از مجموع آنچه در اين گفتار آمد ميتوان چنين نتيجه گرفت كه حضرت امام بر اساس نگرش خيرانديشانه و شخصي به قدرت، سلامت و صلاح حكومت را مشروط به آن ميداند كه فقيهي عادل در راس آن قرار گيرد. "عدالت" فقيه مانعي بر سر راه سوء استفاده او از قدرت است. اما از آنجايي كه عدالت، منافاتي با اشتباه ندارد و شيطان و نفس اماره همواره در كمين انسانند، ولي فقيه مكلف است همواره با بهرهگيري از نصايح، مواعظ، مشورتها، و انتقادهاي ديگران خود را از در غلطيدن به ورطه گناه و اشتباه بر كنار دارد و حكومت و جامعه را به غايت حقيقي آن راهبري كند.