نگاهی به رمز و راز رهبری امام (ره) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

نگاهی به رمز و راز رهبری امام (ره) - نسخه متنی

سید محمد صدر

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید


نگاهى به رمز و راز رهبرى امام

دكتر سيد محمد صدر

گاهى عظمت‏يك موضوع مانع از بررسى تحليلى آن مى‏شود و ابعاد مختلف مطلب آنگونه كه بايد و شايد مورد بررسى قرار نمى

گيرد. رهبرى حضرت امام و شخصيت والاى آن بزرگ از اين گروه موضوعات است، بطوريكه تاكنون، حتى درصدى از حق مطلب

ادا نشده و ناگفته‏ها و نانوشته‏ها در اين زمينه بسيار است. ازجمله مطالبى كه تاكنون مورد توجه واقع نگرديده، پاسخ به اين سوال

است كه چرا مردم امام را به رهبرى برگزيدند و فرد يا گروه ديگرى را به اين سمت انتخاب ننمودند. به عبارت ديگر، امام داراى چه

ويژگيهايى بود كه مردم او را بر همه مراجع، شخصيتها، گروهها و سازمانهاى سياسى و مذهبى موجود ترجيح دادند و از آنان

پيروى نكردند؟ در اين مقاله سعى بر اين است كه در حد توان به پاسخ سوال فوق پرداخته و ويژگيهاى رهبرى حضرت امام را مورد

بررسى قرار دهيم.

براى پاسخ به سوال فوق بايد به بررسى شخصيت همه جانبه و تكامل يافته امام پرداخت و ويژگيهاى گوناگون و گاه به ظاهر متضاد

ايشان را مورد بررسى قرار داد.

ويژگيهاى مختلفى كه به ندرت در يك فرد جمع مى‏شود و از او شخصيتى مى‏سازد كه در تاريخ بعد از صدر اسلام كم نظير و يا بى

نظير است.

گرچه درك تمام وجوه شخصيتى حضرت امام در حد توان نگارنده نمى‏باشد، اما سعى بر آن است كه با استعانت از آن روح بزرگ

بعضى از ويژگيهاى ايشان شرح داده شود.

اولين ويژگى مهم كه بايد مورد توجه قرار گيرد روحانى بودن امام است. روحانيت در جامعه ما از جايگاه خاصى برخوردار است و

مردم با علم و تجربه دريافته‏اند كه اين قشر هميشه حامى مظلومين و مخالف ظالمين بوده است. مردم ما به خوبى آگاهند كه

نهضتى در ايران به وقوع نپيوسته مگر اينكه روحانيت رهبرى آن را برعهده داشته و يا اينكه بطور موثر در آن دخيل بوده است. اين

خصوصيات باعث مى‏شود كه مردم به اين قشر اطمينان داشته و آنان را تكيه گاه خود بدانند. بنابراين اولين عاملى كه زمينه را

براى رهبرى حضرت امام فراهم كرد روحانى بودن او بود.

ويژگى دوم امام مرجعيت است. مرجع در بينش شيعه جانشين امام معصوم است و حكم او مانند امام و پيامبر براى امت تلقى

مى‏شود. مردم مسلمان ايران حركات اجتماعى و سياسى خود را در چارچوب تكليف شرعى انجام مى‏دهند و از اين طريق دنياى

خود را با آخرت پيوند مى‏زنند. آنها حاضر نيستند آخرت و قيامت‏خود را در اختيار فردى سياسى و غير مذهبى قرار دهند، زيرا

بخوبى مى‏دانند كه در چارچوب ولايت فقيه و اجتهاد است كه موضوع جنبه شرعى پيدا كرده و تكليف به درستى انجام مى‏شود.

ويژگى سوم امام فيلسوف بودن اوست. امام از اساتيد بزرگ فلسفه در حوزه علميه قم بود و آن را تدريس و ترويج مى‏كرد. اين اقدام

امام در شرايطى صورت مى‏گرفت كه بعضى ديگر از فقها نه تنها با فلسفه مخالف بودند بلكه مدرسين آن را تكفير مى‏كردند. بينش

فلسفى امام و تبحر در آن باعث پيچيدگى هرچه بيشتر ذهن امام شده و ايشان را از ساده‏انديشى‏ها مصون مى داشت. برخورد

صحيح امام با مسايل بغرنج‏سياسى در طول مبارزه و عدم ارتكاب اشتباهات فاحش از جانب ايشان از اين ويژگى امام نشات

مى‏گرفت.

