اصول نه شرقی و نه غربی امام خمینی (ره) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

اصول نه شرقی و نه غربی امام خمینی (ره) - نسخه متنی

بایمت‏ اف، لقمان

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اصول نه شرقى و نه غربى امام خمينى

دكتر لقمان بايمتوف

اشاره:

دكتر لقمان بايمتوف تبعه تاجيكستان در سال 1960 م/ 1339 در شهر باستانى خجند به دنيا آمد، پس از طى تحصيلات مقدماتى در اين شهر موفق به اخذ مدرك فوق‏ليسانس از دانشكده تاريخ دانشگاه دولتى مسكو در سال 1984 گرديد و مدت چند سال در انستيتو تاريخ اكادمى علوم روسيه در مسكو به كارهاى تحقيقى اشتغال داشت. در ابتداى سال 1271 ش / 1993م از رساله دكترى خود تحت عنوان "اوضاع اجتماعى، اقتصادى و قيامهاى مردمى ماوراءالنهر بر عليه مغول" دفاع نمود.

ايشان همچنين چندين فرصت مطالعاتى در دانشگاههاى دوشنبه (تاجيكستان) برلين لايپزيك، آلمان و اصفهان (ايران) داشته است. در حال حاضر نيز بنا به دعوت دانشگاه فردوسى به مدت يك سال به عنوان

فرصت مطالعاتى با اساتيد گروه تاريخ دانشكده ادبيات و علوم انسانى همكارى علمى - آموزشى دارد.

دكتر لقمان بايمتوف داراى بيش از 200 مقاله ارزنده تاريخى است كه به زبانهاى روسى، انگليسى، اوزبكى، تاجيكى و فارسى تاليف شده‏اند. "شورش محمود تارابى"، "حمله چنگيزخان به ممالك غرب (كتاب اول) "، "خجند در عهد مغول"، "تيمور لنگ"، "سربداران سمرقند"، "جوانى تيمور لنگ"، "مغولان در آسياى مركزى" و... نمونه‏اى از كتب تاليف شده ايشان مى‏باشد.

در وقت‏هاى آزاد دكتر بايمتوف به شعر و ادب اشتغال مى‏ورزد و برخى از حكايات ادبى و شعرهايش در تاجيكستان و روسيه به زبان‏هاى فارسى، روسى، ازبكى به چاپ رسيده است.

آموزش اصول سياست‏خارجى كشورهاى ديگر براى تعيين اصول و خطمشى اساسى در روابط بين‏المللى جمهورى تاجيكستان بغايت مهم است. در صورتيكه اكنون حكومت جمهورى تاجيكستان و برخى از متخصصان امور سياسى در لايحه برنامه‏هاى كلى سياست‏خارجى جمهورى تاجيكستان را بكار مى‏بندند. تحقيق بى‏غرضانه هر نوع برنامه‏هاى كلى سياست‏خارجى دولتهاى خارجى دور و نزديك و همچنين تحليل نظر سياستمداران معاصر از اين لحاظ خالى از فايده نيست.

توجه ما به مسئله اصول اساسى سياست‏خارجى جمهورى اسلامى ايران از سه جهت معطوف شد: اول اينكه امام خمينى پايه‏گذار اصول اساسى سياست‏خارجى حكومت اسلامى ايران سياست جديد در عصر حاضر است. ثانيا توصيه‏هاى سياسى و نظرهاى ايشان نسبت‏به سياست‏خارجى و برنامه اساسى ايدئولوژى اسلامى از يكسو مخاطبين امام را معين مى‏سازد و از سوى ديگر روشن كننده ميزان علمى و پايدار بودن افكار سياسى بنيانگذار انقلاب اسلامى ايران است.

ثالثا مراجعه به افكار سياسى امام خمينى بخصوص در مسائل اساسى سياست‏خارجى جمهورى اسلامى ايران در انتخاب و كاربرد كل برنامه‏هاى سياست‏خارجى جمهورى تاجيكستان نسبت‏به ممالك اسلامى نتيجه خوبى خواهد داد.

امام خمينى در يكى از وصاياى خويش مخاطبانش را به صراحت مشخص و نوشتند كه:

"... و آنچه لازم است تذكر دهم آنست كه وصيت‏سياسى - الهى اينجانب اختصاص به ملت عظيم‏الشان ايران ندارد، بلكه توصيه به جامعه اسلامى و مظلومان جهان در هر ملت و مذهب مى‏باشد..." پس مخاطبين امام خمينى به طور اجمال بدينصورت است‏يعنى نام ملت ايران، كل مسلمانان جهان، مظلومان جهان در هر ملت و مذهب.

