شيطان و آدم - اولین غم و آخرین نگاه (مجموعه شعر) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

اولین غم و آخرین نگاه (مجموعه شعر) - نسخه متنی

مهدی سهیلی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید













شيطان و آدم


بگو به خواجه
که از شهر

عافيت دوري

گرسنه چشم جهاني اگر چه گنجوري

تو را به جز لب ناني ز
گنج بهره نبود

بدين معامله مالک نيي که مزدوري

فغان که گنج سليماني ات رود بر باد

به خاک تيره سرانجام طعمهي موري

کمند خويش فرا چين اگر چه
بهرامي

فريب صيد مخور زانکه دانه ي گوري

چه لحظه هاي سرور آفرين که از تو گذشت

چو راه باغ نداني به لانه مسروري

سخن درست بگويم چو کرم ابريشم

درون پيله به جان کندني و معذوري

درون جان تو شيطان نشسته آدم
کو

چرا ز سجده گريزي مگر که مغروري

شرار عشق نداري چو شمع خاموشي

نه در نهاد تو سزي نه در دلت
نوري

رخ از وصال مگردان که يار نزديکست

به جهد چاره ي خودکن که از
خدا دوري





/ 112