نگاهی اجمالی به سیر هنر فلز کاری از دوران کهن تا معاصر (2) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

نگاهی اجمالی به سیر هنر فلز کاری از دوران کهن تا معاصر (2) - نسخه متنی

مهدی محسنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

نگاهي اجمالي به سير هنر فلز کاري از دوران کهن تا معاصر?

قسمت دوم

17 -: فلزکاري پس از ظهور اسلام

دين مبين اسلام در سده هفتم ميلادي وارد ايران شد. در طول دو قرن اوليه اشغال ايران که آيين شرع اسلام بر جامعه ايراني حکمفرما بود، موازين و مقررات حاکم بر جامعه در چند دهه باعث سلب نبوغ و قدرت خلاقيت هنرمندان ايراني شد. چنين وضعي هنرمندان را از تجليات هنري باز داشت و بعلت پراکندگي و مهاجرت آنها هنر ظريف کاري فلزکاري به دست فراموشي سپرده شد.

در اين دوران بعلت نهي دين اسلام، خوردن و نوشيدن در ظروف زرين و سيمين حرام بود. مضافاً ساخت هر گونه اشياء رابصورت مجسمه در پرهيز از بت پرستي يا ترسيم نقش جانداران بر روي ظروف و اشياء فلزي و همچنين بر در و ديوارهاي بناهاي مسجد تحريم شده بود.

هنرمندان ايراني پس از ثبات وضع و ايجاد آرامش و طلوع حکومت هاي ملي، از گوشه و کنار ايران پديدار شدند تا قريحه ملي و نژادي خود را به منصه بروز برسانند. آنان توانستند از فلزات ديگر چون، آهن، مفرغ، مس و برنج اشياء و ظروف نفيسي بسازند که همگي نشاني از غناي ذوق و قريحه نژادي سازندگان آنها است. شيوه و سبک هنر ساساني پس از استيلاي اعراب هنوز در شمال خراسان و ماوراءالنهر باقي بود. هنرمندان اين عصر با قرار دادن روش و اسلوب ساسانيان به خلق آثار هنري پرداختند.

در طول چند قرن از استيلاي ساسانيان صنعت و هنر فلزکاري و اشياء هنري تحولات گوناگوني يافت، تا اينکه در قرن هشتم و نهم هجري به سر حد جلال و شکوه رسيد. (احساني؛ 1382؛ 131 129 -)

در اوايل اسلام اشياء از دو روش قالب ريزي و چکش کاري صفحات فلزي ساخته شده اند. روش هاي تزيين ديگري نظير قلم زني، تصريع، حکاکي، سياه قلم، برجسته کاري، مينا کاري و بندرت زراندود براي ظروف باقي مانده از اوايل دوره اسلامي ديده شده است. (لک پور؛ 1375؛ 12)

18 -: هنر فلزکاري در دوران سامانيان، ديالمه و آل بويه:

پس از قيام ايرانيان بر عليه اموي و روي کار آمدن بني عباس، ايرانيان تا حدي به مقصود خود رسيدند و با استيلاي نفوذ معنوي و سياسي بر دستگاه خلافت عباسي توانستند به احياي صنايع و هنر هاي باستاني خويش بپردازند. از همين زمان نفوذ هنري هنرمندان ايراني بخصوص در صنعت و هنر فلزکاري به ساير ممالک اسلامي راه يافت. استادان فلزکاري ايران در اين دوران اشياء فلزي را از مفرغ؛ مس، آهن و بندرت از طلا و نقره، مبتني بر هنرهاي ساساني مي ساختند، و ظروف را با مناظر رزم و بزم و شکار، به حمايت و تشويق اميران محلي مي آراستند. (احساني؛ 1382؛ 133)

روابط بازرگاني ايرانيان بخصوص در مناطق کوهستاني البرز و امارت نشين هاي ساحلي جنوب درياي خزر که هنر فلزکاري در آنجا رونق و رواج داشت، با همسايگان شمالي ايران از طريق معاوضه و مبتني بر سنت قديم هنوز ادامه داشت. ايرانيان در قبال فروش و يا تعويض آثار فلزي محصولات همسايگان شمالي را از جمله پوست، برده، شمش هاي طلا و نقره دريافت مي داشتند. (احساني؛ 1382؛ 133)

از صنايع فلزي و هنري اين دوران به علت حملات اعراب به شهر ها و حدوث زد و خوردها، آثار بسيار اندکي باقي مانده است. (احساني؛ 1382؛ 135)

19 -: هنر فلزکاري در عصر سلجوقي:

در قرون سوم و چهارم هجري ظروف فلزي را به سبک و سنتي که از قديم در ايران رايج بود مي ساختند. سادگي و استحکام اساس ساخت آنها بود. ولي در بعضي ظروف و اشياء فلزي بر حسب سنت رايج از زمان کهن تمام يا قسمتي از ظرف را به شکل کله يا بدن جانوران در مي آوردند. اين سبک همانطور که در قبل بيان شد، يادگار دوران پيش از تاريخ قبايل آريايي است که به اين کشور کوچ کردند، و بر اين باور بودند که نوشيدن در ظرفي که به شکل جانوران ساخته شده است يا تصاوير آنها بر بدنه ظروف نقش بسته، سبب مي شود که نيروي جانور به انسان منتقل شود. به همين دليل قالب تنگ ها و مشربه ها و جام هاي سلجوقي به تقليد از هنر ساساني با کله جانوران يا پرندگان تزيين شده است. (احساني؛ 1382؛ 139)

طبقات متوسط جامعه که در اين زمان وضع اقتصادي بيشتري داشتند، ظروف و اشياء فلزي را به صورت ساده و بي پيرايه در زندگي روزانه مورد استفاده قرار مي دادند. ولي بزرگان و اميران، بويژه شاهان و درباريان از اشياء فلزي نفيسي استفاده مي کردند که بيشتر آنها امروزه بصورت شاهکار هاي هنري در موزه ها و مجموعه هاي خصوصي نگهداري مي شود.

شک نيست که سازندگان اين آثار نفيس طبق نام هاي مندرج بر روي بعضي از آنها هنرمندان خراساني هستند که در شرق و شمال شرقي ايران توطن اختيار کرده بودند. عده اي از اين هنرمندان بعلت زد و خوردها و جنگ هاي محلي جلاي وطن کرده، در ساير شهرهايي مانند زنجان، بروجرد، همدان، و تبريز و بويژه در شهر موصل اقامت گزيدند. آثار بي نظير و نفيس اين دسته از هنرمندان فلزکار ايراني در شهر موصل به آن درجه از شهرت جهاني رسيد که به هنر موصلي معروف شد. (احساني؛ 1382؛ 139)

با گذشت چهار قرن از استيلاي مسلمانان بر ايران به تدريج در هنر فلزکاري از نظر شکل و همچنين تزيينات تغييراتي پديد آمد. به اين ترتيب هنر فلزکاري در منطقه خراسان به وضوح پيشرفت کرد، ويژگي هاي خاص خود را يافت و مکتب فلز کاري خراسان به وجود آمد. اين مکتب در دوره سلجوقي به اوج خود رسيد.

گسترش هنرهاي مختلف مورد توجه وحمايت بسياري از سلاطين و حکام سلجوقي قرارگرفت و هنر فلز کاري دراين دوره پيشرفت چشم گيري کرد.

آثاري فلزي دوره سلجوقي گوياي تغيير و تحول هنر فلزکاري از دور? ساساني به بعد و بيانگر ويژگي هاي خاص مکتب خراسان است که به چند خصوصيت اين مکتب اشاره مي شود.

1- در مکتب پيشين خراسان با حفظ سنت هاي پيشين فلزکاري، در ساختن اشياء تنوع و ابداعاتي پديد آمد. اين تنوع را مي توان درشکل عود سوزها، تنگها، پيه سوزها، کاسه ها، سيني ها و. . . مشاهده نمود.

