار محتاجم . (از وصيتنامه روح‏الله موسوى خمينى به تاريخ 26 بهمن سال 1361 مصادف با 1983 ميلادى) امام خمينى به پسرش سيد احمد خمينى ماموريت داد كه پس از مرگش اين وصيتنامه را بخواند .

امام خمينى اين جهان فانى را ترك كرد و بخاطر كسب رضاى حق تعالى، يعنى بخاطر چيزى كه تمام عمرش را مبارزه و تلاش مى‏كرد، از اين جهان به سوى خداوند متعال رفت (لطف و رحمت‏خداوند شامل او باد!) انقلاب اسلامى ايران كه تحت رهبرى امام خمينى به سرانجام رسيد، در تاريخ اين كشور به عنوان رويداد برجسته‏اى بود كه در تمام دنيا تاثير بسيار زيادى را از خود باقى گذارد .

فهرست منابع و م‏آخذ:

1 . مقالات در وطن امام خمينى (اين مقالات در روزنامه آوانگراد در ناحيه كاتاف - ايوانفسكى واقع در استان چيليابين منتشر شده است . نويسنده مقالات مذكور اى . خ . ايگيزيانف در سال 1999 بود .

2 . مقاله بهار آزادى، ضميمه مجله (بولتن) نگاه سوم كه توسط سفارت ايران در مسكو منتشر مى‏شود . اين مقاله در بولتن سال 1994 در مسكو منتشر شد .

3 . كتاب ى . اى . سيليوانف موسوم به زير آسمان آبى ايران، مسكو، سال 1995 .

4 . كتاب سخنان ، كلمات قصار و پندهاى امام خمينى، تهران، سال 1995 .

5 . كتاب د . آ . ژوكف موسوم به امام خمينى، مسكو، سال 1999 .

6 . كتاب عبدالعلا المودودى موسوم به اصول اسلام، مسكو، سال 1993 .

/ 1