شعر عرفاني و جاي خالي آن در حوزه ادبيات، به ويژه شعر معاصر از جمله مباحثي است که در سالهاي اخير ذهن بسياري از دوستداران و علاقمندان به اين نوع ادبي را به خود جلب کرده است . آنچه مي خوانيد بخش دوم جمع بندي اظهار نظرات صاحبنظران ادبي در اين زمينه است .
عرفان را بايد در ادبيات کلاسيک جستجو کرد
محمود معتقدي - شاعر گفت : عرفان را بايد در ادبيات کلاسيک جستجو کرد، زيرا شاعر امروز در پي فضاهاي اينجا و اکنون و انسان مدرن و فضاهاي پسامدرن است،فضاهايي که مربوط به عرفان و نگرش عرفاني و جايگاه آن در شعر فارسي است به موقعيت تاريخي هر دوره باز مي گردد . اين شاعرمعاصر در گفتگو با خبرنگار مهر ، با بيان اين مطلب افزود : عرفان ريشه در فضاي فرهنگي ايران و آئيني ما دارد و طبيعي است که شاعر امروز نه فرصت تفکر در اين راه را دارد و نه با آن متن هاي ديروزي مرتبط است . محمود معتقدي ياد آور شد : اگر عرفان در دوره ما هم وجود داشته باشد ، کمرنگ است ، زيرا شاعر امروز درپي عرفان نيست و درپي نگرش ها و فرم ها و تکنيک هاي خاص بياني امروز مي باشد ، ممکن است که به صورت کمرنگ دربعضي از اشعار امروزي نگرش هاي عرفاني را ببينيم ، ولي در مجموع به اين معني نيست که نگرش شاعر امروز به عرفان به سبک و سياق گذشته است . وي تصريح کرد : از جمله شاعران امروزي که به عرفان توجه داشته اند مي توان به سهراب سپهري اشاره کرد ، سهراب به خاطر نگرش و فرصت ها و انتخاب هايي که داشت و همچنين آشنايي با هنر نقاشي ، طبيعي است که سير و سلوکي در فضاهاي عرفاني شرق به خصوص چين و ژاپن داشته باشد ، او سعي کرد که اين مسائل را به نوعي در اشعارش بازتاب دهد و به حد زيادي اين نگرش و جستجو در شعر سهراب ديده مي شود. اين شاعر ادامه داد : ديگران آنچنان که بايد و شايد ، اين طور نبودند ، چون نمي توان براي شاعر امروز دستور العمل و نسخه اي پيچيد که چگونه به فضاي عرفان و فرهنگ اسلامي نزديک شود و اين به خود شاعر و نويسنده و اهل تفکر در اين روزگارباز مي گردد. وي خاطرنشان کرد : وقتي نيازي کمرنگ باشد ، طبيعي است که شاعر و نويسنده و اهل هنرکمتربه سراغ آن مي روند ، ضمن اينکه درخيلي از آثاررنگ ها و صداهاي فرهنگ ايراني و اسلامي کما بيش وجود دارد ، ولي اينکه اين فضا آنچنان که بايد پررنگ نيست به نياز خود شاعران و نويسندگان ما و متن هايي که وجود دارد باز مي گردد . محمود معتقدي اضافه کرد : عرفان اسلامي جايگاه خاص خود را دارد که با نگرشي آييني - فلسفي همراه است و طبيعي است که شاعران بزرگ به نوعي نگرش فلسفي خود را با ترکيبي از عرفان اسلامي هماهنگ کنند . انسان به دنبال خوديابي خويش بوده ، ولي امروزه با توجه به فضاي مدرن و پسا مدرن ، جستجوي چنداني در فضاي شرق و تمدن شرقي که ملغمه اي از آيين عرفاني و اسلامي است ، ندارد .
