آنچه در پى مىآيد بخشهاى عمدهاى از كتاب ما، در ايران ميهمان امام خمينى بوديم نوشته ايگيزيانف ايسماگيل خاكيميانوويچ است كه با ويراستارى جزيى به نظر خوانندگان گرامى مىرسد . نويسنده از رهبران مذهبى روسيه است كه در اين كتاب گزارشى از سفر خود را به ايران - با همراهى عدهاى ديگر از رهبران مذهبى جمهوريهاى شوروى سابق - عرضه مىدارد . شايد بعضى از بخشهاى گزارش براى خوانندگان ايران چندان جالبتوجه نباشد ولى به هرحال براى آگاهى از ديدگاه ديگران و نكات موردتوجه آنان خالى از لطف نيست، بويژه كه كارهايى مانند شرححالنويسى، سفرنامهنويسى يا گزارشنويسى در روسيه و جمهوريهاى سابق داراى ادبيات و زمينه نيرومندى است . مقدمه: با ابتكار و نظر به توجهات شيخ نافيگومه حضرت عاشيرف كه در سال 1998 در سمت رياست كميته اجرايى مركز عالى هماهنگى ادارات دينى مسلمانان روسيه فدراتيو به كار اشتغال داشت و اكنون در پست رياست مفتى اعظم ادارات دينى مسلمانان بخش آسيايى روسيه فدراتيو مشغول به كار مىباشد و همچنين با مساعدت و التفات سفير جمهورى اسلامى ايران در روسيه فدراتيو آقاى مهدى صفرى در اوايل سال 1998 يكسرى دورههاى آموزشى در ارتباط با دين اسلام براى روحانيون و كاركنان امور دينى انجمنهاى مسلمانان روسيه فدراتيو با هدف ارتقا سطح مهارت حرفهاى دينى آنان در جمهورى اسلامى ايران سازماندهى شد . در همين ارتباط بود كه ما (پيشوايان انجمنهاى اسلامى و جوامع مسلمانان تعدادى از شهرها، استانها و جمهورىهاى روسيه فدراتيو و شخصيتهاى مذهبى ديگر) در مسكو گرد آمديم تا به اتفاق به جمهورى اسلامى ايران پرواز كنيم . در فرودگاه بينالمللى مسكو شيريميتيوا - 2 پس از راهنمايىهاى پندآميز و ابراز آرزوهاى نيك از طرف شيخ نافيگومه حضرت عاشيرف و رئيس مركز فرهنگ اسلامى روسيه فدراتيو و يكى از نمايندگان دوماى دولتى عبدولواخيت نيازف كه همراه با تعدادى از كاركنان سفارت جمهورى اسلامى ايران در مسكو به منظور بدرقه ما به فرودگاه آمده بودند، سوار بر هواپيمايى شديم كه قرار بود ما را به جمهورى اسلامى ايران برساند . بدينترتيب، هواپيماى توپولف - 154 ما اوج گرفت و مسير خود را به سمت پايتخت ايران تهران ادامه داد .
اعضاى گروه ما
گروه ما شامل بيست و چهار نفر بود كه در داخل هواپيما در ميان مسافرينى كه قرار بود به جمهورى اسلامى ايران بروند، نشسته بودند . در زير در ارتباط با هر يك از آنها اطلاعات مختصرى را ذكر مىنمايم: 1) آخماد اولين موناوير آخماتشاريفوويچ . او پيشواى مسلمانان جمعيت اسلامى روستاى كارالاچوك واقع در ناحيه دورتولينسكى جمهورى باشقيرستان مىباشد . 2) باژيگيتف سانسيزباى بايگينژينوويچ . معاون رئيس جمعيت مسلمانان كورگان . 3) بيكمولين گاليمژيان ميسباخويچ . امام مسجد جامع تومين . او نسبتبه ساخت مسجدى در تومين دلسوزى و بذل توجه بسيار زيادى را از خود ابراز داشت . بطوريكه مراسم باشكوهى به مناسبت افتتاح اين مسجد مجلل و بسيار خوب در ماه اكتبر سال 1997 برگزار شد . هيئت دستگاه ادارى شهر تومين يك دستگاه اتومبيل نو ولگا به اين مسجد اهدا كرد . آقاى بيكمولين گاليمژيان ميسباخويچ رئيس هيئت اعزامى ما به جمهورى اسلامى ايران بود . 4) واسيلكارامف راميل ناايلويچ . وى بعنوان رئيس امور مربوط به اداره دينى مسلمانان جمهورى باشقيرستان مىباشد . او يكى از شخصيتهاى محترم مذهبى اين اداره دينى است . نامبرده براى دومين مرتبه است كه به ايران مىآمد . او مراسم حج در مكه معظمه را نيز بجاى آورده است . 5) واخيتف آخميت گالياسكارويچ . امام مسجد جامع يانااول جمهورى باشقيرستان . 6) گاريفولين فاتيخ . رئيس حوزه علميه تومين . او سردبير (مديركل) روزنامه مسلمانان سيبرى مىباشد . وى همواره كوشش و انرژى زيادى را در امور مربوط به احيا دين اسلام در منطقه سيبرى روسيه فدراتيو بكار مىبندد . نامبرده بعنوان يكى از رجال فعال در تبليغات و گسترش ارزشهاى اسلامى، ويژگيهاى مربوط به فرهنگ ملى، آداب و رسوم خلقهاى سيبرى محسوب مىشود . 7) ايگيزيانف ايسماگيل خاكيميانويچ . پيشواى دينى جمعيت مسلمان ناحيه كاتاف - ايوانفسك در استان چيليابين . 8) ايسانبيردين راميل رافاايلوويچ . پيشواى دينى جمعيت مسلمان شهر دورتول جمهورى باشقيرستان . نامبرده دلسوزى و بذل توجه بسيار زيادى را نسبتبه احداث مسجد بسيار زيبايى در شهر خودش ابراز داشته است . او بصورتى فعالانه در آموزش موازين و احكام دين اسلام اهالى اين منطقه شركت مىجويد . وى مراسم حج در مكه را بجاى آورده است . 9) ايساكايف گابدولله . رئيس جمعيت مسلمان شهر كورگان . 10) كاريمف آخميت موخاميتوويچ . پيشواى دينى جمعيت مسلمان شهر بايماك در جمهورى باشقيرستان . 11) كاريمف صالاوات (صلوات) ساريموويچ . معاون رئيس جمعيت مسلمان شهر كورگان . 12) موستافين خليل نوتفولوويچ . امام مسجد روستاى چورنايا ريچكا (رودخانه كوچك) در استان تمسكايا . 13) نيازف وليد (والريان) باكيرويچ . امام مسجد امسك . 14 . عمراف آزكين . رئيس شوراى اعضا سنى (بزرگان قبيله) مسجد امسك . 15) ساگيتف زاكير راخماتولينوويچ . امام مسجد موسوم به مسجد امام واقع در شهر نايابرسك منطقه (حوزه) خودمختار يامالو - نينيتسكى . 16) ساتييف رازومباى . امام مسجد جامع شهر چيتا . 17) ستيپچينكو ابوطالب (آناتولى) آندرييويچ . رئيس مركز اسلامى داغوات در امسك . نامبرده روس مىباشد . همچنين مادر او روس است، وليكن پدرش آلمانى است . همسر ابوطالب نيز روس است . ابوطالب (او قبل از اينكه مسلمان شود، نامش آناتولى بود) در سال 1990 به دين اسلام روى آورد . او ضمن دورههاى آموزشى دين اسلام در بيشكيك، عربستان سعودى و جمهورى اسلامى ايران با دين اسلام آشنا شد . پسر او سراجالدين (سركى) در انستيتوى اسلامى بيشكيك تحصيل نموده است و در حال حاضر نيز در يك دانشكده اسلامى بينالمللى در عربستان سعودى مشغول تحصيل مىباشد . وى داراى دخترى بنام فاطمه مىباشد (قبل از اينكه به دين مبين اسلام روى آورد، نام دخترش كسينيا بود) . دختر ابوطالب خودش بطور مستقل به فراگيرى موازين و احكام دين اسلام مشغول مىباشد و كليه فرايض دينى را انجام مىدهد . 18) سوخف حسن خوسااينوويچ . پيشواى دينى جمعيت مسلمان ساراشسك . 19) فاردييف راسوف راسولوويچ . امام مسجد ناحيه نيفتيكامسك در جمهورى باشقيرستان . 20) خاراسف على . پيشواى دينى جمعيت مسلمان تالين و استونى . 21) خاريسف مارات خاليموويچ . معاون رئيس امور مربوط به اداره دينى جمهورى باشقيرستان . او براى دومين مرتبه است كه به جمهورى اسلامى ايران مىآمد . 22) شامشوعالينف خاباديل . رئيس مسجد امام در امسك . 23) شايپف تكسانباى كايكينوويچ . امام مسجد جامع خااير - احسان در امسك . 24) شاياخميتف آخميت موخاميتوويچ . پيشواى دينى جمعيت مسلمان روستاى عسكاروا در ناحيه آبزيليلفسكى واقع در جمهورى باشقيرستان . اطلاعات مختصرى در مورد راهنمايان و سازماندهندگان مسافرت پيشوايان دينى روسيه فدراتيو به جمهورى اسلامى ايران 1) آقاى مهدى صفرى . سفير جمهورى اسلامى ايران در شهر مسكو . آقاى صفرى براى توسعه و تكامل همكارى دوجانبه ميان ايران و روسيه فدراتيو اهميتبسيار زيادى قائل مىباشد . همكارى سياسى و اقتصادى ميان دو كشور مذكور در حال حاضر در شرايطى قرار دارد كه روزبه روز توسعه و تكامل عميقترى را بدست مىآورد . با مساعدت آقاى مهدى صفرى بود كه ما توانستيم در ماههاى فوريه - مارس سال 1998 به جمهورى اسلامى ايران سفر نماييم و دورههاى دينى كوتاهمدتى را كه در جمهورى اسلامى ايران براى ما سازماندهى شده بود، پشتسر بگذاريم . در ايران ما را به عنوان ميهمانان عاليرتبه امام خمينى پذيرا شدند . در ايران ما با سيستم اداره كشور كه با بهرهگيرى از موازين الهى (دينى) توسط حكومت پايهگذارى شده است و همچنين با زندگى ملت ايران آشنا شديم و بدينترتيب، دانش و معلومات خودمان را در ارتباط با اسلام تكميلتر نموديم . اين مسافرت براى همه ما ثمربخش و سودمند واقع شد . ما به جهتبذل توجه و مساعدتى كه آقاى مهدى صفرى در سازماندهى اين مسافرت جالب و مفيد ائمه روسيه فدراتيو به ايران، يعنى به وطن امام خمينى از خود نشان داد، سپاسگزارى و امتنان عميق خودمان را از وى ابراز مىداريم . همچنين ما از رئيس دفتر نمايندگى فرهنگى ايران در مسكو آقاى مهدى سنايى كه در سازماندهى سفر ما به جمهورى اسلامى ايران شركت فعالانه و كارسازى را داشت، سپاسگزارى مىنماييم . بعلاوه، ما از رئيس محترم گروهمان حضرت ماليك بسيار تشكر مىنماييم . او نخستين كسى بود كه ما را در سرزمين ايران ملاقات كرد، و پس از آنهم در طول تمام روزهايى كه ما در جمهورى اسلامى ايران اقامت داشتيم همراه ما بود . او در طول اين سفر ما را همراهى مىنمود و رياست كليه امور مربوط به سفر ما را به عهده داشت . اصل و نسب او از ايران مىباشد، اما او در مسكو تحصيل نموده است و به زبان روسى بخوبى مسلط مىباشد . ما دعا نموده و از خداوند متعال خواستاريم كه يكبار ديگر اين امكان را براى ما فراهم نمايد كه به آرزوى خودمان برسيم، يعنى التماس دعا داريم كه يكبار ديگر سرزمين جمهورى اسلامى ايران را با حضرت ماليك ديدار نماييم . ما از صميم قلب سلامت و كاميابى، شكوفايى و رونق و همچنين رفاه را براى جمهورى اسلامى ايران و ملت اين كشور آرزو مىنماييم . همچنين ما آرزومند موفقيت روزافزون در تشكيل يك حكومت اسلامى مقتدر و بسيار عالى (نمونه و الگو براى تمام دنيا) هستيم . شيخ نافيگولله حضرت عاشيرف (مفتى اعظم اداره دينى مسلمانان بخش آسيايى روسيه فدراتيو) نيز در سازماندهى سفر ما به جمهورى اسلامى ايران توجه و تلاش زيادى را از خود ابراز نمود . شيخ نافيگولله تلاش و انرژى زيادى را از خود در راستاى احيا دين مبين اسلام در روسيه فدراتيو بكار مىبندند . طبق ابتكار عمل ايشان است كه تاكنون گردهمآيىها، كنفرانسها و سمينارهاى بسيار بزرگ اسلامى در سطح روسيه فدراتيو و در سطوح بينالمللى برگزار شده است و برگزار مىگردد . بطوريكه، خود او نيز در اين نشستها شركت فعالانهاى دارد . او همواره در بسيارى ديدارها با رجال سرشناس دينى و سياسى شركت مىجويد . از بركت اقدامات و كوششهاى فعالانه او بود كه با شروع سال 1992 تغييبرات بنيادين و بسيار بزرگ در اداره و هدايت جمعيتهاى مسلمان روسيه فدراتيو به وقوع پيوست . به طوريكه، ادارات دينى جديدى براى مسلمانان ايجاد گرديد . زيرا ادارات قديمى مسلمانان اين كشور در حقيقتبه عنوان ترمزى در مسير توسعه اسلام در روسيه فدراتيو بود . گذشت زمان ثابت كرد كه اقدامات شرافتمندانه و جوانمردانه نافيگولله حضرت عاشيرف در ارتباط با دفاع و صيانت از اسلام كه در روسيه فدراتيو تاسيس ادارات دينى مقتدر و توانايى را براى مسلمانان پىريزى كرد، اقداماتى صحيح و به موقع و به جا بود . در اثر همين اقدامات او بود كه ادارات دينى منطقهاى به جمعيتهاى مسلمان و در نتيجه به خود مسلمانان نزديك شدند . همين موضوع، شرايط مساعدى را براى حل عملى مسائل و مشكلات انجمنهاى مسلمانان بوجود آورد . سيستم اداره و هدايت جمعيتهاى مسلمان كشور عظيم ما از طريق ادارات دينى منطقهاى در مرحله كنونى به عنوان قابلقبولترين و حتى بهترين سيستم محسوب مىشود . اكنون مفتىهاى جوان، تحصيلكرده، مبتكر، با انرژى و داراى پشتكار بسيار زيادى رياست ادارات جديد دينى مسلمانان را در روسيه فدراتيو به عهده دارند . پس از شروع سال 1992 در ناحيه اوفا توسط يك گروه مبتكر تغييراتى در ساختار اداره و هدايت جمعيتهاى مسلمان روسيه فدراتيو در راستاى دفاع، حفظ و توسعه اسلام صورت گرفت كه مسلمانان جمهورىهاى باشقيرستان و تاتارستان در كنگرههاى خود شديدا از اقدامات اين گروه مبتكر حمايت و پشتيبانى نمودند . در همين ارتباط، بيش از 20 اداره دينى منطقهاى تحت رياستيك اداره واحد متمركز و دموكراسى مسلمانان تاسيس شد . اداره مذكور بعنوان شوراى مفتىهاى روسيه فدراتيو نام گرفت و راويل گاينوتدين رياست اين شورا را عهدهدار شد . با ابتكار عمل همين گروه مبتكر بود كه اسلام در روسيه فدراتيو از يوغ ادارات دينى قديمى مسلمانان اوفا رهايى جست . به طوريكه، به عقيده ما اصلاحات و تحولى انقلابى در ساختار اداره جمعيتهاى مسلمان روسيه فدراتيو به وقوع پيوست كه آن را مىتوان مشابه انقلاب اسلامى در ايران دانست . در اينجا جا دارد كه به يكى از كلمات قصار امام خمينى اشاره نمايم: دفاع و صيانت از اسلام در لحظات سختيك تكليف الهى و ملى است كه براى كليه اقشار و گروههاى ملت واجب است . پاسدارى از اسلام به عنوان بالاترين عبادت محسوب مىشود و من شما را دعوت مىنمايم كه نسبتبه اسلام وفادار باشيد . مفتىهاى ادارات دينى منطقهاى ما در روسيه فدراتيو نيز درستبه همان صورتى كه امام خمينى امر نموده است، در راه اسلام حركت مىكنند . در انتهاى اين بخش از عبدلوحيد نيازف نام مىبرم . او به عنوان يكى از رجال فعال در احيا و گسترش اسلام در روسيه فدراتيو مىباشد . وى سالهاى زيادى است كه رياست و هدايت مركز فرهنگ اسلامى روسيه را عهدهدار است . نامبرده رهبر يكى از جنبشهاى سياسى سرتاسر روسيه فدراتيو به نام رفاه مىباشد، در ضمن به عنوان نماينده پارلمان روسيه فدراتيو دوما مىباشد كه همواره در جهت صيانت از ارزشهاى دينى، اخلاقى، روحى و فرهنگى مسلمانان و خلقهاى اصيل روسيه فدراتيو حركت مىنمايد . عبدلوحيد نيازف نيز بطور مشترك با نافيگولله حضرت عاشيرف دورههاى آموزشى را براى ائمه روسيه فدراتيو در جمهورى اسلامى ايران سازماندهى نمود .
