بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید «من اين شيوه را اختيار كردهام كه دلائل اثبات مسائلى را كه تماس با حقوق طبيعت دارد متكى به آن دسته از فرضيات اساسى نمائيم كه محتاج به دليل نيست واحدى نتواند بدون رد نفس خويش، آنها را انكار كند زيرا اصول حقوق طبيعت چنانچه شما نسبت بدان توجه كنيد بخودى خود، آشكار و واضح است و به همان درجه وضوح دارد و وجود آنها محقق مىباشد كه وجود اشيائيكه بوسيله خواص خارجى، آنها را درك مىكنيد».«درست همانطور كه خداوند نمىتواند سبب شود كه دو، دو تا چهار تا نشود نمىتواند سبب شود كه آنچه ذاتاً شرارت است شرارت نشود»1( - همان مصدر.«تعبد در حقوق طبيعت بيش از آنچه كه در قوانين رياضى، موجود است نيست.دستور عقل سليم عبارت است از آنچه كه طبيعت آدمى و فطرت اشياء بدان حكم مىكند اراده در اين وضعيت تنها يكى از عوامل است.اما اراده خداوند يا انسان، طبيعت الزامى حقوق را خلق نمىكند.طبيعت الزامى حقوق طبيعى همان است كه از اوّل خلق شده و لاتغيير است و جزء ذاتى حقوق طبيعت مىباشد».«حقوق طبيعت، دستور عقل سليم است - كه به ما مىگويد هر عمل بنابر آنكه با طبيعت عقلى وفق مىدهد يا نمىدهد واجد خاصيت لزوم اخلاقى است يا عدم لزوم اخلاقى است»2( - همان مصدر.