نقش ايرانيان در حرمين شريفين
نژاد ايرانى از دير زمان به عنوان نژادى پرجوش و تلاش، فرهنگ دوست و خدمتگزار شناخته شده و به اين صفات معروف است. از اين روست كه در عالم جاى خود را باز كرده و حضور فعالانه و مؤثرى داشتهاند. هرجا نامى از عمران و آبادانى و فن معمارى و هنرى به ميان آيد، خدمتگزاران و هنرمندان اين خطّه مىدرخشند. هرجا سخن از علم و دانش و پيشرفت فرهنگى باشد، ايرانيان مشعلداران آن هستند. و بالأخره هرجا آمارى از خدمات اجتماعى داده شود، نام ايرانيان در آن به چشم مىخورد. ناگفته نماند كه حضور اين مردم با فرهنگ و اصيل، در برخى مناطق؛ همانند حرمين شريفين و عتبات عاليات، بيشتر و جدّىتر بوده است. بديهى است كه دليل آن، چيزى جز عشق و علاقه به حرم امن الهى و تربت پاك و مقدس رسول اللّه ـ صلّى اللّه عليه وآله و سلّم ـ و محبت به أهل بيت عصمت و طهارت ـ عليهمالسلام ـ نبوده است. شواهد تاريخى بخوبى نشانگر آن است كه ايرانيان در زمانها و دورانهاى مختلف، نقش كليدى را در مكه مكرمه و مدينه منوره ايفا كردهاند؛ از امارت و حكمرانى بر شهر مكه گرفته تا تصدى پست قضاوت و فتوا و كرسى تدريس و خطابه وتعليم اطفال در مسجد الحرام. همچنين از تعمير مسجدالحرام و پوشش پرده كعبه و بازسازى ديگر مساجد اين ديار گرفته تا آبرسانى به مكه و عرفات و راهاندازى چشمهها و قناتها و خدمات پزشكى و طبابت و... كه اينها همه، نشانه مجد و عظمت نژاد اصيل و با كفايت ايرانى است. اينك بطور اختصار به نام و نام مشاغلى كه ايرانيان در مكه مكرمه عهدهدار آن بودهاند، اشاره مىنماييم: الف ـ ولايت و امارت مكه مكرمه
ولايت و حكمرانى شهر مكه يكى از مسائل مهم و پيچيده تاريخ حجاز است. همانگونه كه از كتب تاريخ برمىآيد، براى تصرف اين شهر، همواره جنگ و گريزهايى راه افتاده است. به همين جهت مكه گاهى به دست مصر و گاهى عراق و زمانى به دست يمن و... اداره مىشده است. همچنين گاهى علويان انقلابى و گاه مكّيان و غير آنان به اداره شهر مىپرداختند. و از ميان دهها نفرى كه قبل و بعد از اسلام بر مكه ولايت داشتهاند، گروهى از ايرانيان مىباشند كه از باب نمونه به نام چند نفر از آنان بسنده مىكنيم: 1ـ حسن بن سهل
از جمله كسانى كه از طرف مأمون بر ولايت مكه گماشته شد، حسن بن سهل(1) برادر فضل بن سهل بود. البته او مستقيما عهدهدار اين امر نبود، بلكه مأمون آنگاه كه در سال 198 هجرى برادرش امين را كشت، حسن بن سهل را بر ولايت آنچه كه طاهر بن حسين از كورالجبال و عراق و فارس و اهواز و حجاز و يمن فتح كرده بود، منصوب كرد.(2) 2ـ هيثم بن معاويه عتكى خراسانى
هيثم پس از بركنارى زياد از ولايت مكه، در سال 141 هجرى، حكمرانى اين شهر مقدس و طائف را عهدهدار شد و حكومتش تا سال 143 هجرى ادامه يافت.(3) 3ـ محمد طغج
در زمان مستكفى عباسى، جماعتى بر مكه ولايت داشتند كه از جمله محمد بن طغج معروف به اخشيد صاحب مصر و دو فرزندش ابوالقاسم انجور؛ يعنى محمود و ابوالحسن على بودند.(4) شهيد مطهرى نام اين سه نفر را جزو خراسانيانى ثبت مىكند كه در مصر و آفريقاى شمالى حكومت مىكردهاند.(5) ب ـ رياست علمى و مذهبى مكه مكرمه
