2. ولي فقيه - عدالت حاکم اسلامی از دیدگاه امام خمینی (ره) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

عدالت حاکم اسلامی از دیدگاه امام خمینی (ره) - نسخه متنی

محمد باوی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

2. ولي فقيه

آيا راه‏هاي اثبات عدالت در ولي فقيه نيز همان است كه در مرجع و امام جماعت، نقل گرديد؟ به طور كلي، از نظر حضرت امام رهبر عادل، چگونه شناخته مي‏شود و به قدرت مي‏رسد؟ حضرت امام تلاش براي كسب قدرت سياسي را بر فقيه جامع‏الشرايط "واجب عيني" مي‏داند؛ در عين حال، اين كار بايد ازهرگونه شائبه قدرت‏طلبي كه با عدالت منافات دارد، بركنار باشد. حضرت امام در ضمن بيان مسائل نماز جماعت، مي‏فرمايد:

"اگر امامان [جماعت] روياروي يكديگر قرار گرفتند [و بر سر امامت به رقابت با يكديگر برخاستند] احوط آن است كه به هيچ يك از آنان اقتدأ نشود."(42)

در حوزه مرجعيت و رهبري جامعه نيز تا زماني كه "من به الكفايه" وجود دارد، بايد از خودنمائي و تظاهر و قدرت طلبي پرهيز داشت. رفتار حضرت امام در قبال مساله مرجعيت، نمونه‏اي از باورمندي ايشان به اين اصل است؛ بر طبق اظهارات بسياري از شاگردان حضرت امام، ايشان شخصاً قدمي براي كسب مقام مرجعيت بر نداشت و "از همان ابتدا از هر كاري كه شائبه شهرت و مقام خواهي داشت"، پرهيز مي‏كرد. (43) اما در حوزه سياست، در ميان فقيهان و مراجع عصر كسي را نمي‏يافت، كه انگيزه‏هاي او را داشته باشد و چون او بيانديشيد؛ از اين رو، برخود واجب ديد كه گام در اين راه بگذارد.(44)

به دشواري مي‏توان از تحليل فرآيند پيچيده‏اي كه طي آن حضرت امام در مقام رهبري بلامنازع انقلاب اسلامي قرار گرفت، بهره‏اي نظري براي پاسخگوئي به پرسش از روش شناخت فقيه عادل به دست آورد. در انديشه حضرت امام هم نمي‏توان تفسيري از اين فرآيند يافت تا به عنوان جزئي از انديشه سياسي ايشان ارائه شود. همين پيچيدگي موجب گرديد در شوراي بازنگري قانون اساسي(1368) رسيدن حضرت امام را به رهبري جامعه، واقعه‏اي منحصر به فرد، بدانند و شيوه انتخاب رهبري را در قانون اساسي، به انتخاب دو مرحله‏اي از طريق مجلس خبرگان منحصر كنند.

/ 20