عبدالله شهبازي اين سرزمين و مردم اين خطه را تا سدة نوزدهم ميلادي «فلسطين» و «فلسطيني» نميخوانند. در متون كهن عهد عتيق، «فلسطيني» به يكي از اقوام مهاجر جزاير درياي اژه اطلاق ميشد كه در اواخر هزاره دوم پيش از ميلاد به سرزمين كنعان حمله كردند و شهر ـ دولتهاي غزه و اشكلون و اشدود را پديد آوردند. آنان در ستيز با كنعانيها و بنياسرائيل بودند. سردار نامدارشان همان «جالوت» است كه با داوود جنگيد و سرانجام داوود تمامي سرزمين اسرائيل را فتح کرد. فلسطين يک واژة آشوري است و با واژه فارسي «پلشت» يكي است به معني مردم پست و فرومايه.در اسناد رامسس سوم از ايشان با نام «مردم درياها» ياد شده است به دليل تعلقشان به جزاير درياي اژه. از اين قوم، به جز چند نام و واژه، هيچ نشاني بر جاي نمانده است. مردم كنوني سرزمين فلسطين از نظر نژادي به طور عمده آميزهاي از كنعانيها و بنياسرائيل با فرهنگ اسلامي و عربي هستند. از سده نوزدهم، اليگارشي «يهودي» غرب واژه «فلسطين» را به تدريج به فرهنگ جديد وارد كرد, براي اطلاق بر مردم بومي اين منطقه. در اوايل سده نوزدهم در آلمان واژه «فيليستر» رواج يافت به معني انسان بيفرهنگ، وحشي و نافرهيخته. واژههاي philistinus لاتين و philistin فرانسه و philistine انگليسي به همين معناست. در اواخر سده نوزدهم واژه «فيليستين»، به معني وحشي، در زبان انگليسي رواج يافت به ويژه توسط ماتيو آرنولد در كتاب فرهنگ و آنارشي. در سال 1922 دولت ديويد لويدجرج، كه به شدت در زير نفوذ يهوديان صهيونيست قرار داشت، نام «فلسطين» را به نام رسمي سرزمين قدس بدل كرد و سر هربرت ساموئل را به عنوان كميسر عالي «فلسطين» منصوب نمود. به اين ترتيب، مردم مسلمان و بومي منطقه با مهاجران غاصب عهد عتيق، كه در فرهنگ يهودي و مسيحي و اسلامي وجههاي منفي دارند، يكي معرفي شدند. اين نام نيز اكنون چنان رواج يافته كه با آن نميتوان كاري كرد. ماهنامه موعود شماره 63