مكه مكرمه تاكنون شخصيتهاى علمىِ بزرگ و نامدارى را به خود ديده است. از آنجا كه برخى از آنان عالى مقام و بزرگوار بودهاند به آنها لقب «شيخ مكه»، «شيخ الحرم» و «امام الحرمين» داده شده است. از جمله تعدادى از ايرانيان مىباشند كه بدين لقب مشهور گشتهاند: 1ـ عمر بن عبدالمجيد ميانشى
تقىالدين مكى دربارهاش مىنويسد: «نزيل مكة و شيخها و خطيبها...» منصور بن سليم از او با عنوان «فقيه» ياد كرده و گويد: در مصر و مكه حديث گفت و خطيب آنجا شد، او عالمى پرهيزكار و فرد موثقى بود.(6) 2ـ محمد بن ابراهيم بن منذر
شيخ حرم شريف ابوبكر نيسابورى، فقيه و مجتهد و حافظ در سال سيصد و نه يا ده در مكه وفات يافت.(7) 3ـ محمد بن ابراهيم بن يوسف نيشابورى
در مكه اقامت گزيده و شيخ حرم شد و در سال 348 هجرى وفات يافت.(8) 4ـ عبدالجبار اصفهانى
ابو موسى مدينى از او روايت كرده و دربارهاش مىگويد: سالها شيخالحرم بوده، و در سال پانصد و بيست و يك، در مكه مكرمه وفات يافت.(9) 5ـ سعيد بن منصور
ذهبى مىنويسد: سعيد بن منصور؛ حافظ، امام، شيخالحرم ابو عثمان خراسانى.(10) 6ـ سعد بن على بن محمد زنجانى
ابو سعد سمعانى مىنويسد: (وى) مجاور مكه مكرمه گرديد و شيخالحرم شد. او صاحب كرامات و آيات بود و هرگاه وارد مسجدالحرام مىگرديد، مردم طواف را رها كرده و دست او را بيش از حجرالأسود مىبوسيدند!(11) ج ـ قضاوت در حرمين شريفين
نام تعدادى از ايرانيان در كتب و تراجم مشاهير مكه و مدينه به چشم مىخورد كه به عنوان قاضى حرمين و يا قاضى شهر مكه ذكر گرديدهاند، كه برخى از بروجرد و برخى ديگر از نيشابور و يا نهاوند مىباشند:ا را عهدهدار شد.(12) 3ـ عبدالملك بن أبى مسلم بن أبى نصر نهاوندى قاضى مكه...(13)
د ـ حديث و روايت در مكه مكرمه
در حرمين شريفين محدّث و راوى بىشمارى بوده كه تعداد قابل توجهى از آنان ايرانى بودهاند. درباره برخى از آنها تصريح شده است كه در مكه حديث مىگفتهاند و در مورد برخى ديگر تصريح نشده است. گرچه بزرگان اهل حديث و اصحاب سنن و صحاح از آنها روايت كرده و حديث نقل نمودهاند. درباره اينان، تعابير زيبايى شده؛ از قبيل فقيه، مجتهد، حافظ، شيخالحرم، بارع، صالح، قاضى، زاهد، ثقه، امام، محدّث، خطيب و... . و چون تعداد اينان زياد است، فقط به ذكر نام و سال وفاتشان بسنده مىكنيم: 1ـ محمد بن احمد بن ابى بكر خراسانى، متوفاى 542 هجرى.(14) 2ـ محمد بن ابراهيم بن منذر نيشابورى، متوفاى 309 يا 310 هجرى.(15) 3ـ محمد بن احمد بن عبداللّه بن محمد قاشانى، متوفاى 371 هجرى.(16) 4ـ محمد بن احمد بن محمد قزوينى صوفى، متوفاى 811 هجرى.(17) 5ـ محمد بن ابراهيم بن فخار اصبهانى، متوفاى 499 هجرى.(18) 6ـ عبدالجبار اصبهانى، متوفاى 521 هجرى.(19) 7ـ عبدالرحمن بن عبدالصمد نيسابورى، متوفاى 549 هجرى.(20) 8ـ محمد بن مقاتل كسائى مروزى، متوفاى 226 هجرى.(21) 9ـ سلمة بن شبيب نيسابورى، متوفاى 246 هجرى.(22) 10ـ سعد بن على بن محمد زنجانى، متوفاى 471 هجرى.