اماكن و آثار
قرن المنازل
قرن المنازل يكى از ميقاتهاى حج است. شناخت موقعيت جغرافيايى اين ميقات، هم از نظر تشابه اسمى، كه با برخى از مناطق حج دارد، و هم از نظر وضع كنونى و نامهاى محلّىِ جديدى كه بر خود گرفته، از اهميت شايانى برخوردار است. بحثى كه در زير مىخوانيد، ترجمه مقالهاى است تحليلى از آقاى دكتر عبدالهادى الفضلى در اين زمينه: «قَرْن»، با فتح قاف و سكون راء تلفظ مىشود. اما جوهرى آن را در «صحاح» با فتح قاف و راء (قَرَن) ضبط كرده و «فيروزآبادى» در «قاموس»، او را در مورد «فتح راء» متهم به اشتباه كرده است. ابن حجر در «فتحالبارى» مىگويد: صاحب صحاح آن را با فتح راء ضبط كرده اما در اين مورد وى را تخطئه كردهاند و «نَوَوى» در اين مورد مبالغه كرده و نقل نموده است كه اشتباه صاحب صحاح، مورد اتفاق است. در اين ميان [قاضى] «عياض» از «قابسى» قول سومى را نقل كرده و گفته است: «هر كس آن را با سكون راء ضبط كرده مقصودش كوهى است كه در آن منطقه واقع شده و هر كس با فتح راء دانسته مقصودش راه اين سرزمين است.» مؤيد اين نظريه اين است كه يكى از معانى واژه «قرن» كوه كوچك منفرد و تنها است. از اين جهت گاهى كوه كوچك تنها را، كه در محل ميقات معروف به «قرن المنازل» واقع شده به اين نام مىخواندهاند. به همين مناسبت قريه، و نيز وادىاى كه اين كوه در آنها واقع است، هر دو به اين نام بودهاند و در واقع «كلّ» به نام «جزء» ناميده شده است. به همين مناسبت است كه فيروزآبادى در قاموس مىگويد: «قرن، نام قريهاى در طائف، يا نام همه آن وادى است.» شايد جهت اضافه شدن «قرن» به «منازل» اين باشد كه آن، تنها كوهى است كه در منازل مسير طائف ـ مكه، كه از نخله يمانيه عبور مىكند، واقع شده است. در بسيارى از عبارات علما، از «قرن»، به اختصار و با حذف «منازل» ياد مىشود. نمونه آن در كتابهاى جغرافيا [ى قديم] مانند مناسك «حربى» و كتاب «صفةالجزيرة العربيه» همدانى و امثال اينها به چشم مىخورد. شايد اين اختصار و حذف مضاف اليه، به خاطر شهرت آن بوده و يا به اين علت بوده است كه قرن ـ به آن معنا كه گفتيم ـ در مسير و منازل ياد شده، منحصر به فرد است.موقعيت قرن المنازل
قرن المنازل يكى از منازل و مناطق سر راه حاجيان از طائف به سمت نخله يمانيه است. «حربى» در مناسك خود، درباره «راه طائف» مىگويد: «اين راه از عرفه شروع شده به كوهى به نام «كَرا» مىرسد كه مشرف به سنگلاخى به نام «هَدَه» است كه داراى علفزار فراوان است، و از هده به طائف منتهى مىشود. طائف راه ديگرى نيز دارد كه از منطقه «زَيْمَه» عبور مىكند و از «مُشاش» جدا شده به «قرن المنازل» مىرسد و آن محلى است كه پيامبر ـ ص ـ آن را ميقات اهل نجد معرفى كرد و فرمود: «اهل نجد از قرن محرم مىشوند.» اين راه از قرن المنازل به طائف منتهى مىشود... اين راه در سه روز، و راه اول در دو روز طى مىشود.» راههاى قديمى قرن المنازل
راههاى قديمى كه از قرن المنازل به مكه منتهى مىشده، سه راهِ ياد شده در زير بوده است: 1 ـ راه طائف:
