بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید - هولباخ 1723 - 1789 و هلوتيوس 1715 - 1771 گفتند چون نفع شخصى تنها انگيزه همه اعمال است پس قوانين جامعه بايد طورى تدوين شود كه بخاطر نفع شخصىشان، دنبال خدمت به ديگران بروند نه ضرر زدن به ديگران و اين همه فساد موجود بخاطر قوانين نابجا است و قوانين بايد راه سوء استفادهها را ببندد تا مردم بخاطر نفع خودشان هم كه شده دنبال كارهاى مفيد و خدمت به ديگران بروند نه سوء استفاده از ديگران.بنتام 1748 - 1832، تحت تاثير گفتار اينان شديداً اعتراضى به نظام سياسى و قوانين مرسومه كرد كه «ما بايد درباره نظام و قوانين كشورى مان تجديد نظر كنيم هر قانونى كه براى اكثريت جامعه مفيد است بماند و آنچه مضر است لغو و بجاى آن، قوانين مفيد بحال اكثريت را وضع كنيم».اعتراض و طرح بنتام نسبت به قوانين، مورد حمايت عموم قرا گرفت و عمده كار اين فيلسوف در ناحيه وضع حقوق و قوانين بود.اما بنتام گويا مىخواست اين معيار قوانين خوب «در فلسفه حقوق» را به فلسفه اخلاق هم تسرى دهد كه هر رفتارى كه براى اكثريت جامعه مفيد است خوب قلمداد شود اما بلافاصله متوجه شد كه اگر انگيزه هر فرد انسانى، چنانچه خودش معتقد است منحصر در خودخواهى و نفع شخصى است سر زدن چنين رفتارى از فاعل در مواردى كه بنفع فاعل نيست (گرچه براى ديگران مفيد است) با چه انگيزهاى مىتواند انجام گيرد.بنتام در «اين معيار رفتار اخلاقى» با خلاء انگيزه، روبرو شد.زيرا قوانين مفيدى را كه مجلس وضع مىكند دولت هم اجراء مىنمايد اما رفتار شخصى هميشه با انگيزه شخصى بقول هلوتيوس انجام مىگيرد مثلاً درست است كه راستى و صداقت خوب است و دروغ گوئى و رياكارى براى جامعه مضر است اما وقتى در موردى فرد دروغگو، نفع شخصى خود را در دروغگوئى يا رياكارى مىداند اگر انگيزه هر فرد انسانى تنها انگيزه نفع شخصى باشد حتى يك راست هم نخواهد گفت و ما هم نبايد توقع داشته باشيم مردم راستگو و با صداقت باشند و دنبال اخلاق نيك و فضائل بروند.