عناصر زيباشناسانه ي هنر ايراني
چرا ما اينجا بحث از زيباييشناسي هنر ايراني ميكنيم؟ اصلاً در هنر چه احتياجي به زيبايي هست؟ هنر چيست كه نياز دارد زيبا باشد يا نباشد. يكي از استادان بزرگ اروپايي استادان بزرگ مرمت به نام سزار بروندي كه در زمينهي مرمت كار كرده در مقدمهي كتابش ميگويد توليدات انساني دو گونه است يكي توليداتي كه براي رفع نيازهاي روزمرهي زندگي به وجود ميآيد. توليداتي هستند كه فقط به اين دليل به وجود ميآيند كه در انسان توليد لذت كنند. يكي از صفات انسان درك لذت است از چه چيزي لذت ميبرد. همچون خود كلمهي زيبايي كه مفهومي نسبي است. يك نوع آسايش و رفاه روحي پيدا ميكند. سزار بروندي اثري را كه به دليل و به چشمداشت لذت روحي ساخته ميشود هنر نام مينهد. در برخي فرهنگها به ويژه فرهنگ اسلامي و ايراني زيبايي از صفات خداوند است. صفات خداوند وقتي مطلق ميشوند ذات وجود او ميشوند و ذات وجود او زيباست. هر چيزي كه به شما لذت ميدهد پرتوي از ذات خدا در آن هست بنابراين شناخت زيبايي بسيار مهم است. اگر درك بكنيم زيبايي آنچه را كه ما را فراگرفته بدانيم و بدانيم از زندگي لذت بيشتري ميبريم. شكلهاي متنوع، روشنايي، سادگي احساس زيبايي ميدهند براي اينكه بهتر زندگي كنيم. بشر هنر را براي بهبود زندگي ساخت و در اين تكامل بشر هنر هم تكامل يافت. يك گروه ستاره در آسمان است كه خوشه پروين ناميده ميشود. هر كدام از اين ستارهها امروزه كهكشانهايي شناخته شدهاند كه هر كدام هزاران سال نوري با هم فاصله دارند كه حافظه را به شگفتي واميدارد. نسبيت اين گونه است. اين ستارهها اگرچه امروز ميدانيم كهكشان هستند باز هم از زيبايي آن نميكاهد. حافظ ميگويد:
چيست اين سقف بلند سادهي بسيار نقش
زين معما هيچ دانا در جهان آگاه نيست
زين معما هيچ دانا در جهان آگاه نيست
زين معما هيچ دانا در جهان آگاه نيست
از آن نقطه كه خطش مختلف بود
بدان خط چون دگر خط بست پرگار
توان را نيست عالم را بدايت
بدين ترتيب از اول تا به غايت
نخستين جنبشي كآمد الف بود
بسيطي زاندويي آمد پديدار
بدين ترتيب از اول تا به غايت
بدين ترتيب از اول تا به غايت