2-جايگزيني طرح هاي کوچک و متراکم به جاي نقوش منفرد معمول در دوره ساساني.

3-قرار گرفتن پيچک ها و خط نوشته هايي در تقسيمات مشهور طرح هاي بازو بندي که مختص فلزکاري مکتب خراسان است.

4-در دوره اسلامي خط (مانند ديگر هنرهاي اسلامي) در هنر فلزکاري، به خصوص در خراسان از جايگاه ويژه اي برخوردار است و در اکثر ظروف فلزي کلمات دعا وآرزوي خير براي دارنده ظرف نوشته شده است.

5-از ويژگي هاي ديگر مکتب خراسان نمايش انسان در حالت هاي مختلفي مانند: نواختن آلات وادوات موسيقي رقص، کشتي، انسان نشسته بر تخت يا در قالب صور فلکي است. (لک پور؛ 1375؛ 13 12 -)

طرز کار فلزکاران سلجوقي:

براي روشن کردن چگونگي هنر فلزکاري دراين عصر، تنگي برنجي را که از آثار مهم و شاهکارهاي اين دوره است را مورد مطالعه قرار ميدهيم.

قدمت اين تنگ يا مشربه برنجي، قريب به 800 سال مي باشد. از نظر شکل ظرف مزبور به سبک ظروف ساساني ساخته شده است. در نقره کاري اين ظروف که براي طبقات بالاي جامعه ساخته شده است، ابتدا بوسيله چرخ هاي تراش ريز نقش صحنه را بربدنه برنجي ظرف حکاکي و کنده کاري کرده، لايه اي باريک از مفتول طلا يا نقره را با چکش کاري در شيارهاي نقوش حک شده بر بدنه ظرف جاي مي دادند. در سطوح پهن تر با عمق بيشتري محل نقوش را کنده کاري کرده لايه طلا يا نقره را در محل مقعر جاسازي مي کردند. آنگاه با چکش کاري لبه پيش آمده از بدنه ظرف را با مهارت به قطعات ريز طلا يا نقره متصل مي کردند و پس از آن متن و زمينه را با مواد سياه و رنگي مي پوشاندند تا ترسيمات بصورتي برجسته نمايان گردد. جالب ترين نکته در اين شاهکار هنري جزييات خطوط صورت انسان ها و البسه آنان و پرندگان و تصاوير هندسي بر باريکه هاي نوار نقره کاري ها در فضايي تنگ است که با ظرافتي ماهرانه به بدنه اين ظرف نقش بسته است. (احساني؛ 1382؛ 141)

سبک هاي نقره کاري و نمونه هاي کار بر نقوش در دوره سلجوقيان:

صنعت فلزکاري سلجوقي مانند دوران ساساني بر دو نوع است.

1- اشياء ساخته شده از ورق هاي مس، آهن، برنج و ندرتا ً طلا و نقره. (تصاوير 19 -1 -؛ 19 -2 -)

2- اشياء ريختگي ساخته شده از مفرغ، برنج، مس و احتمالا ً طلا و نقره.

نوع اول همان فلزکاري ساساني است که به طور اجمال هنرمندان اين عصر هم با چکش کاري ورقه مس يا نقره را پس از صاف کاري و مسطح ساختن آن به حالت سرد به شکل مطلوب در مي آوردند و بعدا ً نقره کوبي يا کنده کاري مي کردند. اوراق فلزي را بيشتر براي ساختن اشيايي مانند ظروف مسطح از جمله قلمدان، پايه هاي بلند شمع دان مشبک، جعبه سيني، تنگ و قدح بکار مي بردند.

آرتور پوپ در تأليف خود « شاهکار هاي هنر ايران » درباره هنرمندان سلجوقي مي گويد:« دو روش مختلف يا مکمل يکديگر بيشتر در ايران رواج داشته است. يکي آنکه سطح فلز را با طرح ها ونقش هاي متعدد کاملا ً بپوشانند و با اين وسيله ظرف را زيبايي و تجمل و جلوه بخشند.