(23) 11ـ سعيد بن منصور بن شعبه خراسانى، متوفاى 227 هجرى.(24) 12ـ شعيب بن حرب مدائنى خراسانى، متوفاى 197 هجرى.(25) 13ـ اقبال بن عبداللّه حبشى قزوينى.(26) 14ـ خضر بن حسن بن محمود ثابتى اصفهانى، متوفاى 743 هجرى.(27) 15ـ داود بن عجلان مكى خراسانى.(28) 16ـ سعد بن عبداللّه اسفراينى، متوفاى 786 هجرى.(29) 17ـ محمد بن هبةاللّه ابو نصر شيرازى، متوفاى 495 هجرى.(30) 18ـ احمد بن اقبال قزوينى.(31) 19ـ احمد بن حمدوية بن موسى نيسابورى، متوفاى 315.(32) 20ـ ابراهيم بن حسين شيرازى.(33) 21ـ ابراهيم بن طهمان بن سعيد خراسانى، متوفاى 163 هجرى.(34) 22ـ عبدالمجيد بن عبدالعزيز مروزى، متوفاى 206 هجرى.(35) 23ـ عبدالمحسن بن ابى العميد ابهرى، متوفاى 624 هجرى.(36) 24ـ عمر بن عبدالمجيد ميانشى، متوفاى 581 هجرى.(37) 25ـ هدية بن الوهاب مروزى، متوفاى 241 هجرى.(38) 26ـ يوسف بن ماهك بن بهزاد فارسى، متوفاى 113 هجرى.(39) 27ـ صالح بن محمد اصبهانى متوفاى 757 هجرى.(40) ه ـ مقام «استادى قراءت» در مكه مكرمه
برخى از ايرانيان مجاور در مكه مكرمه افتخار عنوان «مُقرئ»(41) بودن را پيدا كردند؛ بطورى كه با عنوان «مُقرئ أهل مكه» مشهور و معروف شدند. بلكه دو تن از آنان، بالاترين سمت را در مقامِ استادى قراءت، كسب كردند؛ تا آنجا كه از قرّاء سبعه شده و شهرت جهانى يافتند. آنان عبارتند از: 1ـ ابن كثير مكّي
ابو معبد عبداللّه بن عمرو بن عبداللّه بن زادان فيروزان بن هرمز مكى دارى... ابو معبد عطار دارى فارسىالأصل. گويند وى از آن گروه ايرانيان بود كه خسرو ايران آنان را براى فتح حبشه، با كشتيهايى به يمن گسيل داشت... ابو عمرو علا گفته است كه من قرآن را نزد ابن كثير و مجاهد ختم كردم. ابن كثير به زبان عربى بيش از مجاهد تسلط داشت و تا هنگام وفات، امام قاريان مكه بود.(42) 2 ـ نافع
ابو عبداللّه نافع بن أبى نعيم مدنى، مكنى به «ابو رُويم» مىباشد. طبق روايت اصمعى و نيز حافظ ابى نعيم (در تاريخ اصفهان) و ابن نديم، نافع اصفهانى الأصل بود و در مدينه مىزيست و در همانجا به سال 176 يا 196 هجرى قمرى درگذشت. ابن جزرى مىنويسد: نافع يكى از قرّاء سبعه و عالمى نامآور و ثقه و صالح و از اهالى اصفهان مىباشد و قراءت را از جماعتى كه به هفتاد نفر مىرسد فرا گرفته است.(43) 3 ـ احمد بن اقبال قزوينى مكّى
وى بهمراه پدر سالها در مكه اقامت گزيد و جمعى از فضلاى وقت؛ همانند ابنِ عساكر و ابن خليل و دلاصى را درك كرد. دربارهاش گفته شده كه همانند او كم ديده شده كه بر اقراء آنهمه صبر و حوصله از خود نشان داده باشد.(44) 4 ـ احمد الشريف خراسانى
سخاوى پس از اعطاى لقب «مقرىء» به احمد شريف خراسانى، مىگويد: «كان دينا خيرا مقرئا مقيما برباط الشيرازى....»(45) 5 ـ ابو عبداللّه كازرينى
محمد بن حسين بن محمد بن آذر بن بهرام فارسى ابو عبداللّه كازرينى مقرىء اهل مكه.(46) 6 ـ احمد بن محمد بن عبداللّه فارسى، مقرىء مكه.(47)
7ـ صالح بن محمود اصبهانى
يكى از مقرئين به قراءات سبع و مدرسين در مسجدالحرام بوده است.(48) 8ـ معروف بن مشكان
