جرج بوش، رييس جمهور آمريكا مي گويد كه تهديدهاي داخلي از سوي عامه مردم ايجاد مي شود نه از سوي كساني كه با جنگ عراق مخالفند و توجيه هاي وي را براي آغاز اين جنگ غيرقانوني زيرسؤال مي برند. چه تعداد از مردم آمريكا به بهانه كشف مكالمات گروه هاي تروريستي، مكالماتشان شنود شده است؟ بوش و ساير دغلبازان كاخ سفيد طرحي را پيشنهاد كرده اند كه براساس آن سازمان اطلاعات مركزي علاوه بر هماهنگ كردن فعاليت هاي امنيتي پنتاگون- از جمله حفاظت از تاسيسات نظامي در برابر حملات احتمالي- اين اختيار را به دست مي آورد كه درباره تخلفاتي از قبيل خيانت به كشور، اعمال تروريستي و خرابكاري يا حتا جاسوسي اقتصادي دست به تحقيق و بازجويي بزند. و همانطور كه انتظار مي رود تعريف «خيانت» و «خرابكاري» از ديدگاه بوش، مخالفت با جنگ عراق و طرح هاي نومحافظه كاران براي اشغال سوريه و ايران مي باشد. به گفته والتر پينكوس از روزنامه واشنگتن پست، پنتاگون به تنظيم اطلاعات خام و اثبات نشده اي مي پردازد كه سازمان هاي اطلاعاتي درباره فعاليت هاي مشكوك جمع آوري مي كنند و احتمال مي دهند تهديدي تروريستي باشند. اين وزارتخانه هفته گذشته اعلام كرد كه اطلاعات فوق در پايگاهي به نام تالون نگهداري مي شود و حاوي گزارش هاي متعدد از اعتراضات مسالمت آميز مردم و تظاهرات ضدجنگ است كه مي بايست مدت ها قبل پاك مي شدند. بطور خلاصه بايد گفت اعتراض عليه «جنگ» از ديدگاه دولت آمريكا مترادف تروريسم است. شمار زيادي از منتقدان بوش اين حقيقت را به صراحت مطرح كرده اند كه آمريكا در طول تاريخ خود همواره تحت سيطره گروهي از يهوديان بوده است. براي مثال طي چند سال گذشته، اين نومحافظه كاران بودند كه دولت را به آغاز جنگي چندميليارد دلاري كه در نهايت به ضرر اقتصاد و ارتش اين کشور و از بين رفتن حاكميت ملي كشوري ديگر انجاميد، تحريك كردند. حتا پس از اين كه دروغ هاي بوش در مورد آغاز جنگ برملا شد، نومحافظه كاران همچنان به اين رويه خود ادامه مي دهند و قصد دارند جنگ چندميلياردي ديگري را عليه سوريه با توسل به همان دروغ ها برافروزند.اين جنگ ها تنها به نفع اسراييل است اما اين رژيم هيچگاه هزينه آنها را نمي پردازد. تعداد زيادي از صهيونيست هاي آمريكا هنوز در مورد افسانه هولوكاست و تكرار آن نگران هستند. به نظر اين عده سرنوشت يهوديان به توانايي آنها در دروغ گرفتن و ترفندزدن براي آغاز جنگي با هدف سرنگون كردن صدام حسين كه از ديد آنان هيتلر جديد محسوب مي شد، بستگي داشت. اما اين حقيقت كه صدام تهديدي براي آمريكا و رژيم صهيونيستي نبود، در راستاي منافع اسراييل قرار نداشت. رژيم صهيونيستي هم اكنون به داستان نسل كشي ديگري نياز دارد و از اينرو هيچ حد و مرزي براي رسيدن به اين هدف خود نمي شناسد حتا اگر نياز به آغاز تهاجمي ديگر به كشوري ديگر، كشتن صدها هزار نفر مردم بي گناه يا بمباران تاسيسات كشورهاي ديگر باشد. هم اكنون آنها چنين طرح هايي براي سرتاسر خاورميانه اعم از سوريه، ايران و مصر در سر دارند. آنچه تعجب آور است اين كه رژيم صهيونيستي بسيار بندرت به حمله آمريكا به عراق اشاره کرده است به جز در موارد معدودي كه دولت شارون از آمريكا در اين زمينه حمايت كرده است.انجام يك ارزيابي درست از دخالت رژيم صهيونيستي در جنگ عراق تا حد زيادي به درك موقعيت يهوديان آمريكا در زمينه سياست هاي كلي اين كشور در قبال خاورميانه بستگي دارد و اين كه اين سياست ها چگونه در مورد عراق، سوريه يا ايران به اجرا گذاشته مي شوند. به دنبال جنگ جهاني دوم، آمريكا به عنوان تنها كشور آسيب نديده از جنگ سر برافراشت و شروع به تهيه طرح هايي براي در دست گرفتن كنترل كامل منابع انرژي خاورميانه- نه فقط دسترسي به آنها- نمود.وظيفه اسراييل در «چارچوب كلي نظام آمريكا» پس از جنگ سال 1967 اين بود كه تضمين كند رهبران كشورهاي عربي ثروتمند در برابر خطرناك ترين دشمن خود يعني ملت هايشان محافظت شوند و درنتيجه كنترل آمريكا بر نفت اين كشورها با تهديدي مواجه نشود همانطور كه در يكي از اين كشورها- ايران- در سال 1979 اين اتفاق رخ داد. به همين دليل است كه آمريكا بيش از هر كشور ديگري در جهان به اسراييل كمك هاي مالي و از آن حمايت مي كند و با در اختيار گذاشتن تسليحات هسته اي پيشرفته، موشك، زيردريايي، هواپيما و ... آن را به سومين قدرت نظامي جهان تبديل كرده است.