لزوم پيوند نسل جوان با ريشه ها و پيشينه ها
مصطفي محدثي خراساني - شاعر ، گفت : براي رسيدن به عرفان اصيل اسلامي ، جوانان و نسل امروز ما نياز به شناخت ريشه و پشتوانه هاي اصلي شعر گذشته دارند . اين شاعر معاصر درگفتگو با خبرنگار مهر، با بيان اين مطلب افزود : ما در فضايي که آميخته با عرفان اسلامي است تربيت شده ايم و عرفان قسمتي از شعر فارسي به شمار مي رود . مصطفي محدثي خراساني درخصوص جايگاه عرفان درشعر امروز، افزود : امروز وجود عرفان درشعرهاي فارسي داراي اهميت زيادي است و از اين دست مي توان به آثار دکتر محمدرضا شفيعي کدکني و قيصرامين پوراشاره کرد . وي ياد آور شد : ما بايد بتوانيم بين شعر نسل امروز و گذشته پيوندي شفاف و عميق ايجاد کنيم و ازحاصل اين دو نسل بتوانيم به آثاري آميخته با تعادل و معرفت دست يابيم . همچنين عرفان را بسيار نزديک با اشعارخود احساس کنيم . وي تصريح کرد : براي تقويت و رشد عرفان درشعر ابتدا بايد در جهان بيني و دفاع از شعر شاعران برخواست ، سپس در انعکاس آن تلاش کرد ، بسياري از مباني و مفاهيم شعرهاي فارسي از اصلي غيرقابل تغيير برخوردارند و در طول تاريخ و معرفت شناسي اين را ثابت کرده اند و در زمانهاي مختلف نيزمتفاوت بوده است . محدثي اظهارداشت : اگر بخواهيم جريان عرفان را درشعرامروز وسعت بخشيم ، بايد با نگاه عميق تري به آن بپردازيم تا با جلوه هاي بيشتري در شعر فارسي آشنا شويم . وي همچنين گفت : شعرعرفاني با زمان شاعراني چون حافظ و سعدي متفاوت است و انديشه هاي اين دو زمان با هم فرق دارد که از جمله مي توان به استفاده از کلماتي چون خال ، مي ، ساقي اشاره کرد که دربيشتراشعارگذشتگان يافت مي شود . وي در ادامه گفت : درشعرامروز مي توان با استفاده از نمادها ، سمبل ها ، نشانه ها و مباني تغيير يافته از شعر گذشتگان درلابه لاي شعرهاي معاصر امروز نيز اين اصطلاحات و عناصر را با زبان امروز در شعر به کار گرفت . محدثي خراساني در رابطه با ارتباط عرفان و انسان خاطرنشان کرد : انسان بدون عرفان و معرفت معني ندارد عرفان قطعا هميشه در جلوه هايي متفاوت خود را در وجود انسان ظاهر مي کند .
جاذبه هاي مادي و زميني شاعران را از عرفان دور کرد
صائم کاشاني - شاعر گفت : عرفان اکتسابي نيست ، بنابراين بايد در ذات يک شاعر وجود داشته باشد تا در آثارش نيز تداعي پيدا کند . اين شاعر پيشکسوت معاصر در گفتگو با خبرنگار مهر، با بيان اين مطلب افزود : علل دور شدن شاعر امروز از عرفان به دلايلي همچون روند ديني و مذهبي در خانواده ها بستگي دارد و همچنين حضور شاعران در اجتماع کنوني و فعلي است چرا که در اجتماع فعلي ، مردم از عرفان و خداشناسي فاصله گرفته اند . صائم کاشاني ياد آور شد : فاصله تجملاتي در روزگار ما و همچنين ظواهر سست و بي بنياد ، تقليدها و هم چشمي ها باعث شده که مردم از عرفان فاصله بگيرند و طبعا شاعر هم مانند مردم جامعه است ، بنابراين آن چه مسلم است اينکه عرفان بايد درخون شاعر جاري باشد و اگر خود را با اجتماع کنوني وفق نداد و با مردم زمانه همسويي نداشت و تنها به هنر شعر و تنها به فرشته الهام انديشيد و دانست که ان خداي سخن آفرين ذوق شعر را در نهاد او پديد آورده ، به عرفان هم نزديک مي شود . وي ادامه داد : اگر شاعر به اين مسائل بيانديشد ، طبعا عارف هم خواهد بود اما اگرشاعر به جاذبه ها و مسائل مادي و زميني انديشيد ازعرفان دور خواهد ماند ، چنانکه امروز اين اتفاق افتاده است ، بنابراين بايد به شاعر آموزش داد آنچه که درنهاد ماست و آنچه که ما مي دانيم همه ازالطاف بيکران وعنايات بي پايان خداوندي است . ما بايد همواره عنايات خداوندي را در نظر داشته باشيم ، اگر به اين نکته اهميت دهيم به عرفان نزديک تر خواهيم شد و شاعرهنگامي شعرش ماندگار است که با عرفان همسويي و همخواني داشته باشد يعني ذاتا عارف باشد . اين شاعرتصريح کرد : يکي از مسائلي که موجب شده که شاعران ما ازعرفان دور شوند ، فرهنگ هاي وارداتي وعرفانهايي است که از شرق و غرب و از طريق کتب و رسانه ها وارد شده است ، شاعر امروز بايد به شاعران پيشين و بزرگان عرفان مانند شيخ عطار ، مولانا اقتدا کند و بداند که ما از نظرعرفان غني ترين ملت بر روي کره زمين هستيم چرا که عارفاني مانند عراقي ، عبدالرزاق کاشاني ، مولانا ، حافظ ، ميبدي يزدي و ... داشته ايم ، بنابراين ما بايد با پيروي از اين بزرگان تحت تاثير فرهنگ ها و عرفانهاي وارداتي قرار نگيريم . صائم کاشاني خاطرنشان کرد : هنگامي که برآثار بزرگان و عارفان شعر فارسي مطالعه عميق و ژرف داشتيم مسلما تحت تاثير فرهنگ هاي وارداتي قرار نخواهيم گرفت . شاعران ما بايد مطالعه گسترده و عميق داشته باشند تا با آثارشان جوانان را به عرفان اسلامي نزديک کنند . يعني بايد با آثار شاعراني مانند مولانا ، حافظ ، عراقي ، شيخ عطار پل ارتباطي برقرار کنيم و از آنها فاصله نگيريم .
