مهدي قاسمي در جهان متحوّل و متغيّر كنوني، حيات ملت ها، بدون اتكا به سلاح تخصص و در رأس آن «مديريت صحيح و مدرن» امكان پذير نيست. به نظر ميرسد مسأله نخست انسان امروز در اين جهان متحول توسعه پايدار و همه جانبه و رها ساختن گريبان از جهل و فقر آموزشي و تربيتي است. بديهي است رهايي از مشكلات و دست يابي به سطح قابل قبولي از پيشرفت، امكانپذير نيست مگر با انديشه، تفكر و مديريت صحيح در روابط انساني. در واقع بدون مديريت صحيح و سرمايه گذاري كافي در آن هرگونه تلاشي بيهوده خواهد بود. امام علي(ع) ميفرمايد: «حُسنُ التّدبير يُنمي قَليلَ المالِ و سوءُ التدبير يُفْني كثير المال»1 تدبير و مديريت خوب سرمايه اندك را افزون ميكند، اما تدبير و مديريت سوء سرمايه انبوه را نابود ميسازد. [حال چه سرمايه مادي باشد چه سرمايه انساني] و باز ميفرمايد: «رجعت و سير قهقرايي چهار علت عمده دارد كه مهمترين آن عدم مديريت صحيح است».2آلفرد مارشال اقتصاددان انگليسي نيز در اين مورد ميگويد: «اگر تمام سرمايه ها و ابزار تكنيكي و وسايل فني موجود در جهان، يكباره دستخوش تباهي شود، ولي دانايي مديران و سياستگزاران در رده استراتژيك وجود داشته باشد در مدت كوتاهي نظام جامعه پويا ميشود.3 با توجه به اهميت ذكر شده نگارنده سعي كرده است با استفاده از منابع اصيل اسلامي؛ به ويژه نهج البلاغه و با تأكيد بر «عهدنامه مالك اشتر» ويژگيها و وظايف مدير و كارگزار نظام اسلامي را به تصوير بكشد.امام ـ عليه السلام ـ در ابتداي نامه خويش به مالك هدف از گماشتن وي به حكومت مصر را در چهار وظيفه عمده خلاصه ميكند. به عبارت ديگر فلسفه عملي حكومت در اسلام به بيان امام در اين چهار مقوله خلاصه ميشود: «جِبايَةَ خَراجِها» فراهم آوردن خراج (ماليات) «جِهاد عَدوّها» پيكار با دشمنان «اِستِصلاح اهلها» آموزش و تربيت مردم و «عِمارةَ بِلادِها» عمران و آباداني شهرها.4اينك هر يك از موارد فوق را به اختصار مورد بررسي قرار ميدهيم: