ايراني كشي يهوديان و سيزده بدر ايرانيان
تاريخ حكايتي خونبار تر از حوادث سال هاي تسلط داريوش بر ايران و شرق ميانه به ياد ندارد و تمدن آدمي هول آور تر و خشن تر از كشتار ايرانيان در ماجراي پوريم ثبت نكرده است... اقدام يهوديان در انهدام برنامه ريزي شده ، منظم ، ناگهاني و سراسري بوميان ايران ، پيش و بيش از همه ، به علت مخالفت و مقابله ي وسيع اقوام كهن ايران ، با تسلط وحشيان هخامنشي بوده است ، كه به وسيله يهوديان حمايت ، رهبري و راهنمايي مي شده اند .« ناصر پورپيرار ، مورخ »
« تورات در كتاب استر2 مي گويد : خشايار شاه پادشاه پارس در آخرين روز جشن 180 روزه كه از باده نوشي سرمست بود ، دستور داد ملكه وشتي زيباييش را به مقامات و مهمانانش نشان دهد . ملكه امتناع ورزيد و پادشاه بسيار خشمناك شد.در شوش يك يهودي به نام مردخاي پسر يائيز زندگي مي كرد ، او دختر عموي زيبايي داشت بنام هدسه دختر ابيحايل كه به او استر هم مي گفتند . زماني كه قرار شد از تمام بلاد دختران زيباروي به حرمسراي پادشاه آورده شوند استر نيز همراه دختران زيباي بيشمار ديگري به حرمسراي قصر شوش آورده شد . به توصيه مردخاي استر به هيچ كس نگفته بود كه يهودي است . استر بيش از دختران ديگر مورد توجه و علاقه پادشاه قرار گرفت بطوري كه پادشاه تاج بر سر استر گذاشت و او را به جاي وشتي ملكه ساخت . اما استر مثل زمان كودكي دستورات مردخاي را اطاعت مي كرد. »تا اينجاي داستان به چند نكته بايد توجه كرد :1. امتناع وشتي از نماياندن خود ، مي فهماند كه زن ايراني راضي نيست ملعبه ديگران قرار گيرد . در ضمير زن ايراني حجب ، حيا و عفت از روزگاران دور وجود داشته است .2. زيبايي استر نيز قابل ملاحظه است چيزي كه در طول تاريخ ، يهود از آن بهره برده و امروز نيز يكي از ابزارهاي مهم جاسوسي و نفوذ به دستگاههاي امنيتي و اطلاعاتي حكومتها و سازمانهاي دولتي و بين المللي ، استفاده يهود از زنانش مي باشد . انان براي به انحراف كشيدن نسل ها هم از حربه ي نمايش زنان بهره برده و مي برند .3. واضح است پيماني كه او بعنوان ملكه با پادشاه مي بندد بر اساس پنهان كاري است ، او تصميم به شتر دزدي دارد لكن در ابتدا تخم مرغ دزدي را به اجرا مي گذارد . به يهودياني كه براي مقاصدي شوم دين ، عقيده و باور خود را پنهان مي كنند و از اسم و رسم مقصد بهره مي برند آنوسي مي گويند . و استر يك آنوسي است . ظاهرا ملكه ي پادشاه است . رسما تورات مي گويد : او فرمانبر مردخاي يهودي است « مرد خاي نيز از طرف پادشاه به مقام مهمي در دربار منصوب مي شود . با توصيه مردخاي ، استر عليه هامان « وزيرالوزرا » دسيسه كرده و شاه هامان را اعدام و املاك او را به استر مي بخشد . بعد از ان پادشاه انگشتر خود را به مردخاي داد . پادشاه به ملكه استر و مردخاي گفت : شما مي توانيد حكمي مطابق ميل خود بنام پادشاه براي يهوديان صادر كنيد و آن را با انگشتر پادشاه مهر كنيد . »26 قرن از ماجراي استر ، مردخاي و هامان مي گذرد متاسفانه تاريخ شناسان ايران بيشتر به زرق و برق پادشاهان و افتخارات جعلي زمامداران پرداخته اند . و سلسله هاي پادشاهي را برايمان آرايشگري كرده اند . جوان ايراني از ماجراي دردناك نخبه كشي و ايراني كشي كه در كتاب استر آمده ، خبر ندارد . استر و مردخاي توطئه گر را نمي شناسد . هامان « وزيرالوزرا » كه مورد خشم يهود قرار گرفته است را نمي شناسد . او نمي داند كه هامان در هنر دست ميكل آنژ بر سقف نمازخانه سيس تين واتيكان چهره معصومي دارد كه به صليب كشيده شده است .