نشانه هايي از عرفان در شعر شاعران امروز
محمد جواد محبت - شاعر ، گفت : عرفان در اديان مختلف و اعتقادات مختلف رنگ هاي ديگري دارد منتهي همه نقطه ها بايد به خداوند يکتا برسند ، يعني هر کسي که با خدا به نحو خالص از در دوستي و آشنايي در آيد ، به نسبت استطاعت درک و کوشش و لياقت خود به او چيزي مي دهند . يعني دري از کشف و شهود به رويش باز مي شود و اگر همت والا باشد به ديدي جهانشمول مي رسد . اين شاعرمعاصردرگفتگو با خبرنگار مهر، با بيان اين مطلب افزود : عرفان به معناي شناخت خداوند است و شعرعرفاني يعني شعرآسماني و بعضا شاعران امروز و به خصوص جوان که درجشنواره هاي آييني شرکت دارند و با قصد قبلي شعرمي گويند رگه ها و نشانه هايي ازعرفان درشعرهايشان ديده مي شود منتهي شاعر عارفي را در ميان چهره هاي شناخته شده نمي شناسم . محمد جواد محبت ياد آور شد : مرحوم شهريار و شعرهاي عرفاني حضرت امام (ره) به عنوان اشعارعرفاني بسيار معروف هستند و ديوان امام سرشار از اين گونه سروده هاست ، اما شاعران امروز ما در سن و تجربه حضرت امام و شهريار نيستند ، همچنين نمونه هاي خوبي از سروده هاي عرفاني در شعر امين که تخلص شعري حضرت آيت الله خامنه اي است در دسترس اهل ادب است که سرشار از معنويت و عرفان و مهر است . وي تصريح کرد : براي ايجاد مجدد حال و هواي عرفاني بايد رسانه ها از جمله صدا و سيما به نحو جذابي وارد عمل شوند مانند بعضي از داستانها و فيلم هاي نمايش داده شده که در اين حال و هوا است ، مخصوصا در ايام ماه مبارک رمضان که موضوع و پرورش متن داستان زمينه اشراقي و عرفاني دارد و اينکه کسي ارشاد شود پايه اش عرفان و اشراق است . اين شاعر در رابطه با شباهت و تفاوت عرفان اسلامي و غير اسلامي ، گفت : واقعيت امر اين است که در اين مورد بايد خيلي با دقت و موشکافانه عمل کرد چون معنويات در اديان و عقايد ديگر رنگ هاي ديگري دارد . سالها پيش کتابهايي چاپ مي شد از کارلوس کاستاندا نويسنده امريکايي بود و در امريکاي لاتين با دو تن از سرخپوستان آشنا مي شود و سرخپوستان اين نويسنده را تحت تعليماتي قرار مي دهند که اين تعليمات به نام عرفان سرخپوستي منتشر شد درحالي که آن عرفان که مستنداتش هم نوشته هاي کاستاندا بود نوعي سحر باطل بوده است نه عرفان که رد آن در داستانهاي باستاني خود داشتيم . وي ادامه داد : مثلا در دين مسيحيت فرقه هايي هستند که آدابي خاص دارند ، به غير از آداب کليسا که موجب مي شود بعضي از پيروان و عمل کنندگان به آن آداب به مرحله اي از کشف و شهود برسند ، از جمله پيرمردي در آمريکا که در دستانش نيروي شفا بخش داشته است . محمد جواد محبت خاطرنشان کرد : حال و هواي عرفاني بايد در محيط زندگي ايجاد شود تا در اشعار شاعران نيز حضور داشته باشد و رسانه ها در ايجاد اين حال و هوا نقش اساسي دارند .
شعر ما از مشروطيت به بعد سياسي شد
سيد محمود سجادي - شاعر ، گفت : شعر معاصر ما نمي تواند مانند شعر دو قرن هشت و نه هجري عارفانه باشد ، چرا که زمان متحول شده و هميشه شعر پرچمدار زمان خود و متاثر از شرايط از زمانه است . اين شاعر در گفتگو با خبرنگارمهر، با بيان اين مطلب افزود : عرفان به معناي شناخت است و مصطلحا ما به شعرهاي انساني که به خداي خود ارتباط معنوي برقرارمي کند اشعارعرفاني يا عارفانه مي گوييم که درتاريخ ادبيات ايران بسيار زياد هستند ، مانند اشعاري از مولانا تا شيخ محمود شبستري و صفي عليشاه و ... سيد محمود سجادي ياد آور شد : به طور کلي ، تاريخ ادبيات ايران سرشار از ادبيات عارفانه است و اينکه چرا امروز ما سابقه نيرومند عرفاني را در شعر معاصر نمي بينيم ، به زمان و مقتضيات آن باز مي گردد . از دوره مشروطيت به بعد شعر از حالت عارفانه و عاشقانه بيرون آمده و سياسي شده و واژگان سياسي رادر خود جاي داد ، شاعراني مانند اديب الممالک فراهاني ، فرخي يزدي و ... اشعار سياسي مي سرودند ، حتي شعرهاي تغزلي هم با استفاده از واژگان سياسي سروده مي شد . وي تصريح کرد : زمان هر چه به طرف مدرنسيم حرکت کرد ، طبعا شعر آن زمان هم مبتني بر مقتضيات زمان به آن سمت پيش رفت يعني ارتباط نزديکي بين زبان و زمان وجود دارد . وقتي به نيما يوشيج مي رسيم در مي يابيم که طبيعت خود را به خوبي در اشعار او نشان مي دهد و بعد از آن دوره مسائل سياسي به طور حادي در شعر مطرح مي شود . اين شاعر ادامه داد : هرگاه شرايط مقداري آرام شد شاعران به تغزل گرائيدند ، کما اينکه در جنگ تحميلي بسيارشعر جنگ و دفاع گفته شد و بعد از جنگ دوباره شعر در بستر آرامش افتاد اما پيش از انقلاب شعرمان خالي از رگه هاي عرفان نيست . همانطور که تغزل در شعر هوشنگ ابتهاج بسيار قوي است . در شعرهاي شاعران غزلسرا عرفان را مي بينم در شعر شاعران نو پرداز هم مانند فروغ فرخزاد و سهراب سپهري عرفان را مشاهده مي شود و يا حتي از شاعران جديدتر مانند قيصر امين پور که شعر همه گلها آفتابگردانند را شعر عارفانه مي دانم . وي در رابطه با حضور عرفان هاي وارداتي به فرهنگ ما ، گفت : اين مسائل يک امر اجتناب ناپذير است و امروزه نمي توان مرزهاي فکري را محدود و مسدود کرد چرا که عصر ارتباطات ديجيتالي نا محدود شده و از کوچکترين تحولي که در دنيا حادث مي شود تمام دنيا مطلع مي شوند . سيد محمود سجادي اضافه کرد : زماني ميدان مطالعه محدود بود اما الان با تغيير شرايط ما نمي توانيم از رگبار اطلاعات که از کشورهاي مختلف وارد کشور ما مي شود جلوگيري کنيم . مسائل فکري و تفکر از تمدن هاي وارد کشور ما مي شود همان طور که از کشور ما نيز وارد کشورهاي ديگر خواهد شد . مثلا يک زماني مردم کشوذ انگليس نامي از مولانا نشنيده بودند اما امروزه در کشورهاي اروپايي مولانا و به قول خودشان رومي يک شخصيت کاملا شناخته شده است . عرفان ما هم به آن طرف رفته همان طور که رگه هايي از عرفان غرب در آثار شاعران ما مشاهده مي شود و به همان نسبت هم آثار عرفاني شاعران ايراني را هم در کشورهاي ديگر مي بينيم . اين شاعر خاطرنشان کرد : به قول سعدي کهن جامه خويش پيراستن / به از جامه عاريت خواستن ما خوشبختانه به قول بهار يک ملت سرراهي نيستيم ، ما کشوري هستيم با تمدني و فرهنگ و دانشي به قدمت تاريخ ، پس خودمان داراي گنج پر بار فرهنگي هستيم . ما بايد بخوانيم و آشنا شويم ، چرا که آشنا شدن با هر فرهنگي به معناي پذيرفتن آن فرهنگ نيست ما بايد ذهن نقاد داشته باشيم .
