جناب محقق خوانسارى, پس از ردّ اعتبار استصحاب برابر تعريف مشهور, خود تعريف جديدى ارائه داده و بر حجت بودن استصحاب مورد نظر خود, دو دليل ياد كرده كه اكنون يادآورد مى شويم:(نعم الظاهر حجية الاستصحاب بمعنى آخر و هو ان يكون دليل شرعى على ان الحكم الفلانى بعد تحققه ثابت الى زمان حدوث حال كذا او وقت كذا مثلاً معينٍ فى الواقع بل اشتراطه بشيء اصلاً فحينئذ اذا حصل ذلك الحكم فيلزم الحكم باستمراره الى ان يعلم وجود ما جعل مزيلاً له ولايحكم بنفيه بمجرد الشك فى وجوده.)59بله, گويا استصحاب به معناى ديگرى كه مورد نظر ماست, حجت است و آن اين كه: دليل معتبر شرعى دلالت كند كه در مثل, فلان حكم, مانند طهارت, به دنبال وضو, اگر انجام گرفت, تا زمانى كه باطل كننده و زدا ينده, مانند بول, پديد نيايد باقى است, در چنين فرضى است كه بايد حكم به ادامه آن چيزى كه وجود آن يقينى است; داده شود تا علم به بردارنده قطعى او حاصل شود و به صرف اين كه شك در وجود و بقاى او بشود, حكم به نفى نخواهد شد.بنابراين, به نظر محقق خوانسارى علت كامل و بى كم وكاست حكم به ادامه و ماندن, عبارت است از دليل شرعى اصل حكم كه تا بردارنده و زداينده اى كه بردارندگى و زدايندگى آن روشن است, پديد نيايد, حكم باقى است و به صرف شك در وجود بردارنده و بردارندگى موجود, حكم به برداشته شدن حكم اول نمى شود.نفس بودن حكم در زمانى, نه علت ماندن است و نه علت نماندن. ماندن و نماندن حكمى كه وجود آن يقينى است, نياز به دليل ديگرى غير از بودن دارد و آن چيزى جز دليل اصل ثابت بودن حكم و چيز ديگرى نيست.خوانسارى براى استصحاب مورد نظر خود, دو دليل اقامه مى كند:(والدليل على حجّيته أمران: الاوّل ان ذلك الحكم… والثانى ماورد فى الروايات من ان اليقين لاينقض بالشك.)60دو دليل بر حجت بودن استصحاب به معناى مورد نظر ما وجود دارد. نخست, قاعده اشتغال و دوم حديث: لاتنقض اليقين بالشك.دليل نخست: محقق خوانسارى بر حجت بودن استصحاب, برابر تعريفى كه كرده, نخست به قاعده اشتغال چنگ زده است, با اين بيان: پس از قيام دليل شرعى بر واجب بودن خوددارى از خوردن و آشاميدن و… در روز ماه رمضان, يقين به واجب بودن حكمى, به نام روزه; يعنى خويشتن دارى از خوردنيها و آشاميدنيها و… از طلوع فجر صادق تا شب حاصل مى شود. حال اگر در يك برهه اى از زمان, به خاطر غبارى بودن و طوفانى شدن هوا, شك كرديم كه آيا زمان حكم, به سر رسيده; يعنى شب شده, تا ديگر خوددارى از خوردن و نوشيدن و… واجب نباشد, يا آن كه بايد در زمان شك, برابر يقين پيشين عمل كرد و تا يقين به پيدايش شب, بايد از خوردن و نوشيدن و… خوددارى كرد؟ايشان مى نويسد: قاعده اشتغال يقينى, يقين به براءت و فراغ ذمه است, يا به واسطه يقين و قطع وجدانى يا به خاطر قيام ظن و دليل معتبر شرعى; يعنى قطع تعبدى.