حضرت امام، تا پيش از پيروزي انقلاب اسلامي و تصويب قانون اساسي كه در آن انتخاب "دومرحلهاي" رهبر به تصويب رسد، شناخت"حاكم صالح" (45)را در گرو راي آزادانه مردم ميدانست. حضرت امام آزادي را اولين حق بشري ميداند كه "همه عالم" براي او قائل است.(46) آزادي همچنين يكي از سه شعار اصلي انقلاب اسلامي بود. بر همين اساس، آزادي در انتخاب حاكم به عنوان امري "كه راجع به مقدرات مملكت" است، حق اولي افراد است.(47)حضرت امام، برخي از مهمترين انتقادات خود را از حكومت شاه، از همين زاويه متوجه آن ميكند. به طور كلي، رژيم سلطنتي، رژيمي "بيربط"، "كهنه" و "ارتجاعي" است؛ چون "هيچوقت نبوده است كه مردم اراده داشته باشند در تعيين يك سلطان".(48) محمدرضا پهلوي نيز از آنجا كه منتخب مردم نيست، فاقد مشروعيت ـ حتي بر اساس قانون اساسي مشروطيت ـ(49) است. شاه، علاوه بر اينكه، منتخب مردم نيست، آزادي را نيز از مردم سلب كرده است؛ "كسي كه سلب آزادي ملت را كرده، صالح نيست از براي سلطنت و بر فرض اينكه سلطنت اين قانوني بوده، الان ديگر سلطان نيست."(50) حضرت امام در گفتگو با خبرنگاران خارجي نيز تاكيد ميكنند "من مخالف اصل سلطنت و رژيم شاهنشاهي ايران هستم، به دليل اينكه اساساً سلطنت نوع حكومتي است كه متكي به آرأ ملت نيست."(51)