شاعران ما بايد دچار گونه اي تحول روحي شوند
علي رضا طبايي - شاعر گفت : متاسفانه عدم شناخت مردم جامعه و به ويژه جوانان از مقوله اي به نام عرفان ، باعث شده که يک فرهنگ بيگانه با عرفان و فرهنگ هاي وارداتي مانند عرفان سرخپوستي ، هندي ، ژاپني و ... وارد زندگي امروز ما شوند و عده اي هم از جوانان ما هم از آن استقبال کنند . اين شاعر معاصر در گفتگو با خبرنگارمهر، با بيان اين مطلب افزود : روزمرگي ها انسان امروز را نه تنها در ايران بلکه در سرزمين هاي ديگر ازسرچشمه خلوص و پاکي ها دورکرده و فرصت را براي پرداختن به عرفان ازبين برده است . علي رضا طبايي تصريح کرد : علاوه برمشکلات انسان خاکي امروزبا زندگي ، عدم آشنايي اش با مقوله عرفان و عدم شناخت ويژگي هاي عرفاني ، او را ازاين سرچشمه دورساخته است . عرفان گونه اي ازشناخت خداوند و معنويت است و راهي براي هدايت به سمت پاکي ها زلالي ها مي باشد ، اما به دليل وجود مشکلات فراوان ، انسان روزگارما درگيرو دارحل اين معضلات ، سرچشمه زلالي ها را گم کرده است . وي ياد آورشد : زندگي امروز با وجود فراز و نشيب ها و سختي هايي که دارد به گونه اي وقت انسان را مي بلعد که ديگر مجالي براي توجه به عرفان و مقوله هايي از اين دست باقي نمي گذارد . اين شاعردر خصوص نقش شاعران معاصردرپيشبرد عرفان اسلامي ، گفت : اگر شاعران معاصرمي خواهند درپيشبرد فرهنگ و آشنا کردن جوانان ما با عرفان و به ويژه عرفان اسلامي کاري کنند ، ابتدا بايد ميزان آشنايي خودشان را با عرفان افزايش بدهند ، متاسفانه اکثر شاعران ما خودشان از عرفان و مسائل و ويژگي ها و اجزاي عرفان بي خبرند و يا آن طور که بايد و شايد ، آن را نمي شناسند . وي ادامه داد : اگردرشعرمولوي ، حافظ ، سنايي و يا عطار ازعرفان سخن گفته مي شود ، به اين دليل است که زندگي آنها با عرفان آميخته شده بود و به تعبيري : از کوزه همان برون تراود که دراوست ، وقتي زندگي خيلي از شاعران ما با عرفان بيگانه است و آنها در پيچ و خم زندگي امروز و از حل مشکلات خودشان هم بازمانده اند چطورمي شود انتظارداشت که به مقوله عرفان بپردازند و آن را درشعرخود بگسترند تا جامعه و نسل جوان با آن آشنا شوند . علي رضا طبايي خاطرنشان کرد : اين يکي ازمعضلات روزگار ماست که خشونت زندگي و سختي گذران زندگي ، وقت مردم و شاعران را که جزئي از مردم هستند به خود مشغول کرده است و درنتيجه وقت شاعربه هدر مي رود و کمترمجال پرداختن به عرفان را پيدا مي کند مگراينکه دچار گونه اي تحول روحي شوند تا بتوانند به عرفان هم بپردازند و عرفان در اشعارشان متجلي شود ، جامعه نيزازآن بهره ببرد .