اين مشخصات بر اساس قرآن (سوره 6 آيه 92. سوره 42 آيه 7) بوده و اغلب وصيتهاى امام خمينى چنانكه فقها و سياستمداران ايرانى تصديق مى‏نمايند براى همگان يعنى هم براى ملت ايران و هم براى جامعه ملل اسلامى و مظلومان جهان است. همينطور داهى انقلاب اسلامى علاوه بر ملت ايران، جامعه مسلمانان و مظلومان جهان را در هر ملت و مذهب مورد خطاب خود قرار داده و البته خواهيم ديد كه هم ظاهر و هم از باطن اين خطاب طبيعت مشروطيت و منطقى را داراست. و از ديدگاه فقه اسلام خطابها و وصاياى سياسى امام داراى مضامينى اصلاحى است. امام مصلحى است كه احياگر مكتب انبياء الهى است آنهم در جهانى كه شرك و كفر با تمام امكانات و سعى همه نيروهاى مذاهب را محاصره كرده‏اند او با تمسك به بت‏شكنى ابراهيم خليل، و قاطعيت موسى كليم و حلم عيسى مسيح و با تكيه بر حكمت لقمان و با پشتوانه از اقيانوس بسى ژرف و عميق معرفت پيامبر اكرم و اهل بيت طاهرينش صلاى توحيد سر داد و از ميان راه، نه گامى به عقب نشست و نه لحظه‏اى ترديد كرد. امام خمينى در يكى از خطابه‏هاى خود وظايف و اهداف سياسى وزراى خارجه را در مرحله نزديك و دور مشخص كرده منجمله تاكيد مى‏كند كه سفارتخانه‏ها و وزارتخانه‏ها در امور خارجى قبل از هر چيز حفظ استقلال و منافع جمهورى اسلامى را بنمايند. امام مى‏فرمايند: كه در بهتر كردن روابط كشورهاى اسلامى سياستمداران بايد بكوشند تا كل مسلمانان جهان متحد شوند. او مى‏گويد وصيت من به وزراى خارجه در اين زمان و زمانهاى بعد اين است كه مسئوليت‏شما بسيار زياد است چه در اصلاح و تحول وزارتخانه‏ها و سفارتخانه‏ها و چه در سياست‏خارجى حفظ استقلال و منافع كشور و روابط حسنه با دولى كه قصد دخالت در امور كشورها را ندارند و از هر امرى كه از وابستگى در همه ابعادى كه دارد بطور قطع احتراز نماييد و بايد بدانيد كه وابستگى در بعضى امور هر چند ممكن است ظاهر فريبنده‏اى داشته باشد يا منفعت و فايده‏اى در آن حال داشته باشد ليكن در نتيجه، ريشه كشور را به تباهى خواهد كشيد و كوشش داشته باشيد در بهتر كردن روابط با كشورهاى اسلامى و در بيدار كردن دولتمردان و دعوت به وحدت و اتحاد كنيد كه خداوند با شماست.

چنانكه مى‏بينيم توصيه امام خمينى به وظايف دولتى سفارتخانه‏ها، كنسولگريها و ديپلماتهاى ايرانى كه در دولتهاى ديگر فعاليت دارند تبليغ اسلام است. امام در نطق خويش در چهارم ژانويه 1981 در حضور ديپلماتهاى ايرانى در اين باب بروشنى تاكيد نموده و بطور مخصوصى خاطر نشان كرده است كه ديپلماتهاى كشور اسلامى ايران برتر از ديگر سفيران و ديپلماتهايند و آنها بايد در هر جا كه باشند اسلام را تبليغ نمايند اين عقيده بعدها خيلى تكميل‏تر شده و عاقبت از زمره وصيتهاى سياسى امام بر ديپلماتها و بخصوص بر وزراى امور خارجه در آمد. شك نيست، سفارتخانه‏هاى جمهورى اسلامى در كشورهايى كه وجود دارند طبق وصاياى سياسى امام فعاليت مى‏كنند و تا حدى كه بر من معلوم است از راه امام در اين زمينه دور نشده‏اند. وجود نشريات تبليغى، فروشگاه كتاب و روزنامه‏ها و غيره از جمله اقدامات سفارتخانه‏ها است. واقعا در اين رابطه امام خمينى در يكى از وصاياى خويش پيرامون داشتن نشريات تبليغى در سفارتخانه ذكر فرموده است: بايد وزارت خارجه كوشش كند سفارتخانه‏ها نشريات تبليغى داشته باشند و چهره نورانى اسلام را برابر جهانيان روشن نمايند.

مفهوم عميق‏تر اين رهنمود از جانب سياستمداران اروپايى همان است كه بعضى از متخصصين آن را صدور انقلاب اسلامى دانسته‏اند واقعا مسئله صدور انقلاب اسلامى پس از شعار نه شرقى و نه غربى در دائره افكار سياسى رهبر انقلاب اسلامى ايران، وصيت‏خيلى جدى و مهمى است، زيرا امام خمينى پياده كردن خواسته‏هاى اسلامى را در ممالك دنيا قطعى مى‏داند. خود و طرفدارانش تبليغ مذهب اسلام را از اهداف اساسى سياست‏خارجى دولت اسلامى ايران دانسته‏اند و بارها بخصوص در اوقات اخير تصديق نموده‏اند كه تبليغ اسلام در ممالك ديگر نبايد از طريق تهديد و اجبار باشد، بلكه بايد صدور انقلاب اسلامى تنها با يك راه يعنى از راه تبليغ صورت گيرد از جمله در قضيه افغانستان مشاهده مى‏شود كه نظريه‏ها و پيشنهادهاى امام خمينى تنها راه حل مشكل افغانستان خواهد بود. بايد يادآور شد كه اساس اصول مذكور عبارت از عقيده جهاد است كه در اغلب نطقهاى امام خمينى آورده شده است. امام، كشور ايران را مملكت نمونه اعلام كرده و باور داشت كه تمام ممالك جهان پس از اين از راه ايران دنبال ايران خواهند رفت و برنامه‏ها و اصول حكومتى را در سياست و دولت‏دارى از دولت اسلامى ايران اقتباس خواهند كرد.

مسلم است چنانكه گفتيم زورآورى و تهديد در گسترش اهداف اسلامى بر سياست‏خارجى حكومت ايران روشهاى چندان معمول نيست. اين را مى‏توان در مناسبات بين ايران و جماهير آسياى مركزى بخصوص با جمهورى تاجيكستان كه در آنجا بحران سياسى حكمفرماست كارساز دانست.

راه اساسى در اينكار پايدار كردن همكارى و مناسبات دولتى با تمام كشورهاى دنيا بدون توجه به ساختار سياسى و اجتماعى آنها و البته در جهت تامين استقلال ملى ايران است. امام خمينى همچنين در امور خارجى و ديپلماتيك برنامه حفظ استقلال ملى را از عمده‏ترين اهداف سياست‏خارجى جمهورى اسلامى ايران دانسته است و همراه با اين مسئله بايد گفت كه نظر امام خمينى سبت‏به حفظ استقلال كشور و ملت اسلام اين روزها مورد توجه خاصى است و اين طرز كاربرد سياست را امروز نيز در عملكرد و مواضع سياستمداران و وزارت امور خارجه ايران مشاهده مى‏توان كرد. پوشيده نيست كه امام خمينى تنها يك شخص عارف و فقيه نبوده بلكه بى‏شك از شخصيتهاى سياستمدار و دانشمند علوم تاريخ و جامعه‏شناسى نيز هست و اساس علوم انسانى را از نگاه اسلام و شريعت‏به غايت آموخته و بى‏علت نيست كه شعار مشهور امروز نه شرقى و نه غربى را از جهت‏سياسى در مسائل روابط بين‏الملل خوب بررسى و حتى آنرا پياده و قابل اجراء كرده است. به قصد آموزش و بهره‏گيرى بيشتر از وصاياى سياسى و گفته‏هاى امام مفهوم نه شرقى و نه غربى را اغلب فقها و سياستمداران ايران نه مانند ناظر بيطرف بلكه طرفدار و حمايتگر اين شعار مطرح كرده‏اند زيرا ايشان واقعا باور دارند كه تمام مسلمانان و مستضعفين جهان از راه امام خواهند رفت و امام براى ملت ايران بى‏حد عزيز و معتبر و نصايح ايشان امرى تاريخى شده است و به گفته‏انديشمند محترم سيد على قادرى: "اين باور و ايمان را اگر چه يك حالت اساسى و دريافتى دارد و اين عزتى كه خداوند به ما و ملت ما (ايرانيان) و مسلمانان جهان در اين عصر عطا فرموده بواسطه نفس قدسى آن بزرگمرد بوده است و ما همه حيات سياسى و عزت خود را مديون او مى‏دانيم." بى‏شك مى‏توان گفت‏شعار سياسى مورد نظر اساس منطقى و كلامى استوارى را داراست و آن اين است كه امام در مسائل روابط بين‏الملل گاهى به صفت فقيه مصلح، گاهى همچون سياستمدار عالى و گاهى به صفت فيلسوف موصوف است. از ديدگاه سياست‏شناسان و فقيهان ايران، امام خمينى از احياگران بى‏مانند و تواناست و بگفته‏اى در قرن معاصر اسلام را از هضم شدن و حذف شدن در صحنه‏انديشه‏هاى شرقى و غربى جهان نجات داد و دوباره آنرا احياء كردند.

