بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید نتيجه اين اصل اينكه «آنانكه مقررات شرارتآميز و قوانين غير عادلانه براى ملل وضع مىكنند در واقع اقوال و پيمانهاى خود را شكسته و هر اراده و نيّتى را بموقع اجراء گذاردهاند بجز قانون و حقوق را»1( - بنقل از تاريخ فلسفه سياسى بازرگاد بنقل از كتاب قوانين سيسرو و جمهورى سيسرو.از گفتههاى فوق كاملاً پيداست كه رواقيان حقوق طبيعى را كه پيشفرض عدالت و فضيلت است را امورى ثابت و واقعى دانسته و فضيلت و عدالت را بالاترين خير مىدانستند، زيرا عدالت همان مراعات حقوق ديگران است و فضيلت علاوه بر مراعات حقوق ديگران كردن در مواردى از حق خود هم گذشتن است در جائى كه ديگران بان نياز داشته باشد و گذشتن از حق خود موجب خودخواهى و فساد ديگران نشود.خلاصه اينكه رواق اخلاق نيك را بالاترين خير مىدانند و به ثبات آن معتقداند.