ديگر آنکه زمينه را باز و ساده بگذارند تا نقش را برجسته تر نشان بدهد. »

از جانب ديگر نقش پيکره انساني روي شمعدان مسجد روشي کفرآميز بود در اينجا زمينه مناسبي براي طرح هاي اسليمي وجود داشت. اين شيوه در اين زمان به اوج تکامل خود رسيد. (احساني؛ 1382؛ 146 143 -)

حکاکي فلزات از ديرباز هنر سنتي ايران بوده و در تمام اعصار در اين سرزمين رواج داشته است.

ولي نقره کوبي روي ظروف و اشيا ء فلزي از ايالات شرقي، بويژه شهر هرات مرکز ايالت خراسان، آغاز و به ساير نقاط ايران رسيده است. (احساني؛ 1382؛ 147)

نشانه فلزکاران سلجوقي شاهيني است که بر روي طعمه اش که پرنده کوچک تري است نشسته و منقار خود را بر بدن آن فرو برده است. همانطور که نشانه فلزکاران صفوي شيري است که بر گردن گوزني حمله برده و آن را مي درد. (احساني؛ 1382؛ 147)

110 -: هنر فلزکاري دوره مغول:

با يورش مغول ها در سال 617 هجري قمري1220 - م. از شرق که منجر به نابودي و ميراني مراکز فلزکاري بود، هنرمندان فلزکار را مجبور به ترک اين مراکز کرد. آنان با مهاجرت به سرزمين هايي از جمله: فارس، آذربايجان، شمال بين النهرين(موصل) سوريه، مصر و قفقاز، و تحت حمايت حکام محلي اين مناطق بکار خود ادامه دادند.

در اوايل سده هشتم هجري که غازان خان سوريه را به اشغال در آورد، هنرمندان فلزکار تحت حمايت اين ايلخان قرار گرفتند و در شهر هايي نظير موصل، ديار بکر، حلب و بعدها تبريز و فارس مراکز بزرگ فلزکاري را تأسيس کردند. در اين دوره با برقراري ارتباط نزديک ميان هنرمندان ايراني و فلزکاران اين مناطق تغييراتي در هنر فلزکاري ايجاد شد. آثار باقي مانده در عين اينکه نشانه هايي از مکتب خراسان دارند از هنر فلزکاري محلي نيز تأثيراتي گرفته اند. اين تأثيرات را در سوريه و مصر بيشتر مي توان ديد. با در نظر گرفتن مواردي که در زير به چند نمونه آن اشاره مي شود، مي توان اشياء مربوط به اين دوره را مشخص کرد.

ادامه استفاده از شکل ظروفي که در دوره سلجوقي در مکتب خراسان متداول شد، مانند شمع داني هايي با پايه پهن و بلند و استوانه اي تو خالي و گردن بلند. روي ظروف فلزي کلمات متداول در سوريه و مصر جايگزين کلمات متداول در ايران شد. اين کلمات همراه با نقوش مرسوم در مکتب خراسان بر روي اشياء اين دوره نقش شده اند. در اين دوره بخصوص اشيايي که در سوريه و مصر ساخته شده اند، اندازه حروف نسبت به مکتب خراسان دوره سلجوقي با مقياس بزرگتري نوشته شده اند و فضاي بيشتري را نسبت به ديگر نقوش اشغال کرده اند.

نقش رديف حيوانات، اسفنکس ها، پرندگان دوره سلجوقي مکتب خراسان در اشياء فلزي اين دوران نيز تداوم يافته است.

کلاه و لباس و بطور کلي پوشش مغولي در نقش ها جايگزين البسه مغولي مي شود. تصريع فلزات که در سده ششم هجري در مکتب خراسان بسيار مورد استفاده بوده است. دراين دوره نيز متداول مي گردد. (لک پور؛ 1375؛ 14 13 -)

111 -: فلزکاري در دوره تيموري:

دردوره مغول فلزکاري در شرق و شمال شرقي ايران براي مدت کوتاهي دچار رکود شد. اما با حمله تيمور در سال 771 هجري قمري و تحت تسلط قرار گرفتن سرزمين هاي ماورالنهر و خراسان با انتقال هنرمندان به اين مناطق و حمايت از آنان مجددا ً مرکز هنري از جمله فلزکاري درخراسان بزرگ احيا شد.

در اين دوره هرات به عنوان بزرگترين مرکز فلزکاري مرکز خراسان شناخته شد. (لک پور؛ 1375؛ 14)

تحقيق در چگونگي سير فلزکاري پس از هجوم مغولان در قرن هفتم هجري بعلت فقدان مدارک لازم پيچيده است. (احساني؛ 1382؛ 155)

در اين ميان هنر فلزکاري خراسان که در زمان سلجوقيان به اوج رونق خود رسيده بود از بين رفت. هنرمندان در تمام رشته ها براي نجات خويش از دست اين دژخيمان به سمت غرب مي شتافتند، در نتيجه در غرب هنر تازه اي از تلفيق سبک خراساني با سبک هنرمنداني که در بغداد و موصل مي زيستند پديدار شد و مکتب تازه اي بوجود آمد. (احساني؛ 1382؛ 155)

با بررسي نمونه هايي از هنر فلزکاري در دوره تيموري با ويژگي هاي اين آثار در اين دوره بيشترآشنا مي شويم.

1. علاوه بر ساخت و استفاده از اشکال متداول گذشته، نوآوري هايي نيز صورت گرفت. يکي از اين نوآوري ها ساختن ظروف بزرگي به نام سنگ آب بود، که در مساجد کاربرد داشت. همچنين تنگ هايي با بدنه کروي و گردن گشاد و دهانه باز و کاسه هايي به شکل نيم کره با در پوش محدب. ساختن اين اشياء تا دوره صفويه ادامه يافت.

2. تزيين ظروف فلزي در اين دوره بيشتر به صورت قلم زني است و به تصريع فلزات کمتر توجه شده است.

3. در قديم نقوش گياهي و غنچه ها، به طبيعت گرايي تمايل بيشتري نشان داده است.

4. نقوش انسان و حيوان به ندرت در اين دوران ديده مي شود.

5. در اين دوران علاوه بر دعا ها و ثناهاي عربي، مجددا ًاشعار فارسي بر روي ظروف فلزي نقش بسته شده است. (لک پور؛ 1375؛ 15 14 -)

در آثار هنري اوايل قرن هشتم هجري منسوب به دوران ايلخاني سبک و اسلوب هنر ايراني مغولي به خوبي نمايان است. (احساني؛ 1382؛ 156)

هنر فلزکاري تيموري در اصل ادامه سنت هاي گذشته بوده است که به تدريج در شکل و تزيينات آن تغييراتي ايجاد شده که در دوره صفوي ادامه و تکامل يافت. (لک پور؛ 1375؛ 15)

از دران سلجوقي تا اواخر عصر صفويه نقاشان، خطاطان، فلزکاران و شاعران در خلق آثار هنري فلزي با يکديگر مشارکت داشته اند.

اصولا ً هنر ايراني بر مبناي تزيينات استوار شده، و کتيبه نويسي بر روي اشياء فلزي را بايد يکي از ارکان اصلي آن به شمار آورد. متن کتيبه ها در اين زمان شامل: آيات قراني، اندرز، حديث به کتابت عربي و اشعار با نوشتار فارسي است. (احساني؛ 1382؛ 156)

در قرن 7 و 8 هجري براي کتابت آيات قرآني و ذکر احاديث استفاده از خط کوفي را ترجيح مي دادند. ولي در عصر صفويه فلزکاران به علت رواج خط و زبان فارسي و تقويت تشيع و مليت ايراني اين نوع کتيبه ها را روي اشياء فلزي با اشعار فارسي به خط نسخ و اکثرا ً به خط نستعليق نقر مي کردند. (احساني؛ 1382؛ 152)

/ 1