بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
فرق گذارى و جداسازى بين شك در مقتضى و بردارنده, از مهم ترين ديدگاهها در مسأله استصحاب به شمار مى آيد كه مورد بحث و گفت وگوى اصوليان واقع شده است و اساس اين بحث را محقق حلى وسپس محقق خوانسارى پى ريخته اند و شيخ انصارى آن را سخت مورد تأييد قرار داده است.ميزان اثرپذيرى شيخ انصارى از انديشه محقق خوانسارى به اندازه اى است كه وى در مسأله حجت بودن استصحاب, دو نظريه مهم برگزيده: فرق گذارى و جداسازى بين حكم عقلى و شرعى كه استصحاب را در خصوص احكام شرعى حجت مى داند و اين از نوآوريهاى وى به شمار مى رود و ديگر فرق گذارى و جداسازى بين شك در مقتضى و بردارنده كه به پيروى از محقق خوانسارى آن را برگزيده است.اكنون زمان آن رسيده كه برهان و دليل محقق خوانسارى را بر اثبات اين فرق گذارى و جداسازى مورد اشاره قرار دهيم. محقق خوانسارى از حديث: (لاتنقض اليقين بالشك) يك تفسيرى ارائه داده و برداشتى كرده كه همان برداشت او اساس و پايه دگرگونى نوينى در مسأله استصحاب شده است.محقق خوانسارى, با دقت در معناى (نقض) مى نويسد: (نقض) نسبت به چيزى به كار مى رود كه داراى نوعى استوارى و پيوستگى باشد. بنابراين, وقتى از (نقض) چيزى بازداشته مى شود, ناگزير بايد آن چيز داراى آمادگى, گنجايى, پيوستگى و شايستگى ماندگارى باشد. پس آن چيزى كه استصحاب در آن جريان مى يابد, بايد شايستگى دوام را داشته باشد, تا صحيح باشد كه گفته شود: (لاتنقض.)باريك انديشى و ژرف كاوى در اين نكته, خود, گشودن باب جديد و سرآغاز دگرگونى در مسأله شده است. و چنانكه در بحث آينده بررسى خواهيم كرد, همين نكته سبب شده كه محقق خوانسارى با مشهور اصوليان در تعريف استصحاب, مخالفت ورزد و خود تعريف جديدى با آثار خاص ارائه دهد. و شيخ انصارى با پذيرفتن اين تحقيق علمى محقق خوانسارى است كه به پيروى از او با مشهور مخالفت ورزيده و استصحاب را در شك در مقتضى حجت دانسته است.40شيخ انصارى در ردّ نظريه مشهور كه استصحاب را در جاهايى كه شك در مقتضى و بردارنده راه يافته, به استناد اخبار (لاتنقض) سريان مى دهد, مى نويسد:(وفيه تأمل قد فتح بابه المحقق الخوانسارى فى شرح الدروس.توضحيه: ان حقيقة النقض هو رفع الهيئة الاتصالية كما فى نقض الحبل والاقرب اليه على تقدير مجازيته هو رفع الامر الثابت.)41در استدلال به اخبار (لاتنقض) بر حجت بودن استصحاب در جاهايى كه شك در مقتضى وشك در بردارنده راه يافته, جاى درنگ و اشكال است كه براى نخستين بار محقق خوانسارى در شرح دروس آن را مطرح كرده است.شرح اشكال: معناى حقيقى (نقض) عبارت است از برداشتن و به هم زدن چيز به هم پيوسته,چنانكه در مورد ريسمان مى گويند: (نقض) كرد; يعنى ريسمانى كه داراى يگانگى و پيوستگى است باز و گسسته شد و نزديك ترين معناى مجازى به حقيقت, در صورتى كه اراده معناى حقيقى ممكن نباشد, همان برداشتن چيزى است.بنابراين, اگر دليل مهم حجت بودن استصحاب, اخبار باشند, اخبار بر حجت بودن استصحاب در جاهاى شكِ دربردارنده, دلالت دارند و شك در مقتضى را در بر نمى گيرند.شرح مطلب: نزديك ترين معناى مجازى به معناى حقيقى نقض در اخبار چه چيزى وچرا, در بحث تعريف استصحاب و حجت بودن آن به شرح خواهد آمد.شيخ انصارى, در لابه لاى شرح نظريه يازدهم, در مسأله استصحاب, كه همان نظريه محقق خوانسارى است, پس از نقل فرازهايى از شرح دروس, اين چنين برداشت محقق خوانسارى را ستوده است:(ولقد اجاد فيما افاد وجاء بما فوق المراد.)42و نيكو تحقيقى ارائه داده و بالاتر از آنچه مقصود است, بيان كرده است.صاحب فصول نيز (360/) محقق خوانسارى را در اين تحقيق عالمانه ستوده و مى نويسد:(لقد اجاد فيما افاد وجاء بما فوق المراد….)43بنابراين, تحقيق محقق خوانسارى اين است كه اخبار تنها بر حجت بودن استصحاب در جايى كه شك در بردارنده راه يافته دلالت دارند و شك در مقتضى را در بر نمى گيرند.