از ويژگيهاى ديگر امام كه بايد آن را مهمترين عامل موفقيت او به حساب آورد، خلوص است. امام بنده عابد و زاهد خدا بود و

سالهاى طولانى در خلوت عبادتگاه خود را خالص كرده بود. او تجسم عينى تسليم در مقابل خدا بود و به همين جهت‏بزرگترين

اتفاقات كوچكترين تاثيرى براى او نداشت. امام موحدى بود كه با اتصال به خداوند متعال ديگر قدرتها را خرد مى‏ديد و از اين بابت

هيچ نگرانى به خود راه نمى‏داد. امام اول كسى بود كه به توصيه معروف خود (پيش از آنكه مردم به شما روى آورند خود را بسازيد)

عمل كرده و خود را آنچنان ساخته بود كه اقبال ميليون‏ها انسان يا ادبار آنها در نظرش تفاوتى نداشت. در عين حال آنچنان به اين

بندگان خدا ارزش قائل بود كه حتى يكبار در طول عمرش به آنان دروغ نگفت و با آنان سياسى كارى نكرد و سرتاسر عمر پربركت

و زندگى شريفش را در جهت رشد و نجات آنان صرف نمود. همين خلوص امام و درك عميق آن از جانب مردم باعث‏شده بود كه

مردم در مواقع حساس نداى امام را لبيك گفته و به يارى او بشتابند; و كوچكترين شبهه‏اى در ذهن خود نسبت‏به عملكرد او

نداشته باشند. مردم به كرات ديده بودند كه امام براى نجات اسلام و مصلحت مسلمين حاضر به معامله با آبروى خود است و در

اين راه ابايى از نابودى حيثيت‏خود كه به مراتب مهمتر از نابودى جسم مادى است ندارد. خلوص امام در جميع جهات عامل

كمك‏ها و راهنماييهاى خداوند متعال در مقاطع حساس بود و اين امر باعث مى‏گرديد كه با الهامات دريافتى، صحيح ترين

تصميمات سياسى را در حساسترين مقاطع اتخاذ نمايد.

پنجمين خصوصيت امام كه لازمه رهبرى و مديريت در هر سطحى مى‏باشد نظم و انضباط در امور است. حضرت امام در رعايت

نظم و انجام منظم برنامه‏ها به گونه‏اى عمل مى‏كردند كه نزديكان از طريق انجام هر برنامه توسط ايشان زمان را تشخيص

مى‏دادند. آنان مى‏دانستند كه امام هر كارى را در چه ساعتى انجام مى‏دهند و از اين طريق وقت را مشخص مى‏كردند. رعايت نظم

هم در كارهاى سياسى و اجتماعى و هم در مسايل عبادى و حتى ورزشى امام وجود داشت. اقامه منظم نماز شب و پياده روى

روزانه براى مدت پنجاه سال بدون هيچگونه تغيير شاهد اين مدعاست. امام در يكى از سخنرانيها عبارت نظم ما در بى نظمى

است را مورد انتقاد قرار داده و گفتند نظم و انضباط از مهمترين امورى است كه بايد مورد توجه مسلمين قرار گيرد.

ويژگى مهم ديگر امام، دشمن شناسى است. در هدايت‏يك نهضت، شناخت دوستان و دشمنان و درجه بندى آنها از امور بسيار مهم

است. گاه، حب و بغض‏ها و يا ساده لوحيها باعث مى‏شود جاى اين دو با يكديگر عوض شده و ضربه‏اى مهلك بر نهضت وارد شود. به

طور مثال در جريان نهضت اسلامى ايران خيلى از افراد، شوروى را بدليل كمونيست‏بودن بزرگترين دشمن انقلاب مى‏دانستند و

امريكا را بدليل عدم مخالفت علنى با دين، دوست مى‏پنداشتند. در صورتى كه امام از همان آغاز نهضت دشمن اصلى انقلاب و

حامى شماره يك رژيم ستم شاهى را شناخت و آن را مورد حمله قرار داد تا بالاخره حاكميت امريكا را از ايران برچيد. نمونه ديگر