معروف به ابوالوليد مكّى، قارى أهل مكه.. صاحب مغنى در قراءات مىنويسد: (نامبرده) مولاى عامر بن نفيل كندى، و از خطّه فارس است كه كسرى آنها را در كشتى فرستاد، تا حبشيان را از يمن طرد كنند.(49) و ـ امامت در مسجدالحرام
پيش از اين در مسجدالحرام امامهاى متعددى وجود داشته است، بلكه بايد گفت كه هر مذهبى براى خود امامى راتب داشت.(50) و ما در اينجا ـ هرچند كه جستجوى كامل نكردهايم امّا ـ نام سه نفر از ايرانيان را كه سالها امامت مقام ابراهيم را عهدهدار بودهاند مىآوريم: 1 ـ زاهر بن رستم اصبهانى
تقىالدين مكى دربارهاش مىنويسد: (وى) اصفهانىالأصل بوده و در بغداد متولد گرديده است. سالهاى زيادى امامت مقام ابراهيم را عهدهدار بود تا اين كه از امامت عاجز شده و ملازم منزل خود گرديد.(51) 2 ـ عبدالمحسن بن أبى العميد أبهرى
وى به عنوان امام راتب در مقام ابراهيم بود، تا اين كه وفات يافت.(52) 3 ـ عبدالملك بن أبى مسلم نهاوندى
او نيز به عنوان امام مقام ابراهيم تعيين شده بود.(53) ز ـ تدريس در مكه و مسجدالحرام
از جمله مناصب و مشاغلى كه ايرانيان مجاور در مكه مكرمه، بدان اشتغال داشتند، تدريس در مدارس مكه بوده و بلكه برخى از آنان كار تدريس در مسجدالحرام را نيز به عهده داشتهاند. تقىالدين مكى به نام سه تن از آنان اشاره مىكند:1 ـ عبدالرحمن بن عبدالصمد نيسابورى
وى معروف به ابوالقاسم اكّاف، از اهالى نيشابور بوده و فقه را از ابو نصر بن ابىالقاسم قشيرى گرفته است... و مختصرِ ابو محمد جوينى را در مكه تدريس مىكرد. او در سال 549 وفات يافت.(54) 2 ـ صالح بن محمود كرومى اصبهانى
او يكى از مقرئين به قراءات هفتگانه و مدرّس در حرم شريف بوده... كه در سال 757 در مكه وفات يافت و در قبرستان معلاة دفن گرديد.(55) 3 ـ حسن بن على بن محمود نهاوندى (نجيبالدين حنفى)
ميورقى از عبدالمحسن بن على... نقل مىكند كه: امروز (666 هجرى) نجيبالدين حنفى، مدرس حنفىها در مكه مكرمه مىباشد.(56) ح ـ اذان در مسجدالحرام
از آنجا كه عدهاى از ايرانيان علاقه خاصى به اذان گفتن در مسجدالحرام را داشتهاند، برخى از آنان از طرف شيوخ حرم، به عنوان رئيس اذانگويان و برخى به عنوان مؤذن در مسجدالحرام تعيين گرديدهاند. بعد از كمى دقت و مرورى گذرا بر حالات اين افراد، به نتيجه مىرسيم كه همه آنها از اهالى كازرون مىباشند. تقىالدين مكى به نام و شرح حال هر يك از آنان اشاره كرده و ما از باب اختصار فقط به ذكر نامشان اكتفا مىكنيم: 28ـ عبداللّه بن على بن محمد بن عبدالسلام بن ابى المعالى كازرونى.(57) 29ـ عبداللّه بن على بن عبداللّه كازرونى.(58) 30ـ ذاكر بن عبدالمؤمن بن أبى المعالى كازرونى.(59) 31ـ احمد بن عبدالسلام كازرونى.(60) 32ـاحمد بن على بن محمد كازرونى.(61) 33ـ محمد بن عبداللّه بن على كازرونى.(62) 34ـ محمد بن عبدالسلام بن ابى المعالى كازرونى.(63) 35ـ محمد بن على بن عبداللّه بن على كازرونى.(64) 36ـ عبدالسلام بن ابى المعالى كازرونى.(65) 37ـ عبداللطيف بن محمد بن حسين كازرونى.(66) 38ـ على بن عبداللّه بن على بن محمد كازرونى.(67) 39ـ عبدالمؤمن كازرونى.(68) 40ـ على بن محمد بن عبدالسلام كازرونى.(69) 41ـ احمد بن عبداللّه بن قاسم بن نافع بن ابى بزه، كه به بشاربزى نامبردار و مكنى به ابوالحسن بوده است. وى مؤذن مسجدالحرام بوده و اصلاً ايرانى و از مردم همدان مىباشد.(70) ط ـ خدمت در حرمين شريفين
ايرانيان اين افتخار را دارند كه خدمات و كمكهاى فراوانى را بخصوص به حرم امن الهى و مردم آن ديار انجام دادهاند كه گوشهاى از آن خدمات در تاريخ به ثبت رسيده است: *خدمات اجتماعى
1ـ تعمير مسجدالحرام
ابراهيم بن محمد بن على فارسى استرآبادى از جمله كسانى بود كه در سال 466 به مكه مشرف شد و خدمات چشمگيرى را در مكه بخصوص در مسجدالحرام انجام داد. و براساس نقل صاحب مرآةالحرمين، وى مواضعى از مسجدالحرام را كه ويران شده بود، با صرف مبلغ سىهزار دينار تعمير كرد.(71) 2ـ تعمير و بازسازى حجر اسماعيل
محمد بن على اصبهانى وزير؛ از جمله كسانى بود كه حجر اسماعيل را بازسازى و تجديد ساختمان كرد.(72) 3ـ تعويض ناودان كعبه
از جمله خدمات شيخ ابوالقاسم رامشت فارسى كه از اعيان و تجار ايرانى به شمار مىرفت، تغيير ناودان كعبه بود كه در سال 537 پس از مرگش توسط خادم او نصب گرديد.(73) 4ـ بازسازى خانه خدا
در سال هزار و سيصد و نه سيل داخل مسجدالحرام و كعبه معظمه شد كه آب به اندازه قامتِ انسان بالا آمد. در اين جريان، تقريبا دو سوّم كعبه از طرف ناودان ويران گرديد. در اين برهه از زمان تنها كسى كه خود را آماده تعمير كعبه نمود؛ سيد ما؛ زينالعابدين كاشانى، از شاگردان محمد امين استرآبادى و از مجاورين بيتاللّه الحرام بود.(74) 5ـ پوشاندن كعبه معظمه
در سال 466 هجرى ابراهيم بن محمد بن على فارسى استرآبادى، به هنگام تشرّف به مكه مكرمه، ملاحظه كرد كه سالهاست خانه خدا پوشش و پرده ندارد، پس كعبه را از پارچه سفيدى كه بافت هند بود، پوشانيد.(75) همچنين رامشت بن حسين فارسى، كه از اعيان و تجار ايرانى بود، در سال 502 هجرى قمرى كعبه را پرده پوشانيد، و اين زمانى بود كه پرده از طرف خليفه، به خاطر جنگى كه با پادشاه سلجوقى داشت، نرسيد. قيمت اين پرده هيجدههزار مثقال مصرى بود.(76) 6ـ بازسازى مساجد مكه مكرمه
از جمله مساجدى كه در مكه مكرمه، به دست ايرانيان بازسازى شد؛ مسجد تنعيم، خَيْف و مسجد جبلالرحمه مىباشد. ابراهيم بن محمد بن على فارسى استرآبادى، مسجدى را كه عايشه در تنعيم از آنجا احرام بست بازسازى و تجديد ساختمان كرد.(77) و محمد بن على اصفهانى وزير، مسجد خَيْف را در منا و همچنين مسجدى را كه برفراز جبلالرحمه در عرفات است بازسازى كرد.(78) 7ـ وقف خانه براى فقراى مجاور
وقف خانه و رباط در اطراف مسجدالحرام، براى فقرا و مستمندان مجاور خانه خدا، يكى ديگر از خدماتى است كه عدهاى از ايرانيان عهدهدار آن بودهاند كه برخى از آن خانهها در قسمت صفا و برخى ديگر نزديك باب الحزوره و يا در كوچه حجر بوده است. يكى از اين خانهها را شاه شجاع بن محمد بن مظفر يزدى پادشاه فارس(79) و دوّمين آن را رامشت بن حسين بن شيرويه فارسى معروف به «رباط رامشت»(80) و سومين خانه را ابراهيم بن محمد اصفهانى(81) وقف كردند. 8ـ وقف املاك در عرفات
