ايران دربند " بخش دوم "
مقدمه
بسم الله الرحمن الرحيم
كتاب حاضر جلد دوم كتاب " " ايران در بند " " مى باشد كه به روابطخارجى رژيم شاه، به ويژه روابط اين رژيم با آمريكا و ماهيت و اهداف
متقابل طرفين اين روبط مى پردازد. در اين مقدمه سعى بر آن است تا
پس از ارائه كلياتى در مورد ماهيت روابط خارجى آمريكا با ايران،
خلاصه اى از مطالب مندرج در اسناد اين كتاب جهت آشنائى كلى
خواننده آورده شود.
تغيير موازنه قوا در جهان و اشغال ايران توسط متفقين در پايان
جنگ جهانى دوم و اخراج نيروهاى شوروى از خاك ايران، يكى از
نقاط عطف مهم در جهت گيرى و سياست خارجى ايران بود. شناخت
اين سياست و جهت گيرى خارجى بدون شناخت سياستهاى جهانى
قطبهاى قدرت در آن برهه از تاريخ مقدور و ميسر نيست. استراتژى و
سياست جهانى دو ابر قدرت را مى توان به اختصار در اين جمله بيان
كرد: " " كنترل و حاكميت بر كشورهاى داراى اهميت استراتژيك و
ژئوپليتيك متناسب با شرايط و مقتضيات هر كشور، در پوشش يك
منازعه ظاهراہ ايدئولوژيك در جهت دستيابى به منافع هر چه بيشتر، به
نحوى كه بيشترين منافع، كمترين هزينه را دربر داشته باشد. " "
منازعه و كشمكشى كه در سالهاى پس از جنگ جهانى دوم بين
دو ابرقدرت يعنى
آمريكا و شوروى در جريان بود، عمدتاہ برخاسته از ماهيت
قدرت طلبى بود و در اين ميان چيزى كه مطرح نبود ايده ها يا افكار و
عواطف مردم بود. هر چند رقابت ايدئولوژيك نقشى ايفاع مى كرد،
ليكن متن اصلى اين منازعه را حدود و ميزان گسترش مرعوب ساختن
و تحت سلطه قرار دادن حريف تشكيل مى داد شاخص و معيار جهت
تعيين برنده اين منازعه وسعت و ميزان كنترل بر كشورهائى كه در زمره
مناطق ژئوپليتيك قرار دارند، بود. در حقيقت كليه كشورهاى جهان
بسته به اهميت ژئوپليتيك و قدرت و اعتبار حكومت خود، كم و بيش
تحت تاعثير يكى از قطبهاى قدرت قرار داشتند.