صدا و سيما به اشاعه عرفان ناب اسلامي در ادبيات امروز کمک کند
قادر طهماسبي - شاعر با ذکر اين نکته که مسائل اجتماعي و روزمرگي باعث شده که شاعر امروز از عرفان دور باشد گفت : صدا و سيما به اشاعه عرفان ناب اسلامي در ادبيات امروز کمک کند. اين شاعرمعاصر درگفتگو با خبرنگار مهر، با بيان اين مطلب افزود : ابتدا بايد معيارهايي را که درعرفان داريم ، بشناسيم و بعد ببينيم که وضعيت عرفان درايران چگونه است و آيا ما ازگذشته آن ريشه ها را قطع کرده ايم و يا امروزه به صورت ديگري ادامه دارد ؟ قادر طهماسبي تصريح کرد : پيشتر در دوره هاي گذشته ، عرفان به صورت هاي مختلفي در زندگي مردم ، به ويژه اهل قلم و شعر وجود داشته است ، اينکه انسان واجبات خود را به صورت کامل انجام دهد و برکيفيت واجبات بيافزايد و بعد ازآن وارد مستحبات و مسائل اجتماعي و ... شود ، اما امروز صحبت ازيک نوع عرفان کاربردي است که يک قسمت بيشتري از مردم را تحت پوشش قرار دهد ، بايد ديد جايگاه عرفان و فلسفه در زندگي امروز مردم کجاست ؟ سراينده مثنوي شهادت يادآور شد : وقتي در سيما و درکشوري که داشته هاي فرهنگي خود را از ادبيات کهن دارد ، تعدادي قليل به عنوان برنامه شعر و موسيقي کنار هم مي نشينند و در ماه رمضان شعر بزرگان ادب و حکمت اين سرزمين را به باد انتقاد و گاه استهزاء مي گيرند ، آيا ديگر مي توان به ادبيات عرفاني و شاعران درونگرا اميدوار بود ؟ طهماسبي گفت : چند چهره تکراري در شبکه دوم سيما ، چند سالي است که نماينده تمام و کمال ادبي و شعر ما شده اند و دائم در صحبت هايشان ، از چهره هاي ادبي گذشته خرج مي کنند و همديگر را در جمعي دوستانه مي ستايند ، در صورتي که دقيقه اي هم از برنامه ها و حرف هاي آنها به درد مردم و حتي دانش آموختگان ادبي و اساتيد دانشگاه هاي ما هم نمي خورد ، اما علي رغم انتقادات بسيار در اين سالها به اين برنامه ها ، باز هم افراد يادشده کار خود را به جلو مي برند ، متاسفانه گويا مديران سيما بيشتر از آنکه دغدغه ادبيات را داشته باشند ، همکاري بي قيد و شرط با افرادي که ادبيات مظلوم ما را وجه المصالحه قرارمي دهند ، اصل قرار داده اند . در حالي که پخش برنامه هاي سالم ادبي در راديو و تلويزيون ، خود مي تواند اشاعه دهنده عرفان ناب اسلامي در بدنه ادبيات ما باشد . به گفته وي ، در اين سالها هرکسي به خود مشغول شده و ازمسائلي غافل مانده است ، درحالي که عرفان درحقيقت سيري در درون خويشتن است و بايد هرانساني که درجامعه زندگي مي کند ازآن برخوردار باشد . مثلا دردفاع مقدس درجبهه ها رزمندگاني بودند که يک شبه ره هفتاد ساله مي رفتند و به قله هايي مي رسيدند که شخصي بعد از 70 سال به آن درجه سير و سلوک نرسيده بود ، اين راهيابي خود نوعي عرفان را تداعي مي کرد . قادر طهماسبي فريد خاطرنشان کرد : يکي ازمسائلي که مي تواند با موضوع عرفان در دوران معاصر مرتبط شود ، فرهنگ شهادت است که سير و سلوک در آن ما را به شهود مي رساند . مشکل برخي از شاعران معاصر ما بيگانگي کامل با مباحث نظري است ، از داعيه داران موج هاي جديد شعري و ادبي که حتي در مشي ادبي هم دچار مشکل هستند و در کنار آنها از انحصارطلبان ادبي که همه چيز را براي خود مي خواهند ، چگونه مي توان توقع شعرعرفاني داشت ؟ وي با انتقاد از محافل و کانونهايي که به ترويج و تقويت عرفان هاي وارداتي در جامعه مي پردازند ، اظهار داشت : عرفاني که وارداتي است اصلا عرفان نيست ، عرفان اصيل تنها به سمت خدا بازمي گردد و تقدس خاصي دارد . امروزه در دنيا عرفان هاي مختلفي وجود دارند که طرفدارهم دارند منتهي به وحدتي نمي رسند .