نظام طبيعى در مكتب ارسطوئى :
در نظام طبيعى ارسطو، افراد بشر در تصميمها و اراده شان اكمل را بر غير اكمل
هميشه ترجيح مىدهند و هرگز با عقل مخالفت نمىكنند بلكه بطور قهرى و اجبارى از
عقل پيروى مىكند هر فرد انسان هميشه و در همه جا، اكمل را انتخاب مىكند، يعنى
بهتر را و مارسيليو بر اساس همين گفته ارسطو1( - تاريخ فلسفه سياسى، تأليف
پازرگاد. گفته، انسان نياز به دين و هدايت الهى ندارد و خود به كمك
دانش تجربى و عقلش مىتواند خود را بطور كامل اداره كند و هميشه بهتر را انتخاب
كند و زندگى سعادتمندانه داشته باشد بر همين اساس حقوق طبيعى ارسطوئى بود كه هر
فرد انسانى طبق نظام طبيعى اش هرگز كار خلاف عقل را انجام نمىدهد و با مراعات
منطقاش هرگز اشتباه و خطا هم نمىكند و با توجه به اين دو نكته ارسطوئى نتيجه
روشن است كه انسان در تكامل علمى و عقلى و سعادتش در اين دنيا نيازى به
راهنمائى خداوند و فرستادن پيغمبران و راهنمايان الهى ندارد.نقد: امّا ارسطو غافل از آنكه انسان در ميان گرايش غرائز و راهنمائى عقل، هميشه
مختار و آزاد است مىتواند همچون حيوانات هميشه و همه جا دنبال غرائز برود و
مىتواند همه جا دنبال عقل برود و دنبال غرائز ناجائى كه معقول است يا لحظهاى
از اين و لحظهاى از آن پيروى كند تصميم با خود فرد انسانى است تا كدام راه را
انتخاب كند و چگونه خود را بسازد اگزيستانيساليسم مكتبى است كه درباره آزادى
اختيار انسان بسيار تحقيق كرده و حتى امتياز انسان از حيوان را به همين داشتن
اختيار مىداند.در هر حال بقول راسل: «انسان معجونى است از فرشته و حيوان بلكه از فرشته و شيطان
تا كدام را انتخاب كند وخود را چگونه بسازد».در هر حال تفسير ارسطو از قانون
طبيعى انسان بسيار ساده لوحانه است اگر انسان هميشه انتخاب اكمل مىكند پس
انسانهاى جنايتكار از كجا آمدهاند و چه نيازى به حكومت و قانون جزاء و مجازات
و دادگاه است و لذا مكتب ارسطوئى، مكتبى كاملاً باطل شده در مجامع علمى شناخته
مىشود.