در وطن امام خمينى
شب ديرهنگام بود كه ما به تهران پايتخت ايران رسيديم . هنگامىكه در داخل هواپيما بر فراز تهران پرواز مىكرديم، از بالا اين شهر زيبا را كه غرق در چراغهاى برق شده بود و سوسو زدن لامپهاى برق چشمان هر بينندهاى را به خود خيره مىكرد، مشاهده كرديم . شهر تهران منطقه بسيار وسيعى از دامنه سلسله جبال البرز را دربرگرفته است . طبق برنامهاى كه براى ما در نظر گرفته شده بود، روز پس از ورودمان به آرامگاه امام خمينى رفتيم . مرقد مطهر ايشان در مجموعهاى با ساير عمارات ديگر قرار گرفته است كه محدوده نسبتا بزرگى را دربرمىگيرد . خود مزار امام به اندازه 10×8 متر و ارتفاع آن بيشتر از سه متر نيست كه در داخل مسجد بزرگى با ظرفيت دهها هزار نفر قرار دارد . در داخل مرقد امام خمينى دو مقبره قرار دارد كه در آنجا امام خمينى و پسر 46 ساله او دفن شدهاند . در بالاى هر يك از مزارها يك روپوش سبز رنگ كشيده شده است و بر بالاى آن كتاب مقدس مسلمانان قرآن قرار داده شده است . اين دو مزار از طريق جدارههاى شيشهاى مقبره به وضوح قابل مشاهده هستند . هر يك از زائرين در هنگام ورود به داخل اين مسجد بايد كفشهاى خود را دربياورد و آن را به كفشدارى مسجد تحويل دهد . در آنجا هميشه ازدحام زيادى از عاشقان امام خمينى وجود دارد . در آنجا معلمين مدارس مقطع ابتدايى در كنار ديوارههاى مقبره امام درسهايى را به شاگردان خودشان مىدهند . بچهها در گوشه و كنار مقبره مىنشينند و تحت رهبرى معلمين خودشان با صداى بلند سرودهايى را در ارتباط با امام خمينى تمرين و حفظ مىنمايد . در گوشهاى ديگر از اين مسجد بزرگ معلمين مطالبى را براى شاگردان خود تعريف مىكنند . پس از سپرى شدن يك مدت زمان، دانشآموزان مذكور مسجد را ترك نموده و شاگردان ديگرى جاى آنان را مىگيرند . كليه كسانىكه در اين مرقد مطهر حضور مىيابند، خواندن نماز را به عنوان اولين وظيفه خود در آنجا مىدانند . همانطورىكه براى همگان مشهود است، در سال 1979 تحت هدايت و رهبرى امام خمينى در ايران انقلاب اسلامى به پيروزى رسيد كه در آن زمان نه فقط به عنوان ممتازترين رويداد در ايران محسوب مىشد، بلكه تاثير بسيار زيادى را بر تمام دنيا گذاشت . به همين دليل است كه ملت ايران نسبتبه بنيانگذار نخستين حكومت اسلامى در ايران احترام و ارزش بسيار زيادى قائل است . به طورى كه تصاوير امام را در همهجا، حتى در داخل اطاقهاى كارشان نصب نمودهاند . غالبا مىتوان سخنان، كلمات قصار و ارشادهاى او را بر روى ديوارههاى ساختمانهاى شهر مشاهده نمود . در همان روز بود كه قاضى كل و دادستان ايران ما را به نزد خود دعوت نمودند . پس از انجام گردش كوتاهى او و همكارانش ما را به صرف يك فنجان چاى دعوت نمودند و در آنجا ما را با سيستم اداره حكومت آشنا كردند . ارگانهاى قانونگذارى، اجرايى و قضايى ايران فقط مطابق با قوانين اسلام و احكام (مقررات) شريعت پايهگذارى و به مورد اجرا گذاشته مىشود . پس از سرنگونى رژيم شاه بود كه جهانبينى واقعى اسلامى در اين كشور به پيروزى رسيد . اهالى ايران اميدوار هستند كه در كشورشان يك جامعه اسلامى بسيار عالى و الگو براى تمام جهان بر پايه احكام الهى ايجاد خواهد شد . ما را در ايران در يك شهرك حكومتى كه معمولا امام خمينى ميهمانان خارجى خود را در آنجا مىپذيرفت، جاى دادند . به گروه پيشوايان دينى روسيه فدراتيو در آنجا اظهار داشتند كه: شما اكنون در سرزمين ايران باستان، يعنى در جايى كه رژيم پادشاهى 2500 ساله ايران به رهبرى رهبر كبير انقلاب اسلامى امام خمينى سرنگون شد و جمهورى اسلامى به جاى آن بر سرير قدرت قرار گرفت، حضور داريد . شما در اينجا قبل از هر چيز ديگرى به عنوان ميهمانان امام خمينى هستيد . مسلم است كه يك چنين ميهماننوازى باعثخوشحالى ما شد . ما را در روزهاى كارى هر روز به دانشگاه دولتى اسلامى مىبردند . در آنجا اساتيدى كه داراى تخصص بسيار بالا و مهارت عالى بودند سطح دانش و معلومات ما را در ارتباط با قوانين الهى اسلام و احكام شريعت عميقتر و كاملتر مىكردند . در آنجا روند آموزش تا حدودى با نحوه آموزش در كشور ما متفاوت است . به طوريكه هر درس يكساعت و نيم (90 دقيقه) ادامه دارد، سپس بين هر درس نيم ساعت استراحت در نظر گرفته مىشود . در هنگام ظهر نيز پس از يك استراحت دو ساعته كه به نماز و نهار اختصاص داده شده است، دروس ادامه پيدا مىكنند . اساتيد در اين دانشگاه با گچ بر روى تختههاى مخصوص آموزش مطالب خودشان را نمىنويسند، يعنى به همان نحوى كه در كشور ما هست، عمل نمىكنند . در آنجا اساتيد با ماژيكهاى مخصوص مطالب خودشان را بر روى تختههاى سفيد رنگى مىنويسند . سپس يادداشتهاى آنان توسط تخته پاككنهاى مخصوصى به راحتى پاك مىشود . اساتيد در حال نشستن در پشت تريبون دروس خود را ارائه مىدهند . در آنجا مردها و زنها به طور جداگانه و در ساختمانهاى مختلف تحصيل مىكنند . در ضمن، ساختمانهايى كه زنها در داخل آنها تحصيل مىكنند توسط حصارهاى بلند فلزى از ساير ساختمانهاى آموزشى جدا شده است . يك چنين سيستم آموزشى درست مطابق با سيستمى است كه اسلام مشخص نموده است . در هر يك از ساختمانهاى آموزشى سالنهايى وجود دارد كه براى نماز خواندن اختصاص داده شده است . مسجد دانشگاه تهران و اطراف آن به عنوان يكى از عظيمترين مساجد مىباشد . به طوريكه در آنجا بالغ بر يك ميليون نفر مىتوانند به طور همزمان نماز خود را بخوانند . وليكن به خاطر محدود بودن ميادين و فضاهاى موجود كليه كسانى كه تمايل دارند در نماز جماعت در اين مسجد شركت جويند، موفق نمىشوند در اين مسجد حاضر شوند . پس از اتمام نماز جمعه اينگونه به نظرمان آمد كه سيل جمعيت نمازگزاران به پايان نخواهد رسيد . زنها بصورت جمعيتبسيار انبوهى از مسجد خارج شدند و سرتاسر خيابانهاى اطراف را پر نمودند . همه آنها از سر تا پا خودشان را با پوششهاى سياه رنگى پوشانيده بودند (حجاب اسلامى) . بدينترتيب بود كه ما شاهد يك رويداد بسيار جالبى بوديم . هنگامىكه ازدحام بىشمار زنانى كه از مسجد خارج مىشدند، تمام شد و راه براى ما باز شد تا خودمان را به خيابان ديگرى برسانيم، در آنجا تظاهراتى را مشاهده كرديم . هزاران نفر ضمن اينكه مشتهاى خود را گره كرده بودند و تكان مىدادند، با صداى بلندى فرياد مىزدند . دو دستگاه تريلر كه با پارچه سياه رنگى پوشيده شده بودند در ميان انبوه جمعيت در حركتبودند . بر روى اين تريلرها جعبههايى قرار داشت كه شباهت زيادى به تابوت داشتند . ما از مترجم پرسيديم كه اين راهپيمايى بخاطر چيست و مردم به خاطر چه چيزى اينچنين فرياد مىكشند . او به ما اين گونه پاسخ داد: اين تظاهرات بر عليه سياست آمريكا و اسرائيل مىباشد . مردم در فريادهاى خودشان مرگ بر آمريكا! مرگ بر اسرائيل! مىگويند . بايد يادآور شوم كه راديو و تلويزيون تهران كه جهت فيلمبردارى از اين مراسم در آنجا حضور پيدا كرده بود، از توجه به ما ائمه روسيه فدراتيو نيز غافل نبود . به طوريكه در هنگام شب همان روز بود كه ما خودمان را بر روى صفحه تلويزيون ديديم . در حين نماز خواندن در داخل مسجد دانشگاه از ما نيز فيلمبردارى شده بود . به طور كلى، ما از برخورد و استقبالى كه در اين مراسم باشكوه نماز جمعه از ما به عمل آمد، خشنود بوديم . هنگامىكه امام جمعه از طريق ميكروفون دانشگاه اعلام كرد كه تعدادى از پيشوايان دينى مسلمانان روسيه فدراتيو در جمع نمازگزاران اين هفته حضور دارند، پس از اتمام مراسم نماز تعداد زيادى از ايرانيان به سمت ما سرازير شدند تا اينكه ما را ببينند و حضور ما را در آنجا خوشآمد بگويند . آنها با تشكيل يك صف طويل در آنجا با احترام زيادى براى ما دست تكان مىدادند و با ما احوالپرسى مىكردند . در ضمن، اغلب آنها سعى داشتند كه كارتپستالهايى با مناظر تهران، سوغاتىهايى، مجلات و شمارههاى جديد روزنامهها را به عنوان يادگارى به ما بدهند . يكچنين نيكخواهى و استقبال باشكوه در ما تاثير زيادى گذاشت، به طوريكه سرتاسر وجود ما را خوشحالى فراگرفته بود . هر روز پس از بازگشت از دانشگاه به هتل، يعنى پس از به پايان رسيدن دروس روزانه همه ما را براى گردش و بازديد به جايى مىبردند . بدين ترتيب بود كه ما از چندين موزه، پارك، باغوحش و ... ديدن نموديم و ضمن استراحتبا فرهنگ ديرينه ملت ايران آشنا شديم . همچنين در طول ديدارهايمان در گالرىهاى بزرگ عكس، املاك و عمارتهاى شيك و مجلل شاه سابق ايران محمدرضا پهلوى و خانه بسيار كوچك و متواضعانهاى كه امام خمينى در سالهاى آخر حيات خود در داخل آن زندگى مىكرد، حضور يافتيم .
در شهر قم
شهر قم در فاصله 120 كيلومترى جنوب تهران قرار دارد . ايرانيان شهر قم را به عنوان يكى از شهرهاى مقدس كشورشان مىدانند . در اين شهر تعداد زيادى آموزشگاه عالى علمى و دينى موسوم به حوزه علميه وجود دارد . شهر مذكور به عنوان يكى از مراكز علمى - دينى مسلمانان با گرايش به مكتب شيعه محسوب مىشود . هنگامى كه ما در اين شهر به يكى از آموزشگاههاى عالى علمى - دينى كه در آنجا جوانانى از كشورهاى بسيار زيادى (منجمله از روسيه فدراتيو) تحصيل مىكنند، نزديك شديم پرفسورها (اساتيد) و دانشجويان اين آموزشگاه عالى به استقبال ما آمدند و از ما به گرمى پذيرايى نمودند . در آنجا پس از آشنايى با زندگى دانشجويان بود كه ما در مسجد اين آموزشگاه عالى گرد آمديم . اساتيد اين حوزه علميه حضور ما را در سرزمين مقدسشان، يعنى در شهرى كه اكنون 12 قرن استبه عنوان مركز علوم اسلامى است و نسلهاى زيادى از رجال دينى در آنجا تحصيل نمودهاند، تبريك گفتند . امام خمينى نيز يك زمانى در همينجا تحصيل مىكرد . او در سالهاى اخير به عنوان يكى از اساتيد مطرح اصول و مبانى اسلام در اين آموزشگاه عالى به حساب مىآمد . درست در همين شهر بود كه رهبر كبير ملت ايران امام خمينى همراه با دانشجويان مركز علمى الهيات (علوم دينى) جنبش انقلاب اسلامى را پايهگذارى نمود . سپس ادامه همين جنبش بود كه در سال 1979 به پيروزى رسيد . امروزه شهر قم نه فقط براى ايران بلكه براى تعداد زيادى از كشورهاى جهان بعنوان مهمترين مركز اسلامى محسوب مىشود . در اين شهر دهها هزار دانشجو از كشورهاى اسلامى و غيراسلامى تحصيل مىكنند . آنها در آنجا علوم مختلف اسلامى، فقه، احاديث، قرآن، تاريخ و فلسفه و همچنين علوم عرفى، يعنى رياضيات، فيزيك، شيمى، نجوم و ... را فرامىگيرند . در شهر قم تعداد زيادى مسجد وجود دارد كه مطابق با معمارى شرقى ساخته شدهاند و اين مساجد آنقدر زيبا هستند كه تماشاى آنها تاثير زيادى را بر روى انسانها مىگذارد .
در كتابخانه شهر قم
پس از انجام نماز جماعتبا اساتيد و دانشجويان در مسجد آموزشگاه عالى علمى - دينى، از ما دعوت كردند تا در يكى از بزرگترين كتابخانههاى شهر قم حضور يابيم و از آن ديدن كنيم . در همين ارتباط، ما داخل يك ساختمان بسيار زيباى چند طبقهاى شديم . اين ساختمان به سبك معمارى شرقى ساخته شده بود . كتابخانه مذكور در زمينى به مساحت 16000 متر مربع بنا شده است و تعداد 28300 جلد كتابهاى مختلف دينى دستنويس كه تعداد زيادى از آنها را دانشمندان اسلامى نوشتهاند، در آنجا وجود دارد . در اين كتابخانه علاوه بر كتابهاى دينى تعداد زيادى كتاب در ارتباط با جغرافيا، فيزيك، رياضيات، فلسفه، نجوم و ... هست . كليه كتابهاى موجود در اين كتابخانه بطور كل به زبانهاى فارسى، عربى، آلمانى، فرانسوى، تركى استانبولى، اردو و انگليسى هستند . تعداد زيادى از دستنويسها توسط چاپخانه اختصاصى كتابخانه تجديدچاپ مىشوند . در اين كتابخانه نسخههاى دستنويس و كتابهاى بسيار قديمى كه بالغ بر 500 سال عمر دارند، نگاهدارى مىشوند . در آنجا ما همچنين كتابى را در ارتباط با نجوم ديديم كه پنج قرن قبل منتشر شده بود . كتابخانه مذكور داراى كتب قرآنى است كه در قرنهاى پنجم و ششم چاپ شدهاند . همچنين در آنجا يك كتاب قرآن وجود دارد كه با موى اسب بر روى نوار باريكى با عرض 10 سانتيمتر نوشته شده است و 300 سال از عمر آن مىگذرد . به دليل برنامه نسبتا فشردهاى كه در شهر قم براى ما سازماندهى شده بود، ما فقط توانستيم از دو طبقه اين كتابخانه ديدن نماييم . در سالن اصلى كتابخانه مذكور كتابها بر روى طبقاتى تا سقف نگاهدارى مىشوند . اين طبقات به وسيله سرپوشهاى شيشهاى پوشانيده شدهاند . به غير از پرسنلى كه در اين سالن مشغول به كار هستند معمولا هيچكس ديگرى را راه نمىدهند . اما در مورد ما استثنا قائل شدند . درجه حرارت و رطوبت هوا در اين مكان بوسيله دستگاههايى بطور اتوماتيك كنترل مىشود تا ميكروبها نتوانند به كتابها آسيب برسانند . همواره در زمان مقرر شده يك مخلوط هوا مركب از تركيبهاى شيميايى را وارد مىكنند . در صورت افزايش درجه حرارت هوا و يا بروز دود يا بوهاى متفرقه دستگاههاى مذكور به طور خودكار به كار مىافتند و در عرض پنج ثانيه تمام هواى موجود در اين انبار كتاب را خارج مىنمايند . كليه كتابهايى كه وارد اين كتابخانه مىشوند و همچنين تمام دستنويسهايى كه جهت نگاهدارى به اين كتابخانه سپرده مىشوند، قبل از اينكه بر روى طبقات محل نگاهدارى جاى گيرند، مرحله آمادهسازى ترموشيميايى (مطالعه در مورد كيفيت تغييرات گرمايى واكنشهاى شيميايى) را پشتسر مىگذارند . به همين منظور، آنها را در داخل يك محفظه نفوذناپذير قرار مىدهند و سپس يك تركيب مخصوص شيميايى را وارد محفظه مىنمايند . اين كتابهاى تازه به مدت 72 ساعت در شرايط درجه حرارت معينى در داخل اين محفظه نگاه داشته مىشوند . كاركنان علمى اين كتابخانه براى ما توضيح دادند كه هر كتابى درست همانند انسان ممكن استبه بيمارىهاى خاصى مبتلا شود و چنانچه اقدامات به موقع جهت رفع آن انجام نپذيرد، اين بيمارى ممكن است منجر به نابودى كتاب شود . در اثر همين روش علمى است كه در آنجا شرايط لازم براى يك حيات طولانى براى كتابها بوجود مىآيد . در اين كتابخانه شعبهاى در ارتباط با تعمير و بازسازى كتابها وجود دارد . هنگاميكه ما از اين كتابخانه ديدن مىنموديم، كليه دستگاهها و پروسه پيچيده تعمير و بازسازى كتابها را به ما نشان دادند . به دليل وجود يك چنين بخشى در اين كتابخانه اين است كه برخى اوقات كتابها و دستنويسهايى را با كيفيتهاى مختلف به اين كتابخانه تقديم مىنمايند كه برخى از آنها به وسيله سازمانها و اشخاص مختلف و برخى ديگر توسط مراكز علمى به آنجا هديه مىشوند . اين كتب و دستنويسهاى منحصر به فرد غالبا با قصور و از روى مسامحهكارى نگاهدارى شدهاند و يا اينكه با بىمبالاتى به كار گرفته شدهاند . به همين دليل است كه آنها با عيوب مختلفى كه دارند، جهت نگاهدارى شدن وارد اين كتابخانه مىشوند، گاهى اوقات لبه آنها تاخورده است، گاهى نيز صفحات آنها پاره پاره شده است و برخى اوقات نيز صفحات اين كتابها پوسيده مىشود . بنابراين، در همين شعبه است كه اين كتابها و دستنويسها ترميم و بازسازى مىشوند . كتابخانه شهر قم از طريق يك مركز بينالمللى كامپيوتر با 400 كتابخانه جهان، منجمله با كتابخانههايى در كانادا، ايالات متحده آمريكا، فرانسه، انگلستان و كليه كشورهاى عربى در ارتباط مىباشد . مركز مذكور براى كتابخانه اين امكان را فراهم مىنمايد كه در عرض مدت كوتاهى هرگونه اطلاعاتى را با كتابخانههاى معتبر جهان مبادله كند . در همانجا ميكروفيلم ويدئويى تهيه مىكنند كه هر يك از اين ميكروفيلمها تعداد شانزده كتاب را در داخل خود جاى مىدهد . اقدام مذكور در هنگام تبادل اطلاعات با ساير كتابخانههاى جهان بسيار اهميت دارد . در شعبه ديگرى با كمك علم الكترونيك مىتوانند اندازه كتابها و دستنوشتهها را افزايش يا كاهش دهند و در صورت تمايل مىتوانند صفحات آنها را رنگى يا سياه و سفيد نمايند . بطوركلى، كتابهاى اين كتابخانه به زبانهاى فارسى، عربى، انگليسى، فرانسوى و آلمانى مىباشند . در آنجا به زبان روسى كتاب وجود ندارد . هر روز 2000 - 1500 نفر جهت مطالعه و پژوهش به اين كتابخانه مىآيند . پس از ورود به داخل اين كتابخانه هم مىتوان كتاب مورد نظر را از روى طبقات محل نگاهدارى كتابها برداشت و پس از نشستن در پشت ميز در سالن مطالعه آنرا مطالعه نمود و هم اينكه در صورت تمايل مىتوان به سالن ويژهاى كه در آنجا مىتوان كتاب موردنظر را بر روى كامپيوتر انتخاب كرد، رفت و سپس تمام آن را بر روى صفحه مانيتور مطالعه نمود و يا اينكه از مباحثخاصى اطلاعات مورد نياز را بدست آورد . زيرا كليه كتابهاى كتابخانه مذكور بر روى ميكروفيلمهايى ضبط شده است . در اين كتابخانه به منظور تامين امنيت لازم در نقاط بسيار زيادى از ساختمان آن دوربينهاى ويدئويى نصب شده است كه ترددهاى موجود در اين ساختمان را كنترل مىنمايند . متاسفانه ما فرصت پيدا نكرديم كه با اين كتابخانه منحصر به فردى كه در سال 1999 نودمين سالگرد آن جشن گرفته شد، به طور كامل آشنا شويم .
آيتالله العظمى مرعشى نجفى
آيتالله العظمى مرعشى نجفى در سن 16 سالگى با ابتكار شخصى و تلاش خودش ساخت اين كتابخانه منحصر به فرد را شروع كرد . برجسته نبودن احساس ضرورت براى احداث يك چنين كتابخانهاى در سالهاى جوانى او و همچنين بارز نبودن اهميت كار او براى اجتماع آن زمان در راستاى جمعآورى كتابهاى قديم و دستنويسها از جمله عواملى بودند كه باعثشروع احداث اين كتابخانه در شهر قم شد، كتابخانهاى كه بعدها اهميت جهانى پيدا كرد . آيتالله مرعشى نجفى تمام زندگى طولانى خودش را وقف امور مربوط به كتابخانه مذكور نمود . وى به مدت 80 سال به عنوان مدير و ادارهكننده اين كتابخانه عظيم و بسيار باشكوه بود . او به طور همزمان به فعاليتهاى مربوط به ساخت و ساز ساختمان اين كتابخانه مىپرداخت و آن را با تجهيزات مدرن و پيچيده الكترونيكى مجهز مىنمود . آيتالله مرعشى نجفى كه براى ملت ايران از احترام بسيار بالايى برخوردار است تمام زندگى خود را وقف خدمتگزارى به ملت، اسلام و توسعه علوم دينى نمود . او در سال 1989 در سن 96 سالگى ضمن اينكه تا آخرين روز زندگى خود در همين پست قرار داشت، وفات نمود (دامتبركاته!) . او در وصيتنامه خود قبل از مرگ نوشت: من را در داخل اين كتابخانه دفن كنيد تا اينكه مردمى كه به اينجا مىآيند از كنار مزار من نيز بگذرند . به وصيت او عمل شد، به طوريكه او را در داخل ساختمان كتابخانه در راهروى طبقه اول نزديك درب ورودى اصلى دفن كردند . بر روى مزار او آرامگاهى را كه در حدود 5/1×5/2 متر مىباشد و ارتفاع آن كمى بيشتر از 2 متر مىباشد، ساختند . هر شخصى كه وارد اين كتابخانه مىشود به محض ورود به داخل سالن از كنار مزار او مىگذرد و پس از توقفى كوتاه در آنجا دعاى اهل قبور را براى او مىخواند و بر مزار او بوسه مىزند . ما نيز همين كار را كرديم . سپس در آنجا با تصاويرى از روش زندگى او كه بر روى ديوارههاى راهرو در نزديكى مزار او نصب شده بود، آشنا شديم (انشاالله قبر او پر نور و روحش شاد شود) . پس از وفات آيتالله مرعشى نجفى پسر بزرگش دكتر محمود مرعشى مدير و رياست اين كتابخانه را عهدهدار شد . كتابخانه هر روز از ساعت 5/7 صبح تا 5/9 شب كار مىكند . همچنين ما در شهر قم از يك كتابفروشى بسيار بزرگ كه در آنجا كتابهايى به زبانهاى مختلف جهان وجود دارد، ديدن كرديم . ما در آنجا با ميل و رغبت زيادى تعدادى كتاب دينى به زبان روسى به يادبود ديدارمان از قم خريدارى كرديم . من شخصا يك جلد كتاب قرآن كه توسط والرييا پاراخاوايا به زبان روسى ترجمه شده بود، خريدم . ديدار ما از اين كتابفروشى و شهر قم در مورخه 25 فوريه سال 1998 صورت گرفت .
در شهر اصفهان
اصفهان به عنوان يكى از بزرگترين شهرهاى كشور ايران است . اين شهر بر روى جلگهاى پهناور به فاصله 414 كيلومترى جنوب تهران واقع شده است . اين شهر در حدود 000/200/1 نفر جمعيت دارد . اصفهان از لحاظ جمعيت پس از شهرهاى تهران و مشهد مقام سوم را در كشور ايران دارد . شهر زيبا و قديمى اصفهان از زمانهاى قديم دانشمندان، شعرا، نقاشان، معماران، استادكاران صنعت، تجار و سيل پايانناپذير توريستها را مجذوب خود نموده است . و احتمالا به همين دليل است كه امروز اين شهر را نصف جهان مىنامند، هركس كه در ايران از شهر اصفهان ديدن ننموده باشد، انگار كه اصلا در ايران نبوده است و يا به قول ايرانيان براى ديدن ايران، در ابتدا بايد در اصفهان حضور يافت . ما پيشوايان دينى روسيه فدراتيو نيز در طول اقامتخودمان در ايران اين سعادت و بخت را پيدا كرديم كه از اين شهر قديمى بسيار مجلل و باشكوه و مركز صنعت ايران ديدن كنيم . در اين شهر با كمك كشور ما يك كارخانه فلزسازى (ذوب آهن) ساخته شده است . اين كارخانه توان صنعتى لازم را براى كارخانههاى سيمان، قند و پالايشگاههاى نفت ايران و همچنين براى اهداف و تاسيسات صنعت دفاعى و كارخانههاى مربوط به توليد دستگاههاى پزشكى، كارخانههاى صنايع سبك از قبيل كارخانههاى مخصوص توليد كفش، نساجى و ... تكميل و تامين مىنمايد . بيش از 90 واحد صنعتى و اقتصادى با كمك متخصصين شوروى در ايران ساخته شده است كه منجمله مىتوان به كارخانههاى ماشينسازى، لولههاى گاز ماورا ايران، كارخانه ماهى، سيلوها و ايستگاههاى راهآهن، خطوط راهآهن، بنادر دريايى در سواحل درياى خزر و سيستم آبيارى ايران اشاره نمود . احتمالا به همين دليل است كه ايرانيان برخوردى احترامآميز نسبتبه روسها و كليه كسانيكه از اين سرزمين به ايران مىآيند، دارند . در همين ارتباط، در شهر اصفهان ما را به عنوان ميهمانان عاليقدر امام خمينى محسوب نمودند و ما را در يكى از بهترين هتلهاى موجود در خاورنزديك، يعنى در هتل شاهعباس اسكان دادند . اين هتل كه مدت زيادى از ساخت آن نمىگذرد (در دهه 60 ميلادى) دقيقا در مركز شهر اصفهان در خيابان شهيد آيتالله مدنى واقع شده است و براى توريستها داراى جاذبهها و جاهاى ديدنى بسيار زيادى است . اين هتل نه فقط در ميان هتلهاى موجود در اصفهان بلكه در مقايسه با كليه هتلهاى موجود در كشورهاى عربى و بطوركل در خاور نزديك بىنظير مىباشد . هتل مذكور با استفاده از معمارى اسلامى بنا شده است و نماى روى آن با تجمل بىنظير و فوقالعادهاى روسازى گرديده است . در داخل آن نيز سالنها و رستورانهاى بسيار زيبايى وجود دارد كه رستوران طلايى و رستوران نقرهاى ناميده مىشوند . پلههاى مارپيچ اين هتل و همچنين راهپلهها و اطاقهاى آن بوسيله فرشهاى بسيار زيبايى پوشانده شده است، در همه جاى اين هتل گلدان و آثار برنزى قلمكارى شده استادكاران اصفهانى وجود دارد . پنجرههاى اين هتل با تصاويرى كه بر روى قالىهاى پهن شده روى كف وجود دارد، نقاشى شدهاند . به طوريكه تصاوير نقشبسته شده بر روى پنجرهها و فرشها همخوانى دارند . هتل شاهعباس داراى محوطه فوقالعاده زيبايى است كه توريستهاى خارجى، تجار ثروتمند و ميهمانان اعيان و نامى را همواره بسوى خود جلب مىنمايد . يك موقعى، در زمانىكه احداث كارخانه ذوبآهن اصفهان با كمك اتحاد جماهير شوروى انجام مىشد، از رئيس شوراى عالى اتحاد جماهير شوروى نيكلاى ويكتورويچ پادگورنى در همين هتل پذيرايى كردند . در اينجا در ماه مارس سال 1973 رئيس شوراى وزيران اتحاد جماهير شوروى آلكسى نيكلايويچ كاسيكين كه به مناسبتسال جشن مربوط به توليد و راهاندازى اين كارخانه ذوبآهن حضور يافته بود، اقامت گزيده بود . شهر اصفهان از طريق ساختمانها و عمارات بسيار مجلل و باشكوهش كه به سبك معمارى اسلامى ساخته شدهاند و همچنين از طريق آثار تاريخى بىشمارى كه دارد، معروفيتخاصى را در بين جهانيان كسب نموده است . يكى از آثار تاريخى و معروف اين شهر كه در حدود 400 سال قبل تاسيس شده است و از معمارى بسيار زيبايى برخوردار مىباشد، مسجد شاهعباس است كه اين مسجد در حال حاضر نيز فعال مىباشد . رشد و شكوفايى اصفهان با دوران حكومت همين شاه در ارتباط مىباشد (اواخر قرن شانزدهم - اوايل قرن هفدهم) . اندازه اين مسجد انسان را مات و مبهوت مىنمايد . طول آن 560 متر و عرض آن 210 متر مىباشد . مسجد مذكور داراى حياطى داخلى به مساحتبالغ بر هشت هكتار است . هر روز جمعه در اينجا در هواى آزاد نمازجمعه برگزار مىشود، به طوريكه 120 هزار نفر مسلمان به طور همزمان در اين حياط نماز مىخوانند . اين مسجد مجلل و باشكوه داراى معمارى فارسى (ايرانى) است و به دليل آرايش زيباى ديوارههاى داخلى آن و گنبدهاى رويايى و افسانهاىاش شهرت دارد . ميناكارى آبى آسمانى، آبى، نارنجى و سبز رنگ به كار برده شده در مسجد مذكور نه فقط چشمها را به خود خيره مىنمايد، بلكه موجب مسرت و شادى دلها مىگردد . دروازه ورودى اصلى اين اثر تاريخى داراى پوششى از جنس طلا و نقره مىباشد . در زير تنها سقف اين بناى تاريخى تعداد زيادى صحن نماز با اندازههاى مختلف، تعداد زيادى فروشگاه كه استادكاران بسيارى در داخل آنها مشغول به كار هستند، وجود دارد . يك زمانى شاهعباس همراه با زنهاى خود در همينجا زندگى مىكرد . در آن زمانهاى قديم، يعنى هنگاميكه مسجد شاهعباس را ساختند بلندگو، ميكروفون و علوم مربوط به قدرت و تحرك برق وجود نداشت . اما صداى امام جماعت در نماز مىبايستى به طور مناسب و همزمان در همهجا طنينانداز مىشد و در تمام گوشههاى اين سالن بسيار بزرگ كه هزاران مسلمان به طور همزمان به او اقتدا مىكردند و پشتسر او نماز مىخواندند توسط نمازگزاران شنيده مىشد . اينطور به نظر مىرسد كه در 400 سال قبل معماران و مهندسين اين منطقه از جهان آنقدر دقيق، خبره و صاحبنظر در كار خودشان بودند كه باهوش بسيار بالاى خود توانسته بودند به صورت جالبى موضوع مربوط به آكوستيك (علم مربوط به انتشار صوت) را در احداث مساجد بسيار بزرگ حل كنند . امامى كه نماز جماعت را در سالن بزرگ مسجد انجام مىدهد، بايستى در نقطه معينى از مسجد قرار گيرد . اين نقطه بر روى كف مسجد توسط يك سنگ مرمرين سفيد رنگ به شكل مربع مشخص شده است . و كلماتى كه توسط امام جماعت ادا مىشود، از اين نقطه مربع شكل طنينانداز مىشود سپس بهوسيله شكل خاص گنبدهاى مسجد در سقف تقويت مىگردد و بلافاصله اين صوت تقويتشده به تمام بخشهاى سالن بزرگ منتقل مىشود و توسط كليه مسلمانان كه نماز را برپا مىدارند، شنيده مىشود . ما نيز با مشاهده يك چنين تكنولوژى مربوط به چهار قرن پيش متعجب شده بوديم . بهطوريكه بهترتيب بر روى سنگ نه چندان بزرگ مرمرى كه در وسط اين سالن بزرگ قرار داشت، مىايستاديم و با صدايى آهسته كلمهاى را بر زبان مىآورديم، بلافاصله اين كلمه تقويت مىشد و بطور يكسان در تمام گوشههاى اين سالن بزرگ شنيده مىشد . بدين ترتيب بود كه در هنگام قرائت نماز بوسيله امام جماعت، كلماتى را كه او بر زبان جارى مىنمود بهطور يكسان در هر نقطهاى از اين سالن بسيار عظيم شنيده مىشد . اين تكنولوژى در آن زمان در اثر طراحى خاص گنبدها و سقفهاى مسجد كه توسط استادكاران خبره و قديمى طراحى شده بود، مورد استفاده قرار مىگرفت . در حال حاضر ضرورتى براى يك چنين اقدامى وجود ندارد . الساعه در كليه مساجد كوچك و بزرگ ميكروفونها، آمپلىفايرها و بلندگوها به خدمت گرفته مىشوند . مسجد شاهعباس از لحاظ زيبايى بىنظير و از لحاظ اندازه بسيار عظيم و با شكوه مىباشد، به طوريكه به عنوان يكى از بزرگترين آثار تاريخى و معمارى ايرانيان محسوب مىشود . در كليه نقاط اين مسجد و بر روى دروازههاى آن آياتى از قرآن به زبان عربى نوشته شده است . هر يك از صحنهاى نماز داراى رنگ مخصوص به خود است كه هر طايفه يا قبيلهاى در سالن مخصوص خود نماز مىخوانده است . بدينترتيب، سالن شاهنشاهى داراى رنگ نارنجى بوده و به غير از شاه و خانواده او هيچكس ديگرى حق نماز خواندن در اين سالن را نداشت . در طبقه اول اين مسجد عظيم و باشكوه تعداد بىشمارى مغازه، دكان، كارگاههاى مخصوص صنايع دستى، پستخانه، دفتر تلگراف و تلفن، بوفه، رستوران، كافه و ... وجود دارد . محل استقرار اين مغازهها و كارگاهها به نحوى مناسب انتخاب شده است كه براى نوجوانان اين امكان را فراهم مىنمايد تا با موتور گازىها و دوچرخههاى ظريف و زيباى خودشان به راحتى به آنجا تردد نمايند و بدون اينكه وسيله نقيله خود را در جائى پارك كنند و يا اينكه حتى بدون پياده شدن از آنها خريدهاى خود را انجام دهند . اين موتور گازى و دوچرخهها در همهجا در ميان خريداران پياده مشاهده مىشوند . قبلا كه ما، در كشور عربستان سعودى بوديم، يك چنين صحنهاى را ضمن حضور در مغازههاى آنجا ديده بوديم . در آنجا نيز خريداران با موتور گازى و يا دوچرخه به داخل فروشگاهها مراجعه مىنمايند، كالاى موردنظر خودشان را انتخاب مىكنند، در داخل فروشگاه از يك غرفه به غرفهاى ديگر مراجعه مىكنند، بدون اينكه از موتور يا دوچرخه خود پياده شوند حساب خودشان را تسويه مىنمايند و سپس به محل اقامتخودشان مراجعه مىنمايند . شايد خوانندگان اينگونه تصور كنند كه آنها بدين ترتيب در داخل مغازهها با موتور گازى سر و صدا ايجاد مىنمايند و يا در اثر كار كردن موتورهاى اين وسايل نقليه در داخل مغازهها دود بهوجود مىآورند و بدينترتيب باعث آزار و اذيتخريداران و فروشندگان مىگردند . اما واقعيت اين است كه اصلا يك چنين وضعيتى پيش نمىآيد . دليلش هم اينست كه رانندگان اين موتورها بسيار مودب و با انضباط هستند و هيچگونه مزاحمت و مشكلاتى را براى هيچكس به وجود نمىآورند . آنها هرگز بىجهتبوق نمىزنند، به عابرين پياده اجازه عبور مىدهند، در هنگام رانندگى احتياط و دقت زيادى را از خود نشان مىدهند، سرعتخود را افزايش نمىدهند و بالاخره اينكه بين خودشان مسابقه سرعت نمىگذارند . از طرف ديگر، يك چنين موتور گازىهايى آنقدر بىسر و صدا هستند كه حتى تشخيص اين موضوع كه موتور آن كار مىكند يا خاموش استبه سختى معلوم مىشود . احتمالا اين قبيل موتورها داراى اگزوزهاى مخصوصى جهتخنثى نمودن گازهاى ايجاد شده بوسيله موتور مىباشد، زيرا در داخل مغازههايى كه آنها بطور مرتب در حال رفت و آمد هستند بوى سوخته و بوى دود احساس نمىشود و فروشندگان مغازهها به راحتى و با خونسردى كامل به كارشان مشغول هستند . يكچنين موتورهاى گازى داراى كيفيتبسيار بالا و طراحى كاملى هستند . بهطوريكه جهتبه كار انداختن موتور آنها به نيروى خاصى نياز نيست، بايد فقط شير باك بنزين آن را باز نمود و گاز را كمى فشار داد . مغازههاى موجود در آنجا نه تنها جهت فروش كالا در خدمتخريداران هستند، بلكه به تهيه و توليد صنايع دستى نيز مىپردازند . تقريبا در نزديكى هر مغازهاى يك كارگاه صنايع دستى نيز وجود دارد . در داخل اين كارگاهها ظروف فلزى را قلمزنى مىكنند، زيورآلات مختلف مىسازند، تصاوير مينياتورى رسم مىكنند، صندوقچههاى قديمى را با زيورآلات نصب شده بر روى آنها مىسازند، قاليچه مىبافند و به توليد كالاهاى مصرفى ديگر مردم مىپردازند، سپس اين فرآوردهها و توليدات كارگاهها در غرفههاى همين فروشگاهها به فروش رسانده مىشود . هنگام عبور نمودن از كنار مغازههاى طبقه اول اين مسجد فوقالعاده عظيم در همهجا فقط صداى توك - توك - توك بگوش مىرسد . اين همان صداى ابزار كار استادكاران است كه بر روى ظروف مسى و برنزى قلمزنى مىنمايند . به همين دليل است كه شهر اصفهان به عنوان يكى از بزرگترين مراكز صنايع دستى و تجارت محسوب مىشود . اين شهر به لحاظ قلمزنى بر روى فلزات، نقاشى مينياتورى، اجراى گراور بر روى فلز شهرت جهانى دارد . بهطوريكه در اصفهان تعداد زيادى فروشگاه و مغازه در ارتباط با فروش ظروف مسى قلمزنى شده، جواهرآلات و نقاشىهاى مينياتورى وجود دارد . توريستهايى از تمام كشورهاى دنيا همواره به شهر اصفهان مىآيند تا اينكه از تماشاى آثار باستانى و معمارى اسلامى ادوار مختلف تاريخى اين شهر لذت ببرند . يكى ديگر از جالبترين بناهاى تاريخى اصفهان بناى منار جنبان مىباشد . اين منارهها كه در سال 1316 توسط اعضاى خانواده ابوعبدالله احداث شده است، اكنون تقريبا 700 سال از عمر آن مىگذرد . با وجود اينكه بناى مذكور بسيار قديمى است، هنوز هم سالم بوده و بهطور مرتب كار مىكند . اين منارهها داراى راهروهاى عبورى بسيار تنگى هستند كه ما به زحمت موفق شديم از آنجا گذشته و خودمان را به بالا برسانيم . در ارتفاع مشخصى از اين منارهها احساس بيم و وحشتبه انسان دست مىدهد . از وسط شهر اصفهان رودخانهاى به نام زاينده رود مىگذرد كه بر روى اين رودخانه پلهاى بسيار ديدنى و غيرمعمولى از لحاظ معمارى ساخته شده است . رودخانه مذكور شهر را به دو قسمت تقسيم نموده است . اين رودخانه پهن، پر آب و تميز را كه از داخل كوهها سرچشمه مىگيرد، در سرزمين اصفهان تعداد سى و سه پل قطع مىكنند . اين پلها به عنوان آرايش و زينتشهر محسوب مىشوند . طول هر يك از اين پلها معمولا به 400 - 350 متر و عرض آنها به 15 متر مىرسد . تعداد زيادى از اين پلها براى عبور و مرور وسايل نقليه موتورى و برخى از آنها فقط جهت عبور و مرور عابرين پياده مورد استفاده قرار مىگيرد . هنگامىكه هوا در اين شهر خيلى گرم باشد مردم در كنار اين رودخانه فرشهايى را پهن مىكنند و در آنجا استراحت مىنمايند . در زير پلهاى اين رودخانه رستوران و كافههايى وجود دارد كه كلا دو متر از سطح آب فاصله دارند و محل استراحتخوبى براى توريستها به حساب مىآيد . خود معمارى اين پلها نيز غيرمعمولى است . اين پلهها در هنگام شب به دليل اينكه با چراغهاى رنگارنگى تزئين شدهاند، بسيار زيبا به نظر مىآيند . در امتداد اين رودخانه پاركهاى بسيار زيبايى ساخته شدهاند و در داخل يكى از اين پاركها باغوحش بزرگى وجود دارد كه نمونههايى از پرندگان موجود در جهان در داخل آن نگاهدارى مىشوند . مردم اصفهان در روزهاى تعطيلى، يعنى در روزهاى پنجشنبه و جمعه همراه با خانوادههايشان به ساحل اين رودخانه مىآيند و در آنجا برنامههاى تلويزيون را تماشا مىكنند، چاى مىنوشند، كتابها و مجلات را مىخوانند و يا اينكه بر روى چمن دراز مىكشند و استراحت مىنمايند . پلهاى مستقر بر روى زايندهرود جهت عبور وسايل نقليه موتورى به صورت يك طبقه احداث شدهاند . اين پلها از لحاظ زيبايى و قاومتبىنظير هستند و در زمره بهترين پلهاى جهان به حساب مىآيند . همچنين ما در اصفهان از قصر چهل ستون ديدن نموديم . اين عمارت در سال 1647 توسط شاهعباس احداث گرديده است و جهت پذيرايى از ميهمانان حكومتى اختصاص داده شده است . اين قصر در يك باغ شهرى مستقر شده است و در روبروى آن يك حوض بسيار بزرگ ساخته شده است . قصر مذكور داراى بيستستون مىباشد كه سايه اين ستونها بر روى حوض آب روبروى آن مىافتد و به همين دليل است كه آنرا قصر چهلستون مىنامند . در مجموع ما، در شهر اصفهان بناهاى بسيار زياد تاريخى را ديديم كه به عقيده ما در دنيا بىنظير هستند . مردم اصفهان مذهبى بوده و مطابق با قوانين اسلام زندگى مىكنند . در طول اقامتخودمان در اصفهان حتى يك نفر مشروبخور و يا مست را نديديم . در فروشگاهها مشروبات الكلى به هيچعنوان به فروش نمىرسد، زيرا به دليل عدم مصرف مردم ايران در مشروبات الكلى ضرورتى در فروش آن مشاهده نمىشود . از طرف ديگر، اسلام استعمال مشروبات الكلى را ممنوع نموده است، زيرا اشخاص واقعبين و هوشيار دزدى نمىكنند، اقدام به اوباشى و عربدهجويى نمىنمايند، هيچكس را مورد آزار و اذيت قرار نمىدهند و دستبه جنايت و تبهكارى نمىزنند . در اين شهر نيز قسمت عمده اهالى پايبند دين اسلام و مذهب شيعه مىباشند، در شهر اصفهان بيش از 180 مسجد و 14 كليسا فعاليت مىنمايد . ما مسير تهران به اصفهان را با اتوبوس رفتيم، اما در برگشتبه تهران برايمان بليط هواپيماى بوئينگ 770 تهيه كرده بودند .
در شهر مشهد
چنانچه شهر مكه در عربستان سعودى براى مسلمانان تمام جهان به عنوان شهرى مقدس به حساب مىآيد، در ايران شهر مشهد است كه به عنوان مكانى مقدس محسوب مىشود . اين شهر در حدود دو ميليون نفر جمعيت دارد كه در فاصله 930 كيلومترى شرق تهران در دره رودخانه كشف رود واقع شده است . يكزمانى شهر مشهد به عنوان بخشى (ناحيهاى) از شهر قديمى طوس بود، اما مغولها دو مرتبه در سالهاى 1220 و 1388 شهر طوس را با خاك يكسان كردند . در آن هنگام اهالى شهر مشهد در مكان جديدى، يعنى در داخل روستاى سناباد سكونت گزيدند و از آن زمان بود كه شهر توسعه و تكامل جديد خود را به دست آورد . اين شهر در سال 817 در ارتباط با شهادت فجيعانه امام رضا عليهالسلام نام مشهد را بهخود گرفت . كلمه مشهد را بهخود گرفت . كلمه مشهد به زبان فارسى به معناى محل شهادت مىباشد . مشهد از طريق مسير راهآهن به تهران متصل شده است . در اين شهر نيز يك فرودگاه بينالمللى وجود دارد، به طوريكه ما پيشوايان دينى روسيه فدراتيو را با هواپيماى توپولف - 154 از تهران به مشهد بردند . از آنجائيكه شهر مشهد براى مسلمانان شيعه به عنوان شهرى مقدس مىباشد، ساليانه ميليونها نفر زائر از كشورهاى مختلف جهان جهت زيارت امام رضا (ع) به اين شهر مىآيند . كسانىكه جهت زيارت به مشهد مىروند، از اين حق برخوردارند كه كلمه مشهدى را به ابتداى نام خانوادگى خودشان بيفزايند . همانطورىكه زائرين خانه خدا در مكه اين حق را دارند كه به ابتداى اسم خودشان كلمه حاجى را اضافه كنند . به طور مثال، من شخصا هم به زيارت مكه و هم به زيارت مشهد رفتهام . بنابراين مىتوانم خودم را اسماعيل حاجى ايگيزيانف مشهدى بنامم . و اما چه چيزهايى در شهر مشهد زائران را مجذوب خود مىنمايد؟ در اين شهر در سال 1405 تا سال 1418 يك مركز دينى عظيم و باشكوهى تحت عنوان آستان قدس رضوى به وجود آمده است . اين مجموعه مجلل مسجد گوهرشاد را كه در آنجا آرامگاه امام هشتم شيعيان موسىالرضا واقع شده است، به حوزه علميه دودر، كاروانسرا، ايوان عليشيد نوايى و چهار حياط بزرگ با فواره و حوضهاى بسيار بزرگى براى اجراى وضو (طهارت) قبل از نماز وصل مىكند . حرم امام رضا (ع) در مركز مسجد قرار دارد و در آنجا بر روى مزار او مقبرهاى احداث شده است كه در حقيقتساختمانى بسيار زيبا و برجسته مىباشد . در داخل حرم امام رضا (ع) هميشه تعداد بسيار زيادى زوار هست . آنها در آنجا قرآن مىخوانند، با دستهاى خودشان مقبره مذكور را نوازش مىنمايند و بر آن بوسه مىزنند، تعدادى از زائرين براى مدت زيادى در كنار مقبره اين امام مىايستند، شبكههاى فلزى آرامگاه او را با دست مىگيرند و التماس دعا مىنمايند . در آنجا آنقدر زياد زائر هست كه تعداد زيادى از زائرين موفق نمىشوند خودشان را به كنار مقبره ايشان برسانند . خود مسجد و تمام ساختمانهاى موجود در اين مجموعه و بويژه بخشهاى داخلى اين ساختمانها با معمارى بسيار زيبايى تزئين شدهاند . به طوريكه هر بينندهاى را مات و مبهوت خود مىنمايد . هنگامىكه من داخل اين مسجد شدم و زيبايى داخل آن را به چشم خود ديدم، نتوانستم جلوى اشكهاى خود را كه از چشمانم سرازير شده بود، بگيرم . من در آنجا اشكهاى خود را در ميان هزاران نفر زائرى كه در آن لحظه در داخل مسجد بودند، پنهان نكردم . اشكهاى من از خوشحالى سرازير شده بود و خوشحالى من از اين بابتبود كه خداوند متعال اين امكان را براى من به وجود آورده بود كه بتوانم با چشمهاى خودم يك چنين صحنههاى زيبايى را ببينم، زيبايىهايى كه بهوسيله استادكاران ايرانى ساخته شدهاند و احتمالا در دنيا بىنظير مىباشند . من از مشاهده اين همه زيبايى در اين مسجد آنقدر سراسيمه شده بودم كه قابلتوصيف نمىباشد، حتى فكر نمىكردم كه يك روز يك چنين زيبايى را بتوانم ببينم . من با چشمان پر از اشك خداوند بزرگ را شكر و سپاسگزارى نمودم، زيرا خواستخدا بود كه من نيز در شهر مشهد حضور يابم و از اين مسجد زيبا ديدن كنم . به عقيده من، اين استادكاران و هنرمندان ايرانى كه قادرند معمارى بسيار زيباى اسلامى را به نمايش بگذارند در جهان بىنظير هستند . به همين دليل است كه در تمام طول سال تعداد بسيار زيادى زائر نه فقط از شهرهاى مختلف ايران بلكه از ساير كشورهاى ديگر نيز به شهر مشهد مىآيند . ديوارها و سقفهاى اين مسجد و ساير بناهاى موجود در كنار اين مسجد داراى نقش و نگار بسيار زيبايى است . كف اين بناها با سنگهاى مرمر و موزائيكهايى از جنس چينى بدل سنگفرش شده است و تمام لوسترهاى آن آب طلا اندود شده است . درب ورودى به محوطه اين مسجد داراى يك مركز كنترل عبور و مرور زائرين مىباشد كه بخش كنترل زنان و مردان مجزا است . هر زائرى را به طور دقيق در داخل اطاقك مخصوصى تفتيش مىنمايند . تمام چيزهايى را كه زائر همراه خود دارد (از قبيل كيف، وسايل، دوربين عكاسى و فيلمبردارى) بايد قبل از ورود به داخل مسجد به اطاق امانات تحويل دهد . جهت انجام فرايض دينى مىتوان در داخل محوطه مسجد در كنار حوض وضو گرفت . نحوه احضار و دعوت مومنين براى نماز خواندن در اين مسجد نيز بسيار جالب مىباشد . اين روش بسيار قديمى است، يعنى مربوط به زمانى است كه در آن هنگام ميكروفون و بلندگو ساخته نشده بود، اما در آنجا اكنون نيز همين روش مورد استفاده قرار مىگيرد . هشت نفر شيپورزن با شيپورهاى بسيار بلند خودشان در بالاى منارهاى به ارتفاع 43 مترى قرار مىگيرند . انتهاى شيپورهاى آنها به شكل بشقاب است و در حكم پخشكننده صوت مىباشد . آنها همانطورى كه ايستادهاند، به جهات مختلف چرخيده و به داخل شيپورهاى خود مىدمند و بدين ترتيب مومنين را دعوت به نماز مىنمايند . صداى دعوت مومنين هتخواندن نماز در فاصله زيادى از شهر طنينانداز مىشود . اين منظره از زمين بسيار زيبا و افسانهاى به نظر مىرسد . هزاران نفر اين شيپورزنها را كه بر روى منارهاى قرار گرفتهاند و لباسهاى يكسانى را به تن كردهاند و با دميدن به شيپورهاى خود مومنان را به نماز دعوت مىنمايند و شيپورهاى دراز خود را در جهات مختلف به حركت درمىآورند، تماشا مىكنند . شيپورهاى آنان شبيه به سازهاى بادى ازبكها مىباشد . ازبكها نيز در جشنها و نمايشات خود يك چنين سازهاى بادى را مورد استفاده قرار مىدهند . در زيرزمين يكى از ساختمانهاى اين مجموعه دينى سالن بزرگى بدون پنجره هست . اين زيرزمين قبرستان است . در آنجا هزاران نفر سرباز مشهد كه خلال سالهاى 1988 - 1980 در جنگ ميان ايران - عراق به شهادت رسيدهاند، دفن شدهاند . از آنجاييكه مساحت اين سالن كم است و دفن همه شهدا در يك رديف امكانپذير نبوده است، قبرها را در آنجا بصورت سه طبقه ساختهاند . همه اين قبرها از سنگ مرمرى سفيد رنگى پوشيده شدهاند و بر روى اين سنگها نام، نام خانوادگى، تاريخ تولد و تاريخ شهادت اين شهدا حك شده است . روبروى مزارهاى شهدا، در زيرسقفى بر روى ديوارهها عكسهايى از شهدا نصب شده است . اين قبرستان به لامپهاى بسيار درخشانى تجهيز شده است، بهطوريكه محوطه اين زيرزمين را همانند روز روشن نموده است . در آنجا تاج گلهايى وجود دارد كه در هيچجا نظير آنها يافت نمىشود . ما ناظر بوديم كه اقوام و آشنايان اين شهدا به طور مرتب به آنجا مىآمدند، خودشان را بر روى سنگ مزار آنها خم مىنمودند، چيزهايى را به طور آهسته زمزمه مىكردند و گريه مىكردند . در كنار محوطه اين مسجد بازارى وجود دارد كه در داخل آن تعداد بسيار زيادى مغازه وجود دارد . شهر مشهد به عنوان مركز تجارى - صنعتى بخش شمال شرقى ايران محسوب مىشود . در اينجا صنايع فلزى، نساجى، صنايع غذايى، توليد مواد ساختمانى و ... پيشرفت زيادى نموده است . در اين شهر كارگاههاى عظيمى در ارتباط با كفش چرمى، محصولات كشبافى و صنعت قالىباقى وجود دارد . در مشهد موزهاى نيز به نام موزه قرآن هست .
در شهر طوس
شهر طوس در نزديكى مشهد واقع شده است و در مقايسه با شهر مشهد داراى تاريخ به مراتب طويلترى است . همانطوريكه قبلا نيز اشاره نمودم، شهر طوس تاكنون چندين مرتبه بواسطه تاخت و تاز مغولها با خاك يكسان شد، وليكن بعدها مجددا احيا و بازسازى گرديد . شاعر و حماسهسراى بزرگ ايرانى ابوالقاسم فردوسى در سال 940 ميلادى در اين شهر متولد شد . او كتاب شاهان موسوم به شاهنامه را نوشت . وى مدت سى سال از عمر خود را به نوشتن اين اثر اختصاص داد . او در اين كتاب 60 هزار بند شعر را سروده است كه تاريخ كشور ايران را در آنها توصيف نموده است . او در سال 1020 ميلادى وفات يافت و در شهر وطنى خود طوس مدفون گشت . بر روى مزار وى آرامگاه بسيار بزرگى ساخته شده است كه ارتفاعش به اندازه يك ساختمان پنج طبقه مىباشد . اين ساختمان بهوسيله سنگهاى مرمرين سنگفرش شده است . ما پيشوايان دينى روسيه فدراتيو نيز ضمن حضور در اين شهر، از آرامگاه اين شاعر بزرگ ايران ديدن كرديم و با حضور در آرامگاه وى خاطره او را گرامى داشتيم . خاطره مربوط به اين شاعر بزرگ ايرانى براى يك مدت طولانى در قلبهاى ما باقى خواهد ماند . شب ديرهنگام بود كه ما از طوس به شهر مشهد بازگشتيم . سپس مطابق با برنامهريزى كه براى ما شده بود، هنگام صبح مشهد را به مقصد شهر گرگان ترك كرديم .
در شهر گرگان
ما پس از طى يك مسافت 524 كيلومترى از مشهد به شهر گرگان رسيديم . شهر مذكور چندان بزرگ نمىباشد . اين شهر در بخش شمالى ايران واقع شده است و در حدود 50000 نفر جمعيت دارد . گرگان در فاصله 30 كيلومترى ساحل جنوبى درياى خزر قرار دارد و از طريق راهآهن با تهران ارتباط دارد . در اينجا كارخانههاى پنبهپاككنى، شالى كوبى و روغنكشى وجود دارد . در شهر گرگان يك مركز بسيار بزرگ آموزش علوم دينى وجود دارد . در آنجا ما را به حوزه علميه امام خمينى دعوت كردند . رئيس اين آموزشگاه در ديدار با ما اينطور گفت: ما خوشحاليم كه در كشورمان به شما خوشآمد مىگوئيم . ما اميدواريم و از خداوند متعال خواهانيم كه اين قبيل ديدارها در آينده بيشتر و عميقتر گردد . اتحاد و برادرى ميان مسلمانان براى ما بسيار اهميت دارد . رهبر عظيم انقلاب ما امام خمينى نيز همين را مىخواست . ما و شما به يك كتاب آسمانى ايمان داريم . آموزشگاه علمى ما كه در آنجا دانشجويانى از جمهوريهاى تاتارستان، باشكيرستان، چچن، اينگوش، داغستان، قرقيزستان، قزاقستان، تركمنستان و از كشورهاى ديگر تحصيل مىكنند، به عنوان نمونه بارزى از همين اتحاد و برادرى است . در اينجا در مجموعه 200 پسر جوان و 180 دختر جوان تحصيل مىكنند (دختران در ساختمانهاى جداگانهاى تحصيل و زندگى مىكنند) . اسلام، پيامبر مسلمانان حضرت محمد (ص) و قرآن باعث اتحاد ما مسلمانان گرديده است . ما بايد مطابق با خواست و حكم خداوند يكتا حركت كنيم . مركز علوم اسلامى ما نيز همواره پشتيبان و كمك مسلمانان روسيه فدراتيو خواهد بود . براى شما در ايران آرزوى اوقاتى خوش مىنمايم و اميدوارم كه در كشور ما چيزهاى زيادى را ببينيد و با آنها آشنا شويد . در اين مركز آموزش اسلامى، دين اسلام (احكام مربوط به مذهب شيعه و سنى) آموزش داده مىشود . مسلمانان شيعه و سنى هر يك جداگانه در ساختمانهاى مختلفى آموزش مىبينند، اما در يك نهارخورى غذا مىخورند و همچنين در يك مسجد نماز مىخوانند . آنها با همديگر به طور دوستانه زندگى مىكنند، به طورى كه هيچگونه اختلافنظرى ميان آنان وجود ندارد . بدليل اينكه هم شيعيان و هم سنىها از يك خداى واحد، يك قرآن، يك اسلام و يك پيغمبر حضرت محمد (ص) پيروى مىنمايند . اسلام نيروى بسيار عظيمى است كه كليه مسلمانان را صرفنظر از وابستگى ملى و قومى و فاصلهاى كه ميان آنها وجود دارد، متحد مىنمايد، اسلام كليه ملل جهان با مذاهب مختلف را به دوستى با يكديگر دعوت مىنمايد . پس از نماز كليه دانشجويان روسيه فدراتيو بهدور ما جمع شدند و با ما شروع به صحبت كردند . معلوم بود كه آنها دلشان براى وطن روسيه فدراتيو، والدين و اقوام خود تنگ شده است . اما فراگيرى علم براى آنان از اهميتبيشترى برخوردار است . در آنجا به افتخار ديدار با ما مراسم عكسبردارى انجام شد . در اين دانشكده دانشجويان چچنى را مىتوان از طريق نشانهاى نصب شده بر روى سينهشان متمايز نمود . آنها همگى نشان جوهر دودايف را بر روى سينهشان نصب كرده بودند . من از يك دانشجوى چچنى سوال كردم: شما اهل كجا هستيد، نامتان چيست، چند سال داريد و چند سال است كه در اينجا تحصيل مىكنيد؟ وى در پاسخ اظهار داشت كه نامش شاميل مىباشد، از جمهورى چچن است، سيزده سال سن دارد و جزو آن گروه از دانشجويان است كه سال اول تحصيل را طى مىنمايند . يكى ديگر از دانشجويان كه داراى سن بيشترى بود در پاسخ به سوالات من اظهار داشت كه از شهر آگيديل در جمهورى باشكيرستان (باشقيرستان) همراه با خانوادهاش به منظور تحصيل به اينجا آمده است، سومين سال است كه در اين آموزشگاه عالى تحصيل مىكند و همسرش نيز در حوزه علميه مخصوص خواهران آموزش مىبيند . او گفت كه به همراه خانوادهاش در يك آپارتمان شخصى در نزديكى همين آموزشگاه زندگى مىكند و كرايه از بابت اين آپارتمان را مسئولين آموزشگاه مىپردازند . اين زن و شوهر هر دو كمك هزينه تحصيلى دريافت مىكنند، به طورى كه كمك هزينه مذكور براى نگهدارى و امرار معاش خانواده كافى مىباشد . آنها صاحب دخترى مىباشند كه در آنجا همراه با آنان زندگى مىكند . آنها هر دو به زبان فارسى تسلط كامل دارند، به طوريكه اين دانشجو كه نامش حميد بود به مدت دو روز به عنوان مترجم همراه ما بود . ما را در طول اقامتمان در شهر گرگان در فاصله چند كيلومترى از اين شهر در جنگلى ميان كوهها در يك استراحتگاه بسيار زيبا ساكن نمودند، به طوريكه آرامش و سكوت، جنگلها، كوهها، هواى كوهستان و رودخانههاى موجود در آنجا همگى احساس خوبى را در ما بوجود آورده بود و استراحتبسيار خوبى را براى ما فراهم كرد . طبيعى است كه ما در طول مدت اقامتخود در ايران پنج نوبت نماز روزانه را انجام مىداديم . هنگام غروب تعدادى ميهمان روحانى از شهر براى ملاقات با ما به اين آسايشگاه آمدند و قبل از صرف شام گفتگوى دوستانهاى ميان ما صورت گرفت .
در منطقه درياى خزر
سرزمين جمهورى اسلامى ايران از سمتشمال با درياى خزر به طول 2670 كيلومتر همجوار مىباشد . اين دريا خط ارتباطى ايران را با كشورهاى روسيه فدراتيو، قزاقستان، آذربايجان و ساير كشورهاى ديگر فراهم مىنمايد . درياى خزر، خليج فارس و درياى عمان به عنوان مهمترين منابع ايران در ارتباط با صنعت ماهى محسوب مىشوند . صيادان صنايع ماهىگيرى ايران به طور مداوم از اين درياها ماهى صيد مىنمايند . از آنجائيكه شهر گرگان در فاصله نزديكى از درياى خزر واقع شده است، ما تصميم گرفتيم كه از آنجا نيز ديدن نماييم، زيرا تعداد زيادى از ما در طول عمر خود هنوز يكبار هم اين دريا را نديده بودند . من نيز فقط از طريق نقشه مىدانستم كه اين دريا در كجا قرار گرفته است . نيم ساعت طول كشيد تا ما خودمان را با اتوبوس از گرگان به ساحل جنوبى درياى خزر رسانديم . در نقطهاى كه ما حضور يافتيم، يك شهرك نه چندان بزرگ ساحلى به نام بندر تركمن قرار داشت . در آنجا از ما دعوت نمودند تا قايقسوارى كنيم و بدين ترتيب بود كه يكباره در جزيره كوچكى به نام عاشورا ده كه از ساحل نيز پيدا بود و حدودا در فاصله 4 - 3 كيلومترى از ساحل قرار داشت، سر درآورديم . پس از اينكه در ساحل درياى خزر به دو گروه تقسيم شديم، در داخل دو قايق بزرگ جاى گرفتيم . اين قايقها همانطورىكه در سطح آب همراه با امواج دريا تكان تكان مىخوردند، در انتظار ما بسر مىبردند . در ميان ما يكى از پيشوايان دينى بود كه از سوار شدن بر قايق امتناع ورزيد . نصايح و اندرزهاى ما در او موثر واقع نشد . ما او را مورد نكوهش قرار نداديم و و وى را به حال خودش گذاشتيم . به نظر ما دليل امتناع وى اين بود كه او در جمهورى قزاقستان متولد شده بود و تمام عمر خود را در دشتهاى وسيع قزاقستان، يعنى در جائيكه او نه فقط دريايى را نديده بود، بلكه حتى رودخانهاى را مشاهده ننموده بود، گذرانيده بود . آنجا فقط چاه آب و نهر مورد بهرهبردارى قرار مىگرفت و امروز او براى اولين بار بود كه در زندگى خودش يك چنين حجم زيادى از آب، يعنى دريا را مىديد . ما ساحل دريا را به مقصد جزيره ترك كرديم و او در ساحل باقى ماند . پس از اينكه به جزيره رسيديم، در آنجا رئيس دستگاه ادارى اين جزيره كه از بوميان همانجا بود ما را ملاقات كرد . ايشان در آنجا ما را با نحوه زندگى مردم در اين جزيره آشنا نمود . در اين جزيره يك كارخانه نه چندان بزرگ ماهى وجود دارد و چند گروه ماهيگير مشغول به كار هستند كه از همين طريق امرار معاش مىنمايند . يك زمانى در اين جزيره 370 خانواده كه همگى به شغل ماهيگيرى مىپرداختند، زندگى مىكردند . در حال حاضر تعداد كمى از آنها در آنجا باقى ماندهاند . تعداد زيادى از آنان اقدام به ترك جزيره كردهاند تا بر روى زمين پهناور به حيات خود ادامه دهند . در جزيره مذكور يك مسجد فعال وجود دارد و ماهيگيران نماز خود را در اين مسجد به جاى مىآورند . به دليل اينكه زمان حضور ما در اين جزيره با وقت نماز مصادف نبود، ما نتوانستيم در اين مسجد حضور يابيم، ضمن اينكه در آن ساعت از روز مسجد بسته بود و امام جماعت آنجا كه از بوميان اين جزيره به دنبال كارى به جايى رفته بود . طبيعى است كه در آنجا از ما با ماهى تازه درياى خزر پذيرايى كردند . سپس بر قايقها سوار شديم و مجددا به ساحل، يعنى به جائيكه اتوبوس و يكى از پيشوايان دينى كه در آنجا باقى مانده بود و انتظار ما را مىكشيدند، بازگشتيم . و حالا جاده تهران در برابر ما قرار گرفته است . از اين ساحل دريا تا تهران 411 كيلومتر است هنگام غروب كه گرگان را به مقصد تهران ترك كرديم و در نزديكىهاى صبح بود كه وارد تهران شديم .
در قصبه كارابولات
ما مىبايستى به تهران بازمىگشتيم، اما هر يك از روساى آموزشگاههاى عالى اسلامى پس از اينكه در ارتباط با حضور پيشوايان دينى روسيه فدراتيو مطلع مىشد، از خود تمايل زيادى نشان مىداد كه ما در نزد آنان نيز حضور يابيم . ما وقت آزاد زيادى نداشتيم، وليكن درخواست و تمايل بيش از حد يكى از شخصيتهاى معروف دينى ايران، يعنى رئيس يكى از اين دانشكدهها آيتالله نظرى كه خود امام خمينى نيز نسبتبه او ارزش و احترام زيادى قائل بود، ما را بر آن داشت كه دعوت وى را نيز بپذيريم . به همين دليل، به يكى ديگر از آموزشگاههاى عالى دينى كه در فاصله يكصد كيلومترى از شهر گرگان قرار داشت و رياست آن به عهده آيتالله نظرى بود، رفتيم . آموزشگاه علمى مذكور در قصبه كارابولات قرار داشت . در آنجا در حدود چهارصد نفر پسر بچه همراه با رئيس اين حوزه علميه آيتالله نظرى به پيشواز ما آمدند . اين بچهها همگى از 10 تا 12 سال سن داشتند و همه آنها به مدت 12 سال در اينجا تحصيل مىنمايند و سپس به صورت پيشوايان دينى با درجه مهارت و تخصص عالى فارغالتحصيل مىشوند . آموزش آنها مطابق با برنامه مدرسه حنفيه و مكتب سنى صورت مىگيرند . اما در اينجا نه تنها علوم دينى به آنان آموزش داده مىشود، بلكه آموزشهاى لازم در ارتباط با رياضيات، فيزيك، شيمى، تاريخ، جغرافيا، نجوم و ... را نيز فرامىگيرند . همه اين بچهها داراى مليت تركمن بودند و آنها در آنجا آموزش و زندگى خودشان را با مساعدت حكومت ايران طى مىكنند . در اين آموزشگاه علمى علاوه بر رئيس دانشكده تعداد 12 نفر معلم در تركيب اساتيد اين حوزه به كار اشتغال داشتند . در طبقه سوم اين حوزه علميه مسجد بزرگى وجود داشت و ما همگى به طور مشترك با دانشآموزان و معلمين نماز نيمروز را خوانديم . خود رئيس اين آموزشگاه علمى عهدهدار مسئوليت پيشنمازى آنجا بود . پس از اينكه دانشآموزان با از خودگذشتگى غرق در نماز خواندن شدند، سكوت همهجا را فراگرفت صرفنظر از هواى بسيار گرم در خارج از ساختمان حوزه، كفهاى مرمرين طبقات و راهپلهها در داخل ساختمان بسيار سرد بودند، به طوريكه خود ما نيز پس از اينكه در خارج از اين ساختمان كفشهاى خودمان را درآورديم تا از طريق پلهها بالا برويم، سرماى اين كف مرمرين را به خوبى احساس كرديم . در آنجا بدليل اينكه ورود با كفش بداخل مسجد ممنوع مىباشد، ما نيز مثل بقيه كفشهايمان را درآورديم . من در آنجا به يكى از پسر بچهها كه نظرم را به خود جلب نموده بود، نزديك شدم و از او پرسيدم كه نامش چيست، چند سال دارد و داراى كدام مليت است؟ او به صورتى مودبانه و با نزاكت تمام پاسخ داد كه نامش نورالدين است، 12 سال سن دارد و تركمن مىباشد . سپس ما از بچهها و معلمين آنها خداحافظى نموده و راهى گرگان شديم و از آنجا هم به سمت تهران حركت كرديم . هنوز هم چهرههاى مهربان اين پسر بچههاى تركمن و خيرخواهى در ارتباط با معلمين آنها در خاطرم باقى مانده است .
اسلام در ايران و اهميت آن براى ايرانيان
1 - رژيم شاهنشاهى
ايران در خاورميانه به عنوان يك كشور باستانى است كه داراى تاريخى با قدمت قرنهاى بسيار زيادى است . قبلا نام اين كشور فارس بود و يونانيان ايران را فارس (پارس) مىناميدند . با وجود اينكه دانشمندان شروع تاريخ پارس (ايران) را از 4000 سال قبل از ميلاد مىدانند، اما حاكم بزرگ پارس كورش كبير به عنوان بنيانگذار حكومت ايران محسوب مىگردد . در قرن ششم قبل از ميلاد (در ميان سالهاى 530 - 600 قبل از ميلاد) كورش كبير پس از پيروزى در جنگى بزرگ با حكومتهاى همسايه بود كه سلطه و حكمفرمايى خود را گسترش داد و امپراطورى كبير پارس را بوجود آورد . از آن زمان حاكمين و سلسلههاى شاهنشاهى بسيار زيادى تغيير يافته است و تا امروز، يعنى در طول مدت 2500 سال نوع حكومت ايران شاهنشاهى بود . بالغ بر هفتاد سال قبل بود كه طبق قانون اساسى شاهنشاهى ديكتاتورى خاندان پهلوى در كشور ايران برقرار شد . رضاشاه پهلوى به مدت 16 سال بر كشور ايران حكومت كرد تا اينكه در سال 1941 به نفع پسرش از تختسلطنت كنارهگيرى كرد . پس از اينكه فرزند رضاشاه محمدرضا پهلوى بر تختسلطنت نشست تا سال 1979 بر اين كشور حكومت كرد، يعنى سلسله پهلوى مجموعا به مدت 54 سال بر كشور ايران حكومت نمود . سلسله پهلوى در طول حيات خود زندگى به سبك غرب را به ملت ايران تحميل كرد . شاه و اطرافيان او خود را در ظاهر به عنوان هواخواهان اسلام و روحانيت نشان مىدادند، اما در حقيقت در داخل كشور يك جو ضددينى و ضداسلامى را به وجود آورده بودند . طرد نمودن اسلام از فرهنگ ايران به عنوان وظيفه و ماموريتشاه و دولت او محسوب مىشد، به طوريكه آنها به جاى فرهنگ اسلامى فرهنگ شاهنشاهى را كه با فرهنگ غرب و بخصوص آمريكا مطابقت داشت، در اين كشور ترويج دادند . هدف اصلى اقدام آنان قطع نمودن ارتباط ملت ايران با اسلام بود . تمام اسامى، علايم، كتب درسى، روزنامهها و مجلات از محتواى گسترش فرهنگ شاهنشاهى برخوردار بودند . به زنهايى كه طبق موازين اسلامى لباس مىپوشيدند و داراى حجاب اسلامى بودند، اجازه حضور در خيابانها، اماكن عمومى و ... نمىدادند . همچنين به دانشآموزان و دانشجويانى كه مايل بودند با حجاب اسلامى در دروس مربوط به مدارس و دانشگاهها حاضر شوند، اجازه حضور در مدارس و دانشگاهها و در نتيجه اجازه ادامه تحصيل داده نمىشد . به منظور كشانيدن جوانان به فساد اقدام به ايجاد مراكز خاصى نموده بودند كه كاخ جوانان نام داشتند . رژيم شاه سعى داشت فساد را از طريق پوشيدن لباس باز توسط زنان ترويج دهد و به همين دليل بود كه با حجاب اسلامى مبارزه مىكرد . شاه در سال 1955 تاريخ هجرى را در ايران الغا نمود و تاريخ شاهنشاهى را به جاى آن به مرحله اجرا گذاشت . ملت ايران تغيير يافتن تاريخ اسلامى به تاريخ شاهنشاهى را نقطه اوج مبارزه رژيم شاه با اسلام مىدانست . در آن زمان به زنها اجازه شركت در فعاليتهاى اجتماعى داده نمىشد . موضوعات اسلامى از فيلمهاى سينمايى، برنامههاى راديو و تلويزيون و همچنين از نمايشنامهها حذف شده بود و به جاى آن موضوعاتى كه ترويجدهنده تحريك و تخدير جوانان بود و آنان را به فسادى عميق غوطهور مىساخت، رواج يافت . در تعداد زيادى از موسسات و ادارات دولتى شغلها را متخصصين غربى كه زندگى و فرهنگ غرب را جايگزين فرهنگ اسلامى نموده بودند، اشغال كردند . خدمتگزاران و نوكران رژيم شاه در بسيارى از شهرهاى ايران اقدام به كشتار دستهجمعى كردند و هيچكس آنان را تحت پيگرد قرار نداد . همه اين عوامل و ساير اشتباهات سياسى شاه منجر به بوجود آمدن نارضايتى شديد در ميان تودههاى ملت ايران شد به طورى كه در حدود 98% از جمعيت ايران كه همگى پيرو دين اسلام بودند اقدام به تظاهرات گسترده خيابانى نمودند، دستبه اعتصاباتى زدند و رژيم شاهنشاهى را كه باعث فلاكت و بدبختى مسلمانان ايران مىدانستند محكوم كردند . هر سال كه مىگذشت، نارضايتى ملت ايران اوج مىگرفت و رشد مبارزه با رژيم شاهنشاهى افزايش مىيافت . تا اينكه جنبش ملت مسلمان ايران بر عليه حكومتشاه شروع شد . اين جنبش در سال 1961ابتدا در ميان روحانيت در مراكز آموزش دينى شهر قم به رهبرى امام خمينى آغاز شد . امام خمينى در اعلاميههاى خود به طور مداوم پرده از روى جنايات رژيم شاه برمىداشت و ملت ايران را به مبارزهاى همهجانبه بر عليه شاه دعوت مىكرد . امام خمينى به مدت 17 سال (از سال 1962 تا 1979) جنبش سرتاسرى ملت ايران در مبارزه براى سرنگونى رژيم شاهنشاهى در ايران را هدايت و رهبرى مىكرد . او در طول اين مدت چندينبار دستگير شد و از ايران تبعيد شد . رژيم شاه با تبعيد امام خمينى قصد داشت كه به اين جنبش اسلامى لطمه وارد نمايد و آن را در نطفه خفه كند . در همين ارتباط، شاه به صورتى فوقالعاده بىرحمانه عمل مىكرد . او دستور دستگيرى كليه نمايندگان فعال روحانيت را صادر كرد و به فرمان او بود كه تعداد زيادى از مردم در شهرهاى تهران، قم، شيراز و مشهد شهيد شدند . اما اين قبيل اقدامات رژيم شاه موثر واقع نشد و نه تنها شعله مبارزه بر عليه رژيم شاه فروكش نگرديد، بلكه افروختهتر شد . امام خمينى كه از تجربه بسيار بالايى در فعاليتهاى دينى و علمى برخوردار بود و در دانش و علوم دينى سرآمد بود، با اتكار به قرآن و سنت پيامبر اكرم حضرت محمد (ص) به نحوى درخشانتر موفق شد كه ملت را با همديگر متحد نمايد . او تمام ملت ايران، يعنى ساكنين شهر و روستاها، تجار و دانشجويان، مردان و زنان، پيرها و جوانان و ... را متحد كرد و آنان را براى يك مبارزه همهجانبه و سراسرى اسلامى بر عليه شاه و رژيم شاهنشاهى آماده ساخت، ضمن اينكه خودش شخصا رهبرى اين مبارزه تاريخى را به عهده گرفت . در اين مبارزه هيچگونه انحراف و تخطى از مسير واقعى الهى وجود نداشت، به طورى كه مبارزه مذكور و شركت در آن براى هر يك از شركتكنندگان در حكم وظيفه شرعى در برابر خداوند متعال تلقى مىشد . اين مبارزه جنبه اسلامى داشت و به همين دليل رژيم شاه نتوانست آن را خاموش و يا در نطفه خفه گرداند . اسلام نيروى بسيار عظيمى است كه الله به پيروان آن پاداشى جزيل اعطا مىنمايد .
2 - انقلاب اسلامى و نتايجحاصله از آن
مومنين به مبارزه پرداختند . خداوند متعال براى آنان تكليف نمود كه مبارزهاى مقدس را آغاز نمايند تا اينكه از دين اسلام صيانت و پاسدارى نموده و عدالت و دادگسترى و همچنين آزادى دين را در سرزمين جمهورى اسلامى ايران ترويج دهند . آزادى دين چهارده قرن پيش توسط اسلام وضع شد، زيرا به مسلمانان اين امكان را مىدهد كه مراسم و آيينهاى تكليف شده به آنان را انجام دهند . و مسلمانانى كه تفكر واقعى جهاد (مبارزه مقدس) را قبول دارند، بلافاصله پس از صدور حكم جهاد در آن شركت مىنمايند و حتى فراموش مىنمايند كه خداوند به مبارزين در راه خدا پاداشى عظيم مىدهد . در قرآن (سوره 4 آيه 77) خداوند به مسلمانان مىفرمايد: پس بايد در راه خدا جهاد نمود و آنانى كه به جهاد برخاستند و زندگانى اين دنيا را با آخرت عوض كردند و در راه خدا مبارزه كنند، چه شهيد شوند و يا چه پيروز گردند، پاداش عظيمى به آنها خواهيم داد . مبارزه به حق و عادلانه به عنوان يك اقدام مقدس محسوب مىشود . اسلام هرگونه مبارزهاى را كه به خاطر حق و عدالتخواهى نباشد و با قوانين و حدود الهى مغايرت داشته باشد، مردود مىداند . شاه ايران محمدرضا پهلوى در طول چندين دهه سلطنتخود تز مربوط به جدائى دين از حكومت را تبليغ مىكرد و هدفش اين بود كه ارتباط ملت ايران را با اسلام قطع نمايد و جوانان را از دين برى گرداند . سياست ضددينى و ضداسلامى شاه منجر به بروز نارضايتى ميان تودههاى وسيع مسلمانان گرديد و طبق فرمان خداوند (سوره 9 آيه 125): اى كسانيكه ايمان آوردهايد، با كافرانى كه در نزديكى شما هستند به مبارزه بپردازيد و بگذاريد كه آنان پايدارى و استقامتشما را ببيند . بدانيد كه خداوند با آن كسانى است كه تكليف خودشان را انجام مىدهند (و بدانيد كه خداوند با پرهيزكاران است) و به رهبرى يكى از روحانيون بسيار بزرگ اين كشور روحالله الموسوى الخمينى (خداوند روحش را شاد و قبرش را پرنور گرداند!) ملت متدين ايران بر عليه رژيم شاه قد علم كرد . در نتيجه مبارزه چندساله و با كمك خداوند بود كه مسلمانان ايران موفق شدند و بر رژيم شاهنشاهى غلبه كنند . مطابق با تاريخ ايران در روز 22 بهمن سال 1357 (11 فوريه سال 1979) در ايران انقلاب اسلامى به پيروزى رسيد . مسلمانان ايران حكومت را در دستهاى خود گرفتند و بدينترتيب بود كه در اين كشور يك حكومت اسلامى برقرار شد . اقداماتى كه در آن زمان مومنين در ايران انجام دادند و در نهايت منجر به پيروزى انقلاب اسلامى اين كشور شد با درخواستها و مقتضيات سنت پيامبر اسلام حضرت محمد (ص) مطابقت دارد . در يكى از احاديث آورده شده است: اگر يكى از شما عملى منكر و قابل سرزنشى را مشاهده نمايد، چنانچه بتواند بايد به دستخود جلوى آنرا بگيرد و اگر نتوانست اينكار را بكند بايد به وسيله زبان از آن جلوگيرى نمايد و اگر با زبان هم نتوانست جلوى آنرا بگيريد موظف است كه قلبا از آن پرهيز نمايد و نسبتبه آن از خود تنفر نشان دهد . مسلمانان ايران نيز يك چنين رفتارى را از خود نشان دادند . آنها با مسلح شدن به رهنمودها و دستورات خداوند و احاديث پيامبر، از خود نارضايتى شديدى را نسبتبه رژيم شاه كه بر ضد دين و احكام اسلام وارد عمل شده بود، نشان دادند . آنها با دستها، زبان و قلب خودشان به مبارزه بر عليه رژيم شاهنشاهى برخاستند و خداوند به آنان مساعدت نمود و در پيروزى انقلاب اسلامى ياريشان كرد . بدين ترتيب، ملت ايران از رژيم مستبدانه و ستمپرور شاهنشاهى رهايى جست و به جهانبينى اسلامى روى آورد و تحتيك حكومت اسلامى به حيات خود ادامه داد . الان در كشور ايران قوانين اسلامى و مقرراتى كه كليه جهات يك زندگى اجتماعى را زير پوشش خود قرار مىدهد، حاكم مىباشد . قانون اساسى جمهورى اسلامى ايران كه در تاريخ 15 نوامبر سال 1979 به تصويب رسيد مطابق با احكام اسلامى كه ابعاد فرهنگى، اجتماعى، سياسى و اقتصادى را منعكس مىسازد، پىريزى شده است . سيستم عدالت و دادگسترى در اين كشور بر اساس عدالت و انصاف اسلامى، مطابق با درخواستهاى قرآن و اصول سنت پيامبر اسلام حضرت محمد (ص) پايهگذارى شده است . امام خمينى اعلام داشت: ما نمىخواهيم كه سيستم قضايى ما همانند سيستم قضايى و دادرسى غرب باشد و قصد نداريم كه قوانين حاكم بر كشورمان با قوانين حاكم در غرب مطابقت داشته باشد، زيرا ما خودمان قوانين اسلامى و الهى داريم . قوه مجريه جهت جامه عمل پوشاندن و تحقق قوانين اسلامى در خدمت مسلمانان ايران است و مطابق با دستورات خداوند متعال و سنت پيامبر اسلام عمل مىنمايد . هدف نهايى قانون اساسى جديد ايران ساختن يك جامعه نمونه اسلامى در ايران است كه بتواند براى تمام دنيا الگو باشد . اقتصاد كشور ايران طبق برنامه طرحهاى پنجساله در حال توسعه مىباشد . اقتصاد اين كشور در جهتبرآورده ساختن احتياجات و نيازمنديهاى بشرى در زندگى، خوراك، لباس، تامين بهداشت عمومى، تحصيل، كار و ... پايهگذارى گرديده است، به طورى كه تمركز يافتن ثروت در دستهاى برخى از اشخاص و يا گروهها بعيد به نظر مىرسد . هر ايرانى مىتواند به ميل خود تحصيل، شغل و يا كارى را كه با موازين شرع اسلام مغايرت نداشته باشد، انتخاب كند . با وجود اينكه زبان و الفابى رسمى اين كشور فارسى است، وليكن به اقليتهاى ملى و بومى آنجا اين حق داده شده است كه به زبانهاى خودشان آزادانه تحصيل و يا تدريس نمايند . در كشور ايران هر نوع مطبوعاتى كه با موازين شرع اسلام مغايرت نداشته باشد، مىتواند آزادانه منتشر شود . در اين كشور هركس مىتواند عضو هر حزبى كه در چارچوب موازين اسلامى فعاليت مىنمايد، شود . پرچم حكومتى ايران به سه رنگ سبز، سفيد و قرمز است كه شعار الله اكبر (خداوند عظيم است) بر وسط آن نوشته شده است . روز تعطيلى رسمى هفتگى ايران جمعه مىباشد و تقويم رسمى اين كشور مطابق با تاريخ هجرت پيغمبر اسلام حضرت محمد (ص) تنظيم مىشود . فروشگاهها و بازارهاى ايران بيش از حد غنى مىباشند . قيمت كالاهاى موجود در اين كشور در مقايسه با كشور ما به مراتب ارزانتر مىباشد . در داخل اين كشور احداث ساختمانهاى مسكونى و ساير تاسيسات و مجتمعهاى ملى - اقتصادى در سطح وسيعى جريان دارد . تكنولوژى ساختساختمانهاى ادارى و مسكونى در آنجا در مقايسه با كشور ما تفاوت اساسى دارد . ساختمانهاى آنجا به صورت ساختمانى با طبقات بسيار زياد ساخته نمىشود . ساخت هر يك از طبقات با نصب اسكلت فلزى شروع مىشود و با احداث بام خاتمه مىيابد . سپس احداث سقفهاى ميان طبقات شروع مىشود و پس از آنهم شروع به ساخت ديوارههاى خارجى و جدارههاى داخلى مىنمايند . ايرانيان جهتساخت ديوارههاى ساختمان به طور كلى آجر سبك به كار مىبرند . همچنين در ساختمانهاى چند طبقه بر روى بالكن هر يك از طبقات تابلوهاى نسبتا بزرگى نصب مىنمايند كه بيانگر شماره طبقه مىباشد . اين تابلو از نقطه دوردست و حتى از پنجره اتوبوسهايى كه در سطح خيابانهاى شهر در حال رفت و آمد هستند، قابلمشاهده است . خيابانها و جادههاى ايران همواره مملو از اتومبيل است . بخاطر ترافيك سنگين خيابانها كه توسط اتومبيلها، موتور سيكلتها، دوچرخهها و همچنين موتورهاى گازى ايجاد مىشود، اغلب اوقات موتورسيكلتها، دوچرخهها و موتورهاى گازى مجبورند خود را به داخل پيادهرو برسانند و ضمن مانور كردن در سطح پيادهرو از ميان عابرين پياده راهى را براى عبور خود باز كنند . در شهر تهران تعداد زيادى پل هوايى ويژه عبور عابرين پيادهرو بر روى قسمتسواره رو خيابانها نصب شده است، اما همه عابرين پياده از اين پلها جهت قطع كردن خيابان استفاده نمىكنند . تعداد زيادى از آنها بدون توجه به تعدد اتومبيلهايى كه در حركت هستند از يكطرف خيابان به طرف ديگر آن مىروند . در يك چنين شرايطى به دليل اينكه اتومبيلها مجبورند به عابرين پياده اجازه عبور دهند، جريان رفت و آمد اتومبيلها كند مىگردد و حتى بيشتر اوقات بند مىآيد . پلهاى مخصوص عابرين پياده بر روى قسمتسوارهرو خيابان جالب است، به طوريكه موتورسيكلتها نيز مىتوانند از آنها بالا بروند و در سمت ديگر خيابان پائين آيند . براى آنها سربالايى به شكل مارپيچ يا حلزونى بدون پله در نظر گرفته شده است . تعداد زيادى از موتورسواران، بويژه نوجوانان از همين پلها براى عبور به سمت ديگر خيابان استفاده مىنمايند . تعداد زيادى از پلهاى مخصوص عابر پياده كه بر روى قسمتسوارهرو خيابان ساخته شده استبه صورت روبسته مىباشند، يعنى داراى سرپوشى به صورت بام هستند، اما تعدادى از اين پلها هم روباز هستند . كنترل رفت و آمد اتومبيلها در چهارراهها و ميادين شهر با كمك چراغهاى راهنمايى انجام مىشود . وليكن نحوه بهرهبردارى از اين چراغها با كشور ما تفاوت دارد . در چهارراههاى حساس و چهارراههايى كه ترافيك سنگين مىباشد چراغهاى قرمزى را نصب مىكنند . تعداد اين چراغها شش عدد است كه در دو رديف سه تايى بر روى قسمتسوارهرو خيابان نصب مىشوند . اين چراغها در هنگام روشن بودن سيگنالهايى را در وضعيت چشمكزن از خود منعكس مىنمايند، به طوريكه اين چراغهاى قرمز به طور متناوب روشن و خاموش مىشوند . به نظر من، يك چنين نحوه استفاده از چراغهاى راهنمايى قرمز جهت تامين امنيت در رفت و آمد وسايل نقليه موتورى به مراتب موثرتر از بهرهبردارى از فقط يك چراغ راهنمايى است كه بطور مداوم روشن قرار دارد . در كشور ما فقط مامورين خطوط راهآهن در معابر و گذرگاهها از چراغهاى راهنمايى قرمزى كه بطور متناوب روشن و خاموش مىشوند، بهرهبردارى مىكنند . وضعيت جادههاى ايران بدانگونه مىباشد كه براى رانندگان اين امكان را فراهم مىنمايد كه بتوانند هر لحظه سرعت وسيله نقليه خود را افزايش دهند . ايرانيان قادر هستند كه جادههاى اتومبيل رو خوبى را احداث نمايند . عبور و مرور از اتوبانهاى خارج از شهر با پرداخت ماليات صورت مىگيرد . در بخش خروجى شهر يك مركز كنترل و اجازه عبور وجود دارد كه در آنجا رانندگان ماليات نه چندان زيادى را براى عبور مىپردازند و سپس اجازه عبور از آن را دريافت مىنمايند . در شهرهاى ايران اتوبوسهاى برقى و قطارهاى برقى وجود ندارد . اياب ذهاب مسافران در شهرهاى ايران بهوسيله اتوبوس و تاكسى صورت مىگيرد . تعداد زيادى از اتوبوسها در آنجا دو طبقه هستند . قيمتبليط براى عبور و مرور در شهر با وسايل نقليه ناچيز مىباشد . زنها و مردها در داخل كليه اتوبوسها بطور جداگانه مىنشينند، به طورى كه مردان در نيمه اول سالن اتوبوس و زنها در نيمه دوم سالن آن مىنشينند . به همين ترتيب، درب جلويى اتوبوس براى پياده و سوار شدن مردان و درب عقبى آن جهت پياده و سوار شدن زنها مورد استفاده قرار مىگيرد . سالن اتوبوس از داخل جهت نشستن مردان و زنان توسط جدارهاى تفكيك نشده است، وليكن داراى ميلهاى است كه مرز ميان بخش مردان و زنها را مشخص مىنمايد . حتى اگر در يكى از نيمههاى سالن اتوبوس پر از مسافر مرد باشد و نيمه ديگر آن خالى باشد، هيچكس حق ندارد نيمه خالى خانمها را اشغال كند . اينكار توسط اسلام منع شده است . اسلام بدين ترتيب نظم و آرامش و مقررات را ميان مردم برقرار مىكند . همچنين هر ايستگاه اتوبوس توسط جدارهاى به دو قسمت تقسيم شده است: يك بخش براى آقايان و بخش ديگر جهتخانمها . اما هر دو بخش مذكور در زير يك سقف قرار دارد . هنگاميكه اتوبوس به ايستگاه نزديك مىشود، مردان در نيمه مخصوص خود و زنها نيز در نيمه مخصوص بخود منتظر سوار شدن مىشوند . هنگامى كه مسافرين در ايستگاه منتظر اتوبوس هستند، آنها در آنجا به همان ترتيبى كه در كشور ما مرسوم است، يعنى بصورت ادغام و تنگ همديگر نمىايستند، و هنگام سوار شدن بر اتوبوس مردها فقط از درب جلويى اتوبوس و زنها از درب عقب آن استفاده مىنمايند . بليط فقط در ايستگاههاى اتوبوس فروخته مىشود، به طوريكه در هر ايستگاه يك باجه فروش بليط مخصوص آقايان و يك باجه فروش بليط مخصوص خانمها وجود دارد . يك چنين نحوه سازماندهى مسافران، يعنى خدمات رسانى به مسافرين مرد و زن بطور جداگانه با موازين شرع اسلام مطابقت دارد و بسيار صحيح و عادلانه مىباشد . از نظر من نيز قوانين و مقررات مسلمانان به همين ترتيب بايد باشد . هيچكس حق ندارد كه موازين و قوانين اسلام را مورد بحث و بررسى قرار دهد و يا آن را مورد نكوهش قرار دهد، فقط اين كافران هستند كه از موازين و احكام اسلام خوششان نمىآيد . در ايران برخلاف چيزى كه شايع شده است، مىتوان تعداد بسيار زيادى از زنها را در پشت فرمان اتومبيل مشاهده كرد . خانمها در خيابانها و مكانهاى عمومى با حجاب، يعنى با پوششهاى مخصوص مشكى كه آنها را از سرتاپا مىپوشاند، حاضر مىشوند . بطوريكه فقط صورت و پنجههاى دست آنان پيدا مىباشد . امام خمينى در اين رابطه مىگفت: در اسلام زن بايد داراى پوشش اسلامى (حجاب) باشد، اما هيچ اجبارى نيست كه آنها سرتاپاى خودشان را با پوشش سياه رنگى بپوشانند . هر نوع لباسى كه بتواند به عنوان حجاب مورد استفاده قرار گيرد، قابل قبول مىباشد . اين كلمات قصار و سخنان ارشادى امام خمينى بر پايه دستورات خداوند مىباشد . خداوند متعال در اين ارتباط مىفرمايد: اى پيغمبر، به همسرانت، دخترانت و زنان مومنان بگو كه خودشان را با حجاب بپوشانند تا از تعرض و جسارت هوسرانان در امان باشند، كه اين به صلاح آنها و نشانه عفت آنان است، و خدا در حق خلق آمرزنده و مهربان است (قرآن سوره 33، آيه 59) در تهران يك كليساى بسيار بزرگ وجود دارد . بخش كوچكى از جمعيت ايران را مسيحيان تشكيل مىدهند . در اين كشور فقط زنهايى كه مسيحى هستند از حجاب اسلامى استفاده نمىنمايند . در ضمن، بايد خاطرنشان ساخت كه زنان ايرانى در كليه عرصههاى حيات سياسى، اقتصادى، دينى و فرهنگى جامعه بسيار فعال هستند و از آزادى كامل برخوردارند . بطوريكه آنان نيز در مبارزه انقلابى بر عليه رژيم شاه شركتبسيار فعالانهاى را داشتند . امام خمينى براى نقش زنان در جامعه ارزش بسيار زيادى قائل بود و در همين ارتباط مىفرمود: من به زنان نيك و نامدار ايرانى افتخار مىكنم . زنان ايرانى ثابت كردند كه آنان نيز در مبارزات در پيشاپيش صفوف و دوش به دوش مردان گام برمىدارند و حتى گاهى اوقات از مردان پيشى مىگيرند . ما افتخار مىكنيم كه زنها نيز به همراه فرزندان و جوانان كشور در عرصههاى فرهنگى، اقتصادى و نظامى دوش به دوش مردان در مسير نيل به سعادت اسلامى شركت دارند . وقتى من مشاهده مىكنم كه زنان محترم بصورت قاطعانه، دليرانه و بدون ترس مشكلات و زحمات زيادى را در مسير نيل به اهدافى كه در پيش داريم، متحمل مىشوند و گاهى اوقات در راه نيل به اين اهداف شهيد مىشوند، اعتقاد و اطمينان كامل پيدا مىكنم كه پيروزى در انتظار ما خواهد بود . ما موفقيتهاى بيشمار را مديون فعاليت زنان در جامعه هستيم . 3 - انقلاب اسلامى چه چيزى را به ايران و ملت اين كشور اهدا نمود؟ روحانيان ايران بودند كه مبارزه براى سرنگونى رژيم شاه تحتشعار سرتاسرى استقلال، آزادى، جمهورى اسلامى را سازماندهى كردند . در آن زمان ملت ايران شعار الله اكبر! خمينى رهبر! را سر مىداد و در نتيجه مبارزهاى سخت، مصرانه و چند ساله و با متحمل شدن هزاران نفر شهيد بود كه توانست انقلاب اسلامى را به پيروزى برساند . بدين ترتيب، جمهورى اسلامى ايران استقلال خود را بدست آورد و در سال 1980 مناسبات خود را با آمريكا قطع نمود . ملت ايران پس از پيروزى انقلاب اسلامى آزادى در دين را كسب نمود . در ايران با وجود اينكه زبان رسمى زبان فارسى مىباشد، اما اقليتهاى ملى موجود در اين كشور آزادانه از زبان و فرهنگ خود استفاده مىكنند و نه در مدارس و نه در راديو و تلويزيون هرگز به حقوق آنان لطمهاى وارد نمىشود . زنهاى مسلمان ايران آزادانه در كليه خيابانها و اماكن عمومى با حجاب اسلامى حاضر مىشوند . دخترها نيز بطور آزاد و با حجاب اسلامى در مدارس، دانشگاهها و همچنين در مساجد حضور مىيابند . در دوران حكومتشاهنشاهى پهلوى زنان ايرانى بخاطر سياست ضد دينى خودشان را از شركت در فعاليتهاى اجتماعى دور نگاه مىداشتند . اما پس از پيروزى انقلاب اسلامى بود كه زنان ايران آزادى براى مشاركت در بسيارى از عرصههاى حيات را كسب كردند . بطور مثال، ما در طول مدت اقامتمان در ايران مشاهده نموديم كه زنان ايرانى در فروشگاههاى بزرگ به عنوان فروشنده، در هتلها بهعنوان پرسنل خدماتى، در راديو و تلويزيون به عنوان گوينده و در ارتباط با ساير فعاليتهاى اجتماعى كار مىكردند . اما در هيچ جاى ايران نديديم كه كارهاى سخت فيزيكى همانند باربرى، حفارى در معادن زيرزمينى و ... و يا كارهايى كه در شان زنان نباشد (همانند نظافتچى معابر عمومى، رفتگرى در اماكن اجتماعى و غيره) را به زنان واگذار كنند . در صورتيكه در كشور ما زنان را در سطح بالايى در ارتباط با كارهاى كثيف و دور از شان زنان بكار مىگيرند، بهطوريكه در روسيه تعداد زيادى از زنان بهعنوان باربر، نظافتچى خيابانها، حفر زمين، سوراخ كردن بتن و ... بكار اشغال دارند . و اين در حالى است كه كارهاى منزل و نگاهدارى از فرزندان كوچك در خانواده نيز بهعهده آنان است . اين تقريبا كار فيزيكى سنگينى است كه يك زن روسى در تمام روزهاى كارى با آن روبرو مىشود . در نتيجه پيروزى انقلاب اسلامى در ايران بود كه در اين كشور حكومت اسلامى برقرار شد و اين مهمترين هديهاى بود از طرف خداوند متعال به ملت ايران . چنانچه حكومت اسلامى وجود نداشته باشد تفكر انقلاب كردن نيز وجود نخواهد داشت . حكومت اسلامى مبتنى بر ايمان به خداوند يكتا، كتاب مقدس آسمانى قرآن، احكام و موازين شرعى و سنت پيغمبر حضرت محمد (ص) مىباشد . قوه قضائيه ايران فقط از منابع و مآخذ اسلام پيروى مىنمايد . امام خمينى در همين ارتباط مىگفت: در كشور اسلامى بايد قوانين الهى نوع حكومت اسلامى حكمفرمايى كند . جامعه بشرى بايد قوانين الهى را ملاك عمل قرار دهد و از آنها پيروى نمايد . حال اين سئوال مطرح مىشود كه چرا حكومت اسلامى ضرورى است و حكومت اسلامى چه چيزى را به انسان، جامعه و كشور اهدا مىكند؟ در حكومت اسلامى حاكميت عالى (بالاترين قدرت) به خداوند متعال تعلق دارد . در اين نوع از حكومت كليه قوانينى كه جهت توسعه و تكامل جامعه انسانى مورد نياز مىباشد، يعنى قوانين اقتصادى، اجتماعى، حقوقى، فرهنگى ، نظامى، دينى و غيره پيش بينى شده است . چنانچه قوانين مذكور را به صورت قراردادى جزو گروه اول از قوانين بناميم، بايد خاطرنشان شود كه گروه دوم از قوانين، فيزيك، شيمى، نجوم، رياضيات، زيستشناسى، زمينشناسى و ... نيز توسط خداوند پيش بينى شده است . كليه قوانينى كه توسط خداوند به وجود آمده است، قوانين اسلامى ناميده مىشوند و تمام دنيايى كه در پيرامون بشر قرار دارد مطابق با قوانين اسلام سازماندهى شده است . در اين دنيا همه چيز مطيع خداوند متعال بوده و از قوانين او پيروى مىنمايد . خورشيد، ماه و ستارگان نيز تابع قوانين اسلام است و بدون كوچكترين تخطى و انحرافى در مدار تعيين شده توسط خدا مىچرخند . تمام جانوران، نباتات و هر انسانى در گيتى فقط مطابق با قوانين اسلام، يعنى طبق قوانين خداوند توانا متولد مىشود، زندگى مىكند و مىميرد . و هر چيزى كه در كائنات وجود دارد (از يك جسم بسيار بزرگ فضايى گرفته تا كوچكترين ذرهاى كه بر روى زمين وجود دارد) همگى از مقررات و قوانين الهى تبعيت مىنمايند . خداوند متعال به بشر هوش، عقل، درك، فهم، قدرت تفكر اعطا نمود . همچنين به انسان آزادى انتخاب و آزادى عمل را ارزانى داشت . به طورىكه، انسان در طول زندگى خود توانست پرده از قوانين گروه دوم بردارد و ضمن فراگيرى، آنها را مورد بهرهبردارى قرار دهد . برپايه همين قوانين است كه فرهنگ، معارف، علم و روند تكنولوژى توسعه مىيابد . اين بعد مادى جهان است كه همه مردم به دنيا به آن اعتقاد دارند . از آنجائيكه به بشر آزادى انتخاب اعطا شده است، او به صلاحديد و تشخيص خود تصميم مىگيرد، يعنى از خداوند قادر اطاعت و فرمانبردارى مىنمايد و زندگى را مطابق با قوانين الهى (طبق گروه اول قوانين) تشكيل مىدهد و يا از اطاعتخداوند سرباز مىزند و جهت تشكيل زندگى خود از قوانين خاصى تبعيت مىكند . چنانچه بشر خداوند را قبول نمايد و به او اعتقاد داشته باشد، بايد در زندگى خود قوانين الهى پيامبر اسلام حضرت محمد (ص) و كليه پيامبران ديگر را بدون توجه به وابستگى و هويت ملى بپذيرد . در اين صورت است كه او مىتواند بهعنوان يك مسلمان مومن و واقعى بهحساب آيد . مسلمان كسى است كه به صورت آگاهانه، مطابق با اراده شخصى خود و بدون اجبار تسليم خالق خود گردد . اشخاصى جزو گروه دوم محسوب مىشوند كه مسلمان بهدنيا آمدهاند، وليكن بعدها كافر شدهاند . اينها از خالق خودشان تبعيت نمىنمايند، يعنى به خداى قادر و توانا ايمان ندارند . اين اشخاص عهدشكن بوده و جزو كافران محسوب مىشوند . خداوند يكتا آفريننده انس و جن مىباشد . حال اين سئوال مطرح مىشود كه او به چه منظور آنها را بوجود آورده است؟ خداوند متعال براى پاسخ به اين سئوال در قرآن مىفرمايد: من جن و انس را آفريدم براى اينكه مرا بپرستند (قرآن سوره 51، آيه 57) . آيا تمام انسانها و اجنه خداوند را مورد پرستش خود قرار مىدهند؟ مسلما اين طور نيست . درستبه همين دليل است كه خداوند به صورتى بسيار منصفانه تمام انسانها را بر روى زمين فقط به دو گروه تقسيم مىنمايد . يك گروه همان مسلمانان هستند كه خداوند يكتا را پرستش مىنمايند و كليه تكاليف الهى را انجام مىدهند، و گروه ديگر همان عهدشكنان بوده و جزو كافران محسوب مىشوند . بزرگترين خوشبختى و سعادت براى بشر همانا مسلمان بودن است . خداوند قادر به مسلمان بهزيستى، كاميابى و رفاه بر روى زمين اعطا مىنمايد و در جهان آخرت باغهاى بهشتى در انتظار او خواهند بود . در كشورى كه حكومت اسلامى برقرار شده باشد، خداوند به ملت اين جامعه رفاه و بهزيستى اعطا مىكند و كاميابى مردم را در اين كشور تضمين مىنمايد . در كشورهايى كه حكومتشان اسلامى است، ملت از نظر درستكارى، نظم و ترتيب و پرورش با موازين اخلاقى ممتاز بوده و در سطح عالى قرار دارد . به همين دليل، ملتى كه طبق قوانين اسلامى تربيتشده استبه جنايت و تبهكارى دست نمىزنند، اموال و دارائى ديگران را به سرقت نمىبرد، مشروبات الكلى استعمال نمىنمايد، قمار بازى نمىكند، نسبتبه ديگران اقدام به كلاهبردارى نمىنمايد، ناسزا نمىگويد، ديگران و حتى حيوانات را از خود نمىرنجاند و همچنين هيچگونه آزار و اذيتى را كه توسط اسلام منع شده است، انجام نمىدهد . جمهورى اسلامى ايران نيز از بركتحكومت اسلامى در عرض 20 سال حيات خود پس از برقرارى انقلاب اسلامى در اين كشور، كشورى ثروتمند و پيشرفته از هر لحاظ شد . در همه جاى كشور ايران قوانين و مقررات اسلامى حكمفرما است . ما پيشوايان دينى مسلمانان روسيه فدراتيو با حضور خود در ايران خيلى چيزها را ديديم و نسبتبه آنها آگاهى كامل پيدا كرديم . ملت ايران به عنوان ملتى واقعبين و هوشيار است كه به استعمال مشروبات الكلى و اشاعه فسق و فساد دست نمىزند . در اين كشور در هيچ جاى مشروبات الكلى فروخته نمىشود و هيچ كس آن را استعمال نمىنمايد . ما با حضور خودمان در ايران متقاعد شديم و اطمينان حاصل كرديم كه اسلام حقيقتا هدايت كننده انسان و جامعه به راهى راست و درست مىباشد . اسلام انسانهايى با موازين اخلاقى بسيار عالى را تربيت و پرورش مىنمايد . فقط قوانين الهى است كه قادر استبشر را اصلاح نموده و جامعه را هدايت كند . هيچ قانون ديگرى كه بدون احتساب موازين اسلامى توسط انسان بوجود آمده باشد موفق به اصلاح بشر و هدايت جامعه به راهى صحيح نخواهد شد . قوانينى كه توسط بشر بوجود مىآيد نارسا و ناقص بوده و دائمى نمىباشند، يعنى غالبا تغيير مىيابند، منسوخ مىشوند و يا مورد اصلاح مجدد قرار مىگيرند . در صورتى كه قوانين الهى هزاران سال است كه بدون كوچكترين تغييرى عمل مىنمايند . به طور مثال، شخص درس نخواندهاى كه در صحراى عربستان به دنيا آمد و تمام عمر خود را در آنجا بسر برده است، يعنى پيامبر ما حضرت محمد (ص) 14 قرن پيش قوانين الهى و موازين شرع را به اعراب و ساير ملتها آموخت و در آنجا موازين اخلاقى و رفتارى و همچنين قوانين سياسى، اقتصادى، حقوقى و ... را ترويج داده در صورتىكه دانشمندان عصر كنونى ما هنوز نتوانستهاند كه با اتكا به دانش و تجربه بسيار زياد زندگى خود حتى يك حكم الهى را كه به تجديد نظر و تغيير احتياج داشته باشد، پيدا كنند . آنها با گذشت چند هزار سال قادر نيستند كه حتى يكى از قوانين الهى را منسوخ نموده و يا قانون ديگرى را جايگزين آن بنمايند . امام خمينى در اين باره مىگويد: اگر شما اهداف الهى را تعقيب نماييد، در اين صورت كاميابى و رفاه مادى نصيب شما خواهد شد . هر كشورى كه پيرو و پايبند قوانين اسلام باشد، بدون شك پيشرفته ترين كشور خواهد شد . ملت ايران در رفاه، سعادت و كاميابى بسر مىبرد، زيرا مطابق با قوانين الهى گام برمىدارد . حقيقتا اسلام بعنوان بهترين نوع زندگى بشريت است .
رهبر كبير و بنيانگذار جمهورى اسلامى ايران
روح الله الموسوى خمينى در تاريخ 24 سپتامبر سال 1902 در شهر كوچكى بنام خمين كه در فاصله سيصد كيلومترى جنوب تهران واقع شده است، به دنيا آمد . نام خانوادگى اوليه او مصطفوى بود، وليكن او شهرت خود را بعدها به خمينى تغيير داد كه از شهرى كه در آن متولد گرديده است، گرفته شده است . او فرزند ششم خانواده بود . هنگامى كه پنج ماه از تولدش گذشته بود، پدرش دارفانى را وداع نمود و هنگامى كه پانزده سال بيش نداشت مادرش وفات يافت . امام خمينى در يكى از مدارس دينى مسلمانان شهر قم تحصيل نمود، سپس در همين حوزه علميه بعنوان يكى از اساتيد بزرگ و مطرح علوم الهيات شد . بالغ بر 40 سال از زندگى امام خمينى با شهر قم در ارتباط مىباشد . او هفت فرزند داشت كه دو تن از آنها در دوران كودكى فوت نمودند، اما دو پسر و سه دختر او تحت نظرش تربيت و بزرگ شدند . پسر بزرگ امام مصطفى در دوران رژيم شاه در سن 46 سالگى شهيد شد . امام خمينى در همين ارتباط گفت: من فرزند تنى خود را از دست دادم، اما افتخار مىكنم كه اسلام يك چنين فرزندان فداكار و از خود گذشتهاى را دارد . امام خمينى در سن35 سالگى به زيارت خانه خدا در مكه رفت . او در سال 1962 فعاليت انقلابى خود را عليه رژيم شاه آغاز كرد . به همين دليل بود كه تحت تعقيب و آزار قرار گرفت و در همين ارتباط وى را چندين مرتبه دستگير نمودند و از ايران تبعيد كردند . بدين ترتيب، او مجبور شد كه مدت سيزده سال در عراق و مدتى را هم در فرانسه بسر برد . وليكن در تمام طول اين مدت حتى يك روز را هم دست از سازماندهى انقلاب اسلامى در ايران و هدايت انقلابيون مسلمان اين كشور برنداشت . او به طور مستمر با مراكز دينى و الهيات ايران در ارتباط بود . تمام ملت ايران به رهبرى روحانيت اين كشور از امام خمينى در مبارزه با رژيم شاه حمايت و پشتيبانى مىنمود . تا اينكه سرانجام پيروزى از راه رسيد و اسلام پيروز شد . در تاريخ 11 فوريه سال 1979 انقلاب اسلامى در ايران به پيروزى رسيد . ا مام خمينى به مدت 10 سال رهبر انقلاب اسلامى بود . او در تاريخ 4 ژوئن سال 1989 در سن 87 سالگى وفات يافت . وى را در قبرستان شهداى انقلاب اسلامى ايران طبق مقررات و قوانين اسلام به خاك سپردند . اعتبار و وجهه امام خمينى آنقدر زياد بود كه وقتى از تبعيد (از فرانسه) به ايران بازگشت، نزديك به شش ميليون نفر در فرودگاه مهرآباد به پيشواز او آمدند . همچنين هنگامى كه وفات يافت در حدود نه ميليون نفر در مراسم بخاك سپارى و خداحافظى با او شركت داشتند . بر روى مزار او آرامگاهى با گنبد زرين و مسجدى با چهار مناره ساخته شده است . در كنار مزار او هيچگونه پاسدارى وجود ندارد، همچنين ورود بداخل مسجدى كه مزار امام خمينى در داخل آن قرار دارد، آزاد مىباشد . امام خمينى وظيفه خود را در قبال ملت ايران با افتخار انجام داد . او با كمك خداوند توانستبراى ملت كشورش استقلال راستين، آزادى و افتخار در جهان را فراهم نمايد . وى در تمام طول زندگى باافتخار خود حتى يك قدم هم از موازين و احكام اسلام و سنت پيغمبر حضرت محمد (ص) عقبنشينى نكرد . او معلمى منحصر به فرد و ناطقى عالى بود . او شاگردانى را تربيت كرد كه همگى حاضر بودند جان خود را فداى اسلام كنند . امام خمينى در تاريخ ايران بعنوان نخستين رهبر حكومتى از بين روحانيتبود كه هرگز روش زندگى خود را تغيير نداد . او پس از اينكه رهبر كشور جمهورى اسلامى ايران شد در خانهاى كوچك و محقرانه كه آن را اجاره نموده بود، زندگى مىكرد . يكى از نويسندگان روسى ديميترى ژوكف كه عضو فرهنگستان علوم روسيه مىباشد در كتاب خود موسوم به امام خمينى در ارتباط با نحوه زندگى امام خمينى اين گونه مىنويسد: امام خمينى به عنوان رهبر عظيم دينى و حكومتى ايران بود . ايشان ضمن اينكه رهبر دينى كشورى بزرگ و ثروتمند بود، در بالاترين سطح حكومت (قدرت) ايران قرار داشت . او همواره به سياستى كه كاملا تابع حقوق و قوانين الهى بود، با احترام خاصى مىنگريست . در تاريخ 8 ژانويه سال 1989 نخستين رئيس جمهور روسيه فدراتيو ميخائيل گورباچف هيئت ايرانى را كه حامل پيام رهبر حكومت جمهورى اسلامى ايران امام خمينى بود، به حضور پذيرفت . در اين نامه گفته شده بود: ... بدون شك اولين كارى كه به منزله موفقيت در اقدام شما خواهد بود، همانا بررسى مجدد سياست پيشينيان شما است كه عبارت از انكار و روىگردانى از خداوند متعال و دين مىباشد . قطعا همين موضوع است كه شديدترين ضربه را به ملت و حكومتشوروى وارد نموده است . عدم ايمان واقعى به خداوند يكتا مشكل اصلى شماست . كمونيسم پس از اينكه موفق نشد جامعهاى عادل و منصفانه را تشكيل دهد، پوسيد . به طورى كه منبعد بايد در موزههاى تاريخ سياسى كمونيسم را جستجو كرد . من از شما درخواست مىنمايم كه به مطالعه و پژوهش در راستاى اسلام توجه خاصى را مبذول داريد . مگر مذهبى كه ايران به صورت دژ تسخيرناپذيرى در برابر ابرقدرتها درآورده است، براى ملت در حكم افيون است؟ مگر مىتوان مذهبى را كه داراى نيتبرقرارى عدل و انصاف در جهان مىباشد براى ملت افيون ناميد؟ هنگامى كه ادوار شيوارد نادزه (او در آن زمان پست وزير امور خارجه اتحاد جماهير شوروى را اشغال نموده بود) به عنوان فرستاده ميخائيل گورباچف همراه به نامه جوابيه ايشان در جمهورى اسلامى ايران حضور يافت، توسط امام خمينى در سالن مجلل يك قصر باشكوه كه به رهبر حكومت اختصاص داده شده باشد، به حضور پذيرفته نشد . امام او را در دفتر كار خود كه اندازه آن 12متر مربع بود و در خانه كوچكى كه از خشت و كاهگل ساخته شده بود، ملاقات نمود . اين خانه كوچك و محقر در شمال حومه تهران قرار داشت و امام خمينى به همراه خانواده خود در آن كار و زندگى مىكرد . در داخل دفتر كار ايشان يك ميز پايه كوتاه همراه با قرآن و تسبيحى بر روى آن، صندلى، روزنامه، راديو و سجاده عبادت قرار داشت . امام خمينى تنها صندلى موجود در داخل اين اطاق را به ادوارد شيوارد نادزه تعارف نمود همراهان ادوارد شيواردنادزه كه جزو صاحب منصبان عالى حكومتى بودند نيز مجبور شدند بر روى كف اطاق بنشينند . در آنجا براى هريك از آنان يك فنجان چاى و دو حبه قند آوردند و بدين ترتيب از آنان پذيرايى بعمل آورده شد . ما پيشوايان دينى مسلمانان روسيه فدراتيو نيز در اين اطاق ساخته شده از خشت و كاهگل حضور پيدا كرديم و از آن ديدن نموديم . وضعيت داخل اين اطاق دقيقا به همان ترتيبى است كه ديميترى ژوكف آن را در كتاب خود توصيف نموده است . در گوشه اطاق او يك تخت كوچك و چنانچه دقيقتر بگويم يك نيمكت راحتى (كاناپه) قرار داشت كه امام خمينى بر روى آن استراحت مىكرد . همچنين در اين اطاق يك ميز كوچك، و يك صندلى بود كه در واقع مبلمان دفتر كار كوچك و محقر او را تشكيل مىداد . دفتر كار او توسط پل فلزى كوچكى به حسينيهاى متصل بود كه امام هميشه از طريق همين پل براى نماز خواندن به حسينيه مذكور مىرفت . امام خمينى مىفرمايد: شادمانى و خرسندى ارتباط با خداى يكتا، انجام دعا و نمازهاى يوميه در چندين نوبت، اجراى وصاياى پيامبر حضرت محمد (ص) باعث اصلاح هر شخصى مىشود، و اصلاح همين اشخاص است كه منجر به اصلاح كل جامعه مىشود . دين اسلام توسط خداوند به منظور اصلاح و پرورش بشر نازل شد . فقط اسلام است كه مىتواند سعادت و رفاه در جامعه را تامين نمايد و تمام مشكلات جامعه را برطرف كند . امام خمينى مىگفت كه مسلمانان بايد طبق موازين اسلام و قرآن عمل كنند . اسلام پاسخگوى تمام مسائل و موضوعات مربوط به تكامل و پرورش بشر است . قرآن كتاب تربيت انسانها مىباشد . در دنيا هيچ مدرسهاى بالاتر از قرآن نيست . امام خمينى در وصيتنامه خود از مسلمانان دعوت نمود از خود در برابر دشمنان اسلام دفاع كنيد . ضمن تشكيل و سازماندهى جمهوريهاى آزاد و مستقل براى كشورهاى خودتان، به سمتحكومت اسلامى برويد . چنانچه شما بخاطر تشكيل حكومت اسلامى در خدمتخداوند متعال باشيد، او نيز يار و پشتيبان شما خواهد بود . من با قلبى آسوده و با خيالى راحت از شما خواهران و برادران دينى خود وداع مىنمايم و با اميدوارى نسبتبه رحمتخداوند يكتا به سوى جهان ابدى مىشتابم . من به دعاهاى خير شما بسيار محتاجم . (از وصيتنامه روحالله موسوى خمينى به تاريخ 26 بهمن سال 1361 مصادف با 1983 ميلادى) امام خمينى به پسرش سيد احمد خمينى ماموريت داد كه پس از مرگش اين وصيتنامه را بخواند . امام خمينى اين جهان فانى را ترك كرد و بخاطر كسب رضاى حق تعالى، يعنى بخاطر چيزى كه تمام عمرش را مبارزه و تلاش مىكرد، از اين جهان به سوى خداوند متعال رفت (لطف و رحمتخداوند شامل او باد!) انقلاب اسلامى ايران كه تحت رهبرى امام خمينى به سرانجام رسيد، در تاريخ اين كشور به عنوان رويداد برجستهاى بود كه در تمام دنيا تاثير بسيار زيادى را از خود باقى گذارد .
فهرست منابع و مآخذ:
1 . مقالات در وطن امام خمينى (اين مقالات در روزنامه آوانگراد در ناحيه كاتاف - ايوانفسكى واقع در استان چيليابين منتشر شده است . نويسنده مقالات مذكور اى . خ . ايگيزيانف در سال 1999 بود . 2 . مقاله بهار آزادى، ضميمه مجله (بولتن) نگاه سوم كه توسط سفارت ايران در مسكو منتشر مىشود . اين مقاله در بولتن سال 1994 در مسكو منتشر شد . 3 . كتاب ى . اى . سيليوانف موسوم به زير آسمان آبى ايران، مسكو، سال 1995 . 4 . كتاب سخنان ، كلمات قصار و پندهاى امام خمينى، تهران، سال 1995 . 5 . كتاب د . آ . ژوكف موسوم به امام خمينى، مسكو، سال 1999 . 6 . كتاب عبدالعلا المودودى موسوم به اصول اسلام، مسكو، سال 1993 .