اين راه با گذر از مليح(1) به ترتيب از قرن المنازل(2)، بوباة (بهيتاء)، وادى نخله يمانيه، قريه زَيْمَه، وادى سبوحه، وادى يَدَعان (جَدَعان)، شرائع (حنين) و جعرانه عبور مىكرد و به مكه مكرمه مىرسيد. در زمان ما اين راه كوتاهتر شده و از مناطق: طائف، حويه، سيل صغير، سيل كبير (قرنالمنازل)، زيمه، شرائع و جعرانه عبور مىكند تا به مكه مىرسد.2 ـ راه يمن:
راه يمن به قرن المنازل، دو راه ياد شده در زير است: الف ـ راه صنعا ـ صعده كه از طريق «ببيشه» و «وادى تربه» به قرن المنازل منتهى مىشده است. ب ـ راه حضر موت ـ نجران. اين راه با راه اول در قرن تثليث به هم رسيده با عبور از وادى تربه منتهى به قرن المنازل (سيل كبير) مىشده است.3 ـ راه يمامه (نجد):
اين راه از دو مسير ياد شده در زير بوده است: الف ـ راه جنوب يمامه، كه با گذر از وادى دواسر و افلاج، به راه يمامه متصل شده، به قرن المنازل (سيل كبير) مىرسيده است. ب ـ راه ميانه يمامه كه با گذر از مويه و عُشيره به راه طائف متصل شده، از طريق حويه، سيل صغير به سيل كبير (قرن المنازل) مىرسيده است. در زمان ما دو راه اصلى كه از طائف و رياض (نجد) به قرن المنازل منتهى مىشود به اين كيفيت است: طائف رياض حويه، سيل صغير، سيل كبير (قرنالمنازل)وضع كنونى قرن المنازل
امروز قرنالمنازل قريه كوچكى است كه «سيل» «سيل كبير» ناميده مىشود تا از قريه سيل صغير كه در مسير طائف يا رياض به مكه، قبل از سيل كبير قرار گرفته، مشخص شود. در اين قريه دو مسجد قديمى و يك مسجد نوساز وجود دارد كه براى احرام ساختهاند. اين قريه از راه رياض ـ مكه، حدود هشتاد كيلومتر تا مكه فاصله دارد به اين كيفيت كه راه رياض ـ مكه، در حويه، به سمت راست منحرف شده با عبور از طائف به سيل صغير و سپس به سيل كبير مىرسد. وادى سيل يا قرن، تا حدود وادى غديرين، نزديكىِ ارتفاعات هَدا كشيده مىشود كه در آنجا «وادى مَحْرَم» قرار دارد كه ـ به عقيده برخى، حدّ نهايى قرنالمنازل است، ولى بنابر مشهور، محاذى آن مىباشد. توضيح يك اشتباه در موقعيت قرن
در اين جا مناسب است به يك اشتباه كه در مورد قرن المنازل (ميقات اصلى) و محاذى آن؛ يعنى وادى مَحْرَم رخ داده و اين ميقات ـ به خاطر اشتراك لفظى ـ ، با برخى نقاط ديگر مشتبه شده، اشاره كنيم: اين اشتباه لغوى ابتدا از ناحيه «مطرزى» بوده و بعد، گروهى از فقها [بدون توجه] از او پيروى كردهاند. خلاصه مطلب بدين قرار است: واژه «قرن» در زبان عربى، از مصاديق لفظى است؛ يعنى در بيش از يك معنا به كار مىرود. به حسب آنچه در كتابهاى لغت و فرهنگنامههاى عربى آمده، اين واژه در سى معنا يا بيشتر به كار رفته است. يكى از معانى اين واژه، كه از آنها ياد شده، نام چند محل و موضع است كه برخى از آنها در منطقه حج و برخى ديگر در خارج از آن قرار دارد. خلط و اشتباهى كه به آن اشاره كرديم، در مورد تعيين و تشخيص محلهاى واقع در منطقه حج صورت گرفته است. خوب است نخست محلهايى را كه طبق نقل لغت نامههاى عربى در منطقه حج قرار دارند، بشناسيم و سپس با بررسى عبارتهاى لغتدانان، موارد خلط و اشتباه را روشن سازيم. محلهايى كه به اين نام، در منطقه حج قرار دارند، سه موضع ياد شده در زير هستند: 1 ـ كوه مشرف بر عرفات 2 ـ قريهاى در نزديكى طائف يا كل آن وادى 3 ـ قرن الثعالب اگر بخواهيم موقعيت جغرافيايى موضع اول را مشخص و معين كنيم، بايد توجه داشته باشيم كه از اين موضع در زبان عربى به اين صورت ياد شده است: «الجبل المطل أوالمشرف على عرفات» و مىدانيم كه اين دو ماده وقتى كه با «عَلى» متعدّى مىشوند؛ مانند: اشرف على المكان يا أطلّ على المكان، مفهوم مترادف مىيابند و معناى اشراف و نگاه به يك محل از نقطهاى بلند را مىدهند. بنابراين معناى جمله مزبور اين خواهد بود: «قرن كوهى است كه مشرف بر عرفات است و نگاه به آن دارد. پس اين كوه يا در كنار عرفات يا در نقطهاى نزديك آن قرار دارد و مىتوان از فراز آن، عرفات را مشاهد كرد. در اين باره حديثى است كه محل وقوف پيامبر اسلام ـ ص ـ را در عرفات، در روز عرفه مشخص مىكند. از اين حديث استفاده مىشود كه كوه مشرف بر عرفات، همان «جبل الرحمه» است كه در عرفات واقع است؛ زيرا اين كوه مصداق «قرن» است؛ يعنى كوهى است كوچك، منفرد و سياهرنگ. و در حديث نيز با اين ويژگيها از آن ياد شده است. «زبيدى» در «تاج العروس» مىگويد: چنانكه اصمعى گفته، قرن كوهى است مشرف بر عرفات. «ابن اثير» مىگويد: قرن كوه كوچكى است و حديثى كه مىگويد: پيامبر اسلام در روز عرفه در كنار قرن سياه وقوف كرد، به اين كوه تفسير شده است. «بلادى» در كتاب «معجم معالم الحجاز» مىگويد: اين كه اصمعى گفته است: «كوه مشرف بر عرفات»، همان جا است كه امروز به نام قرين، جبل الرحمه، و جبل عرفات مشهور است و در قديم، «اِلال» ناميده مىشد، و آن غير از قرن المنازل است كه ميقات اهل يمن محسوب مىشود. اما قريه يا وادىاى كه در نزديكى طائف قرار دارد، در ستون معانى متعددى است كه در كتاب «قاموس المحيط» براى واژه «قرن» برشمرده است. مؤلف اين كتاب ـ در شمارش معانى اين واژه ـ چنين مىگويد: «كوهى مشرف بر عرفات، داراى سنگ نرم و پاكيزه، ميقات مردم نجد كه قريهاى نزديك طائف يا نام همه آن وادى است.» زبيدى ـ در مقام شرح و توضيح سخن مؤلف قاموس ـ معناى اخير را با قرنالمنازل تطبيق مىدهد و مىگويد: قرن المنازل ميقات مردم نجد است كه در نزديكى طائف قرار دارد. اما قرن الثعالب نام دو محل است: 1 ـ قرن المنازل؛ يعنى نام دوم قرن المنازل معروف است. ابن اثير در «نهايه» مىگويد: «در حديث مربوط به معرّفى ميقاتها آمده است كه پيامبر اسلام قرن را ميقات اهل نجد قرار داد.» در روايتى ديگر آمده است كه قرنالمنازل نام محلى است كه مردم نجد در آن جا محرم مىشوند. بسيارى كه آگاهى ندارند، آن را با فتح «را» مىخوانند در حالى كه با سكون «را» صحيح است و قرن الثعالب نيز ناميده مىشود. «طريحى» در «مجمع البحرين» آورده: قرن، نام محلى است، و آن ميقات اهل نجد است كه قرن المنازل و قرن الثعالب نيز ناميده مىشود. 2 ـ كوه مشرف بر دامنه منا كه بين آن و بين مسجد منا (مسجد خَيْف) هزار و پانصد ذراع فاصله است. از كسانى كه از اين محل ياد كردهاند، فاضل هندى در كتاب «كشف اللثام» است، چنانكه نجفى [شيخ محمدحسن] در جواهر [الكلام] و [آيت اللّه] حكيم در كتاب مستمسك [العروة الوثقى] اين معنا را از وى نقل كردهاند. بلادى در «معجم معالم الحجاز» مىگويد: قرن الثعالب، تپه كوچكى در منا بوده كه از بين رفته است. اينك كه با توضيحات گذشته، با حدود و موقعيت محلهاى ياد شده آشنا شديم، تعبيرها و تعريفهاى لغتدانان را كه آميخته با اشتباه، و خلط در مورد اين محلها است، از نظر مىگذرانيم: «جوهرى» (ت 606 ه .) در «صحاح» مىگويد: قرن، نام محلى است و آن ميقات اهل نجد است. «ابن اثير» (ت 606 ه .) در «نهايه» مىگويد: در حديث مربوط به معرفى ميقاتها آمده است كه پيامبر اسلام ـ ص ـ قرن را ميقات اهل نجد قرار داد. و در روايت ديگر آمده است: قرن المنازل نام محلى است كه اهل نجد در آن جا محرم مىشوند. چنانكه ملاحظه مىشود، در اين دو تعريف جايى كه قرن در آن واقع شده، مشخص نشده است. اما «مطرزى» (ت 616 ه) ـ كه معاصر ابن اثير بوده ـ در كتاب «المغرَّب» مىنويسد: قرن، ميقات اهل نجد است كه كوه مشرف بر عرفات است. سپس مىافزايد: در صحاح با فتح «راء» ضبط شده كه درست به نظر نمىرسد. اين عبارت، به روشنى محل قرن المنازل را مشخص مىكند و آن را كوه مشرف بر عرفات مىداند. پس از مطرزى، «فيومى» نيز دچار اين اشتباه شده است. وى در «مصباح المنير» چنين گفته: قرن ـ با سكون راء ـ ميقات اهل نجد است كه كوهى مشرف بر عرفات است. قرن المنازل وقرنالثعالب نيزناميده مىشود.اين عبارت نيزدرتعيين محل قرنالمنازل روشن است. پس از مطرزى و فيومى، «فيروز آبادى» (ت 816 ه .) نيز از لغزش مصون نمانده است. وى در «قاموس» ـ در مقام شمارش موارد استعمال واژه قرن ـ سه معناى ياد شده در زير را بدين گونه معرفى مىكند: «كوه مشرف بر عرفات»، «سنگ نرم پاكيزه» و «ميقات اهل نجد» كه قريهاى است در طائف يا نام همه آن وادى است كه قريه در آن قرار دارد. اين عبارت هم به روشنى مىرساند كه «كوه مشرف بر عرفات» غير از «ميقات اهل نجد» است؛ زيرا ميقات به آن عطف شده و نيز معناى دوم (سنگ نرمِ پاكيزه) بين آن دو فاصله ايجاد كرده است. همچنين اين عبارت نشان مىدهد كه ميقات اهل نجد، قريه يا وادى است نه كوه. در اين جا يادآورى مىكنيم كه در عبارت مطرزى، اشتباه از حذف واو عطف ناشى شده است؛ زيرا خوب بود جمله «قرن، ميقات اهل نجد است كه كوه مشرف بر عرفات است»(3) را با ذكر واو عطف مىآورد و چنين مىگفت: «قرن، نام ميقات اهل نجد و نيز كوه مشرف بر عرفات است.»