- گروتيوس 1583 - 1645:
تفسير «حقوق طبيعى» توسط گروتيوس به اوج خود رسيد و بر همين اساس گروتيوس به تدوين قسمت هائى از حقوق بشر و حقوق بين الملل اقدام كرد و گروتيوس در واقع پايگذار حقوق بين الملل است و همين است كه مىگويد: حقوق طبيعى منشا و سرچشمه الزامات اخلاقى هستند يعنى مراعات حقوق طبيعى لازم است و بايد اخلاقاً انجام گيرد و تجاوز به حقوق طبيعى كارى ظالمانه يعنى نابجا است و فاعل مستحق سرزنش و مجازات است.و حقوق طبيعى چيزى نيست كه با قرارداد يا اراده كسى تغيير كند همچون قضاياى رياضى تنها كار عقل كشف آن قوانين است و اين حقوق طبيعى، جهانى و ثابت و ابدى است.و دكارت و جان لاك و بسيارى از فيلسوفان و دانشمندان بعدى هم از حاميان همين مكتب هستند.گروتيوس: «در تحليل قضاياى حقوقى نيز بايد مثل يكنفررياضى دان، از آغاز، ذهن را خالى از هر نقش نمود و چنان وانمود كرد كه گوئى حقيقتى وجود ندارد يا اگر دارد ما آنرا نمىشناسيم و با آن آشنائى نداريم يعنى بايد ذهن، خالى از تعصبات و عارى از طرفداريها و احساسات خاص باشد و سپس از علوم متعارفه و بديهيات اوليه يعنى آنچه كه بديهى است و محتاج به دليل نيست گرفته به تدريج وارد كشف قضايا شويم همانطور كه رياضيدانها در رياضيات و گاليله در فيزيك، وارد در تحقيق قضايا شده اند»1( - تاريخ فلسفه سياسى - دكتر بهاء الدين پازرگاد، جلد دوم، در نقل فلسفه گروتيوس.