خدمت ارزنده ديگرى كه ايرانيان به ميهمانان خدا و زائران بيتاللّهالحرام كردهاند، وقف حدود پنجاه مورد ملك در عرفات است كه توسّط عبدالسلام بن ابى المعالى كازرونى انجام پذيرفت.(82) 9ـ ايجاد استراحتگاههاى موقت در بين راه
عبدالعزيز بن على بن عثمان بن محمد اصفهانى معروف عجمى كه يكى از تجار مكه مكرمه بوده، اموال و زمينهاى زيادى در مكه و وادى «مر» و «هده» بدست آورد و در هده جايگاهى را براى استراحت موقت زائرانى كه پياده به طرف خانه خدا مىرفتند ساخت و وقف نمود.(83) 10ـ راهاندازى چشمه بازان
چشمه بازان به همت يكى از مشايخ عجمِ مجاور مكه مكرمه؛ بنام دانيال بن على بن سليمان بن محمود لرستانى كردى راهاندازى شد. وى تلاش زيادى براى ايجاد اين چشمه كرد و سفرهايى بدين منظور به مصر و عراق نمود تا نظر صوبان نائبالعراقين را براى شركت در اين كار جلب كند. سرانجام به كمك او چشمه را در سال 726 هجرى جارى ساخت.(84) تقىالدين مكى راهاندازى چشمه بازان را به خليفة بن محمود كيلانى نسبت داده است.(85). 11ـ آبرسانى به صحراى عرفات
از كارهاى عظيمى كه محمد بن على اصفهانى در مكه مكرمه انجام داد اين بود كه جهت رفاه حال زائران خانه خدا، آب را به عرفات رساند. تقىالدين مكى در شرح حال محمد بن على اصفهانى مىنويسد: «و أجرى الماءَ إلى عرفات... و كان يعطى أهل مكة كل سنة مالاً عظيما ليجروا الماء إلى عرفات.»(86) «آب را به عرفات برد.. در حالى كه اهل مكه همه سال مخارج زيادى را براى رساندن آب به عرفات متحمل مىشدند.» 12ـ احداث ديوار براى شهر مدينه
از آنجا كه مردم مدينه ساليان درازى از حملات و غارتگرى اعراب به تنگ آمده بودند، محمد بن على اصفهانى با احداث ديوارى در اطراف اين شهر، مردم آن سامان را از نگرانى بيرون آورد. همچنين تقىالدين مكى مىنويسد: «و بنى على مدينة رسول اللّه ـ صلّى اللّه عليه و سلم ـ سورا و كان الأعراب تنهبها و تغير عليها فكان الخطيب يقول علىالمنبر: اللهم صن حرم من صان حرم نبيك ـ صلّى اللّه عليه و سلّم ـ و هو محمد بن على الإصبهانى...»(87) «در اطراف شهر پيامبر خدا ـ ص ـ ديوارى احداث كرد؛ زيرا اعراب اطراف مدينه هميشه به شهر حمله كرده و اموال مردم را غارت مىكردند و ـ خطيب به عنوان تقدير از اين عمل ـ بر منبر مىگفت: خدايا! حرم كسى را كه حرم پيامبر تو را مصون كرد مصون بدار، و منظورش محمد بن على اصفهانى بود...» *خدمات فرهنگى
ايرانيان علاوه بر خدمات علمى؛ از قبيل حديث و روايت و تدريس در مسجدالحرام، خدمات فرهنگى ديگرى نيز در حرمين شريفين ارائه كردهاند كه به چند نمونه از آن اشاره مىكنيم: 1ـ تأديب و تعليم كودكان در مسجدالحرام
دو تن از ايرانيانى كه اين خدمت را نسبت به كودكان مكه مكرمه انجام دادهاند عبارتند از: 1ـ محمد بن اسماعيل بن حسين شيرازى، كه مدتى عهدهدار تعليم و تأديب كودكان در مسجدالحرام، زير گلدسته باب العمره بوده است.(88) 2ـ مؤمن بن محمد كازرونى مكى، كه او نيز مؤدب اطفال در حرم شريف بوده است.(89) 2ـ وقف كتابهاى نفيس و گرانبها
شاه شجاع بن محمد بن مظفر يزدى؛ سلطان خطه فارس.. در حرم مدنى آثارى از خود به يادگار گذاشت... از جمله آنها: كتابخانهاى است كه مشتمل بر بهترين كتابها و گرانبهاترين آنها مىباشد..(90) 3ـ تأليف كتاب
از ايرانيان معروف و مشهور در مكه مكرمه، بيشترين وقت خود را صرف تأليف كتاب كرده و از اين راه خدمتى به اسلام نمودند. اينك نام دو تن از كسانى را كه موفق به اين كار شدند مىآوريم: 1ـ شيخ مجدالدين فيروزآبادى
سباعى در تاريخ مكه مىنويسد: «و قد ألّف كتابه القاموس فى منزله بمكة بجوار الصفا..»(91) شيخ مجدالدين فيروزآبادى صاحب قاموس، كتاب خود را در منزلش، در مكه نزديك صفا تأليف نمود كه خود صاحب قاموس اين مطلب را در آخر كتابش يادآورى كرده است.(92) 2ـ محمد امين استرآبادى
ميرزا محمد امين استرآبادى كه از علماى اخبارى است، كتاب خود «الفوائد المدنيّه» را هنگامى كه مجاور قبر پيامبر اسلام ـ ص ـ بود، تأليف نمود.(93) *خدمات هنرى
سباعى مىنويسد: شيخ عيسى كه اصل او از شيراز است، معروف به زيبايى خط مىباشد، و تمام آن خطوط و نقش و نگارهايى كه در زمانش، در مسجد، نوشته شده، همهاش را او نوشته است.(94) *خدمات پزشكى
از بين ايرانيان مجاور در مكه مكرمه، نام دو تن در تاريخ ثبت گرديده است كه خدمات شايستهاى را به مردم مكه؛ از نظر طبابت و برطرف كردن نيازهاى دارويى و معالجه ديگر بيماريهاى مردم؛ از قبيل شكستهبندى و غيره انجام دادهاند: 1ـ محمد بن اسحاق شيرازى معروف به غياثالدين ابرقوهى، كه تقىالدين مكى در شرح حال او مىنويسد: «و كان له معرفة بالطب و له فيه تأليف حَسَن و انتفع بهالناس فى ذلك كثيرا بمكة و كان يحسن اليهم فيما يحتاجونه من الأدويه و غير ذلك.»(95) «او (غياث الدين ابرقوهى) داراى شناخت و معرفت در طب بود و در اين زمينه كتابى تأليف نمود كه مردم مكه از آن بهرههاى فراوان بردند. او كمك دارويى زيادى به مردم نمود.» 2ـ محمد بن عبداللّه بن على كازرونى، كه نامبرده نيز عهدهدار شغل شكستهبندى در مكه مكرمه بود.(96) اين بود نمونهاى از صدها خدمت و شغلى كه ايرانيان در حرمين شريفين داشتهاند. ناگفته نماند كه ما در صدد جستجوى كامل در اين زمينه نبوديم. بديهى است كه ايرانيان افتخار خدمت به حرمين شريفين، بيش از آنچه گفته شد داشتهاند. كه در صورت تمايل مىتوانيد به كتب مربوط و تاريخ و رجال مكه مراجعه نماييد. 1 ـ مرآة الحرمين، ج 1، ص 358. 2 ـ شفاءالغرام، ج 2، ص 184؛ الكامل فىالتاريخ، ج 5، ص 413. 3 ـ همان، ج2، ص 177؛ العقدالثمين، ج 4، ص 454. 4 ـ العقدالثمين، ج1، ص 170؛ مرآةالحرمين، ج1، ص 359. 5 ـ خدمات متقابل ايران و اسلام، ص 397. 6 ـ العقدالثمين، ج 6، ص 334؛ سير اعلام النبلاء، ج 2، ص 157. 7 ـ سير اعلام النبلاء، ج 14، ص 490. 8 ـ تذكرة الحفاظ، ج3، ص 782. 9 ـ العقدالثمين، ج 5، ص 324. 10 ـ سير اعلام النبلاء، ج 10، ص 586. 11 ـ تذكرة الحفاظ، ج3، ص 1174. 12 ـ العقدالثمين، ج 5، ص 59. 13 ـ همان، ج 5، ص 516. 14 ـ همان، ج 1، ص 288. 15 ـ سير اعلام النبلاء، ج 14، ص 490. 