آيا ميكل آنژ دانسته يا ندانسته نمي خواهد رنج و مصيبت مسيح بدست يهوديان را در صورت هامان بنماياند ؟آناني كه دم از ايرانيت ، قوميت و نژاد مي زنند از چه طريقي هامان سوزان3 را كه در بسياري از نقاط جهان برگزار مي شود ، به گوش جوان ايراني رسانده اند ؟« مردخاي فرماني بنام پادشاه نوشت و آن را به همه جا فرستاد . فرماني كه به يهوديان اجازه مي داد متحد شوند و بد خواهان خود را از هر قومي كه باشند ، بكشند و دارايي شان را به غنيمت بگيرند . تورات مي گويد در سراسر مملكت همه از يهوديان مي ترسيدند تمام حاكمان و استان داران ، مقامات مملكتي و درباريان از ترس مردخاي ، به يهوديان كمك مي كردند . و به اين ترتيب يهوديان به دشمنان خود حمله كردند و آنها را از دم شمشير گذرانده ، كشتند. » تورات توضيح نمي دهد كه چرا همه ي مردم ايران از يهود مي ترسيدند چگونه مي شود در يك مملكت غير يهودي همه ي قدرت در انحصار يك يهودي قرار گيرد و همه ي مقامات از او بترسند مگر اينكه بپذيريم پادشاهان هخامنشي4 دست نشاندگان يهود بودند . آنچه كه تورات و يهوديان بر آن تاكيد دارند ، اين است كه آنان در ماجراي پوريم كه پانزده ملت ايران را نابود كرده اند و هزاران نفر از هنرمندان ، انديشمندان و مردم عادي را كشته اند ، پيش دستي و قتل عام پيش گيرانه بوده است .از يهوديان و حاميانشان مي پرسيم ، به چه دليل مردم سراسر شرق ميانه نسبت به اين قوم نفرت و در دل كينه داشته اند ؟ آيا سبب دشمني هميشگي آدمي با يهوديان را نمي توان در رفتار حريصانه و توطئه گرانه اين قوم با ديگران دانست ؟ « تورات مي گويد در آن روز آمار كشته شدگان به عرض پادشاه رسيد . او ملكه استر را خواست و گفت : يهوديان تنها در پايتخت پانصد نفر را كه ده پسر هامان نيز جزو آنها بودند ، كشته اند . پس در ساير شهر هاي مملكت چه كرده اند ؟ روز بعد باز يهوديان پايتخت جمع شدند و سيصد نفر ديگر را كشتند ، بقيه يهوديان در ساير استان ها هفتاد و پنج هزار نفر از دشمنان خود را كشتند و از شر آنها رهايي يافتند . »از ابتدا تا انتهاي كتاب استر هيچ كلمه اي كه نشان دهد خون از بيني حتي يك يهودي ريخته شده است ، وجود ندارد . به هيچ آزار عملي اي از سوي ايرانيان نسبت به يهود اشاره نشده است . با اين وجود آنان قصاص قبل از جنايت را چگونه توجيه مي كنند ؟چگونه است كه بعد از 26 قرن همچنان ايام پوريم ، سيزدهم ، چهاردهم و پانزدهم ماه ادار ، روزهايي كه از هر يازده نفر ايراني يك نفر كشته شده است را به عنوان روز سپاسگزاري ، روز امحاء دشمنان يهود و روز پوريم جشن مي گيرند . بسياري از يهوديان اروپا و آمريكا به جاي پوريم ، اين مراسم را جشن ايراني كشي مي نامند .اما ايرانيان از همان زمان سيزدهم فروردين را كه مصادف با آن ايراني كشي وحشيانه بود به عنوان نماد مبارزه و اعتراض به قوم يهود و وحشيان هخامنشي ، كه سراسيمه از خانه و كاشانه شان فراري شده بودند ، سر به كوه و صحرا مي گذارند . و نافرخندگي سيزده ي فروردين را دور از خانه بدر مي كنند .اما اينك به دليل هجمه ي گسترده فرهنگي و تسلط فراگير يهود بر رسانه هاي ارتباط جمعي و غفلت نگران كننده ي جمع كثيري از ارباب قلم و دانش ، اين روز نه تنها نمادي از مبارزه با يهود را با خود ندارد ، بلكه در جهت خواسته ي يهود ، آمال و آرزوي يهود را كه همانا غفلت ، جهل ، خرافه پرستي و باستان پرستي ايراني است را بر آورده مي سازد .1- پوريم يكي از بزرگترين جشن هاي يهوديان است . يهوديان در جشن پوريم در دو نوبت به قرائت كتاب استر مي پردازند . آنان واقعه كشتار 75800 نفر از ايرانيان را معجزه الهي مي دانند و به همين مناسبت سيزدهم ماه ادار را روزه مي گيرند . چهاردهم و پانزدهم ماه ادار را به رقص و پايكوبي مي پردازند .2- استر نام آخرين دفتر از كتاب تورات است در اين دفتر نامي از يهوه ، خداي بني اسرائيل برده نشده . اين كتاب در اواخر عهد هخامنشي و يا پس از آن نوشته شده است . بنابر نوشته د. جويني مطالب كتاب استر تماما در خدمت مصالح رباخواران حاكم بر جهان ، يعني صهيونيستها و فراماسونها است .اين كتاب عمق نفرت و انزجار تند يهود نسبت به غير يهوديان به ويژه ايرانيان را نشان مي دهد . شدت و تندي نفرت بحدي است كه حاخام ها و فقيهان قوم يهود در سده اول ميلادي مطمئن و متفق القول نبودند كه آيا بايد كتاب استر را در كتاب مقدس بياورند يا نه ؟ از اقوال مارتين لوتر از رهبران پروتستان ها نقل كرده ان كه گفته است : اي كاش اين داستان وجود نداشت .3-استاد ناصر پور پيرار در مقاله شنبه 8 شهريور 1382 در وبلاگ http://naria.persianblog.com مي نويسد : واژه هخامنش لقبي است كه پس از تسلط داريوش و نخست وزيري مردخاي و انتخاب استر به عنوان ملكه داريوش و قتل عام پر خشونت مخالفان يهود در سراسر ايران ، كه نزد يهوديان به عيد پوريم معروف است و بالاخره تسلط كامل رابي هاي يهود در ايران و بين النهرين مردم شكست خورده منطقه بر قوم داريوش نهادند و آن را حاخام منش به معناي پيرو روحانيت يهود نام نهادند . تورات به دفعات بر تسلط كامل رابي هاي يهود بر دربار هخامنشيان تاكيد مي كند كه مشروح آن را مي توان در كتاب هاي استر ، عزرا ، نحميا ، دانيال و اشعيا در تورات يافت . 4- هامان سوزان مراسمي است كه يهوديان هر ساله در بسياري از كشور هاي دنيا برگزار مي كنند . بنابر آنچه آقاي عباس احمدي در مقاله عيد پوريم در بخش خبر نامه http://mag.gooya.com نوشته است : در ايتاليا ، فرانكفورت آلمان ، سالونيكاي يونان ، ايران ، افغانستان ، ليبي ، مراكش ، بخاراي ازبكستان ، منطقه قفقاز ، يمن برگزار مي شود . ويژگي اين مراسم سوزاندن هامان و رقص و پايكوبي يهوديان به هنگام آتش زدن مجسمه هامان است . در ازبكستان مجسمه را از يخ مي سازند و به دور آن آتش روشن مي كنند . در يونان نان هايي به شكل هامان درست ميكنند و با چاقو سر آن را مي برند . در ايران مجسمه هامان را به دار مي كشند ، سپس مي سوزانند. علي خليل اسماعيل ( برادران )