در اين زمينه شناخت منافقين است. اعضاء اين گروه در سال 1350 در نجف اشرف به حضور امام رسيدند و بدنبال دريافت تائيديه

از امام بودند. اين موضوع در شرايطى بود كه اكثر مبارزين مسلمان و حتى روحانيون انقلابى آنان را تائيد مى‏كردند و از امام نيز

مى خواستند كه منافقين را تائيد نمايد. اما امام عليرغم اين سفارشات هرگز آنان را تائيد نكرد و از همان ابتدا شناخت دقيق

نسبت‏به ماهيت آنها پيدا نمود.

هفتمين ويژگى امام صبر انقلابى است. امام درحاليكه انقلابى ترين فرد زمان خود بود، صبورترين افراد نيز به حساب مى‏آمد و اين

دو ويژگى به ظاهر متضاد در شخصيت‏بزرگى چون امام به حد كمال وجود داشت. امام در زمان مرجعيت آيت الله العظمى

بروجردى على رغم اينكه از بعضى عملكردها راضى نبودند و رفتار بعضى از نزديكان ايشان را تاييد نمى‏كردند، اما سالها مهر

سكوت بر لب زدند و هيچ مطلبى بر زبان نياوردند، زيرا اين اقدام را حركتى در جهت تضعيف مرجعيت مى‏دانستند. نمونه ديگر از

صبر انقلابى امام در مورد برخورد با بنى صدر بود. امام شناخت دقيقى نسبت‏به بنى صدر داشتند و مى‏دانستند كه او لياقت

رياست جمهورى كشورى اسلامى و انقلابى را ندارد، اما بدليل مصلحت نظام با صبر و تحمل بسيار با او رفتار كردند تا مردم

شناخت دقيقترى نسبت‏به او پيدا كنند. در صورتيكه اگر چنين فرصتى به مردم داده نمى شد تا بنى صدر را بطور كامل بشناسند،

ممكن بود گروهى به طرفدارى از او برخيزند و درحاليكه كشور دچار جنگى خانمانسوز بود گرفتار يك درگيرى داخلى نيز بشود.

در همان زمان تعدادى از افراد انقلابى كه واجد صبر انقلابى لازم نبودند و به همين دليل پيچيدگى برخورد امام با بنى صدر را

درك نمى‏كردند، اظهار داشتند كه امام از خط خود خارج شده است. آنان نمى‏دانستند كه در جريان يك انقلاب همان‏اندازه كه

افكار انقلابى ضرورى و مهم است، صبر و حلم و تحمل نيز ضرورى است و اگر اين دو خصوصيت همراه يكديگر نباشد، نهضت‏با

شكست مواجه خواهد شد.

ويژگى مهم ديگر امام، مردم شناسى و مردم باورى است. امام با شناخت دقيق از روحيات، خواسته‏ها و فرهنگ مردم خود، با آنها

رابطه‏اى بسيار مستحكم و صميمانه ايجاد كرده بود. اين رابطه به گونه‏اى بود كه تك تك آحاد ملت او را همچون پدرى مهربان و

دلسوز مى‏پنداشتند و مى‏دانستند كه امام چيزى جز صلاح و مصلحت آنها را نمى‏خواهد. رابطه صميمانه امام با مردم را مى‏توان

در مراسم ميليونى تشييع جنازه او و با حضور دايمى مردم بر سر مزار شريف و حرم مطهرش به خصوص بعد از هشت‏سال جنگ و

ده سال حكومت كه طبيعتا همراه با مشكلات فراوان هست مشاهده نمود. امام خود را خدمتگزار مردم مى‏دانست و به نظر و راى

مردم با ديده احترام مى‏نگريست. جمله معروف ميزان راى ملت است بيانگر توجه خاصى است كه ايشان به نظر مردم داشت.

امام در پاسخ سوال يكى از مسئولين در مورد پيشرفت امور فرموده بود: تا جايى پيش برويد كه بتوانيد مردم را قانع كنيد و اگر

تشخيص داديد كه كارى براى مردم قابل توجيه نيست از انجام آن خوددارى كنيد.

