دو روز يا ده سال ؟ - گیاه و سنگ نه، آتش نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

گیاه و سنگ نه، آتش - نسخه متنی

نادر نادرپور

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید














دو روز يا ده سال ؟

هميشه با مني اي نيمه ي جدا از من

بريده باد زبانم ، چه
ناروا گفتم

تو نيمه نيستي اي جان ،
تمام من هستي

اگر به قهر بگيرد ترا خدا از من

چگونه بي تو توانم زيست ؟

چگونه بي تو توانم ماند ؟

چگونه بي تو سخن بر زبان توانم
راند ؟

هميشه در من بودي ، هميشه مي
خواندي

صداي گرم تو در استخوان من مي گشت

هميشه با من بودي ، هميشه دور از
من

هميشه نام خوشت بر زبان من مي گشت

غروبگاهان ، در کوچه هاي خلوت
شهر

که بوي پيچک ، هذيان عاشقي
مي گفت

تو در کنار من آهسته راه
مي رفتي

و در کرانه ي چشمان کهربايي
تو

بهار ، در چمن سبز باغ ها
مي خفت

شبي که باران در کوچه ها
فرو مي ريخت

تو مي رسيدي و ، باران موي
تو بر دوش

ز موي خيس تو ، عطري غريب بر
مي خاست

من از تنفس عطر غريب او ،
مدهوش

در آن خيابان ، شب هاي سبز
فروردين

صداي پاي تو و پاي من
طنين مي بست

نسيم ، بوسه ي ما را
به آسمان مي برد

و سايه هاي من و تو ز روشنايي ماه

چه نقش ها که در آيينه ي زمين مي
بست

چه نيمه شب ها کز پشت شيشه هاي
کبود

ستاره ها را با هم شماره مي
کرديم

و چون زبان من و تو ز
گفتگو مي ماند

نگاه مي کرديم و اشاره مي کرديم

دو روز يا ده سال ؟

نمي توانم ، هرگز نمي توانم گفت

ازين خوشم که فروبست ريشه در
دل ما

گلي که از پس ده سال
يا دوروز شکفت

ز من مپرس که آيا زمان چگونه
گذشت

که من حساب شب و روز را نمي دانم

من از تو ، يک تپش دل جدا نمي مانم

من از تو ، روي نخواهم تافت

من از تو ، دل نتوانم کند

تو نيز دانم کز من نمي بري پيوند

هميشه با مني اي نيمه ي جدا از من

مباد آنکه بگيرد ترا خدا از من











/ 55