(4) البته ممكن است اين اشتباه از ناحيه ناسخ و هنگام استنساخ يا در چاپ رخ داده باشد و ممكن است از ناحيه خود مطرزى باشد؛ زيرا وى از لغتدانان محقق نبوده است. به نظر مىرسد كه فيومى خواسته است در مصباح، عبارت مطرزى را در «المغرب» كه بالاى صفحات آن نقل شده، تصحيح كند؛ زيرا به نظر وى، مقصود مطرزى يك معنا بوده نه دو معنا. از اين نظر گفته است: «القرن: ميقات اهل نجد و هو جبل مشرف على عرفات.» «قرن ميقات اهل نجد است و آن عبارت از كوه مشرف بر عرفات است.» بدين ترتيب او با افزودن ضمير منفصلِ «هو» بر عبارت مطرزى، چنين وانمود كرده است كه كوه مشرف بر عرفات، در واقع صفت ميقات اهل نجد است. فيومى با اين كار، گروهى از مؤلفان و شارحان مناسك را كه بعدها به اين دو كتاب مراجعه كردهاند، دچار اشتباه كرده است. از آن جمله حسين بن محمد سعيد بن عبدالغنى مكى حنفى در حاشيه خود بنام «ارشاد السارى الى مناسك الملاعلى القارى»، صفحه 55، قرن را چنين معرفى كرده است: «قريهاى است در نزديكى طائف.» در كتاب المغرب آمده است: «قرن، ميقات اهل نجد است كه كوهى مشرف بر عرفات است...» در المصباح نيز به همين گونه آمده است. در كتاب شرح المصابيح آمده است: «قرن، كوهى با سنگهاى پوك و نرم است. اين كوه همچون تخم مرغ، گرد و مدوّر، و مشرف بر عرفات است.» در كتاب البحر الرائق نيز از اين تعريف پيروى شده و چنين آمده است: «كوهى است مشرف بر عرفات». عين اين عبارت در شرح شيخ عبداللّه عفيف و شيخ عبدالرحمان مرشدى و شرح فرزندش، همچنين در شرح شيخ حنيف الدين مرشدى بر مناسك نيز، تكرار شده است». چنين اشتباهى را در كتاب «رياض» تأليف سيد طباطبايى نيز مشاهده مىكنيم. وى نوشته است: اين ميقات، قرن الثعالب و قرن (بدون اضافه) نيز ناميده مىشود و آن عبارت از كوهى است مشرف بر عرفات كه تا مكه دو منزل راه است. اين لغزش در كتاب «كشف اللثام»، تأليف فاضل هندى نيز به چشم مىخورد، شيخ محمد حسن نجفى در كتاب «جواهر» مىنويسد: در كشف اللثام آمده است: «قرن، كوهى مشرف بر عرفات، در فاصله دو منزلى مكه است». «مامقانى» نيز در كتاب «المناهج» مىگويد: «قرنالمنازل كوهى مشرف بر عرفات، در دو منزلى مكه است، و آن ميقات اهل طائف است». استاد شهيد ما «صدر» نيز در كتاب «الموجز» در شمارش ميقاتها مىنويسد: «...سوم: قرن المنازل است كه در كوه مشرف بر عرفات قرار دارد.» گويا معرفى اين ميقات به عنوان كوهى مشرف بر عرفات، گروهى را دچار حيرت و سرگردانى كرده است؛ زيرا در عرفات كوهى كه عنوان مشرف بر عرفات بر آن صدق كند، وجود ندارد؛ از اين رو آن را به «كوه كَرا» تفسير كردهاند چنانكه قاضى عيد در شرح المناسك مىگويد: «اين كوه در ميان مردم مكه و اهل اين منطقه «كَرا» ـ با فتح كاف و راء ـ ناميده مىشود. و آنچه در قاموس ذكر شده موافق سخن شارح ـ ره ـ مىباشد؛ زيرا در قاموس، در مقام شمارش معانى «قرن» آورده است: كوهى است مشرف بر عرفات و سنگ نرم و پك پاكيزه، ميقات اهل نجد و آن قريهاى است در نزديكى طائف و نام همه آن وادى است... عبارت شيخ قطبى در كتاب «منسك» نيز چنين است: «قرن كوهى است كه در آن قريههايى