4. عدالت و غايت حقيقي قدرت سياسي - عدالت حاکم اسلامی از دیدگاه امام خمینی (ره) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

عدالت حاکم اسلامی از دیدگاه امام خمینی (ره) - نسخه متنی

محمد باوی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

حضرت امام، عدالت را در ولي فقيه نيز شرطي ضروري مي‏داند؛ زيرا كسي كه مي‏خواهد "حدود" جاري كند، يعني قانون جزاي اسلام را به مورد اجرا گذارد، متصدي بيت المال و خرج و دخل مملكت شود، و خداوند اختيار اداره بندگانش را به او بدهد، بايد معصيتكار نباشد: "ولاينال عهدي الظالمين" تنها در اين صورت است كه "عدالت واقعي" از مجراي عمل به قوانين اسلام د رجامعه تحقق مي‏يابد.(28)

اما اگر حاكم اسلامي، فقيه باشد، اما عادل نباشد، "در دادن حقوق مسلمين، اخذ مالياتها و صرف صحيح آن و اجراي قانون جزا، عادلانه رفتار نخواهد كرد؛ و ممكن است اعوان و انصار و نزديكان خود را بر جامعه تحميل نمايد، و بيت المال مسلمين را صرف اغراض شخصي و هوسراني خويش كند."(29) فقيهي كه "به منجلاب دنيا طلبي" درآمده باشد "نمي‏تواند امين رسول‏اكرم‏ء و مجري احكام باشد"(30) و چه بسا براي رسيدن به اميال دنيوي خويش دست خيانت در دين بگشايد و همانند راوياني گردد كه "روايت بر ضد اسلام جعل كردند."(31)

نتيجه آنكه، "عدالت" در عصر غيبت كه امكان دسترسي به امام معصوم وجود ندارد، شرط ضروري حاكم اسلامي است تا از قدرت سوء استفاده نكند؛ خواه اين حاكم، "سلطان" عادل باشد يا "فقيه" عادل.

4. عدالت و غايت حقيقي قدرت سياسي

هدايت انسانها و تهذيب نفوس غايت حقيقي و نهائي قدرت سياسي است. همچنانكه فساد حكومت، جامعه را به فساد مي‏كشاند، حكومت صالح، جامعه را اصلاح مي‏كند و اين امر منوط به آن است كه در راس حكومت شخصي صالح قرار بگيرد:

"اگر يك انسان، يك شاه، يك رئيس مملكت مهذب و صحيح باشد، آنهايي كه اطرافش هستند همه صحيح خواهند شد، آنها هم سرايت مي‏كند صحت عملشان به پايين‏ترها، يك وقت مي‏بينيد كه اگر بيست سال يك حاكم عادل در بين مردم باشد، يك مملكت عادل پيدا مي‏شود. اينكه ما فرياد مي‏زنيم جمهوري اسلامي، براي اين است كه اسلام فرد مهذب درست مي‏كند. [...] اگر يك حكومت صحيح در يك جايي باشد، مردم چون توجه به او دارند، آنها هم صحيح مي‏شوند"(32)

اگرچه از لحاظ فقهي شرط عدالت، در موارد مشخصي معتبر است، ولي فقيه در راس حكومت اسلامي تلاش مي‏كند كه در تداوم حركت انبيأ، "مكارم اخلاق" در كل جامعه گسترش يابد؛ به عبارت روشنتر ولي‏فقيه، از ديدگاه حضرت امام، يك معلم اخلاق در مسند حكمراني است. نتيجه حاكميت فقيه عادل اين است كه انسانهاي عادل افزوده شوند و همه جامعه به تدريج، به صلاح و سداد دست يابد. جامعه‏اي كه از انسانهاي عادل تشكيل يافته، جامعه‏اي عادل است. بر اساس همين نگرش است كه حضرت امام اعتقاد دارند در جامعه‏اي كه تحت هدايت يك حكومت اسلامي است، همه بايد عادل شوند و هر كس در هر مقامي كه قرار دارد بايد پيشاپيش خود را تزكيه كرده و عادل شده باشد.(33)

/ 20