چنانچه فقها و سياست‏شناسان ايران تصديق دارند با مراجعه به آثارى چون ولايت فقيه، اعلاميه، مصاحبه‏ها و كتابها مفهوم نه شرقى و نه غربى بيش از سيصد بار استفاده شده و واژه استقلال در معناى واقعى خود مطرح شده است.

مفهوم نه شرقى و نه غربى تنها يك شعار سياسى نيست، بلكه همچنين مفهومى فرهنگى و استراتژيكى است كه مقام رهبرى تقريبا در كل عرصه‏هاى سياسى و دولتى كشور ايران مطرح كرده است.

اين شعار از لحاظ اهميت قلب سياست‏خارجى جمهورى اسلامى ايران است، بى‏سبب نيست كه پيرامون نفوذ به اين شعار در مردم ايران يكى از دانشمندان ايران چنين گفته است. "اين شعار چنان نفوذى بر كل سيستم دارد كه اگر آنرا از سيستم حكومتى ايران حذف كنيم ماهيت آنرا قلب كرده‏ايم... بنابراين علاوه بر آنكه شعار نظام است، استراتژى نظام نيز بر آن مبتنى است.

خطا نخواهد بود اگر بگوييم انقلاب اسلامى در ايران همين تناسب موجود را در صحنه روابط بين‏المللى تا حدى ايجاد نمود و ايدئولوژى نه شرقى نه غربى نيروهاى سياسى و ايدئولوژيك بود كه به سياست‏خارجى ابرقدرت‏هايى چون اتحاد شوروى و آمريكا تاثير جدى گذاشت. سياست‏خارجى آمريكا از روزى‏كه انقلاب ايران بوقوع پيوست‏خيلى ساكن بود، يعنى از ابتدا تاكنون مخالف انقلاب ايران بوده و هست. اما در اتحاد شوروى نسبت‏به انقلاب اسلامى در همان دوره‏اى كه انقلاب شده بود فكر و عقيده يكسان نبود يعنى نه تنها در رده‏هاى پايين دولتى بلكه در مقام رهبرى شوروى نسبت‏به انقلاب اسلامى عقايد دگرگون مى‏شد و تا مدتى ماهيت اين واقعه بزرگ سياسى و اجتماعى را در ايران درك نكرده بودند برعكس اينها حكومت جوان اسلامى ايران در مسائل روابط بين‏الملل برخلاف ايدئولوژى بلوكهاى شرق و غرب، ايدئولوژى جديد يعنى شعار نه شرقى و نه غربى را در جهان اعلام كرد و پيوسته در كار سياست و دولتمدارى اعمال نمود. امام خمينى و نزديكان ايشان كوشش زياد بخرج دادند تا حاكميت‏خويش را نه تنها از تاثير نيروهاى بيرونى حفظ كنند بلكه آنرا در تمام سرزمين‏هاى ايران استوار مى‏كردند و هويت ملى را از دست نداده در صحنه روابط بين‏المللى تدريجا خارج از تاثير بلوكها شدند. حكومت ايران تبليغ كرده و مى‏كند كه اگر ملت‏خويش را بر سرزمين خود متكى و مستقر و معتقد به هويت ايرانى - اسلامى نكند. هويتش نخواهد ماند و اگر هويت نداشته باشد رابطه سلطه‏گران با او مثل رابطه گرگ و ميش خواهد شد.

مقصود از ايدئولوژى نه شرقى و نه غربى آن بود كه امام خمينى سلطه ديگران را نمى‏پذيرفت و امروز نيز شعار نه شرقى و نه غربى پابرجاست و اين شعارى اساسى در ايدئولوژى سياست‏خارجى حكومت ايران است، وزارت امور خارجه ايران هميشه تاييد بر آن دارد كه ملت ايران سلطه بيگانه را نمى‏پذيرد و از استقلال خويش چشم‏پوش نيست و به هيچ حاكميت‏خارجى تن نخواهد داد. و در روابط بين‏الملل كوشش دارد تا ايدئولوژى خود را بكار بندد بدون آنكه آن را به كسى تحميل كند هر چند كه مى‏بينيم بسيارى از كشورها بخصوص غربيان تا حال ايدئولوژى نه شرقى و نه غربى را در شك و شبهه مى‏بينند.

در ايدئولوژى امور خارجى جمهورى اسلامى ايران نه تنها شعارهاى اسلامى و تبليغ نقش مهمى دارد بلكه همراه با آن شعارهاى ملى ايرانى يا ايران دوستى كه در عهد شاه محسوس بود، در وصيتهاى سياسى امام البته همراه با تعليمات اسلامى جايگاه مركزى پيدا نموده است. امام هميشه روى اين مسئله تاكيد خاص مى‏كند، وى به جوانان ايران تاكيد مى‏نمايد كه قوم ايرانى مى‏تواند عالم را از قدرتهاى بيگانه رها كند و تنها ايرانيان قادرند كه اسلام را در تمام دنيا احيا نمايند. در خطابه خويش كه در مورخه 21 مارس 1980 به مردم ايران داشت گفته بود كه ايرانيان بايد اسلام را در كل جهان گسترش دهند و اين از وظايف اساسى اين ملت است. از اين رو وارثان و طرفداران امام خمينى ساخت دولت اسلامى ايران را در جهان بى‏نظير مى‏دانند همانطور كه گفتيم حفظ استقلال ملى و مذهبى اساس برنامه‏هاى سياسى خارجى جمهورى اسلامى ايران است كه امام خمينى احياء كرده است: "توصيه اينجانب به مسلمين و بخصوص ايرانيان بويژه در عصر حاضر آنست كه در مقابل اين توطئه‏ها عكس العمل نشان داده و به انسجام و وحدت خود به هر راه ممكن افزايش دهند و كفار و منافقين را مايوس نمايند. "چنانكه مى‏بينيم امام خمينى تضعيف قدرت سياسى مخالفين را از نزديكترين وظايف مردم ايران برشمرده است. در گفتارها و وصاياى زياد امام خمينى ملت ايران و بخصوص حكومت تازه اسلامى همچون نيروى اصلى و پيش برنده جامعه انسانى مورد بررسى قرار گرفته، و امام در مراجعه به ممالك اسلامى توصيه دارد كه مسلمانان دنيا در كار دولتدارى و سياست از ايرانيان الگو بگيرند چنانچه او فرموده است: "به ملتهاى اسلامى توصيه مى‏كنم كه از حكومت جمهورى اسلامى ايران و از ملت مجاهد ايران الگو بگيريد و به حكومتهاى خود در صورتيكه به خواست ملتها عمل نكنند براى آنها سر فرود نياوريد و با تمام قدرت آن دولتها را به جاى خود بنشانيد." و در جاى ديگر نوشته است وصيت من به همه مسلمانان و مستضعفان جهان اين است كه شماها نبايد بنشينيد منتظر آن نباشيد كه حكام و دست‏اندركاران كشورتان با قدرتهاى خارجى بيايند و براى شما استقلال و آزادى تحفه بياورند. اين گفته‏هاى امام روشن است او مسلمانان دنيا را براى بدست آوردن استقلال كشور خويش دعوت مى‏كند و باز در جاى ديگر اين مراجعه را قطعى كرده كل مسلمانان جهان را به جنگ و جهاد دعوت نموده است: "اى مستضعفان جهان واى كشورهاى اسلامى و مسلمانان جهان بپاخيزيد و حق را با چنگ و دندان بگيريد." اين نمونه‏هاى قاطع و وصيتهاى سياسى امام خمينى در سالهاى اول انقلاب اسلامى معمول بودند و اين بى‏سبب نيست زيرا وصاياى امام به آن هنگام كه دولت جديد اسلامى ايران شكل مى‏گرفت قدرتى ايدئولوژيك داشت. خطابهاى امام خمينى به مسلمانان جهان حالا هم همين جهت ايدئولوژى را داراست و سفارتخانه‏هاى ايران در كشورهاى مختلف وصيتهاى امام را همچون شعارهاى سياسى و ايدئولوژى خاص جمهورى اسلامى ايران مورد استفاده قرار مى‏دهند.