ديگر خصوصيتى كه مى‏توان براى امام ذكر نمود عشق به مستضعفين و تنفر از سرمايه داران و مرفهين بى درد است. امام با

شناخت كامل از تاريخ صدر اسلام و پيروان صديق پيامبر اكرم (ص)، بخوبى مى‏دانست كه تنها مستضعفين به نداى انقلاب

اسلامى لبيك گفته و جان خود را در طبق اخلاص مى‏گذارند. او بخوبى دريافته بود كه مرفهين بى درد نه تنها بدنبال ايجاد تغيير

در جامعه نيستند بلكه با تمام وجود با هر حركت‏حق گرايانه و عدالت طلبانه‏اى كه بخواهد بنيانهاى رژيم طاغوت را سست و

پايه‏هاى حكومت عدل اسلامى را مستحكم نمايد مخالفت مى‏كنند. امام معتقد بود كه وابستگى مادى آنان به‏اندازه‏اى است كه

حتى حاضر به برداشتن يك گام در جهت‏حق نيستند و منافع خود را به هر موضوع ديگرى بويژه اسلام و انقلاب ترجيح مى دهند.

امام با توجه به اين تحليل نظر خود را در مورد سرمايه داران چنين بيان مى‏دارد: من يك موى كوخ نشينان را به تمامى كاخ

نشينان نخواهم داد. ايشان در جايى ديگر نيز تحليل خود را از عملكرد مستضعفين و سرمايه داران چنين بيان نمودند: برويد

خانواده شهدا را ببينيد اكثر آنها از اقشار مستضعف هستند زيرا اين گروه آماده فداكارى براى اسلام هستند و چنين خصوصيتى

در سرمايه داران بى درد وجود ندارد.

ويژگى ديگر امام اعتقاد راسخ به هدف است. واقعيت اين است كه در جريان يك نهضت‏بدليل صعوبت راه و مشكلات فراوان بعضا

تحمل مبارزين و مجاهدين كاهش يافته و مقاومت آنها در مواجهه با مشكلات متزلزل مى‏شود; وجود چنين شرايطى گاه بقدرى

سخت و سنگين است كه اصل هدف مبارزه را زير سوال مى‏برد. اين مسئله در مورد تمام نهضتها و طبعا در مورد انقلاب اسلامى

ايران نيز وجود داشته است.

هدف امام از ابتداى نهضت‏سقوط رژيم سلطنتى و برقرارى حكومت اسلامى بود و با تمام وجود اعتقاد داشت كه چنين كارى

شدنى است. اين هدف بقدرى عظيم بود كه تعداد زيادى از مردم و حتى مبارزين بزرگ نسبت‏به تحقق آن دچار شك و شبهه

بودند. آنان اعتقاد داشتند كه رژيم شاه تا بن دندان مسلح بوده و از جانب تمامى قدرتهاى جهانى حمايت مى‏شود. بنابراين امكان

سقوط رژيم وجود ندارد و بايد مبارزه را با هدفى ديگر دنبال نمود. در اين زمينه آيت الله خامنه‏اى رهبر معظم انقلاب اسلامى در

يك سخنرانى بيان داشت كه حتى آيت الله طالقانى كه از مبارزين قديمى و از بزرگان دين و سياست‏بود، سقوط شاه را عملى نمى

دانست و معتقد بود چنين واقعه‏اى رخ نخواهد داد. اما حضرت امام در تمام طول مبارزه و على رغم مشكلات بسيار حتى يكبار

هم در مورد تحقق اين هدف ترديد به خود راه نداده و با صراحت اعلام مى‏داشت كه شاه بايد برود. امام در اين راه تحت تاثير

هيچكدام از نظريات ديگر قرار نگرفت و با جديت تمام هدف را دنبال نمود تا در نهايت‏به آن دست‏يافت.

در اينجا مناسب است‏به ذكر خاطره‏اى از شهيد بزرگوار آيت الله مطهرى بپردازيم. اين خاطره مى‏تواند تبيين كننده اعتقاد امام

به هدف خود و همچنين اعتقاد ايشان به مردم باشد.

