هنر در روند کمال جویی خود نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

هنر در روند کمال جویی خود - نسخه متنی

مصاحبه شونده: زهرا رهنورد

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

هنر در روند كمال جويي خود

زهرا رهنورد

امروز در دهؤ دوم انقلاب هم به لحاظ محتوا علاوه برمضامين فرهنگي و اجتماعي مربوط به انقلاب به مضامين ديگري نيز مي پردازد، بويژه در قلمرو روح و روان و عواطف و درون كاوي نزديك گرديده است.

دورؤ تازه اي در هنر معاصر آغاز شده كه هنوز ارتباط خود را با گذشتؤ انقلابي خود قطع نكرده است.

ـ حضور: نشست امروز ما در ارتباط با نمادين ترين و پيچيده ترين مظاهر فرهنگ بشري، يعني هنر است و در همين باره سخني داريم با خواهر زهرا رهنورد، نويسنده و نقاش و از استادان دانشگاه. نخسين سوال ما اين است كه:

به نظر شما، تحول و بعثت فرهنگي برآمده از تفكر حضرت امام(ره) در بستر جريانات هنري، پس از پيروزي انقلاب چه مراحلي را طي كرد و راه هاي اصولي تداوم آن چيست؟

ـ رهنورد: با درود به روان پاك رهبر عزيزمان و آنكه شرافت و هويت و انسانيت را به ملت ما بازگرداند، بايد عرض كنم كه آن رهبر فقيد، از آنجايي كه خود علاوه بر تمامي ابعاد تكامل وجودي هنرمندي برجسته بود كه اين بعد حياتي ايشان، پس از رحلتشان برملت و مردم جهان روشن شد، به طور طبيعي مي توانستند پيوند روحي و ذهني و عميق با هنرمندان متعهد مسلمان داشته باشند. سعي ايشان همان گونه كه رهبريشان پيامبرگونه بود، شخصيتشان مردمي بود، عملشان حداعلي نظري بود و رفتارشان حداعلي تعهدنظري و قلبي و... زبان و بيانشان در عين مردمي بودن، هنري، و آن هم بسيار پيچيده در عين سادگي، قرارداشت مضامين باريك را از طريق سمبلهاي ملموس كه هريك در فرهنگ عرفان راز و رمز و جايگاه خاصي دارد بيان مي نمود، كه بنده فكر مي كنم هنرمندان، پس از مواجهه با زبان ادبي و شعري امام، رو به سوي پيچيده تر شدن كارهاي هنري خود خواهندنهاد و اين گونه آثار، درراه هنر و ما بتدريج از بيانهاي مستقيم فاصله خواهيم گرفت و اين نكته اي است كه بويژه منتقدين هنري بايد درنظر داشته باشند كه در پي پيامهاي ابتدايي و ساده اي كه بلاواسطه در اوايل انقلاب، از هنر و هنرمند متوقع بودند برنيايد. هنر پديده پيچيده اي است، طبع پيچيده اي دارد، و در روند كمال خود در بستر ايدئولوژي و فرهنگ و سنتهاي هنري و زيباشناختي، مرحله به مرحله پيچيده تر و گاه سمبليك مي شود. از همين جا به مراحلي كه شما اشاره كرديد نزديك مي شويم. نخست بايد عرض كنم، پس از انقلاب كه هنرمند تحت تاثير چند عنصر به خلاقيت پرداخت، اسلام، رهنمودهاي حضرت امام و نقش و هويت بخش ايشان، فرهنگ و سنتهاي هنري واقعيتهاي اجتماعي و انقلابي و ارزشهاي عظيمي كه مردم عزيز آفريدند و درعين حال خاستگاه فكري و ذهني شخص هنرمند و حوادث و تجربيات زندگي خودش و اين مراحل طي شد.

1ـ هنر از لحاظ محتوا متاثر از جنبه هاي مذكور قرارگرفت و به پيام مستقيم پرداخت.

2ـ هنر از لحاظ فرم در سطحي عقب تر از محتوا بود.

3ـ به لحاظ شكل (فرم) رو به كمال نهاد و مضمونها همان بودند.

4ـ امروز در دهه دوم انقلاب هم به لحاظ محتوا علاوه برمضامين فرهنگي و اجتماعي مربوط به انقلاب به مضامين ديگري نيز مي پردازد و بويژه به قلمرو روح و روان و عواطف و درون كاوي نزديك گرديده است، و از لحاظ شكلي نيز تغيير و تحولاتي را طي نموده و رو به پيچيدگي نهاده است و سبكهاي هنري در پيش اند.

درهر صورت دورؤ ديگري در هنر آغازشده كه هنوز ارتباط خود را با گذشته انقلابي خود قطع ننموده، اما درپي دستيابي به شكل و بيان و زباني جديد است و مي رود كه به تجربيات جديدي دست يابد.