"من اكنون به ملتهاى شريف و ستمديده و به ملت عزيز ايران توصيه مى‏كنم كه از اين راه مستقيم الهى كه نه به شرق ملحد و نه به غرب ستمگر وابسته است‏بلكه بصيرتى است كه خداوند بر آنها نصيب فرموده است محكم و استوار و متعهد و پايدار و پايبند باشند." چنانكه مى‏بينيم امام خمينى بعنوان يك احياگر اسلام فرموده است كه تمام سياست و حركتهاى اجتماعى عالم بايد از شعار نه شرقى و نه غربى رنگ بگيرد و او مخصوصا نشان داده كه اين مفهوم همچنين بايد زمينه استوار خارجى داشته باشد تا وضوعيت‏بيابد. بايد ريشه اعتقاد اصيل اسلامى و ريشه مبانى فكرى، نظامى و سياسى اسلامى نيز داشته باشد و اينست كه امام خمينى كل سيستم موجود و سلطه‏هاى بيگانه را براى ايران بيگانه خوانده و در امور سياست‏خارجى و مناسبات بين‏الملل تمام آنها را رد نموده است.

از نگاه امام خمينى اسلام در سياست و ايدئولوژى قانون اصلى بشر است و آن براى كل عالميان ارسال شده است.

در دايره وصاياى سياسى امام خمينى نصيحت او به گروههاى مخالف دولت نوبنياد اسلامى جاى مخصوصى را داراست. او خطاب به آنها تاكيد مى‏نمايد كه در زندگى راه اسلام را پيشه كنند و توبه و تضرع نموده و به كشور خويش بازگردند. او مى‏گويد: من به شما اصحاب گروهكها چه آنان كه به چپ‏گرايى معروفند گرچه شواهد و قرائنى دلالت دارد كه اينان كمونيست امريكايى هستند و چه آنان كه از غرب ارتزاق مى‏كنند و الهام مى‏گيرند و چه آنها كه با اسم خودمختارى و طرفدارى از خرد و كوچك دست‏به اسلحه برده و مردم محروم كردستان و ديگر جاهاى اين كشور را از هستى ساقط كرده‏اند و مانع از خدمات فرهنگى و بهداشتى و اقتصادى و بازسازى دولت جمهورى در آن استانها مى‏شوند مثل حزب دمكرات، كومله بر آنها وصيت مى‏كنم كه به ملت‏بپيوندند و تاكنون تجربه كرده‏اند كه كارى جز بدبخت كردن اهالى آن مناطق نكرده‏اند و نمى‏توانند بكنند يا در جاى ديگرى مى‏گويند: " نصيحت و وصيت من به گروهها و اشخاصى كه در ضديت‏با ملت و جمهورى اسلامى و اسلام فعاليت مى‏كنند من به شما نصيحت مى‏كنم دست از اين كار بى‏فايده و غيرعاقلانه برداريد و گول جهانخواران را نخوريد و در هر جا كه هستيد اگر به جنايتى دست نزده‏ايد به ميهن خود و دامن اسلام برگرديد و توبه كنيد كه خداوند با شماست و او ارحم الراحمين است و جمهورى اسلامى و ملت از شما انشاءالله مى‏گذرد و اگر دست‏به جنايتى زده‏ايد حكم خداوند تكليف شما را معين كرده باز از نيمه راه برگشته و توبه كنيد و اگر شهامت داريد تن به مجازات داده و با اين عمل خود را از عذاب اليم خداوند نجات دهيد و در هر جا هستيد عمر خود را بيش از اين هدر ندهيد و به كار ديگرى مشغول شويد كه صفا در آنست. همين مضمون و همين هدف در وصيتهاى امام خمينى به جوانان ايرانى هميشه اظهار شده است امام مى‏فرمايد: "نصيحت مشفقانه من به شما جوانان و نوجوانان (هواداران گروهكها) داخل و خارج آن است كه از راه اشتباه برگرديد و با محرومين جامعه كه با جان و دل به صورت دلسوزانه به جمهورى اسلامى خدمت مى‏كنند متحد شويد و براى ايران مستقل و آزاد فعاليت نماييد تا كشور و ملت از شر مخالفين نجات پيدا كند و همه با هم به زندگى شرافتمندانه ادامه دهيد.

امام خمينى بعد از پيروزى انقلاب اسلامى ايران در نطقها و گفتارهاى خويش عمده‏ترين برنامه سياست‏خارجى كشور را معين ساخت كه آنها را بصورت زير مى‏توان خلاصه كرد.

1- حفظ استقلال ملى و منافع ارضى كشور از هر گونه دخالت نيروهاى بيگانه.

2- خدمت نمودن براى ايران مستقل و آزاد هم در بيرون و هم در داخل.

3- استوار كردن سلطه خاص ملت ايران نه شرقى و نه غربى و نپذيرفتن سلطه‏هاى بيگانه.