استاد شهيد مرتضى مطهرى در زمان اقامت‏حضرت امام در پاريس به ديدار ايشان رفت. پس از بازگشت فرصتى دست داد تا به

خدمت ايشان برسم. وقتى از حال امام استفسار كردم شهيد مطهرى با لبخند گفت‏حال ايشان خوب است و گوش به حرف

هيچكس نمى‏دهند. سپس ايشان ادامه دادند من (مطهرى) سرگذشت تمامى رهبران بزرگ دنيا اعم از مذهبى، ملى، ماركسيست

و... را مطالعه كرده‏ام، اما هيچكدام از آنها را به‏اندازه امام معتقد به مردم نديدم. امام معتقد است كه اگر تاكنون در ايران كارى

انجام نگرفته تقصير ما آخوندها است، زيرا هر زمان كه ما به صحنه آمديم مردم هم آمده‏اند و تا زمانى كه ما در صحنه مبارزه

هستيم مردم نيز مبارزه را ادامه خواهند داد. سپس شهيد استاد مطهرى اضافه نمود كه امام مى‏فرمايد به من نگوييد كه رژيم

ساقط شدنى نيست و شوراى سلطنت را بپذير، من اعتقاد دارم كه نهضت قطعا به پيروزى مى‏رسد ولى زمان آن را نمى دانم. براى

من (امام) در جريان نهضت اتفاقاتى رخ داده است كه دست‏خدا را در آن ديده‏ام و در پيروزى آن هيچ شك ندارم.

ديگر خصوصيت امام انتخاب بهترين استراتژى جهت مبارزه است. در دوران قبل از انقلاب جو غالب، مبارزه مسلحانه با رژيم را

تجويز مى‏نمود. اين استراتژى به عنوان نتيجه بررسى و جمعبندى مبارزات گذشته و ماهيت استبدادى رژيم عنوان مى‏گرديد و به

عنوان دستاوردى علمى به تمام مبارزين ارائه مى‏شد. طرفداران استراتژى مبارزه مسلحانه در انتقاد از استراتژى امام به اين نكته

اشاره مى‏كردند كه رژيم مسلح است و مستبد و تحمل هيچگونه حركت اعتراضى مسالمت آميز را ندارد و با كليه حركات مسالمت

آميز مردمى برخورد قهرآميز دارد، بنابراين طبيعى است كه با چنين رژيمى و با چنان ماهيتى برخورد مسالمت آميز و غير

مسلحانه بى نتيجه خواهد بود.

در مقابل اين ديدگاه، استراتژى امام آگاهى دادن به توده‏هاى مسلمان و خيزش عمومى و يكپارچه بود. امام بخوبى مى دانست كه

اگر آگاهيهاى اسلامى و سياسى مردم بالا برود آنان خود كار را تمام خواهند كرد. ايشان با انتخاب اين روش و عليرغم انتقادهاى

تمامى انقلابيون آن زمان مبارزه را ادامه داد تا پيروزى را براى ملت ايران به ارمغان آورد. استراتژى گل در مقابل گلوله كه از

ابتكارات ناب حضرت امام بود، بهيچوجه نمى‏توانست در ذهن سازمانهايى كه شناختى از اسلام، مردم و فرهنگ ايران نداشتند

شكل بگيرد.

عده‏اى از طرفداران تز مبارزه مسلحانه با پافشارى بر عقايد خود، پيروزى انقلاب را نتيجه افتادن اسلحه به دست مردم مى

دانستند. اين نظر نيز مطابق واقع نمى باشد، زيرا زمانى كه اسلحه به دست مردم افتاد رژيم سلطنتى شكسته بود. از آن گذشته

دسترسى مردم به اسلحه و مردمى شدن مبارزه مسلحانه كه عمدتا بدليل پيوستن نيروهاى مسلح به انقلاب اسلامى بود در

چارچوب استراتژى امام قابل تبيين است نه در قالب استراتژى مبارزه مسلحانه بريده از مردم. خلاصه اينكه حضرت امام با

انتخاب بهترين استراتژى جهت دستيابى به هدف روشهاى ديگر مبارزه را عليرغم تهاجمى بودن آنها نفى كرد و ثابت نمود كه

استراتژى انتخابيش بهترين روش مبارزات در ايران اسلامى است.

ويژگى ديگر امام كه نقش بسيار موثرى در پيشبرد انقلاب و تبعيت مردم داشت، اعتقاد به نقش زن در فعاليتهاى سياسى و

اجتماعى بود. در اين مورد مى‏توان به اين نكته اشاره كرد كه امام تنها مرجع جهان تشيع بود كه اجازه ورود جدى زنان را به صحنه

مبارزه صادر كرد و آنان را از عزلت‏خانه به ميدان سياست و انقلاب كشاند و از اين طريق بخش مهمى از جامعه اسلامى را در

ارتباط با انقلاب فعال نمود. افكار امام موجب احساس استقلال سياسى و فرهنگى در زنان گرديد. ورود زنان به صحنه مبارزه

مردان را به نحو موثرترى به صحنه مبارزه كشاند. اعتقاد حضرت امام به نقش سياسى و اجتماعى زن عامل يك تحول اساسى در

ذهنيت زن مسلمان ايرانى گرديد و به او تفهيم نمود كه مسلمان بودن با فعاليت اجتماعى تناقضى ندارد. اين‏انديشه باعث گرديد تا

زن مسلمان با پشت‏سر گذاشتن تفكرات غربى وارد صحنه‏هاى سياسى، اجتماعى، فرهنگى و علمى شده و با انتخاب پوشش

اسلامى در اين صحنه‏ها پيامى تازه براى تمامى زنان مسلمان جهان به ارمغان آورد.

توجه حضرت امام به نقش زن در جامعه در زمان ارسال پيام براى گورباچف رئيس جمهور شوروى سابق بخوبى تجلى دارد. ايشان

تاكيد داشتند كه حتما يكى از بانوان مسلمان هيات حامل پيام را همراهى كند تا از اين طريق پيامى ديگر براى جهانيان ارسال

نمائيم.

ويژگى ديگر امام سرعت انتقال مطالب و مفاهيم است كه در هدايت نهضت و اداره امور كشور اهميتى خاص دارد. رهبر نهضت در

صورتى كه نتواند مسائل را به سرعت درك نمايد و مشكلات را با تيزبينى خاص خود دريافت كند نهضت و يا حكومت را با معضل

مواجه خواهد كرد. اين موضوع بويژه در كشورهاى جهان سوم از اهميت‏بيشترى برخوردار است زيرا در اين كشورها نقش فرد در

اداره امور كشور بسيار بيشتر از كشورهاى غربى است و در آنجا سيستم بيش از فرد در پيشرفت امور موثر است. در مورد اين

ويژگى شايد بتوان ادعا نمود كه امام يك شخصيت منحصر به فرد بود و از كوچكترين خبر و يا گزارش بيشترين دريافتها را در

حداقل زمان كسب مى‏نمود كه اين امر در سهولت كار مجريان سهم بسزايى داشت. در اين مورد نيز مناسب است‏خاطره‏اى از

جناب آقاى مهندس ميرحسين موسوى نخست وزير انقلابى ايران ذكر نمايم تا مساله بيشتر روشن شود. ايشان اظهار مى‏داشت

كه در دوران مسئوليتم جلسات بسيارى با امام داشتم و درسهاى فراوانى از ايشان آموختم. در اين جلسات به فوق‏العاده بودن امام

پى بردم اما مساله‏اى كه تا آخر براى من حل نشد اين بود كه امام عليرغم اينكه در انجام كار اجرايى به طور مستقيم دخالت ندارند

چگونه كار اجرايى و مشكلات آن را بخوبى درك مى‏كند و با كوچكترين توضيحى مطلب را بصورت كامل دريافت مى‏نمود.

مهندس موسوى معتقد بود كه اگر اين ويژگى امام را يك معجزه بدانيم سخن به گزافه نگفته‏ايم.

مجموعه اين ويژگيها به همراه خصوصيات ديگرى از قبيل سيادت كه ريشه عميق در اعتقادات مردم ما دارد شرايطى را بوجود

آورد تا مردم از ميان تمامى مراجع، شخصيتهاى مبارز روحانى، روشنفكران مذهبى، شخصيتها و گروههاى ملى گرا، شخصيتها و

گروههاى اسلامى ملى، سازمانها و گروههاى چريكى تنها و تنها امام را به رهبرى برگزينند و جان و دل به نداى روح بخشش

بسپارند و در پى او بزرگترين انقلاب قرن حاضر را به منصه ظهور برسانند.

/ 1