بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید ثانياً در رد نظريه خوشى محورى فلسفه اپيكور و ارسطو و بهره جويان خواهد آمد كه هميشه فضيلت براى عامل خود خوشى و راحتى نمىآورد تا اينكه ارسطو بگويد «فضيلت بخاطر خوشى كه براى انسان بافضيلت مىآورد خوب است» بلكه گاهى فضيلت براى انسان بافضيلت، ناراحتى و حتى مرگ مياورد كه براى سقراط چنين بود و خوشى ارسطو بخاطر رذيلتاش بوده كه مزدور ستمگران بود و با گرفتن پولهاى كلان مىپذيرفته و اگر همچون سقراط آدم با فضليتى بود و از ستمگران دورى مىكرد به اين خوشى نمىرسيد.ثالثاً چنانچه سقراط روشن كرده خوبى عدالت بخاطر ذات عدالت است همچنانكه خوبى علم و عقلانيت بخاطر خودش است گرچه نتائج خوبى هم ببار مىآورد و «عدالت»، هم بخاطر خودش خوب است و هم بخاطر نتائج مفيدش نه اينكه بقول ارسطو عدالت خودش خوب نيست تنها بخاطر خوشى كه (در اين دنيا) ببار مىآورد خوب است.بلكه كسانيكه بخاطر منافع شخصى خودشان تظاهر به فضيلت مىكنند انسانهاى رياكار و منافق اند و سوء استفاده از فضيلت است.اينكه ارزش و خوبى فضيلت يعنى عدالت و احسان را بخاطر نفع شخصى بدانيم كه بفاعل آن مىرسد اثبات خوبى عدالت نيست و اين ارزش دانستن براى فضيلت نيست بلكه بقول كانت لجن مال كردن فضيلت است و انسان با فضيلت كسى است كه عدالت و نيكوكارى را بخاطر خود عدالت و احسان مىخواهد نه بخاطر سوء استفادههاى شخصى در هر حال نظريه لذت محورى و خوشى محورى در نقد نظريه اپيكور و بهره جويان بعداً بطور مفصل خواهد آمد خلاصه اينكه ارسطو در بعضى كتابهايش در اخلاق، سوفسطائى گرا و در بعضى ديگر از كتابهايش، كمال گرا و در بعضى كتابهاى ديگرش خوشى گرا است.- كانت كمال گرائى را مبهمگرا و خوشىگرائى را مفصلاً رد كرده است.همچنانكه هيوم خودخواهى را باينكه يك فرد هر كارى را تنها بخاطر خوشى خودش بخواهد را منشا رذيلت دانسته و مىگويد بهمين علت انسانهاى خود خواه در تمام جوامع و جهان هميشه منفور بوده و اينك هم منفور هستند.