نويسنده : سميه قاضى زاده به مناسبت سالمرگ غلامحسين بنان استاد آواز ايران استاد غلامحسين بنان در ارديبهشت سال 1290 شمسى در تهران متولد شد. وى هشتمين فرزند كريم خان بنان الدوله نورى است، ضمن آن كه مادر بنان برادر زاده ناصر الدين شاه بود. پدرش كريمخان مردى بود خوش خط و موسيقيدان، از اهالى نور مازندران. مادرش نيز دختر شاهزاده، محمد تقى ركنى بود. (?) موسيقى بخشى از دلمشغولى هاى خانوادگى بنان بود، از خواهران، خاله و دوستان پدرش گرفته تا پدرش كه صدايى خوش داشت و به گوشه هاى آواز ايرانى وارد بود و از موسيقى لذت مى برد. غلامحسين بنان مى گويد: ما يك دستگاه فونوگراف (ضبط صوت استوانه اى) در منزل داشتيم كه آواز پدرم روى آن ضبط شده بود. هر وقت تنها بودم اين دستگاه را به كار مى انداختم و عيناً صداى پدرم را تقليد مى كردم. من از صداى پدرم فوق العاده لذت مى بردم و امروز كه بدان مى انديشم پيش خود مى گويم :«اگر مقتضيات زمان اجازه مى داد، پدرم در عوض احراز مقام ولايت يك استان، مسلماً به مقام والاى هنرى نايل مى گشت». چنان كه خواهران بنان نزد مرتضى خان نى داود به فراگيرى تار مشغول بودند، بنان نيز با وجود كمى سن در كلاس خواهرانش حاضر مى شد و بعضى مواقع كه خواهرانش گوشه ها را فراموش مى كردند وى گوشه ها را براى ايشان زمزمه مى كرد، غلامحسين در گوشه اتاق مى نشست و به تعاليم معلم توجه مى كرد و همين كه خواهرانش از درس گرفتن فارغ مى شدند و معلم از خانه مى رفت وى با صدايى خوش همان گوشه ها را مى خواند.
اجراى كنسرت در ?سالگى
تمام گوشه ها و هرچه را كه پدر مى خواند او تقليد مى كرد تا اين كه يك روز پدر سر او داد كشيد و گفت : چرا هرچه من مى گويم، مانند طوطى تكرار مى كنى؟ تو شش ساله هستى و من چهل و شش ساله! اما گوش او به اين حرف ها بدهكار نبود تا آنجا كه شبى در شش سالگى اش در يك جمع بزرگ خانوادگى كه در آن بيش از صد نفر حضور داشتند، با نواختن ارگ و خواندن تصنيفى زيبا، نخستين كنسرت پربار عمرش را اجرا كرد.(?) بنان در سال هاى بعد، ضمن ادامه تحصيل از سن ?? سالگى به لحاظ صداى خوشى كه داشت نزد استادانى چون ضياءالذاكرين و ناصر سيف به آموختن رديف هاى ايرانى پرداخت. از آنجايى كه ضياء الذاكرين از نخستين استادان بنان بود هر وقت كه نامش در صحبت هاى بنان مى آمد با احترام زياد از او ياد مى كرد. ضياء الذاكرين در فن آواز مهارتى بسزا داشته و مردى متقى و پرهيزكار بود و بيانى جذاب و صدايى مطلوب و محضرى گرم داشته است. بنان در سن يازده سالگى نخستين درس آواز را از مرتضى خان نى داود گرفت، در حقيقت مى توان گفت بنان به وسيله نى داود استاد چيره دست تار، كشف شد. نخستين كسى كه هنر بنان و آتيه درخشانش را حدس زد، نى داود بود. مجالست با اين هنرمند برجسته سهم قابل توجهى در پيشرفت بنان داشته است. بنان رموز خوانندگى و لطايف تلفيق شعر و موسيقى را از اين خواننده توانا و دانشمند آموخته است و به سبب علاقه مفرطى كه به خوانندگى داشت در فرصت هاى مقتضى به تعزيه و مجلس روضه خوانى مى رفت و از صداى گرم خوانندگان مذهبى و واعظان استفاده مى برد. وى بعد از ضياءالذاكرين نزد ناصرسيف تعليم گرفت. در سال هاى بعد از طريق مجالست با هنرمندان و شنيدن صفحات استادان وقت (مانند طاهرزاده و اقبال السلطان) بيشتر با اين هنر مأنوس شد. بنان به رديف موسيقى ايرانى وارد بود و در تلفيق شعر و موسيقى آوازى حسن سليقه و مهارت داشت. او وزن قطعه را به درستى رعايت مى كرد و داراى گوش دقيق بود و در مركب خوانى برنامه هايى اجرا كرد. طنين صداى او مردانه، گرم و پخته بود كه شنونده را تحت تأثير قرار مى داد. بنان به حالات و اجراى قطعات سنجيده ساخت استادان آهنگساز ايرانى واقف بود و با حسن اجراى آن قطعات، آثارى پايدار از خود باقى نهاد. بنان در كار آواز هوشمند بود و نوآورى و ابتكار وى غير قابل انكار است. جنس صداى بنان يا كيفيت صدا و يا به قول فرانسويان تمبر (Timbre) يا زنگ صدايش سخت زيبا و دلنشين بود. وى در استفاده از تحرير و نت ها، پيرو سبك اديب بوده ولى بر خلاف اديب براى شعرى كه همراه آواز مى خواند ارزشى معادل ارزش لحن قائل بود. بنان نخستين خواننده اى بود كه در آواز ايرانى از صداى«فوسه» يا صوت ساختگى استفاده كرده است. همچنين نخستين كسى بود كه تا آن زمان به پاره اى از هجاها ارتعاش خاص داد و برخى از سيلاب ها را با «نوانس» و حالتى كه اهل موسيقى به آن كرشندو (CERSCENDO) مى گويند ادا كرد. بهترين نمونه آن آواز ديلمان است كه ويژگى از نوانس ضعيف به قوى رفتن در آن به روشنى احساس مى شود. قدرت خلاقيت بنان به گونه اى بود كه اگر چندين سه گاه و يا ماهور را مى خواند، حتى يكى از آنها شبيه به هم نبود. زيرا هنگام اجراى برنامه از هنر خلاق خويش يارى مى جست و برحسب مورد و مفهوم غزل، آن را ارائه مى كرد. اساساً نواى بنان به مناسبت حال و هواى شعر، غمگين يا شادمانه مى شد. اشعار عاشقانه، عرفانى خطابى و شكوه آميز، هر يك به مناسبت موضوع، با نواى بنان تغييرآهنگ مى يافت. همه كار هاى بنان حاكى از آن است كه وى معمولاً اول شعر را مى فهميد و بعد اجرا مى كرد. به خاطر رعايت اين اصل گاهى پيش مى آمد كه با سرپرست برنامه ها و رهبران اركستر اختلاف پيدا كند. صداى بنان به اصطلاح موسيقى شناسان، عارى از زاويه بود و معمولاً صدا در اختيار و خدمت بنان بود و تارهاى صوتى كاملاً همان گونه كه او مى خواست حركت مى كردند و تحريرهاى ويژه خود را با آگاهى كامل ادا مى كرد و به خاطر اين ويژگى لطف صداى بنان دوچندان مى شد كه به خاطر اين لطافت به مخملى شهرت يافت. از ويژگى هاى ديگر صوت و قريحه استاد بنان، بداعت او در«مركب خوانى» بود، يعنى به خاطر تسلط كامل او بر دستگاه ها مى توانست به آسانى از دستگاهى به دستگاه ديگر و يا از آهنگى به آهنگى ديگر وارد شود و بازگردد. در شرايطى كه دستگاه هاى ايرانى اكثراً وجوه اشتراك كمى دارند. شيوه خوانندگى بنان در موسيقى ايرانى نقطه عطفى از آواز جديد ايرانى بوده است كه به جرأت مى توان گفت وى سبكى مخصوص به خود داشته و صاحب سبك بوده كه بايد به نام «سبك بنان» ناميده شود.
جايگاه اجتماعى استاد
استاد بنان در خانواده اى مرفه و اصيل و اهل هنر، پرورش يافته بود، با طبقات تحصيلكرده ايران رفت و آمد داشت و به همين مناسبت از نظر اجتماعى هنرمندى ممتاز بود. وى هنرمندى با نظم و موقع شناس بود و به اقتضاى موقعيت و مجلس سخن مى گفت و آرمان و ايمان شخصى خودش را به خاطر شخصيت اجتماعى اين و آن دگرگون نمى كرد. به آثار هنرى علاقه اى مفرط داشت. شيفته نقاشى و شيداى شعر بود. بنان در سال ???? به سمت بايگان در اداره كل كشاورزى استخدام شد و بعد از چندى به شركت ايران بار در اهواز رفت و سال ???? به تهران آمد و منشى مخصوص وزير خواربار شد و بعد از تغيير كابينه به اداره كل غله و نان منتقل شد و در سال???? بنا به پيشنهاد آقاى خالقى، در اداره كل هنر هاى زيبا استخدام شد و به عنوان معلم آواز هنرستان موسيقى ملى مشغول خدمت شد. وى در سال ???? در يك حادثه اتومبيل مجروح شد و چشم راست خود را در اين حادثه از دست داد و براى مصون ماندن چشم ديگرش به اروپا مسافرت كرد و مورد درمان قرار گرفت. بنان هنر خود را بازارى نكرد و قدر شناخت، از سودجويى و فريب و دورويى بهره اى نداشت و براى به چنگ آوردن مال و موقعيت هنرش را دستمايه قرار نداد، زيرا به جز هنر و اصالت هنر خويش به چيزى نمى انديشيد. چون به ابديت هنر خود فكر مى كرد و به همين خاطر به آرزويش رسيد كه مى گفت : من تشنه ابديتم و آرزو داشتم هنرم ابدى بود...