16 ـ العقدالثمين، ج 1، ص 298 ـ 297. 17 ـ همان، ج 1، ص 386. 18 ـ همان، ج 1، ص 405. 19 ـ همان، ج 5، ص 324. 20 ـ همان، ج 5، ص 363. 21 ـ همان، ج 2، ص 362. 22 ـ سير اعلام النبلاء، ج 12، ص 256. 23 ـ همان، ج 18، ص 385. 24 ـ العقد الثمين، ج 4، ص 586؛ سير اعلامالنبلاء، ج 10، ص 586. 25 ـ تهذيب التهذيب، ج 4، ص 306. 26 ـ العقد الثمين، ج 3، ص 325. 27 ـ همان، ج 4، ص 314. 28 ـ تهذيب التهذيب، ج 3، ص 167. 29 ـ العقد الثمين، ج 4، ص 531. 30 ـ سير اعلام النبلاء، ج 19، ص 196. 31 ـ العقد الثمين، ج 3، ص 18. 32 ـ همان، ج 3، ص 36. 33 ـ همان، ج 3، ص 211. 34 ـ سير اعلام النبلاء، ج 7، ص 378؛ طبقات الحفاظ ، ص 96. 35 ـ العقد الثمين، ج 5، ص 492. 36 ـ سير اعلام النبلاء، ج 22، ص 259. 37 ـ العقد الثمين، ج 6، ص 334. 38 ـ همان، ج 7، ص 367. 39 ـ سير اعلام النبلاء، ج 5، ص 68. 40 ـ العقد الثمين، ج 5، 29. 41 ـ مقرء كسى است كه از استاد خود قراءات مختلف را ياد گرفته و آن را در اختيار ديگران قراردهد . ر.ك: چهارده روايت در قراءت قرآن مجيد، ص 12. 42 ـ چهارده روايت در قراءت قرآن مجيد، ص 18. 43 ـ همان، ص 15. 44 ـ العقد الثمين، ج 3، ص 18. 45 ـ التحفة اللطيفه، ج 1، ص 280. 46 ـ العقد الثمين، ج 2، ص 6. 47 ـ سير اعلام النبلاء، ج 12، ص 50. 48 ـ العقد الثمين، ج 5، ص 29. 49 ـ همان، ج 7، ص 242. 50 ـ جهت تحقيق بيشتر به كتاب تاريخ مكه، ج 1، ص 332 مراجعه شود. 51 ـ العقد الثمين، ج 4، ص 426؛ سير اعلام النبلاء، ج 22، ص 17. 52 ـ سير اعلام النبلاء، ج 22، ص 259. 53 ـ العقد الثمين، ج 5، ص 516. 54 ـ همان، ج 5، ص 363. 55 ـ همان، ج 5، ص 29. 56 ـ همان، ج 4، ص 165. 57 ـ همان، ج 5، 213. 58 ـ همان، ج 5، ص 212. 59 ـ همان، ج 4، ص 362. 60 ـ همان، ج 3، ص 81. 61 ـ همان، ج 3، ص 108. 62 ـ همان، ج 2، ص 69. 63 ـ همان، ج 2، ص 121. 64 ـ همان، ج 2، ص 156. 65 ـ همان، ج 5، ص 431. 66 ـ همان، ج 5، ص 488. 67 ـ همان، ج 6، ص 183. 68 ـ همان، ج 6، ص 203. 69 ـ العقد الثمين، ج 6، ص 233. 70 ـ چهارده روايت در قرائت قرآن مجيد، ص 18. 71 ـ مرآة الحرمين، ج 1، ص 283؛ العقد الثمين، ج 3، ص 261. 72 ـ العقد الثمين، ج 2، ص 212. 73 ـ مرآة الحرمين، ج 1، ص 375. 74 ـ روضات الجنات، ج 4، ص 271. 75 ـ تاريخ مكه، ج 1، ص 220. 76 ـ العقد الثمين، ج 4، ص 386؛ تاريخ مكه، ج 1، ص 219؛ مرآة الحرمين، ج 1، ص 283. 77 ـ همان، ج 3، ص 261. 78 ـ همان، ج 2، ص 212. 79 ـ التحفة اللطيفه، ج 2، ص 210. 80 ـ العقد الثمين، ج 4، ص 385؛ تاريخ مكه، ج 1، ص 219. 81 ـ همان، ج 3، 239. 82 ـ همان، ج 4، ص 431. 83 ـ همان، ج 5، ص 454. 84 ـ همان، ج 4، ص 343. 85 ـ همان، ج 4، ص 320. 86 ـ همان، ج 2، ص 212. 87 ـ همان. 88 ـ همان، ج 1، ص 413. 89 ـ همان، ج 7، ص 314. 90 ـ التحفة اللطيفه، ج 2، ص 209. 91 ـ تاريخ مكه، ج 1، ص 327. 92 ـ القاموس المحيط ، ج 4، ص 418. 93 ـ اعيان الشيعه، ج 9، ص 137. 94 ـ تاريخ مكه، ج 2، ص 467. 95 ـ العقد الثمين، ج 1، ص 409. 96 ـ همان، ج 2، ص 69.