در نزديكى طائف هست و داراى كشتزارها و باغهايى است و ميوههاى آن به مكه حمل مىشود...» قاضى عيد سپس مىافزايد: نام قريه ياد شده «هدا» است... سخنان قاضى عيد از چند جهت قابل تأمل است: 1 ـ او با ملاحظه عبارت مطرزى و فيومى كه گفتهاند: «كوهى است مشرف بر عرفات» گمان كرده است اين عبارت صفت ميقات است، از اين رو خواسته است بين عبارت اين دو، و عبارت فيروزآبادى (درقاموس) سازگارى ايجاد كند تا نتيجه بگيرد كه ميقات عبارت از كوه مشرف بر عرفات است و به همين جهت واو عطف را از عبارت مزبور حذف كرده است زيرا اگر واو ذكر مىشد، استدلال ناقص مىگشت و نيز وجود واو عطف ثابت مىكرد كه ميقات، يكى ديگر از معانى قرن (غير از كوه مشرف بر عرفات) مىباشد. او از اين نكته غفلت كرده است كه در عبارت قاموس، قبلاً دو معنا براى قرن ذكر شده است كه عبارتند از: كوه مشرف بر عرفات و سنگ نرم پاكيزه. بنابراين اگر كلمه «ميقات» كه بعد از اين دو معنا ذكر شده، به ماقبلش ارتباط پيدا كند، معنا اين خواهد بود كه: «ميقات، عبارت است از سنگ نرم، نه كوه مشرف بر عرفات» و با اين ترتيب استدلال وى ناقص خواهد بود. جاداشت كه قاضى عيد متوجه اشتباه در عبارت مطرزى و فيومى مىشد و با توجه به آنچه در قاموس و تاج و كتابهاى لغت ديگر آمده، آنها را تصحيح مىكرد. 2 ـ هيچ كس احرام از قريه «هدا» واقع در كوه «كرا» را ـ از هر نقطه آن كه باشد ـ جايز نمىداند، بلكه همه فقها، احرام از محل معروف به «وادى مَحْرَم» را در آن قسمت كه در كنار طائف واقع شده است، واجب مىدانند. علت وجوب احرام از اين محل اين است كه وادى مَحْرَم در انتهاى قرن المنازل يا محاذى آن مىباشد در حالى كه احرام در هر نقطه از قريه سيل را كافى مىدانند. 3 ـ ميان كوه «كَرا» و وادى عرفات، وادى بزرگ كرا و نيز وادى نعمان قرار دارد، بنابراين نمىتوان گفت كه كوه «كرا» در عرفات واقع شده و بر آن مشرف است، بلكه چنانكه عيناً مشاهده مىشود، اين كوه، مشرف بر وادى بزرگ كرا است كه پس از مسافت طولانى، در حدود دهها كيلومتر، به وادى نعمان منتهى مىشود و وادى نعمان به عرفات متصل است. 4 ـ آنچه از عبارت كتابهاى لغت ـ كه مىنويسند: «قرن، كوهى است مشرف بر عرفات» ـ به روشنى استفاده مىشود، اين است كه كوهى كه بر عرفات مشرف است اسمش فقط «قرن» است و مضاف اليه «المنازل» يا «الثعالب» و امثال اينها ندارد. بنابراين تفسير آن به «قرن المنازل» نياز به دليل دارد. از اين گذشته قبلاً گفتيم كه مقصود از اين كوه، «جبل الرحمه» است. در پايان مناسب است دو نكته را يادآورى كنيم: 1 ـ چنانكه در بسيارى از كتابهاى لغت تصريح شده، قرن المنازل، گاهى قرن الثعالب نيز ناميده مىشود. 2 ـ محلى در دامنه «منا»، نزديكى مسجد خَيْف، قرن الثعالب ناميده مىشود.1 ـ كه امروزه «سيل صغير» ناميده مىشود. 2 ـ در اين زمان سيل كبيرش مىنامند. 3 ـ والقرن ميقات اهل نجد جبل مشرف على عرفات. 4 ـ والقرن ميقات اهل نجد و جبل مشرف على عرفات.