بنان و استادان موسيقى ايران
علينقى وزيرى يكى دو سال پيش از شهريور???? غلامحسين بنان را شناخت و او را به سبب استعداد و قريحه اى كه داشت، به معاونت خود در مدرسه موسيقى، يعنى روح الله خالقى، معرفى كرد. بنان با استادان و هنرمندان نام آورى چون موسى معروفى، روح الله خالقى، جواد معروفى، مرتضى محجوبى، نصرالله زرين پنجه، اكبر محسنى و على تجويدى همكارى مستمر داشت. به استناد نظرات استادان موسيقى مى توان گفت بنان بيشترين تأثير را از ابوالحسن صبا گرفت و وى براى او به عنوان يك استاد بزرگ موسيقى احترام بسيار قائل بود، در آثار آوازى بنان مى توان تأثيرپذيرى از ابوالحسن صبا را كاملاً دريافت، زيرا بسيارى از اجرا هاى به جا مانده از بنان، رديف هاى صبا كه براى ويلون نوشته شده است، شنيده مى شود. بنان كار را با استاد وزيرى آغاز كرد، با تصنيف زيبايى در «راك ماهور» كه از شاهكار هاى موسيقى ما و از نظر اركستراسيون بسيار زيباست. بعد از وزيرى وى كار هنرى خود را با شادروان روح الله خالقى و با غزل «سالها دل طلب جام جم از ما مى كرد» از حافظ ادامه داد. اين اثر خود از كار هاى بسيار شايسته بنان است كه در سه گاه اجرا شده و در حقيقت بنان با صداى زيبايش جلوه خاصى به آثار وزيرى و خالقى بخشيده است. بنان در سال ???? خوانندگى راديو را آغاز كرد. در برنامه هاى راديو مربوط به همان سال آواز بنان با همراهى ساز هنرمندانى چون حسين سنجرى(تار) شنيده مى شد و تا سال هاى پيرامون???? با اركستر شماره يك راديو و اركستر گل هاى راديو همكارى داشت. با تأسيس برنامه گلها در نيمه اول دهه ???? توسط داود پيرنيا، بنان از پا هاى اصلى اين برنامه بود و در برنامه هاى بسيارى از قبيل «گل هاى جاويدان»، «گل هاى رنگارنگ»، «برگ سبز»، «يك شاخه گل» و... هنرش را نشان داد. در اين سالها كه اوج كار و شهرت بنان بود او ساخته هاى آهنگسازان بسيارى را اجرا كرد كه قبلاً ذكر آنها رفت. بنان همچنين در اركستر ملى به تدريس آواز مشغول بود. بنان در طول فعاليتش بيش از ??? تصنيف ضبط كرده است.(?) و در اين زمينه شاگردان زيادى را همچون احمد ابراهيمى، بيابانى و كاوه ديلمى تربيت كرد. هشتم اسفندماه ???? شامگاه هشتم اسفندماه ????به دليل ناراحتى هاى جسمى كليه و دستگاه گوارش چشم از جهان فروبست و در ميان خيل علاقه مندانى كه براى تشييع پيكرش آمده بودند در امامزاده طاهر كرج به خاك سپرده شد. فريدون مشيرى در سوگ استاد آواز ايران اين شعر را سرود: نغمه مى غلتيد، گفتى بر حرير آبشار شعر، گل مى ريخت نغز و دلپذير مخمل مهتاب بود اين طنين بال قو، پرنيان ؟ ناز؟ آواز؟ سراپا حال او؟ پانوشت ها: ?- مصرعى از ترانه «روز ازل» از آثار رهى معيرى كه مرتضى خان محجوبى روى آن آهنگ ساختند و استاد بنان براى نخستين بار آن را اجرا كردند و سپس استاد شجريان با فاصله ?? سال اجراى مجددى از آن داشتند. ?- به نقل از كتاب برگى از باغ نوشته ناصر مجرد ?- ايضا به نقل از كتاب برگى از باغ نوشته ناصر مجرد، ص ??? ?- وبلاگ گلهاى تازه