بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید سقراط: گفتم بنابراين آنگاه كه كسى تشنه باشد يعنى تشنه مجرد بايد گفت كه آرزوئى بجز آشاميدن ندارد و همه ميل و طلب او همين است پس اگر در شرائطى كه براى او آب ضرر دارد نفس را از رفع تشنگى (آب خوردن) منصرف كند دليل بر آن است كه در نفس انسان اصلى وجود دارد غير از اصلى كه عطش را تحريك و انسان را مثل يك حيوان بطرف آب مىكشاند زيرابطوريكه تصديق كرديم ممكن نيست كه اصل واحد در جزء واحد از خود نسبت به شيئى واحد آثار متضادى بوجود آورد.اصلى كه بدين ترتيب در نفس انسان ظاهر و اينگونه نواهى از آن صادر مىگردد ناشى از عقل است و حال آنكه تحريك و ترغيب اين اميال، معلول حالات نفسانى و غرائز است.پس بايد متذكر باشيم كه شخص هم فقط آنگاه كه اجزاء نفس وى هر يك بوظيفه خود عمل كنند مىتوانند خود را عادل دانسته و بگويد كه بوظيفه خود عمل مىنمايد.پس عقل منشأ حكمت و مامور سرپرستى نفس در كليه شئون آن است و نفس است كه بايد مطيع عقل باشد1( - كتاب چهارم از كتاب جمهور افلاطون.ته ئه تتوس: هستى از چيزهائى است كه «روح»، خود و بوسيله خود در مىيابد.سقراط: همانندى و ناهمانندى و همانى و دگرى نيز از آن قبيلاند؟ ته ئه تتوس: آرى سقراط: زيبائى و خوبى و بدى نيز؟ ته ئه تتوس: آرى خصوصاً در مورد اين چيزها روح مستقيم و بى واسطه عمل مىكند بدين نحو كه آنها را در برابر يكديگر قرار مىدهد و مىسنجد1( - در ترجمه فارسى، ص 249 - 248، جلد پنجم آثار افلاطون در ترجمه فارسى، صفحه 2427.