4- پايدار كردن روابط بين همديگر با دولتهايى كه قصد دخالت در امور كشور ايران را ندارند.

5- گسترش روابط با كشورهاى اسلامى و دفاع از حقوق همه مسلمانان جهان.

6- دعوت به وحدت و اتحاد دولتهاى اسلامى.

7- تبليغ اسلام ايرانى در ممالك اسلامى تا اينكه بگفته امام چهره نورانى اسلام براى جهانيان روشن شود. اصول و برنامه‏هاى احيا شده از جانب امام خمينى نسبت‏به امور خارجه و ديپلماسى ايران كه در فصل دهم از ايران ثبت‏شده است‏بعنوان سياست‏خارجى در قانون نامه جمهورى اسلامى ايران است. و اگر برنامه‏ها و روشهاى سياست‏خارجى حكومت ايران را از ديدگاه قانون اساسى اين كشور تحليل نماييم، مى‏توانيم آنها را به دو گروه تقسيم كنيم:

گروه اول: برنامه و روشهايى كه براى روابط بين‏الملل كشورها هستند اينگونه برنامه‏ها و روشها در اكثر قوانين اساسى دولتهايى با دمكراسى ثبت‏شده است مانند برنامه‏ها و رعايت‏حقوق فردى، طرد دخالت كشورهاى بيگانه در امور داخلى كشور، برنامه استقلال ارضى كشور، برنامه‏هاى روابط دوستى ممالك همجوار، تامين پناهندگى سياسى به اشخاص، كمكهاى بشر دوستانه و امثالهم اينگونه برنامه‏ها در قانون اساسى جمهورى اسلامى به صورت عميقى مورد نظر بوده‏اند و جهتگيرى عليه حقوق بين‏المللى ندارند.

گروه دوم: برنامه و روشهايى كه از اسلام، قرآن و از وصاياى سياسى امام خمينى و همچنين از آثار فقها گرفته شده با ماهيت اسلامى خويش در سياست‏خارجى دولت از عمده‏ترين روشها و اصول اين كشور محسوب مى‏شود. همانطور كه مشاهده شد وصاياى سياسى امام خمينى بعدا براى دولت و ملت ايران حكم قانونى را گرفت.

شعار نه شرقى و نه غربى پايه‏گذار دولت جديد اسلامى هم در سياست داخلى و هم در سياست‏خارجى شعار اصلى شده و به معنى استقلال مردم و دولت در قانون اساسى دولت جمهورى اسلامى ايران ثبت گرديده است.

در همين ارتباط بايد گفت كه دولت جديد جمهورى تاجيكستان تغييرات جدى را كه در سالهاى اخير در روند سياسى جهان بوقوع پيوست و همچنين روابط بين‏الملل در عرصه‏هاى اقتصاد و سياست، علم و فرهنگ را به نظر اعتبار گرفته، در برابر موقعيت دين و مذهب و بخصوص دين اسلام در جامعه انسانى را درست تحليل نموده، سياست دولت‏خود را نسبت‏به دول دور و نزديك بخصوص جمهورى اسلامى ايران به صورت علمى و خيلى عميق معين مى‏سازد; زيرا علم قبل از سياست‏با دگرگونيهاى ايدئولوژيك در جهان آشنا مى‏شود و پيشامد كارها را تا حدودى معين مى‏نمايد.

در دو سه سال اخير روابط جمهورى تاجيكستان با جمهورى اسلامى ايران مستحكمتر شده است اما وسعت همكاريها تا حد مطلوب هنوز هم فراهم نشده است. مسلم است كه دو طرف مايل و علاقمند به تكميل و گسترش روابط بين همديگر هستند. اين روند و بينش خوب در سالهاى آينده در همه زمينه‏ها ادامه خواهد يافت و شكى نيست كه چنين خواهد شد. اما بايد اشاره نمود كه سياست توسعه طلبى اواخر قرن بيستم بدون ترديد به شرايط موجود و وضعيت فعلى روابط كشورها تاثير خواهد گذاشت.

اكنون فرصت گرانبهاى تاريخى براى جبران جداييهاى طولانى براى دو ملت فراهم شده است اين اوضاع را علما و محققين خوب درك كرده‏اند و ضرورت دارد كه اين فرصت گرانبها از جانب دو كشور براى گسترش و پايدار كردن روابط فعلى و آينده به شكل صحيح مورد استفاده قرار گيرد تا تكرار اشتباه گذشته اجداد و پدران روى ندهد و حكومت تاجيكستان نيز از هر گونه سلطه‏گرى ابرقدرتها پرهيز كند. وضع كنونى روابط دو كشور كه اكنون در مراحل ابتدائى خود قرار دارد و ظاهرا در مسير دولت‏حركت مى‏نمايد و بى‏شك مناسبتهاى امروز براى تكامل و بهبود روابط بيشتر و مفيدتر، شرايط را فراهم خواهد آورد. زيرا مسلم است در شرايط كنونى مقررات جديد در رفتارهاى بين‏المللى در حال شكل‏گيرى است كمترين تغييرات عملى كه در صحنه ياست‏بين‏الملل بوجود مى‏آيد مى‏تواند بر مناسبات كشورها تاثير بگذارند. بنابراين در سياست‏خارجى جمهورى تاجيكستان و جمهورى اسلامى ايران بخصوص در مناسبات دو طرفه نبايد به فشارها و تاثيرات دول نيرومند توجه داشته باشند بلكه بايد در جهت‏حمايت از منافع كشورهاى خود عمل نمايند; علاوه بر آن براى اصلاح هرگونه اشتباه و نقصان حركت نموده و از منافع يكديگر در نظام كنونى و آينده جهان حمايت كنند.

گسترش همكاريهاى جمهورى تاجيكستان و جمهورى اسلامى ايران را مى‏توان در ترويج و زمينه‏هاى زير مشاهده كرد: همكاريهاى سياسى در سطح بين‏المللى يا منطقه‏اى، همكاريهاى اقتصادى در سطح جهانى، ارتباط متقابل فرهنگى در سطح بين‏المللى و تمام اينگونه مناسبات بايد بر اساس قوانين بين‏المللى صورت گيرد همچنين لازم است همكاريهاى منطقه‏اى از جمله همكارى براى حل بحرانهاى منطقه‏اى و داخلى جمهورى و سازمان همكاريهاى كشورهاى اسلامى و سازمان همكاريهاى كشورهاى فارسى زبان، سازمان همكاريهاى اكو، همكاريها در سطح دو جانبه، و... صورت گيرد.

ايران و تاجيكستان در اين نوع همكاريها از امكانات وسيعى برخوردارند اما نواقص و كمبودهايى كه در برخى همكاريها به چشم مى‏خورد بايد اصلاح شود تا اينكه زمينه تاريخى و گرانبها براى همكاريها ميان دو كشور در امور مختلف نامحدود گردد. توسعه روابط دو جانبه در همه امور سياسى و اقتصادى و فرهنگى حوزه فعاليت وسيعى دارد و بى‏شك مناسبترين و سودمندترين آنها توسعه همكاريهاى اقتصادى و فنى و علمى ميان دو ملت و دو كشور است.

قبل از هفتمين دوره انتخابات رياست جمهورى ايران، آقاى خاتمى يكى از كانديداها در برنامه كلان توسعه اقتصادى، اجتماعى، سياسى و فرهنگى خويش (ارديبهشت 1376) در فصل سياست‏خارجى جمهورى اسلامى ايران موقعيت جماهير آسياى مركزى را به عنوان يكى از اولويتهاى سياست‏خارجى خيلى خوب بررسى كرده و از جمله تاكيد بر آن نموده كه جمهورى اسلامى ايران اهداف گسترش روابط بين‏المللى بر اساس سه اصل عزت حكومت و مصلحت دارد و البته اولويتها و برنامه‏هاى آقاى خاتمى در مورد همكارى سياسى، اجتماعى اقتصادى و فرهنگى با كشورهاى آسياى مركزى به خصوص با جمهورى تاجيكستان معين شده‏اند.

با همان اولويتها جمهورى تاجيكستان نسبت‏به ايران خيلى نزديك و از بسيارى جهت‏با همديگر موافقت دارند و اكنون كه آقاى خاتمى و وزراى جديد در مجلس انتخاب شده‏اند تلاش بر آن دارند كه برنامه رئيس جمهورى عملى گردد و اميد است همكارى در رشته‏هاى مختلف بين دو كشور ايران و تاجيكستان به نفع يكديگر باشد.

منابع:

1- قرآن كريم.

2- قانون اساسى جمهورى اسلامى ايران - تهران، 1371.

3- مطالعات آسياى مركزى و قفقاز - سال چهارم، دوره دوم شماره 10، 1374.

4- مخاطبين در وصيتنامه سياسى الهى حضرت امام خمينى - تهران، 1371.

5- برنامه كلان توسعه اقتصادى - اجتماعى سياسى - فرهنگى آقاى خاتمى ويژه هفتمين دوره انتخابات رياست جمهورى. ارديبهشت 1376.

/ 1