ـ حضور: آيا هنر پس از انقلاب بخصوص پس از انقلاب تحت تاثير فرهنگ جبهه و شهادت توانسته است دين خود را نسبت به ايثارگريهاي امت اسلامي اداكند؟

ـ رهنورد: ايثارگريهاي مردم عزيز، جوانان رزمنده و زنان بزرگوار ما، در مرحله اي است كه مي تواند، بالاترين الهامهاي هنري را ايجاد كند، اما اين كه هنرمند توانسته باشد به قدر و منزلت اين ارزشهاي والا، اثرآفريني كند، امري است محال، زيرا، اگرچه آن ارزشها و هنر از يك منشا و منبع نشات گرفته اند، اما تبديل ارزشها كه مطلقاً امري برتر و ماورايي اند، به پديده هاي ملموس بسيار دشوار است حتي اگر اين پديدؤ ملموس هنر باشد كه والاترين محصول فرهنگ بشري است در هرصورت هنرمندان ما، آثار بزرگي خلق كرده اند كه جاي سپاس و قدرداني بسياري دارد.

ـ حضور: باتوجه به مواضع صريح و روشن حضرت امام(ره) بخصوص در پيام معروف آن حضرت برهنرمندان كه هنر را صيقل دهندؤ اسلام ناب و كوبندؤ اسلام امريكايي مي دانند، وظيفؤ هنرمندان و كارگزاران امور فرهنگي و هنري در جمهوري اسلامي چيست؟

ـ رهنورد: به يك كلام. طراحي، برنامه ريزي و پيش بيني و اجراي آنگونه برنامه هايي كه بدون رودربايستي، حامي هنرمندان متعهد و بااستعداد و پركار باشد، كه تنفر از تمامي سلطه گران و عشق به محرومان دركنار عشق به نوآوري و فرهنگ و سنت ملي و مذهبي در كنار هم قرارداشته باشد.

ـ حضور: تا آنجا كه اطلاعات ما مي گويد، هنر نقاشي، بيشترين جلوه را در بستر اسلام ناب داشته است. روشهاي اصولي دميدن روح اسلام ناب در كالبد نيمه جان شاخه هاي هنر را در جامعه اسلامي بيان نماييد؟

ـ رهنورد: بله همانطور كه شما مي گوييد. نقاشي بهترين پاسخ را به ايده هاي اسلامي و انقلابي داده است. در ساير رشته ها نيز مثل شعر، اين پاسخ نسبتاً خوب انجام گرفته، چرا كه ما در اين هردو زمينه داراي سنتهاي ديرپا در هنر و ادب خود هستيم، اما مثلاً در زمينؤ قصه و رمان، تئاتر و سينما هنوز راه درازي درپيش است. و چاره اي هم نيست، جز كاركردن با پشتكار و دستيابي به تجربيات جديد و راهنما قراردادن اصول و ارزشها.

ـ حضور: همانطور كه مستحضريد فتاوي و مواضع فقهي و عملي حضرت امام در رابطه با هنر راهگشاي بسياري از مشكلات هنرمندان شده است. به نظر شما براي گرفتار نيامدن در دام هنر غيرمتعهد و مبتذل چگونه بايد مواضع امام را تنقيح كنيم؟

ـ رهنورد: ببينيد، وقتي هنرمند غيرمتعهد باشد هنر غيرمتعهد را نيز مي آفريند هرچند كه حتي ممكن است اين هنر غيرمتعهد از ويژگيهاي تكنيكي ارزشمندي نيز بهره جويي نمايد. و ديگر اين كه هنر درهرصورت درارتباط با جامعه است و باورهاي هنرمند، هنرمندي هست كه با ديد انتقادي به جامعه مي نگرد و هنرمندي هست كه طرفدار وضع موجود و ضعفهاي آن است و بويژه ابتذال آن.

در اينجا من به چند نكته مهم در رابطه با هنر اشاره مي كنم كه با تجربيات طولاني كه در اين باره دارم، به دست آمده است.

1ـ نقش طراحان و سياستگذاران فرهنگ و هنر بسيار مهم است، خود اهل كدام فرهنگ، بينش و انديشه اند، خودباخته نباشند كه به هويت ملي و مذهبي خويش پايبند باشند.

2ـ پيچيدگي ذهني داشته و نه در سطح ارتباط با افراد و نه در سطح درك هنري گرفتار ساده لوحي نباشند و از حضور مشاوران متعهد و مخلص و متخصص بهره مند گردند.

3ـ هنرمندان، خود از مرفهين بيدرد كم استعداد، كم سواد، و كم كار و بي اعتنا به علايق مذهبي ـ ملي و مردمي نباشند.

4ـ هنردوستان اعتلا يابند و ديد و نقد و نظر بيابند.

5ـ هنرپروران انديشه بازاري و يا ديكته كردن فكر و انديشه و هنر را از خود دور كنند.

6ـ مخاطبين هنر، مردم باشند، علاوه بر خبرگان و متخصصان هنر.

7ـ سنتهاي هنري، زيباشناسي و هويت هنري در هنر ملحوظ گردد.

8ـ دست اندركاران درپي حمايت از هنر اصيل و ناب و هنرمندان متعهد بااستعداد و پركار مخلص برآيند، اما از ديكته كردن انديشه و هنر خودداري كنند.

9ـ نوآوري متكي به ريشه هاي فرهنگي تشويق گردد.

ـ حضور: باتشكر از شما.

/ 1