يقين نا تمام
(مدل جديدي از معرفت شناسي) * اشاره
شناخت واقع (ارزش و مكانيزم آن) از اساسي ترين موضوعاتي است كه از قرن ها پيش ذهن بشر را به خود مشغول كرده است تا آن جا كه در يونان باستان انديشمندان را به دو گروه بزرگ سوفيست ها و فيلسوفان تقسيم كرد. اين تقسيم با وجود فراز و نشيب هاي گوناگون در طول تاريخ تفكر بشر، همچنان با شاخه هاي بسيار، رايج و متداول است و اما آن چه پيش رو داريد، مشروح مذاكرات اولين نشست از سلسله كرسي هاي نقد و نظريه پردازي با موضوع مدل جديدي از معرفت شناسي است كه به همت پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي در آذر ماه سال گذشته تشكيل گرديد. در اين نشست، نظريه پرداز محترم در صدد ارائه طرحي نو درباره بخشي از مسائل مربوط به معرفت است. ميهمانان اين نشست عبارتند از: دكتر سيد يحيي يثربي ـ كه به عنوان نظريه پرداز به طرح ديدگاه خويش مي پردازد ـ ، حجت الاسلام عبدالحسين خسرو پناه ـ دبير جلسه ـ ، حسين زاده، حجت الاسلام احمد ابوترابي، دكتر مصباح و عسگري سليماني اميري كه ناقدان اين ديدگاه هستند. خسرو پناه: * در آغاز جلسه ايشان ضمن قدرداني از حضور اساتيد و مهمانان محترم، به معرفي موضوع جلسه پرداختند و از جناب دكتر يثربي دعوت كردند تا پيشنهاد جديد خود را در اين زمينه مطرح كنند. البته ايشان به سبب نگاه كلان دكتر يثربي به كل معرفت شناسي، يك جلسه را كافي ندانستند؛ زيرا معرفت شناسي به عنوان يكي از مهم ترين دانش هاي فلسفي و مبنايي ترين آن تلقي مي شود و اگر جناب دكتر به كل ساختار معرفت شناسي يعني هم بحث مطابقت، هم بحث خطا و هم بحث روش و متد وارد شدند، طبيعتاً بيش از يك جلسه نياز است. بنابراين ايشان پيشنهاد كردند كه آقاي دكتر بحث ارتباط ذهن با عين را مطرح كنند؛ البته به سبب آن كه ايشان بحث ارتباط مطلق و كامل ذهن با عين را نمي پذيرند و به جاي آن به فهم مشروط و محدود معتقدند، همين بحث را دنبال كنند كه اگر اين محور به خوبي تبيين شود، طبيعتاً فرصت ديگري خواهد بود كه محورهاي ديگر نيز مطرح گردد. اكنون در ادامه نظر ايشان آورده مي شود. يثربي: ** ابتدا سخنم را با سه بيت شعر از سنايي شروع مي كنم كه يك بيت از آغاز (و دو بيت از پايان قصيده وي را در اين جا مي آورم:
مكن در جسم و جان منزل
قدم زين هر دو بيرون نه،
نخواهم لاجرم نعمت،
همي گويم به هر ساعت
خدايا مر سنايي را،
چنان كز وي به رشك
آيد روان بو علي سينا
كه اين دون است و آن والا
نه اين جا باش و نه آن جا
نه در دنيا نه در جنت
چه در سرا چه در ضرا
سنايي ده تو در حكمت
آيد روان بو علي سينا
آيد روان بو علي سينا
خوش بود گر محك تجربه آيد به ميان
تا سيه روي شود هر كه در او غش باشد
تا سيه روي شود هر كه در او غش باشد
تا سيه روي شود هر كه در او غش باشد
از قعر گل سياه تا اوج زحل كردم
همه مشكلات عالم را حل
همه مشكلات عالم را حل
همه مشكلات عالم را حل