براي دريافت درك عرفاني حضرت امام از مفهوم عدالت، علي رغم آنكه به عبارات صريحي در اين باره دسترسي حاصل نشد، ميتوان به نامه عرفاني ايشان به فرزندشان اشاره كرد كه در آن آيه هجدهم از سوره حشر تفسير شده است:يا ايّهَا الّذينَ امَنُوا اتّقُوا اللّهَ وَلْتَنْظُرْ نَفْسٌ ما قَدّمَتْ لِغَدٍ وَاتّقُوا اللّهَاِنّ اللّهِخَبيرٌ بِما تَعْمَلوُنَ(اي مومنان از خداوند پروا كنيد و هر كس بنگرد كه براي فردا چه پيش انديشي كرده است؛ و از خداوند پروا كنيد، چرا كه خداوند به آنچه ميكنيد آگاه است.)ايمان داراي مراتب متعددي است كه در آخرين مرتبه آن مقام "عصمت" براي "انسان كامل" تحقق مييابد. اما تا پيش از اين مرتبه، مراتب ديگري وجود دارد كه در هر يك از آنها "تقوي" معناي متفاوتي مييابد و در نتيجه، مفهوم "عدالت" نيز از مرتبهاي به مرتبهاي ديگر و از مرحلهاي به مرحلهاي بالاتر متحول ميگردد. نخستين مرتبه ايمان "ايمان عامه" است و آن پرهيز از مخالفت احكام الهي است و مربوط به اعمال قالبي است.(11)مرتبه دوم ايمان،ايماني است كه به قلب رسيده باشد و همين مرتبت است كه انسان را از معاصي بركنار ميدارد.(12) دراين صورت، تقواي اينان، تقواي از اعمال ناشايسته نيست تقواي از توجه به غير است، تقواي از استمداد و عبوديت غير حق است، تقواي از راه دادن غير او جل و علا به قلب است، تقواي از اتكال و اعتماد به غير خداست.(13) سومين مرتبه ايمان، ايمان كسي است كه در شمار "خواص اهل معرفت" قرار دارند و "با چشم قلب و معرفت باطن همه موجودات را جلوه حق ميبيند و نور اللّه را در همه مرائي مشاهده ميكنند."(14) در اين صورت، تقواي اينان "تقواي از رويت كثرت" است. هر چند به صورت "توجه به حق از خلق" باشد. ديگر مرتبه ايمان، ايمان "خلّص اوليأ" است. "كه از مرحله رويت حق در خلق و جمال حضرت در وحدت فعلي گذاشتهاند[...] در اين احتمال امر به تقوي، اتقأ از رويت كثرات اسمائي و جلوات رحماني و رحيمي و ديگر اسمأ اللّه است".(15) جامع ترين احتمالات آن است كه ايمان و تقوي در آيه "به معني مطلقشان حمل شود و همه، مراتب آن حقايقي هستند كه الفاظ، عناوين موضوعند براي معناي بيقيد و مطلق از حد و حدود."(16)در هر يك از مراتب ايمان، "معصيت" مفهوم تازهاي مييابد؛ اين است كه گفته شده "حسنات الابرار سيئات المقربين". به اين ترتيب مفهوم عدالت نيز داراي مراتبي، منطبق با هر يك از مراتب ايمان ميگردد. البته حضرت امام در اين نامه، به مفهوم "عدالت" اشارهاي ندارد؛ اما تصريح ميكند كه هيچ گناهي را نبايد كوچك شمرد "انظرالي من عصيت" و با اين نظر، همه گناهان، بزرگ و كبيره است" (17)و هر يك از آنها منافي عدالت در مفهوم عرفاني آن است.