حجةالاسلام والمسلمين محمد محمّدي اشتهاردي بدون ترديد، مردم براي سامان دادن به شوءون مادي و معنوي خود به رهبر شايسته نياز دارند، و سامان يافتن جامعه بستگي كامل به روابط محكم و حسنه بين مردم و رهبر دارد، در اسلام از اين دو به «امام و مأموم» تعبير ميشود كه يكي پيشرو و ديگري پيرو، يكي ريشه و ديگري درخت آن ريشه است، بايد بين اين دو رابطه محكم برقرار باشد، و آن درخت از آن ريشه دائماً تغذيه گردد، وگرنه با قطع درخت از ريشه، درخت نابود خواهد شد.در بينش تشيّع، وليّ فقيه جانشين امام است، و هنگامي وليّفقيه ميتواند جامعه را به سوي تكامل همه جانبه سوق دهد كه از پشتيباني محكم مردمي برخوردار باشد، و رابطه او با امّت به قدري استوار باشد كه به پيوند معنوي عميق، و رابطه عارفانه و عاشقانه تبديل شود. اطاعت محكم و عميق از رهبر، نشانه چنين پيوندي است كه بدون آن، ولايت فقيه برقرار نميشود، و حكومت او در مقام اجرا و توسعه در ابعاد گوناگون، درمانده خواهد شد. اين مسأله در زندگي پيامبر اسلام (ص) و امامان معصوم (ع) از مسايل اصلي بود، هرجا كه رابطه متقابل بين آنها و امت محكم واستوار بود، به اهداف خود ميرسيدند، وگرنه در ظاهر شكست ميخوردند. در اين زمينه ايمان، عشق و شناخت نقش اساسي را در استحكام اين پيوند دارد. برهمين اساس خداوند در قرآن ميفرمايد: «يا أيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اَطيعُوااللّهَ وَاَطيعُواالرَّسُولَ وَ اُولِي الاَمْرِ مِنْكُم؛1 اي كساني كه ايمان آوردهايد اطاعت كنيد خدا را و اطاعت كنيد پيامبر خدا و صاحب امر (امامان و نايبان آنها) را. »مسأله پيوند و ارتباط آگاهانه و در عمل، در مسأله امام و مأموم و از مهمترين بحثهاي ولايت فقيه است، براي توضيح لازم است تاريخ اسلام را ورق بزنيم، و با ارائه نمونههاي عيني به اهميّت و ارزش آن واقف گرديم، با اين اشاره نظر شما را به مطالب زير، كه هر كدام بيان كننده نقش مهم پيوند مردم و رهبر در پيشبرد اهداف است جلب ميكنيم:
پيوند مردم و رهبر در عصر پيامبر(ص)
پيامبر اكرم (ص) در مكّه به سبب نداشتن يار و ياور، مجبور به هجرت كه نوعي تبعيد بود گرديد، ابوطالب پدر بزرگوار علي (ع) صميمانه با كمال ايثار از آن حضرت حمايت ميكرد، وقتي كه از دنيا رفت جبرئيل، امين وحي خدا نزد پيامبر (ص) آمد و گفت: «اُخْرُجْ مِنْها فَقَدْ ماتَ ناصِرُك؛ 2از مكّه بيرون برو كه ياور تو از دنيا رفت.»ولي بيعت قبلي گروهي از مردم مدينه با پيامبر(ص) موجب شد كه پيامبر(ص) به سوي مدينه هجرت كرد، و مردم مدينه با شور و شوق فراوان از آن حضرت استقبال كردند، به گونهاي كه هر طايفهاي از آن حضرت دعوت ميكرد كه به محلّه و خانه آنها قدم نهد و مهمان آنها باشد، پيامبر (ص) در پاسخ ميفرمود: «خَلُّوا سَبِيلَها فَاِنَّها مَأْمُورَةٌ ؛ سر راه شتر را آزاد بگذاريد كه او مأمور است، هر جا كه زانو به زمين زد، من همان جا پياده ميشوم.» سرانجام در كنار خانه ابو ايّوب انصاري زانو زد، پيامبر(ص) در همان جا پياده شد و ميهمان ابو ايّوب انصاري كه از نيك مردان و مسلمانان شايسته بود گرديد. 3پيامبر (ص) در همان آغاز ورود به مدينه حكومت اسلامي را برپا نمود، روز به روز بر تعداد مسلمانان افزوده شد و هم زمان با افزايش ياران و پيوند محكم آنان با پيامبر (ص) بر رونق حكومت اسلامي ميافزود، و با پيشرفت سريع به راه خود ادامه ميداد.ارتباط و پيوند تنگاتنگ و عميق مسلمانان با پيامبر (ص) و علاقه پيامبر (ص) به مسلمانان و رهنمودهاي پر مهر آن حضرت، عامل اصلي براي برقراري حكومت بود، در اين جا براي اين كه اين رابطه عميق را به روشني دريابيد، نظر شما را به چند فراز از عشق و علاقه مردم به پيامبر(ص) در ماجراي جنگ احد كه در سال سوّم هجرت رخ داد جلب ميكنيم: