از آثار توكل در حضرت امام آزادمنشي و استقلال فكري او بود هرگز از اقبال و ادبار طلاب نه لذت ميبرد و نه رنج، طلاب كه شيفته محضر ايشان بودند گذشته از مقام علمي شيفته اراده فولادين و استقلال و آزادي خواهي روح سرشار حكيمانه ايشان بودند.حضرت آية الله جوادي آملي گويند: خاطرم هست تلگرافي از بعضي مراجع قم به شاه معدوم شده بود و او را مخاطب قرار داده بود كه دولت را وادار كند از انحرافات ديني دست بردارد شاه در جواب تلگراف نوشت: «ما توفيق شما علما را در ارشاد عوام خواهانيم»! آن گاه حضرت امام خميني(ره) دست به قلم زده و فرمودند:«به عنوان يك اعلاميه، شما كه توفيق مراجع را در ارشاد عوام خواهانيد، لذا به تو و به دولت تو تذكر ميدهم» ـ يعني شما عوام مقام معظم رهبري: او (امام خميني) به اسلام عزت بخشيد و پرچم قرآن را در جهان به اهتزاز درآورد، و او ملت ايران را از اسارت بيگانگان نجات داد و به آنان غرور و شخصيت و خود باوري بخشيد، و او صلاي استقلال و آزادگي را در سراسر جهان سرداد و اميد را در دلهاي ملل تحت ستم جهان زنده كرد.(18 / 3 / 68)هستيد ـ بله اين گونه موضع گيري و قلمي فولادين داشتن نه تنها از ديگران نبود خواندن اعلاميه اين بزرگوار هم براي ديگران رعب ميآورد محضر درس ايشان فولادپرور بود او اول ترس از مرگ را از طلاب گرفت ترس از زندان رفتن، محروم شدن از حوزهها را گرفت ترس را ترساند كه به حوزهها ، به دلهاي اولياء الهي راه پيدا نكند مكتب «الا انّ اولياء الله لاخوف...» را با سيره عرفاني و برهانيش پياده كرد اشتياق به شهادت را احياء كرد و براي همه اثبات كرد كه جان آن است كه فداي جانان شود و دين بيش از آن ميارزد كه انسان براي سلامتي آن جان فدا كند.25از بس توكل حضرت امام بر خداوند متعال قوي بود در دفاع از دين شجاعت خاصي داشتند و ذرهاي در اين مسئله تعلّل روا نداشتند و هرگز منتظر ديگران نشدند كه قيام كنند، حرف بزنند تا ايشان نيز به دنبال بيايد خود حضرتش در يكي از سخنرانيهايش در تاريخ 28/8/57 با اشاره به آيه شريفه «قل انما اعظكم بواحدة ان تقوموا لله مثني و فرادي؛26 بگو تنها به يك چيز شما را موعظه ميكنم اين كه قيام به خدا داشته باشيد دو تايي ـ مجتمعا ـ و تنها.» ميفرمايد: «واعظ خدا، آورنده رسول خدا و موعظه يكي است و آن اين كه براي خدا براي اقامه حق قيام كنيد منتظر اجتماع نباشيد براي تك تك هم تكليف متوجه است لازم نيست اجتماعاتي باشد و بعدا من هم به دنبال بروم.»27در انجام تكليف و دفاع از دين هرگز نترسيد و هر كجا احساس تكليف نمود به صحنه آمد، چون حضرتش در انجام وظيفه شرعي ترس از كسي نداشتند بعد از فاجعه فيضيه اطرافيان خواستند درب منزل امام(ره) را ببندند فرمود: «نه درب را باز بگذاريد و الاّ خودم به فيضيه ميروم.»28